۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۵ : ۲۱
نامه شهید محسن حججى به علی ابن موسی الرضا(ع) در ادامه میآید:
بسم الله النور، النور...
به: انیس النفوس، شمس الشموس، مولا علی ابن موسی الرضا(ع)
از :غلام رو سیاه، گنهکار
سلام آقای خوبم
از آخرینباری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی میگذرد؛ و حال که در صحن و سرایت هستم سرتاپا شوق و شعف دارم. یادم هست دفعه قبل خواسته های زیادی از شما داشتم؛ الان که خوب فکر میکنم به همه خواستههایم رسیدهام. شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... منمونم آقای خوبم، ممنون...
دو روز پیش که با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر لذت بردم؛ باورم نمیشود؛ همه اینها را از کرم و بزرگی شما میدانم.
مولای من، با ورود به سپاه دریچهای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذتهای دنیوی هرآنچه که باید میچشیدم را چشیدم...
حال، بیصبرانه مشتاق چشیدنی لذتی اخروی هستم؛ لذتی که نهایتش رضای خداست... یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه(ع) قسم، تو را به خواهر گرامیات فاطمه معصومه(س) قسم، ضامن من شوید...
آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت(ع) کنم. فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و جواز شهادتم را امضاء کن.
امشب شام دوشنبه است؛ میگویند دوشنبهها و پنج شنبهها پرونده اعمال ما میرود دست صاحبمان ولی عصر(ع)... آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، شهادت نامهام را با امضای خودت مزین کن. آرزو دارم امشب پروندهام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر(ع) هم امضاء میکند.
گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم
ضامنم باش ای رضا
مانند آهو دِه پناهم...
آقای من...
مرا از درگاهت ناامید نکن
الهی رضاً به رضاک
لامعبود سواک
دوشنبه/ سهشنبه 6/5/94
حرم امام رضا(ع)/ رواق الاجابر
01:34 بامداد
محسن حججی