۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۱۴
ابراهیم به نوعی ساختار شکن بود. به جای توجه به ظاهر و قیافه بیشتر به فکر
باطن بود.بچه ها هم از او تبعیت میکردند ,همیشه میگفت: مهمتر از اینکه
برای بچه ها لباس های هم شکل و ظاهر نظامی درست کنیم باید به فکر آموزش و
معنویت نیروها باشیم وتا میتوانیم بیشتر با بچه ها رفیق باشیم.نتیجه این
تفکر,در عملیات های گروه کاملا دیده میشد.هر چند برخی با تفکرات او مخالفت
میکردند.
پارچه لباس پلنگی خریده بود. به یکی
از خیاطها داده بود و گفت : یک دست لباس کردی برایم بدوز. روز بعد لباس را
تحویل گرفت و پوشید. بسیار زیبا شده بود . از مقر گروه خارج شد. ساعتی بعد
برگشت.با لباس سربازی! پرسیدم: لباست کو!؟ گفت: یکی از بچه های کرد از لباس
من خوشش آمد.من هم هدیه دادم به او!ساعتش را هم به یک شخص دیگر داده بود.
آن شخص ساعت را پرسیده بود و ابراهیم ساعت را به او بخشیده بود!این کارهای
ساده باعث شد بسیاری از کردهای محلی مجذوب اخلاق ابراهیم شوند و به گروه
اندرزگو ملحق شوند. ابراهیم در عین سادگی ظاهری به مسائل سیاسی کاملا آگاه
بود. جریانات سیاسی راهم خوب تحلیل میکرد. مدتی پس از نصب تصاویر شهید
بهشتی و امام راحل در مقر از طرف دفتر فرماندهی کل قوا در غرب کشور که زیر
نظر بنی صدر اداره میشد دستور تعطیلی و بستن آذوقه گروه صادر گردید. اما
فرمانده ارتش در آن منطقه اعلام کرد که حضور این گروه در منطقه لازم است.
تمامی حملات ما توسط این گروه طراحی و اجرا میشود. بعد از مدتی با پیگیری
های این فرمانده جلوی این حرکت گرفته شد.
پی نوشت:
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 100
زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی
منبع:تسنیم