۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۲۲
*****
وجود مقدس امام حسن عسکری(ع) به عنوان امام همامی که تحت سیطره حکومت ظالمانی همچون بنیعباس قرار داشتند؛ یکی از امامانی هستند که در حقیقت وجود نازنین ایشان را عباسیان به هیچ عنوان نمیتوانستند تحمل کنند. یکی از خصوصیات عباسیان این است که آنها با ورود به مباحثی از جمله اینکه به ظاهر در پی انتقام خون اباعبدالله(ع) بودند؛ در حقیقت بیشتر از بنیامیه نسبت به اهل بیت(ع) به خصوص ائمه اطهار(ع) ظلم روا داشتند.
دوره بنیعباس با حاکمیت انسان خونریز، پلید و سنگدلی به نام ابوالعباس، عبدالله ابن محمد که مشهور است به صبّاح پایهریزی شد؛ شعارهایی که او به عنوان خونخواهی اباعبدالله(ع) میداد، همه آنها را در حقیقت زیر پا گذاشت و کمک به دشمنان ائمه را آغاز کرد و در آن دوره، اهل بیت(ع) و محبان آنان را قلع و قمع میکردند.
دوره امام حسن عسکری(ع) نیز اوج همین مطالب بود که ما میبینیم، عباسیان یکی پس از دیگری ائمه اطهار(ع) و محبان آنها را تحت انواع فشارها ـ فشارهای اجتماعی و سیاسی ـ قرار میدادند. یکی از آن کسانی که در زمان امامت امام حسن عسکری(ع) حضور داشت، معتضد بالله فرزند متوکل عباسی است. اولاً خود متوکل یکی از کسانی است که تمام شیعیان را زجر میداد و اهل بیت را اذیت میکرد و ما میبینیم که آن شخص کسی است که وجود مقدس امام را تحت فشار قرار میداد و دورهای بود که بر شیعیان بسیار سخت گذشت و آن دوره را به عنوان دوران گرفتاریهای حضرات معصومین(ع) قرار دادند.
حتی کارهایی را بعد از معتضد بالله عباسی، مهتدی به ظاهر انجام داد این بود که شورشهای زیادی در زمان او به وقوع پیوست و باعث شد که اینها را به گردن اهل بیت(ع) بیاندازند، از جمله قیام صاحب الظنجی که معروف است، حضرت در این باره فرمودند: «و صاحب الزنج لیس منا اهل البیت». وقتی از امام حسن عسکری(ع) سوال کردند، ایشان فرمود: او از ما نیست و هیچ وقت از ما اهل بیت(ع) نبوده و او خود را علی بن محمد بن احمد بن عیسی بن زید بن علی بن حسن بن ابیطالب معرفی کرده بود. اعمال و رفتار او در تضاد با تفکرات اهل بیت بود و کودکان و افراد ناتوان را به قتل میرساند و حضرت بیان فرمود که اینها متعلق به ما نیستند و خفقانهای عجیبی در زمان آن حضرت به وجود آمد.
با وجود اینکه حضرت گرفتار این خاندان خبیث بنیعباس شده بودند اما مردم آرام آرام متوجه مطالبی شده بودند و شیعیان و محبان اهل بیت، با توجه به شرایط بسیار بحرانی و جوّ بسیار خفقان حاکم بر جامعه متوجه شده بودند که بهترین طریق امام است. لذا هم امام هادی(ع) و هم امام حسن عسکری(ع) را تحت آزار و اذیتهایی همچون زندان و اسکان آنها در منطقه نظامی در سامرا قرار دادند، به خاطر همین عسکر نام گرفتند، یعنی تحت سیطره جایگاهی که فقط ارتشیان بودند.
ابوجعفر هاشمی بیان میکند با چند نفر در زندان بودم و در غیاب امام این را به یارانش بیان میکند که بدانید امام حسن عسکری(ع) همه مطالب را میداند و امام متوجه شدند که جاسوسی را در زندان برای امام گماشتهاند تا گفتار و رفتار ایشان را متوجه شوند، لذا ابوجعفر هاشمی میگوید با چند نفر در زندان بودم ناگهان امام عسکری(ع) را وارد زندان کردند، در زندان شخصی ادعا میکرد: من از علویان هستم، وقتی او را بیرون برده بودند امام در غیاب او به یارانش فرمود که این مرد از شما نیست، از او بر حذر باشید، آنچه گفتهاید در نامهای نوشته و در داخل لباسهایش مخفی کرده تا به خلیفه گزارش دهد؛ یکی از حاضران لباسهای او را وارسی کرد و نامه را یافت که مطالب خطرناکی راجع به زندانیان در آن نگاشته شده بود.
یکی دیگر از دلایل اصلی ترس حکومت عباسی از وجود مقدس امام حسن عسکری(ع) وجود مقدس امام زمان(عج) بود، لذا هم امام هادی(ع) و هم امام عسکری(ع) را تحت سیطره خود قرار داده بودند چون میدانستند وجود مقدس امام زمان(عج) روزی به دنیا میآیند؛ لذا دنبال همین قضیه بودند و از این وحشت داشتند، به خصوص که با توجه به تنگنا قرار دادن شیعیان، جمعیت آنان در این عصر به خصوص در عراق گسترش پیدا کرد که این هم قابل تأمل است که ما اگر امروز تکثیر نسل نکنیم جمعیت شیعه متأسفانه در کشوری که به نام کشور امام زمان (عج) است کمتر میشود که ما باید در آن دقت کنیم.
با استنادی که در اصول کافی وجود دارد، شیعیان در این عصر به قدری نیرومند بودند که احمد بن عبیدالله بن خاقان میگوید جعفر کذّاب که بعداً جعفر توّاب شد، برادر امام عسکری(ع) که به دروغ ادعای امامت میکرد، نزد پدرم عبیدالله که دارای مقام عالی در دربار خلیفه بود آمد و گفت: مقام برادرم را به من بده در عوض من سالی بیست هزار دینار برای تو میفرستم، پدرم به او گفت: خلیفه به روی معتقدان به امامت پدر و برادر امام عسکری(ع) شمشیر کشید تا آنها را از این اعتقاد برگرداند و نتوانست؛ بنابراین اگر شیعیان امامت تو را قبول دارند نیاز به خلیفه و غیره نداری و اگر تو را به امامت قبول ندارند به وسیله ما هم هرگز نمیتوانی به چنین مقامی برسی، لذا از آن پس، اصلاً به جعفر اعتنا نکرد و تا زنده بود اجازه نداد که جعفر به نزدش بیاید.
پس معلوم میشود که همه میدانستند یعنی هم خاقان که یکی از کارگزاران دربار خلیفه عباسی است میداند و هم، همه کسانی که حضرات را میشناختند؛ امام عسکری(ع) امام است و وجود مقدس امام زمان از وجود نازنین اوست؛ لذا علت اذیت و آزار امام عسکری(ع) به خاطر همین موضوع بود که امام را درآن تنگنا قرار دهند و آن شخصیت با عظمت را پیدا کنند که به قدرت پروردگار عالم اینگونه نشد. یکی از خصوصیات امام عسکری(ع) همین است که فرزند ایشان حضرت بقیة الله الاعظم(عج) هستند و ایشان یکی از عوامل ترس حکومت از امام حسن عسکری(ع) بود. طبق روایات متعددی که ما و اهل جماعت داریم ایشان همه جهان را به ید مقدسش میگیرد و همین موضوع دلیل این ترس بود.
مطالب را میتوانیم به طور خلاصه اینچنین بیان کرد:
* دلایل تحت سیطره قرار دادن امام عسکری(ع):
1- گسترش شیعه، که در این دوران شیعیان زیاد شدند.
2- پذیرش رهبری امام، که وقتی برخی بیان میکنند که جعفر توّاب ادعای امامت کرد همه گفتند اگر شیعیان تو را قبول دارند چرا به سمت حسن بن علی امام عسکری(ع) رفتند و او را انتخاب کردند و میبینیم که پذیرش امام از طرف شیعیان یکی از عواملی بود که امام را تحت سیطره خود قرار دهند.
در کتاب غیبت طوسی آمده: یکی از نمایندگان مورد اطمینان حضرت به نام علی بن جعفر همانی میگوید خدمت امام رسیدم و آن حضرت 100 هزار دینار یا 100 هزار مثقال طلا به من داد و فرمودند تا بین مستمندان و شیعیان در مراسم حج تقسیم کنم؛ میگوید حضرت چندین مرتبه این کار را کرد، متوجه شدم شیعیان زیاد هستند و همه به آن حضرت روی میآورند.
3- مسأله شاگردان آن حضرت بود دشمن میترسید شاگردان آن حضرت زیاد شودند.
4- وجود مقدس امام زمان(عج)
همه اینها باعث شده بود که دشمن از وجود مقدس امام عسکری(ع) هراسان و نگران باشند.
* اما راجع به ولادت امام حسن عسکری(ع) به طور کوتاه عرض کنم:
یکی از شاخصههای امام عسکری(ع) در تفاوت خلقتی آن حضرت با دیگران است که حضرت در خانواده امامت به دنیا آمدند که این مطلبی است که همه ائمه دارند؛ اما وجود مقدس ایشان خصوصیاتی دارند که مختصر بیان خواهم کرد:
1- پدر گرامی ایشان (امام هادی(ع)) را در زندان و در سامرا آورده بودند و گرفتار طواغیت عالم شده بودند.
2- مادر گرامی ایشان خانم مومنه و متدینهای است به نام «توسن» یا «حدیثه» یا «سلیل» که به این عناوین بیان میکنند.
3- حضرت، دوران زندگی کوتاه خود را از مدینه منوره آغاز و به مدت 5 سال در زادگاهشان زندگی کردند؛ پس از آن 16 سال و قبل از دوران امامت و پیشوایی در عراق ساکن شدند و 7 سال هم دوران کوتاه و پربار امامت و زعامت آن حضرت به طول انجامید.