۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۶ : ۱۸
تاریخچه تخریب قبور ائمه بقیع
متأسفانه در سدههای اخیر اندیشههای وهابیت مبنی بر شرک دانستن زیارت قبور و توسل به ائمه و اولیا به تبع نظرات ابن تیمیه و عبدالوهاب باعث شد یکی از بدترین فجایع در تاریخ اسلام رخ دهند که همان تخریب قبور ائمه بقیع(ع) است. وهابیان حجاز، یک بار در 1220 به مدینه یورش بردند که دولت وقت عثمانی توسط والی مصر، آنان را در چهارشنبه 8 ذیالقعده 1233 سرکوب ساخته و آثار تخریبی را بازسازی کردند.
وهابیان بار دیگر در ماه صفر 1344 قمری به مدینه حمله کردند و با بدعت شمردن بنای بر قبور و زیارت، به تخریب اماکن مذهبی پرداختند، این تخریبها اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. عدم بازسازی اماکن تخریب شده بقیع، تا سالها مانع از آن شد که حکومت ایران، دولت سعودی را به رسمیت بشناسد و پس از آن نیز این مسئله، تا مدتها موجب تیرگی روابط طرفین بود.
اما در جریان تخریب دوم که در هشتم شوال 1344 که به یومالهدم مشهور است، مسلمانان از سفر حج، امتناع کردند، اما « علامه شیخ عبدالرحیم فصولی حائری » نوه (صاحب فصول) در همان سال یا سال بعد همراه با تعداد زیادی از شیعیان از جانب سوریه عازم حج میشوند و با استقبال عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود(پادشاه وقت عربستان) روبرو میگردند و از همین فرصت استفاده کرده و به تخریب بقیع اعتراض میکند و مقدمات ترمیم قبور ائمه بقیع(ع) و اجازه زیارت زائران را فراهم میکنند.
علامه شیخ عبدالرحیم فصولی حائری کیست؟
علامه صاحب الفصول حائری در سال 1294 هجری در کربلای معلی دیده به جهان گشود، اصالتش اصفهانی است، پدربزرگش آیتالله العظمی محمدحسین صاحب الفصول بوده که این لقب را به خاطر تألیف کتابی به همین نام میگیرد، استعداد و نبوغی خاص داشت، تحصیلاتش را جوار بارگاه عتبه حسینیه به پایان میرساند و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که موفق به نگارش 3 کتاب با عنوانهای «هدایه العامه فی اثبات الامامه»، «منظومه موجز المقال در علم درایه» و «منظومه ادربیع فصولی» میشود.
وی پس از فوتش در جنوب غرب تهران، خیابان کارون جنوبی تقاطع خیابان هاشمی دفن میشود و از آن زمان محل زیارت عاشقان و عارفان الهی قرار میگیرد. نقل شده است که امام خمینی(ره) زمانی که به کویت یا ترکیه تبعید میشوند برای خداحافظی با استاد خود به این مقبره میآیند و «آیتالله شاه آبادی» نماز میت علامه حائری را میخوانند و پیکر ایشان را در قبر میگذارند و تشریفات دفن را انجام میدهند.
سند ترمیم بقیع و عدم محدودیت زیارت زائران این مکان چگونه شکل گرفت؟
بقیع در اصل خانه عقیل برادر مولا امیرالمومنین(ع) است، همواره محل و جایگاه علاقه شیعیان بود و برای زیارتش از مکانهای دور و با زحمت فراوان حضور مییافتند. ریشه عداوت با ائمه بقیع سبقهای طولانی داشت که اصل آن به زمانی باز میگردد که رسول خدا(ص) برای اعلان اسلام، مخالفتهایی را در جلوی خودش میبیند و اختلافاتی ایجاد میشود.
اما زمانی که قبور ائمه بقیع(ع) تخریب شد خبرش به عالم میرسد و مردم عزادار میشوند اکثر شهرهای ایران و مساجدش سیاهپوش میشوند و مردم در دستههای زیاد به عزا مینشینند و راجع به این موضوع گفتمانهایی صورت میگیرد، در زمانی که مردم اینچنین به عزاداری میپرداختند، افرادی بودند که دغدغه بالایی برای اصلاح وضع موجود آن زمان داشتند.
در بین اینها شخصیتی بود که به لحاظ مقام علمی و معنوی، احساس مسئولیت بیشتری میکند که مرحوم «حاج شیخ عبدالرحیم حائری صاحب الفصول» بود، این شخصیت دغدغه بسیاری درباره چرایی تخریب قبور ائمه بقیع داشت و این مسأله او را آزار میداد که اگر این تخریب ادامه پیدا کند و زمین صافکاری شود، هیچ آثاری از قبور مطهر معصومین(ع) نخواهد بود و این غم سالها همواره بر پیشانی شیعه باقی خواهد ماند. لذا ایشان تصمیم میگیرد اقدامی انجام دهد.
در آن زمان دولتمندان و بزرگان دین از کشورهای مختلف جهان مثل ایران، پاکستان، ترکیه و ... برای آبادی، احیا و ترمیم بقیع تقاضاهایی را از پادشاه سعودی میکنند، ولی هربار با جواب منفی آنها مواجه میشدند. حکام و علمای عربستان کلاً ساخت و ترمیم مقبره را حرام معرفی کرده بودند. به هر حال هیچ کس نتوانست اقدام مؤثری برای معلوم شدن قبور ائمه مطهر بقیع انجام دهد.
از طرفی دیگر مسألهای که در آن زمان وجود داشت این بود که از یک طرف عربستان اجازه نمیداد که زائرین وارد عربستان شوند و از سوی دیگر نمیخواست از درآمد حاصل از سفر زائران به کشور خود عبور کند، ضمن اینکه در آن زمان وضعیت نفت آن قدر وسیع نبود که عربها را بینیاز کند، لذا اعراب نیازمند پولهای مسافران و زائرانی بود که قصد زیارت مکه و مدینه را داشتند.
سخنرانی صاحبالفصول در کربلا
در آن زمان علامه صاحب الفصول حائری به کربلا میروند، در جایی که احساسات مؤمنین بیشتر تحریک میشود، مردم در حرم امام حسین(ع) برای علامه منبری درست کردند تا از ایشان کسب تکلیف کنند، نقل است جمعیت بسیار زیادی در حرم حضرت جمع شدند، از سوی دیگر ایام حج نزدیک شده بود و سؤالات متعددی برای مردم ایجاد شده بود.
علامه صاحب الفصول به مردم گفت: آیا شما قصد دارید به حج بروید؟ همه گفتند بله؛ علامه فرمود: چرا اینجا معطل هستید و در حالی که دستشان را با یک حالت خاصی به سمت درب حرم نشانه رفت گفتند: برای گرفتن جواز(ویزا) به سمت سفارت عربستان بروید و هر کدامتان به آنجا تلگراف کنید و بنویسید آیا آنجا امنیت هست؟ آیا برای خانواده و اموال ما امنیت وجود دارد؟ علامه از مردم خواسته بودند هر کدام به صورت جداگانه تلگراف کنند. مردم نیز حرف علامه را گوش دادند و یک به یک با عربستان تلگراف کردند. از این رو صف زیادی برای انجام تلگراف تشکیل شد.
دریافت جواز ورود به عربستان
فردای آن روز از پادشاه عربستان پاسخ آمد من امنیت را برای شما تضمین میکنم و شما میتوانید به زیارت مشرف شوید. مردم نتیجه را به علامه اطلاع دادند و مجدداً در صحن مقدس امام حسین (ع) با حضور خیل فراوانی از مردم منبری شکل دادند. مردم نیز دلهره داشتند به اعمال حج نرسند، علامه با هیبت خاصی که همراه با آرامش و وقار بود و با یک قدرت خدایی رو به جمعیت میکند و به مردم میگوید نتیجه چه شد؟ مردم گفتند: آقا نتیجه را گرفتیم. علامه مجدد سؤال کرد آیا همه گرفتند؟ همه مردم دستشان را بلند کردند. بعد فرمود همگی برای دریافت جواز عبور به اداره مربوطه بروید.
از این رو صف بسیار طولانی مقابل اداره سفارت عربستان ایجاد شد. بالاخره با یک عنایت الهی همه مردم جوازشان برای ورود به عربستان جهت زیارت را دریافت کردند و در دستههای بالا به این سرزمین سفر کردند، این نفوذ کلام علامه صاحبالفصول برای سیاستمداران آن زمان بسیار مورد توجه قرار گرفت.
دیدار علامه حائری با پادشاه عربستان
علامه خود همراه با تعدادی از شیعیان از طریق سوریه حرکت میکنند و بعد برای انجام مناسک حج وارد خاک عربستان میشوند، در آنجا اختلاف زمانی بود و در آن زمان رؤیت ماه دقیق صورت نگرفته بود و برای شیعیان محرز نشده بود. ایشان میفرماید برای من تا ثابت نشود، در جای خودم میمانم و مناسک را انجام نمیدهم.
نماینده سعودی نزد ایشان میآید و میگوید شما در امان هستید، اختیار عمل دارید، حق با شماست، وقتی اعمال حج انجام میشود، نماینده پادشاه سعودی خدمت علامه میآید و سلام و تبریک شاه را میرساند و میگوید پادشاه شما را دعوت به قصر خود کرده است. علامه هم این دعوت را قبول میکنند و به قصر عبدالعزیز، پادشاه عربستان میروند.
البته این را هم یادآور شوم که یک هیاتی از علما با پدر همراه
بودند، حتی به نظرم رئیس مجلس آن زمان هم حضور داشت، این هیات همراه با
علامه وارد قصر میشوند و با پادشاه دیدار میکنند، یکی از ویژگیهای ممتاز
علامه حائری تسلط ایشان به عربی فصیح بود، حتی به زبان آنها نیز خیلی تسلط
داشت، از این رو مورد توجه زیاد اعراب قرار گرفت طوری که محبوب قلب پادشاه
عربستان میشود.
پادشاه سعودی که تحت تأثیر علامه حائری قرار میگیرد،
به ایشان میگوید من دلم میخواهد شما که مهمانم هستید از من درخواستی
کنید تا من برآورده کنم، علامه که با پیشزمینه ذهنی نزد پادشاه عربستان
حضور یافته بود موضوع تخریب بقیع را در ذهن خود پرورش میداد، در این حالت
یکی از افراد حاضر به علامه حائری گفته است که آقا شما از او سیاره یا
ماشین بخواهید، آن زمان بیشتر ترددها با اسب و شتر بود و کمتر از اتومبیل
استفاده میکردند.
آن شخص البته به فکر راحتی علامه بود، علامه که این حرف را از آن شخص محترم میشنوند بر افروخته شده و میفرمایند من بلدم آنطوری که آمدم به همان شکل هم برگردم و احتیاجی به سیاره ندارم و بعد برمیخیزد و مجلس را ترک میکند، پادشاه سعودی دست روی شانه ایشان میگذارد و میگوید مهمانی ما امروز خوب برگزار نشد، فردا شما را دعوت میکنم تا دوباره اینجا تشریف بیاورید. علامه حائری هم با کمال میل این دعوت را میپذیرند.
درخواست اصلاح قبور ائمه بقیع(ع) و رفع منع زیارت
همان طور که گفته شد علامه هدف والایی بر سر داشت که حاضر به پذیرش درخواستهای پادشاه عربستان میشد، فردا که نزد پادشاه میرود، میفرماید پادشاهان همیشه تمایل دارند یک چیزی را از خودشان باقی گذارند تا سالها مردم نسبت به آن یادگار، یادی از آن پادشاه کنند. پادشاه مجدد به علامه میگوید باز من میل دارم شما از من چیزی بخواهید.
علامه حائری مجدد میگوید آیا من چیزی را بخواهم، یقین دارم شما به آن حرف خودتان پایبند هستید و حالتی دارید که آن را وفادار هستید؟ علامه این صحبت را مدام تکرار میکند. مجدد از پادشاه سؤال میکند آیا تقاضای خود را مطرح کنم؟ پادشاه سعودی میگوید من که عرض کردم تقضا کنید تا برآورده کنم. سپس فرمودند: پس درخواست دارم اجازه دهید من حدود قبور ائمه بقیع را مشخص کنم و همچنین منع زیارت را بردارید.
علامه بعدها این ماجرا را برای همسر خود تعریف میکند و میگوید: وقتی این درخواست را به پادشاه سعودی مطرح کردم، دیدم رگهای پیشانیاش ورم کرد به طوری که تمام سیستم اعصابش به کلی به هم ریخت، حتی اطرافیان و محافظان او یک حالت جدیتری به خود گرفتند، ولی در نهایت به نگاهی به من انداخت و به تبسم آمد و گفت آن چیزی که به شما وعده دادم، به آن وفادار خواهم بود.
علامه حائری نیز پس از قبول درخواست خود از سوی پادشاه عربستان خیلی خوشحال شده و میگوید احسنت، من هم این کار را انجام میدهم. عبدالعزیز بعد از آنکه دست علامه را بوسه میزند، دستور میدهد تا متن آنچه بر آن توافق شده است روی کاغذی بنویسند تا ثبت شود.
متن توافقنامه به شرح ذیل است:
از عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل به حضرت فاضل محترم شیخ عبدالرحیم صاحب الفصول سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. بعد ما تأکید میکنیم که قبه پیغمبر(ص)را احدی به بدی لمس نکند و چنین چیزی هرگز به خاطر ما خطور نکرده است که آن را به بدی مس نماییم (منظور اینکه قبه قبر پیغمبر(ص) را خراب نخواهیم کرد) و برای پیغمبر نزد ما احترامی است که با هیچ حرمتی برابری نمیکند. اما مسائل قبور بقیع و آنچه متعلق به آن است از بنا پس ما چنانچه به شما خبر دادیم تابع شریعت اسلامیم و نه اهل بدعت و ما آمادهایم که اوامر علمای مسلمین را از هر مذهب که باشد محترم بشماریم؛ و اما راجع به مذاکرات دیگر به زودی نظر خود را برای شما بیان خواهیم کرد و امر خواهیم کرد که قبور بقیع را نظیف کرده و تسطیح کنند. مطابق آنچه در شرع جایز است با کشیدن دیواری در اطراف آنکه از پلیدی حفظ شوند و برای شما تأکید میکنیم که ما منع نمیکنیم هیچکس را از زیارت قبور بقیع، اگر زائران در زیارت خود متابعت کنند طریقه شریعه و آداب دینی را و به تحقیق امر نمودیم به نوشتن این سند تا شما آن را برای مردم منتشر کنید، این بود آنچه لازم بود بیان آن و خدا حفظ کند شما را.
اتفاقات بعد از امضاء توافقنامه بین علامه حائری و پادشاه عربستان
علامه حائری نیز با کسانی که همراهش بودند به سمت قبور بقیع میروند، آنجا گویی مانند یک خانهای مخروبهای بود که جای در و لوازم آنجا معلوم بود قبور مطهر ائمه(ع) با وجود اینکه تخریب شده بود اما جایگاه قبور و آثارشان کاملاً معلوم بود؛ یعنی قبور هر کدام از ائمه(ع) و قبر عباس عموی پیامبر(ص) نیز مشخص و قابل تفکیک بود.
بنابراین شروع به ترمیم و بازسازی آنجا میکنند، اول از همه با کمک گروهی که رفته بود دور مزار چهار امام را سنگچین گذاشت تا حریمش مشخص شود و بعد هم دور تا دور بقیع را مرزبندی کرد، در حال حاضر سنگهایی که دور قبور ائمه بقیع(ع) مشاهده میشود از یادگارهای مرحوم علامه حاج شیخ عبدالرحیم صاحب الفوصل حائری است.
پس از این اتفاق بالاخره به محبت خدا منع زیارت هم از مردم برداشته میشود. اما بعد از این ماجرا، علامه به تهران بازگشته و فرمودند جشن بگیرید. مع الاسف عدهای بودند که با این حرکت مشکل داشتند و این کار را سست گرفتند.
چنانچه این حرکت صورت نمیگرفت چه تبعاتی به همراه داشت؟
تا قبل از این اتفاق شیعیان جهان سرگردان بودند که جایگاه واقعی ائمه بقیع(ع) کجاست، فقط از روی حدس هر کدام از ائمه را زیارت میکردند و نمیدانستند کدام قبر مطهر مربوط به چه معصومی است و الحمدالله با کوششهای علامه الان این مکانها کاملاً معلوم است.
در حقیقت بقیع اصالت خود را با کوششهای علامه حائری و عنایات خاصه الهی در راستای بازسازی آنجا حفظ کرد و این کار مقدور نبود مگر اینکه پادشاه عربستان ملک فیصل راضی میشد، درایت و هیبت این عالم بزرگوار مثالزدنی است که وهابیت کوردل را مجبور به چنین کاری کرد.
اکنون شیعیان با بادلگرمی و با اطمینان خاطر به هر کدام از ائمه بقیع(ع) سلام عرض میکنند، بنابراین ما معتقدیم خدا هر کسی را که دوست دارد او را وسیله خیر میکند.