عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۶۵۸۹
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۲ - ۰۱:۳۸
لفظ شریف در ایران شیوع و امتیازى نیافت بلكه اولاد امام حسن و امام حسین(ع) هر دو او را سید خطاب می‎كنند.
عقیق: ابا عبدالله كنیه حضرت سیدالشهداء حسین بن على(ع) می‎باشد و كنیه به معنى نام بردن چیزى به كنایه و اشاره است. به این جهت است كه بصریها ضمیر را كنایه نامیدند زیرا اسمى ذكر نمى‎شود، مانند: ضربته كه چون نمی‎خواهد اسم زده شده برده شود، لذا به اشاره و كنایه متوسل به "ها" ضمیر مى‎شود و گاهى نیز به اسم پدر یا مادر یا فرزند لفظ اب و ام و ابن زیاد نمایند، چون ابوعمرو، ابن عباس، ام معبد و ام كلثوم .

سید و شریف: این كه اشخاص را با كنیه یا لقب ذكر می‎كردند به علت احترام و بزرگداشت طرف بود. چون گفتن اسم باعث كوچك كردن اشخاص می‎گردید.

لذا در زمان سابق به اولاد امام حسن مجتبى و امام حسین(ع) شریف می‎گفتند چنانكه به علم الهدى و برادرش كه از اولاد حسین بن على(ع) بودند شریف مرتضى و شریف رضى می‎گفتند این موضوع شایع بود تا در سال 931 هجرى كه محمد بن بركات به تولیت مكه معین شد، لقب شریف را به اولاد حضرت امام حسن و لقب سید را به اولاد امام حسین(ع) تخصیص ‍ داد و شرفا مكه را به این جهت شریف می‎گفتند كه از اولاد امام حسن مجتبى(ع) بودند كه آخر آنها شریف حسین بود كه بعد از غلبه عبدالعزیز بن سعود، پدر ابن سعود پادشاه حجاز و نجد از مكه به جزیره قبرس مهاجرت نمود، اما هنوز هم در حجاز اولاد امام حسن(ع) را شریف خطاب می‎كنند.

لفظ شریف در ایران شیوع و امتیازى نیافت بلكه اولاد امام حسن و امام حسین(ع) هر دو او را سید خطاب می‎كنند.

معاویه هنگام فوتش به یكى از خواص خود گفت من سه گناه بسیار بزرگ مرتكب شده‎ام: 1- حق على را گرفتم.  2- زن امام حسن(ع) را فریب دادم تا شوهر خود را مسموم نمود.  3- یزید را ولیعهد خود كردم .

نامگذارى ابا عبدالله
كنیه حضرت سیدالشهداء(ع) را جد بزرگوارش پیغمبر خدا براى آن حضرت قرار داد چون آن حضرت مطابق آیه: و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى، هر چه بگوید وحى از طرف خداست می‎توان گفت كه این كنیه هم از طرف خداوند است .

شیخ طوسى از حضرت رضا(ع) نقل كرده كه چون حضرت حسین(ع) متولد شد رسول خدا(ص) به اسماء بنت عمیس فرمودند بچه مرا بیاور. اسماء آن حضرت را در جامه سپیدى پیچیده خدمت رسول خدا آورد حضرت او را در دامن گذاشت.

اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او فرمود، در همان هنگام جبرئیل نازل شده گفت: حق تعالى تو را سلام می‎رساند و می‎فرماید كه چون على نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسى است، پس او را به اسم پسر كوچك هارون كه شبیر است نام بگذار و چون زبان تو عربى است او را حسین بخوان پس حضرت رسول او را بوسید و گریست و فرمود كه ترا مصیبتى عظیم در پیش است، خداوند كشنده ترا لعنت كند و آنگاه فرمود اسماء این خبر را به فاطمه نگو.

اسماء می‎گوید چون روز هفتم شد پیغمبر فرمودند فرزند مرا بیاور چون او را به نزد آن حضرت بردم گوسفند سفید و سیاهى براى آن حضرت عقیقه كرد، یك رانش را به قابله داد و سرش را تراشید و به وزن موى سرش نقره تصدق كرد و خلوق بر سرش مالید و او را در دامان خود گذاشت و فرمود: اى اباعبدالله، كشته شدن تو بر من بسیار گرانست و آنگاه بسیار گریست .

گفتم پدر و مادرم فداى تو باد این چه خبریست كه از روز اول ولادت گفتى و امروز نیز می‎فرمایى حضرت فرمود: كه بر این فرزند دلبند خود می‎گریم كه گروهى كافر ستمكار از بنى امیه او را خواهند كشت، و خداوند شفاعت مرا به ایشان نرساند.

مردى او را مى‎كشد كه رخنه در دین خواهد كرد و به خداى بزرگ كافر خواهد شد. آنگاه فرمود: خداوندا من در حق این فرزند از تو سؤال می‎كنم آنچه را كه ابراهیم در حق ذریه خود سئوال كرد.
امام حسین(ع) می‎داند كه اگر چند صباحى بگذرد و بنى امیه به این منوال رفتار كنند، علاوه بر این كه خاندان آل محمد را از بین می‎برند از اسلام هم اثرى نخواهد ماند، و مسلمانان هم به كلى از بین می‎روند، این بود كه قد علم كرده با شجاعت و رشادت وارد صحنه كربلا شد، پس او علت باقی ماندن دین جدش گشت و اسلامى را كه بنى امیه می‎خواست برچیند، نگه داشت .

خداوندا تو دوست دار ایشان را و دوست بدار هر كس را که ایشان را دوست می‎دارد و لعنت كن هر كس را که ایشان را دشمن می‎دارد و لعنتى چنان كه زمین و آسمان پر شود.
پس دانستیم كه اسم امام حسین و كنیه‎اش از طرف خدا بوده و هر دو آنها در اول تولد نهاده شده است .
 
علل نامگذارى ابا عبدالله
"ابا عبدالله" به معنى پدر بندگان خداست و علت و جهت این كه آن حضرت پدر بندگان خدا شد چند چیز است كه ذیلا ذكر می‎نمائیم .

1- این مسلم است كه اول چیزى را كه خداى تعالى خلق فرمود نور وجود مبارك محمد بن عبدالله (ص) بود كه خودش ‍ فرمود: اول ما خلق الله نورى، و آن روایاتى كه می‎گوید: اول ما خلق الله العقل در مجردات است نه در بین تمام اشیاء عالم .

پس بطور قطع می‎توان گفت اول خلقت عالم امكان نور مبارك آن حضرت بوده است و در روایات زیادى گواه بر این مطلب است .

از جمله روایتى است كه علامه مجلسى از حضرت امیرالمؤمنین(ع) نقل می كند كه : خدا بود و هیچ خلقى با او نبود. پس اول چیزى كه خلق كرد نور حبیب خود محمد بود. او را آفرید قبل از آن كه آب و عرش و كرسى و آسمانها و زمین و لوح و قلم و بهشت و جهنم و ملائكه و آدم و حوا را بیافریند به چهارصد و بیست و چهار هزار سال . پس چون نور محمد پیغمبر ما(ص) را خلق فرمود هزار سال نزد پروردگار خود ایستاده و او را به پاكى یاد می‎كرد، و حمد و ثناى او را می‎نمود و حق تعالى نظر رحمت بسوى او داشت و به او فرمود: مراد و مقصود من از خلق عالم تویى . اراده كننده خیر و سعادت تویى . برگزیده خلق من تویى .

حال كه معلوم شد «اول ما خلق الله» نور وجود مبارك پیغمبر بود، با بیانى از مرحوم شیخ جعفر شوشترى كه در كتاب «وسایل المحبین» دارد می‎گوئیم حسین(علیه‎السلام) نیز اول ما خلق الله بوده است .

او می‎فرماید كه پیغمبر خدا فرمود: حسین منى و انا من حسین، و در روایت دیگر است كه: انا مِن حسین و حسین منى . پس وقتى حسین از پیغمبر و پیغمبر از حسین شد باید هر زمان كه پیغمبر بوده، حسین نیز بوده باشد.

حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) مانند كوه بلندى كه در دلش انواع معادن قیمتى باشد قد بیاراست و جان خود و اهل بیتش را در راه خدا داد و با خون خود و جوانان اصحابش شجره طیبه اسلام را كه بنى امیه قصد خشكاندن آن را داشتند چنان سیراب كرد كه تا دامنه قیامت خشك نخواهد شد. اینست كه حضرتش را اباعبدالله نام نهادند چرا که بر گردن همه عالم حق دارد.
اگر بگویى كه مراد از «حسین منى» اینست كه پیغمبر می‎فرماید حسین از نسل من است و از من بوجود آمده، می‎گویم این گفته باید خصوصیتى نداشته باشد، بلكه درباره امام

حسن(ع) نیز گفته شود یعنى بفرماید: حسن و حسین منى و انا من حسن و حسین ، حال آن كه این جمله «حسین منى» فقط درباره حضرت حسین(ع) گفته شده است و نه درباره امام حسن (ع) .

پس نتیجه این که اگر خداوند همه موجودات عالم را به واسطه نور پیغمبر خلق فرموده باید به واسطه حسین هم خلق شده باشد زیرا حسین از پیغمبر و پیغمبر از حسین است. پس حسین پدر همه موجودات عالم است و باید به او ابا عبدالله گفته شود.

2- دومین علت و جهتى كه امام حسین(ع) ابا عبدالله، پدر بندگان خدا شد براى قیامش بود چون اگر آن حضرت قیام نمى‎فرمود با نقشه‎هایى كه بنى امیه كشیده بودند یك نفر گوینده لا اله الا الله باقى نمی‎ماند و گروه گروه از دین و آئین محمدى(ص) بر می‎گشتند و در نتیجه اسلام آخرین لحظات عمر خود را تسلیم مظالم دولت اموى می‎كرد.

امام حسین(ع) دید اگر قیام نكند اركان اسلام از جاى كنده شده و مقدسات آن دستخوش هوا و هوس بنى امیه واقع می‎شود و میلیون‎ها جمعیت كه با هزاران خون دل و فداكاری‎هاى گران از ضلالت و حضیض مذلت خانه بدوشى، یغماگرى و بت پرستى نجات یافته و به شاهراه سعادت ابدى رسیده‎اند، اینك در اثر دلخواه معاویه و یزید فوج فوج از دین خارج شده بلكه از جاده بشریت و آدمیت نیز بیرون می‎روند.

عترت آل محمد(ص) كه ناموس بزرگ الهى است مورد ایذاء و اذیت واقع شده و هزاران مسلمان تحت نفوذ ظالمانه بنى امیه دچار شكنجه و عذابند.

كنیه حضرت سیدالشهداء(ع) را جد بزرگوارش پیغمبر خدا براى آن حضرت قرار داد چون آن حضرت مطابق آیه: و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى، هر چه بگوید وحى از طرف خداست می‎توان گفت كه این كنیه هم از طرف خداوند است .


منبع:باشگاه خبرنگاران
211008





ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین