حسینیه ای برای مبارزه با آسیب اجتماعی
زیر زمین، حسینیه بود. همکف، قهوه خانه. طبقه بالا هم مرکز ترک اعتیاد. صاحب همه اش عمو حسن معروف به حسن شوشی بود. برو بیایی برای خودش داشت. جمع این سه واژه واقعا برام سخت بود حسینیه، قهوه خانه و ترک اعتیاد.
عقیق:عموحسن از معتمدین این محله است که شهرتش به دستگیری از مردم و کمک به
جوانان است. وی هر هفته جوانان را جمع می کند و با هم به کهریزک می روند تا
سالمندان را حمام کرده و کارهای شخصی آنها را انجام داده و لباس های آنها
را شست و شو کنند. همچنین وی در ترک دادن جوانان معتاد نقش دارد و به گفته
خودش این مهم نیز " به مدد حسینیه پائین قهوه خانه" است که انجام می شود.
خبرنگار ما از بانیان این جلسه درباره سابقه طرح تکریم پرسید که مسوول این
گروه اینطور توضیح داد: طرح تکریم از یک سال پیش راه اندازی شده است و هدف
آن تکریم خوبان شهرمان است. برخلاف تصور ما در شهر ما آدم های نیکوکار و
خیرخواهی وجود دارند که در نهایت گمنامی کار می کنند و متاسفانه رسانه ها
نیز کمتر به آنها می پردازند، البته خودشان نیز تمایلی به شهرت ندارند.
به گفته وی این جمع تلاش می کند با تکریم و تقدیر از خوبان شهر آنها را به
جامعه معرفی کرده و ضمن خدا قوت به آنها انگیزه شان برای خدمت رسانی را
تقویت سازند.
اما این جلسه تکریم را خوب است از زبان حاضران در جلسه بخوانید.
حسینه ای برای مبارزه با آسیب اجتماعی
حجت الاسلام حسین کاظم زاده مسوول گروه جهادی محبین الائمه بعد از حضور دراین جلسه نوشت:
"زیر زمین، حسینیه بود. همکف، قهوه خانه. طبقه بالا هم مرکز ترک اعتیاد.
صاحب همه اش عمو حسن معروف به حسن شوشی بود. برو بیایی برای خودش داشت. جمع
این سه واژه واقعا برام سخت بود حسینیه، قهوه خانه و ترک اعتیاد.
عمو حسن عاشق حضرت زهراست. به عشق عمو حسن، خیلی ها با اهل بیت گره خوردند.
اعتیادشون را کنار گذاشتند. شدند آدم حسابی. عمو حسن اهل خدمته، می گفت
عاشق اینم که گرهی از کار این مردم باز کنم. خیلی از جوونا به عشق عمو حسن،
عاشق خدمت به مردم شدند. عمو حسن از دست هر کسی ناراحت می شود شرط حلالیت
را این می گذارد که طرف یک بار کهریزک خدمت کند.
قهوه چی بود اما دریای معرفت و خدمت بود. کاش همه حسینه های ما این چنین سراغ مردم و آسیب های اجتماعی بروند.
باطن پاک این مردم
حجت الاسلام مهدی شبان نیز که در جلسه حضور داشت چنین نوشت:
کاروان تکریم این هفته از قهوه خانه عمو حسن عبور کرد. او که یک زمانی خود
در دام اعتیاد بوده و با یک اراده و همت آن را کنار گذاشته و حالا قهوه
خانه او در جنوب تهران پاتوق برخی جوانان شده است.
می گفت خیلی از جوانان از همین راه، سر به راه شده اند. رابطه خیلی صمیمی
بین او جوانان محل و بعضا محله های دیگر برقرار است. خدمات اجتماعی دیگر هم
می کند. زیر قهوه خانه، حسینیه ای است که مراسم اهل بیت ع دائما در آن
برگزار می گردد.
بعد از نمازی که در حسینیه خواندیم و در حال خداحافظی بودیم که سوال کردیم
شما چرا به این جوانانی که به ظاهر وضعیت خوبی ندارند رفاقت می کنی و دمخور
می شوی؟ پاسخش حکیمانه بود: خوبان که خوبند به آنها رسیدگی کردن و رفاقت
نمودن که هنر نیست، اگر توانستی یک بد را خوب کنی هنر کردی
حقیقت هم همین است که در باطن این ظواهر ناملایم فطرتهای پاک نهفته است که
نیاز به بیداری دارد. لایه ظاهر ممکن است دچار آشفتگی هایی شود اما باطن
حقیقت افراد را تشکیل می دهد و تا آن نخشکیده است راه هدایت باز است.
شاید راز امیدواری رهبر انقلاب هم به جوانان و مردم، همین نکته باشد که
لایه باطنی جامعه را که شاید خود جامعه هم درست متوجه آن نباشد، به درستی
می بیند و بر اساس آن هدایت و رهبری می کند.
اما گذشته از اینها کار این عمو حسن که بدون هیچ چشم داشتی در حد توان خود
زحمت می کشد، تماشایی است. فراوان از این عمو حسن ها داریم فقط باید چشم ها
را شست.
پاسخ عملی عمو حسن به یک پرسش سیاسی
حجت الاسلام علی مهدیان هم از این جلسه متن کوتاهی نوشت که بدین شرح است:
همه دور عمو حسن حلقه زدیم. شنیده بودیم آدم خیریه . جوونها رو جمع میکنه
200 تا 300 نفر جوون رو میبره کهریزک تا کار خیر رو مزه مزه کنند و یاد
بگیرند. میگفت برای اینکه جوونها رو جمع کنم این قهوه خونه رو راه انداختم.
خودش اعتیادش رو ترک کرده بود و حالا میگفت باید کمک کنم بقیه هم ترک
کنند. میگفت من خودم از این که این جوونها اینجا قلیون بکشند خوشم نمیاد.
اصلا پول این قلیون کشیدنها رو هم معتقدم برام نمیمونه چون پول دود، دود
میشه. اما معتقد بود برای اینکه دست اینها رو بگیره و مزه خوبیها رو بهشون
بچشونه باید کمی باهاشون مدارا کنه.
یه عکس بزرگ از مجلس فاطمیه حضرت آقا زده بود توی قهوه خونه اش. بهش گفتیم
این رو اماکن گفته بزنی؟ یه کم مکث کرد و بعد بدون اینکه جواب سوال ما رو
بده گفت نمیدونم چرا حضرت آقا قربونش برم، این مسوولین رو برشون نمیداره؟
چرا کاری نمیکنه؟
احساس کردم جواب سوالش رو خودش داره با رفتارش میده. او میخواست جوونها جمع
بشن بدیهای خودشون رو خودشون کنار بگذارند و خودشون خوبیها رو انتخاب
کنند. برای همین با خیلی از تصمیمات اونها راه میاومد. حاضر بود توی قهوه
خونه اش جمع بشن تا بتونه به سمت کمک به خلق سوقشون بده اما با قلیون
کشیدنشون راه میاومد. من دقیقا نمیدونم این راهی که انتخاب کرده بود درست
بود یا نه. ولی این رو میدونم که این مدارای با مردم و انتخابهاشون برای
اینکه خودشون بفهمند و انتخاب کنند راه درستیه.
به نظر من انتخاب جمهوریت یعنی انتخاب صبر و مدارا و تحمل. آزادی مردم و
جمهوریت و مردمسالاری بیشتر از آنکه رهایی و بیخیالی رو نشون بده، تحمل و
صبوری رو در دین به رخ میکشه. این درس اصلی فاطمیه است. درسی که عمو حسن
توی زندگی شخصیش درکش میکرد و نشونش میداد. شاید معنای این جمله پیامبر که
میگفت که هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد به همین نکته برگرده. او
راهنمایی بود که میخواست مردم خودشون سلوک کنند و این مشکل ترین بخش اجرای
دین در جامعه است.
بهترین امر به معروف
حجت الاسلام مهدی عباسی هم از این جلسه برداشتی داشت که اینطور نوشت: «در
ظاهرش ادعای دین و دیانت نبود اما به خلاف ظاهر و شغلش ، کارهاش به دل می
نشست. از ارادت و اعتماد جدیش به حضرت زهرا تا هفته ای دوبار جمع کردن عده
ای مثل خودش و سرزدن به کهریزک و خدمت به سالمندان. میگفت خیلی ها از همین
سر زدن به کهریزک نمازخوان شده اند. خودش زمانی معتاد بوده و با دیدن رفیقش
که ترک کرده، تصمیم میگیرد که ترک کند و ترک میکند. حالا هم یکی از
کارهایش کمک به ترک دادن بعضی از دوستان معتادش است. این چندمین بار است که
شنیدم علت ترک یک معتاد دیدن معتاد دیگری است که ترک کرده است. لیست
کارهای از این دستش بلندتر از اینها هم بود از رضایت گرفتن تا وام جور کردن
برای جوانان و غیره.
وقتی میگفت اینجا بچه هایی رو که تو دلشون درد هست رو میبریم اطراف تهران و
شعر می خونیم و و شادی میکنیم و بعد از ما میپرسید مگه علی بچه یتیم رو
روی پشتش سوار نمیکرد و راه نمیبرد؟ مگه شادشون نمیکرد؟ روایت حضرت صادق به
ذهنم آمد که کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم.»
بهترین راه امر به معروف و نهی از منکر ، عمل است. عملی از جنس خدمت. خدمتی
صادقانه و با توجه به نیازها . این روزها چقدر به امثال عمو حسن محتاجیم.
منبع:فارس