۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۱۸
نیم نگاهی به مقام صادق ال محمد(ص)
حیات سیاسی امام صادق(ع)
مقام معظم رهبری: «امام صادق(ع) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و
مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیدهاید. محفل درس امام
صادق(ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار بهوجود آورد، هم قبل از او و هم بعد
از او در تاریخ زندگی امامان شیعهبینظیر بود. همه حرفهای درست اسلام و
مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی بهوسیله مغرضان و مفسدان یا
جاهلان تحریف شده بود، همه آنها را امام صادق(ع) به شکل درست بیان کرد.»
آشنایی با ابعاد مختلف زندگانی امامان شیعه از ضرورتهای روزگار ما است؛
زمانهای که شیعه پرچمدار حاکمیت دینی و عدالت علوی است. امام باتوجه به
شرایط ویژه دوران خود، سیاست عدم قیام مسلحانه علیه حاکمان جور و در مقابل،
ایجاد نهضت بزرگ بیدارگری توده شیعه و آشنا کردن آنان با حقایق اسلامی و
ولایت جانشینان برحق پیامبر اعظم(ص) را در پیش گرفت. حضرت برای اجرای این
سیاست کلان از راهبردها و شیوههای خاصی بهره گرفت که عبارتند از: نهضت
بزرگ تولید علم، مبارزه با فرقهگراییها، موضعگیری در برابر خلفا و
مبارزان سیاسی و تقیه.
* سیری گذرا در زندگی امام صادق(ع)
حضرت بیشتر بهعنوان یک شخصیت علمی و فقهی معروف است. شخصیت سیاسی امام(ع)
کمتر از سوی پژوهشگران و محققانی که به بررسی زندگانی حضرت پرداختهاند
مورد توجه قرار گرفته است. بههمیندلیل نوشتهها و آثاری که جنبه سیاسی
زندگانی حضرت را بیان دارند، بسیار اندک و انگشت شمارند. تمامی کتابهایی که
درباره حضرت نوشته شدهاند به نحو ضمنی به گوشههایی از حیات سیاسی امام
اشارت بردهاند. حقیقت آن است که امام صادق(ع) همانند همه امامان معصوم
شیعه سیاست ناب الهی و دینی را در روزگار خود به یادگار نهادهاند که
آشنایی با آن، الگوی کامل و ایده آلی است برای شیعیان و علاقه مندان به
حضرت تا از این بعد زندگانی امام خود پیروی نموده و این سیره پاک حضرت را
نیز چراغ راه خود قرار دهند. مطالعه فرازهای مختلف زندگانی امام صادق(ع) ما
را به این نظریه رهنمون میکند که فعالیتهای فرهنگی و علمی حضرت قطعهای
از جدول بزرگ حیات سیاسی حضرت و راهبرد و شیوهای برای تحقق استراتژی کلی
سیاسی حضرت در مواجهه با حکام جور است. همین چیزی که امروز از آرمانهای
بلند مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای - دامظلهالعالی - سلاله
پاک آن حضرت است. معظمله مکرر در مکرر بر مسأله تولید علم و پیشرفت علمی
تأکید دارند که کارآمدترین راهکار در مقابله و مبارزه ملت ایران با استکبار
جهانی و صهیونیزم بینالملل است و عامل بزرگ استمرار و ماندگاری انقلاب
اسلامی و سنگ زیرین تمدن بزرگ اسلامی در قرن 21 نیز خواهد بود. چرا امام
صادق(ع) با توجه به اضمحلال حاکمیت اموی و عدم استقرار حاکمیت عباسی و
اعلام آمادگی برخی از سران و عوامل حاکمیت عباسی مثل ابوسلمه برای انتقال
قدرت به حضرت، به قیام مسلحانه برای برپایی حکومت ایده آل اسلامی اقدام
نکرد؟ باتبیین سیاست استراتژیک امام باتوجه به مقتضیات زمانی، راهکارهایی
را که امام برای تحقق آرمان خود در پیش گرفت که میتواند الگوی روشن و
راهبردی عالمانه برای زمان ما باشد.
* حیات سیاسی امام صادق(ع)
ششمین امام شیعیان جعفربن محمد صادق(ع) حیات سیاسی خاصی دارد که بر شرایط و
مقتضیات سیاسی و اجتماعی ویژهای استوار است. دوران امامت حضرت حدود یک
قرن و نیم پس از ظهور اسلام و فتوحات اسلامی است. زمانی که تازهمسلمانان
پرشماری از ملیتهای مختلف وارد جهان اسلام شده، از این طریق علوم و فنون
ملتهای صاحب تمدن بزرگ مانند ایران، روم، هند... را وارد دنیای اسلام
نمودند. بازار عقاید و آرای گوناگون رواج چشمگیری پیدا کرد. طبقات مختلف
قاریان، مفسران، متکلمان، زندیقان، متصوفان، خوارج و مرجئه و... وارد
فعالیتهای فرهنگی و سیاسی اجتماعی شدند. در این برهه امت اسلامی دچار انواع
درگیریها و کشمکشهای سیاسی و اجتماعی شد. امام صادق(ع) نیز در زمینههای
مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با معضلات فراوانی مواجه گردید. اوضاع سیاسی
آن چنان غبارآلود شد که امت اسلامی نمیتوانست واقعیت را چنانکه هست
درکمند خود وتحت قیادت و حاکمیت انسانهای شایسته و لایق قرار دهد. امام
صادق(ع) در چنین فضایی با دوگونه انحراف عمده در جامعه اسلامی مواجه بود:
الف. انحراف سیاسی و حکومتی که بانیان و سردمداران آن حاکمان و دولتمردان
جائر اموی و عباسی بودند. ب. انحراف اعتقادی و فکری توده مسلمان که
خطرناکتر از انحراف نخست بود و امت را در ورطه گمراهی و انحراف از واقعیت
مکتب اسلام در معرض نابودی و زوال قرار میداد.
* راهکارها و شیوههای سیاسی
امام(ع) بادر نظر گرفتن موقعیت جامعه اسلامی از نظر آگاهی مردمی و امکانات
و تواناییهای جبهه خودی به این نتیجه رسیدهاند که قیام مسلحانه و انقلاب
فراگیر برای بنای حکومت اسلامی و به دست گرفتن قدرت، کافی و کارآمد نیست.
چون ضروریتر از تأسیس و ایجاد حکومت دلخواه، استمرار و تداوم آن است که
باصرف آمادگی نظامی و برکناری حاکمان غاصب عملی نخواهد بود. بلکه پیش و بیش
از آن باید زمینههای فرهنگی و اجتماعی فراهم گردد تا توده مردم بیدار شده
و همراه گردند و مسؤولیت پاسداری از حاکمیت جدید و دستاوردهای آنرا
آگاهانه برعهده گیرند. گفتگوی امام صادق(ع) با سدیرصیرفی پشتوانه و موید
این مدعا است. از سدیر روایت است که بر امام صادق(ع) وارد شدم و به او
گفتم: خدای را چه نشستهای؟ فرمود: ای سدیر چه اتفاقی افتاده است؟ گفتم: از
فراوانی دوستان و شیعیان شما سخن میگویم. فرمود: فکر میکنی چند تن
باشند؟ گفتم: یکصد هزار. فرمود: یکصدهزار؟ گفتم: آری و شاید دویست هزار!
فرمود: دویست هزار؟ گفتم: آری و شاید نیمی از جهان!... سدیر در ادامه چنین
گفت: آنگاه امام(ع) ساکت ماند و سخنی بر زبان نیاورد. اما هنگامی که همراه
امام(ع) بهسوی «ینبع» می رفتیم، حضرت به گلهای از بزها نگریست و به من
فرمود: ای سدیر، اگر شیعیان ما به عدد این بزها بود بر جای
نمینشستم!(کافی، ج2، ص242) امام در پی این سیاست استراتژیک و تصمیم کلان
سیاسی، برنامهای را تنظیم نمود که دو هدف عمده را بهدنبال داشت: اول،
هدف ایجابی، فراهم آوردن پایگاههای تبلیغی برای بیداری مردمی و تقویت
هوشیاری آنان و حراست آنها از انحرافات عقیدتی فرهنگی و سیاسی. دوم: هدف
سلبی، برای به چالش کشیدن حاکمان جائر و برانگیختن انزجار عمومی علیه آنان و
بازداشتن مردم از بیتفاوتی در برابر ستمگریهای آنان.
* نتیجه
بررسی زندگانی امام صادق(ع) بهخوبی نشان میدهد که این تصور که امام
صادق(ع) بیشتر یک شخصیت فکری و فرهنگی است و در عرصه سیاسی فعالیت چشمگیری
ندارد، یک تصور نادرست و باوری دور از حقیقت است، زیرا امام با توجه به
اوضاع و مقتضیات ویژه دوران خود به این تصمیم کلان سیاسی رسید که بهترین
رسالت سیاسی در این برهه عدم قیام مسلحانه در برابر حاکمان جائر و تلاش
برای بیداری امت و آشنایی آنان با تعالیم ناب اسلامی است. مهمترین
راهکارهایی را که حضرت برای تحقق این استراتژی سیاسی در پیش گرفت، عبارتند
از: 1. تقیه، 2. نهضت بزرگ تولید علم، 3. موضعگیری در مقابل خلفا و
مبارزان سیاسی، 4. مبارزه با فرقه گراییها.
1. تقیه
امام
صادق(ع) تنها امامی بود که با دو حکومت مروانی و عباسی معاصر بود. دو دسته
حاکمانی که اسیر شهوترانی و استبداد و افراط در عیش و نوش و لذتکامی خود
بودند. اینان عملاً با شریعت اسلامی و با پیامبر اعظم اسلام به نبرد
برخاستند. امام که در دوره هریک از این حاکمان غاصب شاهد بیمهری به دین و
شریعت اسلامی از یکسو و حاکمیت فساق و فجره از دیگر سو بود، با توجه به
اوضاع اجتماعی و سیاسی و نداشتن حمایت مردمی وعِدّه و عُدّه کافی برای
مبارزه رودرو با حاکمیت، راهکار مؤثر برای صیانت اسلام ناب و کیان شیعه را
«تقیه» میدانست. امام(ع) از تقیه بهعنوان یک تاکتیک و روش کارآمد برای
سیاست حکیمانه خود بهره گرفت. بهراستی اگر امامان شیعه روش تقیه را در پیش
نمیگرفتند و همه آشکارا در برابر دشمنان میایستادند و کشته میشدند، آیا
امروز از اسلام و مسلمانی نام و نشانی باقی میماند؟ با توجه به اهمیت
تقیه در حفظ و ماندگاری اسلام، امام صادق(ع) در حدیثی بهصراحت فرمود:
التَّقیَّة دینِی وَدینَ آبائِی وَلا دینَ لِمَن لا تَقیَّةَ لَهُ وَ اِنَّ
المذِیعَ لاَمرِنا کَالجاحِد بِه. (بحارالانوار، ج 2، ص 74)
2. نهضت بزرگ تولید علم
امام(ع) با استفاده از دوره فترتی که پس از فروپاشی حکومت اموی و پیش از
استقرار حاکمیت عباسی بهوجود آمد، نهضت بزرگ تولید علم را برای تعمیق
بیداری اسلامی و معرفی تعالی ناب محمدی(ص) در زمینههای زیر ایجاد کرد:
الف. انتشار آموزههای عقیدتی، اخلاقی و عملی شریعت ناب اسلامی؛ برای این
منظور حضرت بزرگترین دانشگاه اسلامی را در مدینه بنا نهاد. مسجد پیامبر
اکرم(ص) کانون درس و بحث علوم و فنون مختلف قرار گرفت و مرکز بزرگ تولید
علوم اسلامی شد. ب. پرورش نخبگان علمی و فرهنگی، دانشآموختگان دانشگاه
بزرگ جعفری را بالغ بر 4000 تن برشمردهاند. از شاگردان ممتاز و چهرههای
ماندگار این دانشگاه بزرگ کسانی مانند مفضلبن عمر، مومن الطاق، هشامبن
حکم، محمدبن مسلم، زرارةبن اعین و جابربن حیان... هستند. افراد معروفی
مانند ابوحنیفه، مالکبن انس، سفیان ثوری و محمدبن حسن شیبانی و یحییبن
سعید... از اهل سنت نیز افتخار شاگردی امام صادق(ع) را دارند. ج. تعلیم
شاخههای مختلف علوم؛ علومی مانند کلام، فلسفه، ریاضیات، شیمی، فقه، حدیث،
تفسیر و علوم قرآنی... در این مرکز بزرگ علمی تولید و ترویج شد و دانشمندان
بزرگی در این رشتهها تربیت شدهاند. از میراثهای گرانبهای دانشگاه جعفری
احادیث پرشماری است که از آن دوران باقی مانده است. ابانبن تغلب به
تنهایی 30 هزار حدیث از حضرت روایت کرده است. محمدبن مسلم نیز راوی شانزده
هزار حدیث از حضرت است.
3. مبارزه با فرقهسازیها
راهکار سیاسی دیگر امام در حیات سیاسیاش مبارزه با فرقهسازیها و
فرقهگراییهای انحرافی و پاسداری از مذهب شیعه بود. مهمترین فعالیتهای
حضرت در اینباره عبارتند از مبارزه با جریان غُلُوّ؛ از فرقههای انحرافی
که از زمان امام علی(ع) در جهان اسلام سر برآورد، فرقه غالیان بوده است.
این فرقه از درون مذهب شیعه سبب سستی و فروپاشی عقاید شیعیان شده و از
بیرون نیز بهدلیل انتساب به تشیع، شیعیان را نزد دیگر مسلمانان، افرادی
لاابالی و بیتوجه به احکام الهی معرفی میکرد و موجبات بدبینی دیگر
مسلمانان را به شیعه فراهم میآورد. ازاینرو بود که برخی، شیعیان را متهم
کردهاند که آنان براین باورند که بهدلیل دوستی و ولایت اهل بیت(علیهم
السلام) از انجام اعمال صالح بینیاز و از عذاب الهی در امانند. اقدامات
امام صادق(ع) در مواجهه با نحله غلوّ طرد غالیان بود.
4. مواضع امام در مقابل خلفا و مبارزان سیاسی
الف. موضعگیری امام در برابر منصور
از فرازهای مهم حیات سیاسی امام(ع) مواجهه و رفتار حضرت با خلیفه غاصب
عباسی منصور دوانیقی و ماموران او است. این قطعه از زندگانی حضرت ماجراهای
خواندنی و شگفتانگیزی را در تاریخ به یادگار نهاده است. زیرا امام گاهی با
لحن بسیار آرام و ملایمی با منصور سخن گفته است و گاهی هم با نهایت شدت و
صلابت با او و اطرافیانش برخورد کرده است. اینک به اختصار به چند نمونه از
رفتارهای امام بامنصور اشاره میشود: امام(ع) در عین اینکه در مواردی که
به دربار عباسی احضار میشود با آرامی و تواضع با منصور صحبت میکند، مثلاً
در موردی وقتی منصور، امام را به براندازی حکومتش متهم کرد، امام فرمود:
به خدا سوگند من اینکار را نکردهام و آنرا جایز نمیدانم، و به آن عقیده
ندارم و در همه حال اطاعت از شما را لازم میدانم. من دیگر پیر و ناتوان
شدهام، اگر میخواهی مرا در زندان بازداشت کن تا مرگم فرا رسد که چندان
دور نیست. در مورد دیگر باصلابت و تهدید خطاب به منصور میفرماید: اگر دست
از اذیت و آزار ما نکشی، هرروز پنج نوبت تو را نفرین میکنم. یک بار منصور
نامهای برای امام فرستاد و در آن نوشت چرا مانند دیگران هر روز نزد ما
نمیآیی و به دیدار ما نمیشتابی؟ امام(ع) در جواب فرمود: کاری نکردهایم
که بهدلیل آن از تو بترسیم و اهل تقوا، معنویت و آخرت هم نیستی که به امید
آن نزد تو آییم، تو را در میان نعمت هم نمیبینیم تا تهنیت و تبریکت گوییم
و تو نیز این مقام را برای خود مصیبت نمیدانی تا به تو تسلیت گوییم. پس
مارا با تو چه کار است؟! منصور پاسخ داد با ما مصاحبت کن تا پند و اندرزمان
دهی. امام فرمود: دنیاخواهان تو را نصیحت میکنند و اهل آخرت نیز با تو
همنشین نگردند.
ب. موضع حضرت درباره قیام زید
از حوادث مهم
دوران امام صادق(ع) جنبش علویان ازجمله قیام زیدبن علیبن حسین(ع) در سال
122 هجری بوده است. زید برادر امام باقر و عموی امام صادق از رجال فرهیخته و
عالیمقدار خاندان نبوت و مردی دانشمند، زاهد و شجاع بود. او از ظلم و
بیداد حاکمان اموی بسیار ناراحت بود و عقیده داشت باید با قیام، حکومت فاسد
اموی را سرنگون ساخت. در روایات شواهد فراوانی وجود دارد که قیام زید با
موافقت و مشاوره امام صادق(ع) بوده است. ازجمله این روایات، بیان نورانی
امام رضا(ع) در پاسخ مأمون است که فرمود: پدرم موسیبن جعفر از پدرش جعفربن
محمد نقل کرد که او میفرمود:... زید برای قیام خود با من مشورت کرد و من
به او گفتم: عموجان اگر دوست داری که همان شخص به دار آویخته در کناسه
(کوفه) باشی، راه تو همین است. وقتی زید از حضور امام(ع) بیرون رفت، امام
فرمود: وای به کسیکه ندای او را بشنود و به یاریاش نشتابد. شاهد دیگر،
سخن امام صادق(ع) است که به یکی از یاران شجاع زید که شش تن از امویان را
در رکاب زید کشته بود، فرمود: خداوند مرا در این خونها شریک گرداند. به خدا
سوگند عمویم زید روش علی و یارانش را در پیش گرفت. در روایت دیگری امام(ع)
فرمود: خدا او را (زید) را رحمت کند، مرد مؤمن، عارف، عالم و راستگویی
بود. اگر پیروز میشد به عهد خود وفا میکرد و اگر قدرت و حکومت را به دست
میآورد، میدانست آنرا به چه کسی بسپارد.