۰۱ آذر ۱۴۰۳ ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۶ : ۲۲
عقیق:حجتالاسلام محسن قرائتی معلم و مفسر قرآن کریم همزمان با شب عید فطر در برنامه درسهایی از قرآن به اهمیت موضوع ذکات اشاره کرد و نقش زکات در تطهیر قلب انسان، تشکر پیامبر(ص) از زکاتدهندگان و برخی موضوعات دیگر را برای حاضران تشریح کرد. وی همچنین ذکات را عامل رستگاری و نجات انسان دانست.
موضوع برنامه
زکات در همه نعمتها
عناوین
نقش زکات در تطهیر قلب انسان
تشریع روزه و زکات بعد از هجرت
تشکر پیامبر(ص) از زکاتدهندگان
نماز و زکات در کنار هم
پرداخت زکات، عامل رستگاری و نجات
ادای زکات در همه امکانات و داراییها
دو رفتار متفاوت امام صادق(ع)
متن برنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
امشب میخواهم در مورد اینکه چون هر مسلمانی باید زکات فطره بدهد به مناسبت عید فطر، معنای زکات، اصل زکات، برکات زکات، زکات هم برای پولدارها نیست. علم زکات دارد، اخلاق زکات دارد، شهرت زکات دارد، زیبایی زکات دارد، در مورد زکات چند دقیقهای صحبت کنم انشاءالله.
نقش زکات در تطهیر قلب انسان
اولاً اینکه در قرآن 32 کلمه زکات هست. 32 تا هم کلمه برکت هست. این یعنی چه؟ یعنی زکات مساوی با برکت است. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها» (توبه/103) پیغمبر تو مأمور هستی از مردم زکات بگیری، تا مردم را پاک کنی. از بخل، آدمی که زکات نمیدهد یعنی چه؟ یعنی بخیل است. یعنی حرص میزند به دنیا، حرص و بخل پلیدی است برای اینکه مردم را پاک کنی، «تُطَهِّرُهُم» یعنی تطهیر کنی مردم را از دنیا پرستی، از حرص باید پاک شوند. مالشان هم باید از حق الناس پاک شود. چون مالی که ما داریم حق فقرا هم در این مال هست. «حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/24 و 25) قرآن میگوید: در مال ما حقی است معلوم، تعیین شده است. برای چه کسی؟ «للسائل» فقیری که سؤال میکند «وَ الْمَحْرُومِ» آن کسی که خجالت میکشد سؤال کند ولی میدانی که مشکل دارد. چیزهایی که ما داریم برای ما نیست، حق آنها هم هست.
دیدند یک شب امام جواد تا صبح یک دعا کرد، که خدایا «شحَّ نفسی» یعنی خدایا بخل مرا بگیر. آدمهایی هستند در سلام بخل میکنند. میگوییم: سلام کن، میگوید: من مادر شوهر هستم، عروس باید به من سلام کند. پیغمبر به بچهها سلام میکرد. این آقا میگوید: من لیسانس هستم و او دیپلم است. او باید به من سلام کند. کسی که سلام نمیکند بخل است. دزد این نیست که برود خانه مردم بدزدد. داریم رئیس دزدها کسی است که از نمازش میدزدد. این هم دزد است. بخل، در سلام بخل است.
پول سنگینی هم هست، یعنی هفتاد میلیون سه کیلو برنج، سه کیلو گندم، سه کیلو خرما، خیلی است. یک زکات عمومی است، وارسی هم نکنید کجا ارزانتر است. شما اگر میخواهی دقت کنی روی عمرت دقت کن که عمر ما کجا رفت. حالا دیگر برنج کیلویی چند است، گندم کیلویی چند است، اگر دارید یک مقدار، حدیث داریم پول که به فقیر میدهی به قدری بده که به ذهنت آمد خیلی شد، زیادش بود. یعنی آنقدر بده که به ذهنت بیاید این زیادش بود. سبب رشد است. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها» زکات یعنی رشد، انسان را رشد میدهد. چون بسیاری از گناهها بخاطر فقر است. مردم اگر شکم فقرا را سیر کنند، خیلی از فقرا بخاطر فقر گناه میکنند.
تشریع روزه و زکات بعد از هجرت
آیه زکات کی نازل شد؟ پیغمبر ما چهل سالگی به پیغمبری رسید و 63 سالگی از دنیا رفت. 23 سال بود. در این 23 سال پانزده سال زکات نبود و روزه هم نبود. سال پانزدهم فرمود: مردم، ماه رمضان روزه بگیرید، مردم زکات بدهید. این خودش یک درس است که کارهای سخت را مثل پول دادن که سخت است، روزه گرفتن که سخت است، کارهای سخت را روز اول نگویید. بگذارید یک خرده طرف رشد کند. اگر میخواهید بچهتان را نماز خوان بکنید، کلمات واجب نماز را بگویید. مستحبات را بگذارید بعداً که بچه نماز خوان شد بگویید. آغاز... به واجبات برسید. مثلاً میخواهی به بچهات بگویی: امشب شب مقدسی است، نماز شب بخوان. بگو: نماز شب پنج تا دو رکعتی است. یک، یک رکعتی است. خلاص! چهل مؤمن و سیصد تا العفو و اینها برای کسی که هنوز نماز شب نخوانده سنگین است. بچه اول باید شیر بخورد بعد فرنی و شله زرد تا کم کم گوشت و ماهی... اول کار پنج تا دو رکعتی و یک، یک رکعتی. نشسته هم میشود خواند. همینطور که نشستی، الله اکبر، حمد و قل هو الله میخوانی، یک کمی سرت را خم میکنی، «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» این شد رکوع! یک خرده سرت را بیشتر خم کنی، سبحان ربی الاعلی و بحمده» سجده اول، کمی بالاتر، »سبحان ربی الاعلی و بحمده» تعاونی حساب کنید که مشتری شوند. بازار آزاد فرار میکنند. درست است مردم حزب اللهی هستند و آدمهای خوبی هستند، ولی همه توان ندارند.
سال دوم هجری یعنی سیزده سال مکه بود، دو سال هم مدینه آمد شد دوم هجری، پانزده سال بعد از اسلام این دو قانون آمد، زکات و روزه و جهاد، جهاد هم باید جان داد.
تشکر پیامبر از زکاتدهندگان
در هیچ یک از واجبات خدا به پیغمبر نمیگوید: از مردم تشکر کن. مثلاً در قرآن نداریم پیغمبر اینهایی که نماز خواندند، از آنها تشکر کن. روزه گرفتند از آنها تشکر کن. حج رفتند، یک جا خدا به پیغمبر میگوید: از مردم تشکر کن! کجا؟ آنجا که مردم زکات میدهند. میگوید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِ عَلَیْهِمْ» (توبه/103) «صلِّ علیهم» یعنی پیغمبر تو بر مردم صلوات بفرست. (صلوات حضار)
این خیلی مهم است. تنها جایی که خدا به پیغمبر میگوید: از مردم تشکر کن، آنجایی است که مردم پول میدهند. زکات میدهند! از این معلوم میشود تشویق هم لازم نیست مادی باشد، حتماً سکه و نیم سکه باشد. شب قدر دانشگاه سخنرانی داشتم. یک بحثی کردم، یک بچه کوچولو نشسته بود. دیدم این بچه کوچولو هرچه حرف میزنم یک طوری سرش را تکان میدهد یعنی فهمیدم. گفتم: فهمیدی چه گفتم؟ گفت: بله. گفتم: میتوانی بیایی بالا بگویی؟ از پلههای منبر پایین آمد، بلندگو را گرفت و هرچه گفتم، گفت. خیلی خوشم آمد، مردم هم خوششان آمد. گفتند: آقای قرائتی! تشکر... گفتم: من اگر تشکر کنم مثل پیغمبر تشکر میکنم. پیغمبر دست کارگر را بوسید. خرج هم ندارد. دست بچه را بوسیدیم.
یکوقت نماز جمعه شیراز بنا بود از مهندسین مبتکر تشکر کنند. به ما گفتند: تشکر کن، گفتم: میخواهی به مهندس چه بدهی؟ پول بدهی، سکه بدهی؟ ارزش یک مهندس که سکه و پول نیست. رفتم بالای مصلی، دست این مهندسها را بوسیدم. به پیغمبر میگوید: از مردم تشکر کن. تشکر لازم نیست فقط مادی باشد. معنوی باشد! اگر داری مادی باشد. گاهی آدم دارد، گاهی ندارد. اگر ندارد باید از مردم بگیرد. یک کسی دعای ماه رجب دست به ریش گرفت چنین کند، ریش نداشت، ریش بغلی را گرفت چنین کرد. اگر داری خودت، نداری، باید از مردم بگیری.
بعضیها میگویند: وظیفهاش است. نخیر! نگو: وظیفهاش است. همین که به وظیفهاش عمل کرده تو تشکر کن. «و صَلِّ عَلیهم» یعنی پیغمبر نگو حکم خداست، باید انجام بدهد. پولدار است باید بدهد. بله، پولدار است و باید بدهد ولی همین که داد تشکر کن. این خانم وظیفهاش است غذا بپزد. اولاً که وظیفهاش نیست، دوم اینکه وظیفهاش هم بود پخت، شما بگو: دست شما درد نکند. چه میشود؟ این مرد وظیفهاش است چیزی بخرد و به خانه بیاورد. بله وظیفهاش است. حالا اشکال دارد این خانم به شوهرش بگوید: دست شما درد نکند؟ اینها در ذهن میماند.
یکوقتی به پاسدارم گفتم: من چطور آدمی هستم؟ رک بگو. گفت: عید که عیدی میدهی، آدم خوبی هستی. به شوخی گفت. بالاخره تشکر مادی، شما برای دخترت گوشواره میخری، خوب بگو: اگر نمازت را بی غلط خواندی. برای خانم که چادر میخری روز زن بخر، تولد حضرت زهرا، آمدی مشهد لباس بخر و بردار برو که بگوید: پدرم از امام رضا آورده است. اینها در ذهن میماند. روز زن، روزی که ... باید مردم از دین خاطرات خوشی داشته باشند. میگویند: مجرم را در مسجد شلاق نزنید که مردم از مسجد خاطره بدی نداشته باشند. بگویند: بابای من، پدر بزرگ من یک روز خلاف کرد، آوردند در همین مسجد شلاق زدند.
نماز و زکات در کنار هم
تشویق سنگینی تکلیف را برطرف میکند. یک چیزی که سخت است، از آن تشکر کردی، خستگیاش برطرف میشود. امیرالمؤمنین فرمود: «إِنَّ الزَّکَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلاةِ» هیچ واجبی مثل زکات به نماز نچسبیده است. 27 تا از آیههای قرآن کنار «یقیمون الصلاة» میگوید: «یؤتون الزکاة»، «وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» (بقره/43)، «یُقِیمُوا الصَّلاة وَ یُؤْتُوا الزَّکاة» (بینه/5) یکبار دیگر میگویم: 27 جای قرآن، یعنی خداوند در 27 آیه قرآن نماز و زکات را به هم چسبانده است. امیرالمؤمنین میفرماید: هرکس زکات داد، «... من نفسه» یعنی با رضایت بدهد. به بچههایمان یاد بدهیم، حدیث داریم میخواهید به فقیر پول بدهید به بچهتان بدهید و بگویید: تو بده که این کمک به فقرا را بچه یاد بگیرد.
تاجری بود وقتی خمس میداد بچههایش را هم برمیداشت و خانه مرجع تقلیدش میبرد. مینشست میکفت: بچهها این مرجع تقلید من است. این مقدار درآمد من بوده است. هشتاد درصد برای خودم و بیست درصد را به یک مجتهد عادل میدهم او در راه اسلام خرج کند. شما را آوردم که ببینید من مردم، شما خمستان را به مرجع تقلیدتان بدهید. این خمس دادن به بچه را یاد میداد. سراغ دارم عزیزی را خدا رحمتش کند، از دنیا رفت. به بچهاش گفت: شما هم شاگردیهایت را دعوت کن، امشب افطاری با تو. پولش با من، پختش برای مادر، تو همشاگردیهایت را دعوت کن که این افطاری دادن را در نسل نو راه بیاندازید. این تا اینجا...
پول را یواشکی بدهیم یا علنی؟ هردو. یواشکی اخلاصش بیشتر است، علنی امر به معروف عملی است. میگویم: من هم دادم، شما هم بدهید. دعوت علنی بکنیم. «صَدَقَةُ الْعَلانِیَةِ» اگر علنی پولتان را بدهید، «فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ» (نهجالبلاغه، خطبه110) یعنی بدعاقبتی را حل میکند. کسی که علنی به فقرا کمک کند، این آدم خوش عاقبتی است، یعنی بد نمیمیرد. خوب میمیرد. مردن هم خوب و بد دارد. حدیث داریم مؤمن که میمیرد انگار گل بو میکند. «الزکاة تزید فی الرزق» (بحارالانوار، ج 93، ص14) فطریه، زکات، خمس، روزی را زیاد میکند. «حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ» (کافی، ج4، ص61) اگر میخواهید مال شما برای شما بماند، زکات بدهید. روایات زیادی داریم هرکجا مال شما آتش گرفت، معلوم میشود یا خمس ندادی، یا زکات ندادی. عربیاش هم بخوانم. بعضی عربیها به قدری آسان است که فارسها هم میفهمند. از جمله این عربی که میخوانم بخوانم. عربی است ولی فارسها هم میفهمند. «مَا تَلِفَ مَالٌ» مال تلف نمیشود، «فِی بَرٍّ وَ لا بَحْرٍ» در دریا و خشکی مالی از بین نمیرود، «إِلا بِمَنْعِ الزَّکَاةِ» (بحارالانوار، ج 93، ص20) اگر ندهی آتش میگیرد، دادی«حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ». «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى، وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» (اعلی/14 و15) برای زکات و فطره است.
پرداخت زکات، عامل رستگاری و نجات
در قرآن کلمه «لَعَلَّکُم تُفلِحُون» زیاد است. یازده مرتبه میگوید: «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون» شاید رستگار شدید. نمیگوید: حتماً، اما دو جا میگوید: حتماً رستگار هستید. یکی آن کسی که زکات فطره بدهد و نماز بخواند، حتماً است. یکی آن کسی که اخلاقش سالم باشد. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (شمس/9و10) «أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» یعنی رستگار است کسی که اخلاقش تزکیه شود. کینه نداشته باشد. حسود و متکبر نباشد. خدا هم یازده قسم خورده است. خدا گاهی یک قسم میخورد میگوید: «وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر» (عصر/1و2) به زمان قسم! گاهی دو تا قسم میخورد. گاهی سه تا قسم میخورد، گاهی چهار تا قسم میخورد. «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُون، وَ طُورِ سِینِینَ، وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِین» (تین/1-3) خدا حرف که میزند گاهی بی قسم است، گاهی یک قسم، دو قسم، سه قسم، چهار قسم، پنج قسم، یک آیه در قرآن داریم یازده بار قسم خورده است. آخر وقتی یازده قسم میخورد طرف باورش نمیآید. هی میگویند: والله والله والله والله! اگر یازده مرتبه گفتم: والله، یعنی چه؟ یعنی هرچه گفتم باور نمیکند. خدا یازده تا قسم خورده است. بشمارید.
قاری: «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» (شمس/1) نه... یکی یکی به واوها میرسید صبر کنید. «وَ الشَّمْسِ» قسم به خورشید. «وَ ضُحاها» قسم به نور خورشید. «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» (شمس/2) قسم به ماهی که دنبال شمس حرکت میکند. «وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها» (شمس/3) قسم به روز. «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها» (شمس/4) قسم به شب. «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» (شمس/5) قسم به آسمان و آنچه در اوست. «وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها» (شمس/6) قسم به زمین. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» (شمس/7) قسم به روح انسان و نفس انسان. همه قسمها را خورد. قصه چیست؟ به زمین قسم، به آسمان قسم، به روح قسم، به شب قسم، به روز قسم، به خورشید قسم، به نورش قسم، به ماه قسم، چه خبر است؟ میگوید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» آدمهای وارسته رستگار هستند. «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» دسّاها در فارسی میگوییم: فلانی دسیسه بازی میکند. دسیسه یعنی آدمهای متقلب و بدجنس! «خابَ من دَسَّاها» آدمهای بدجنس باختند. آدمهای سالم ماندند. همین ماه رمضان شب عید فطر یک عده میگویند: روزه گرفتیم، خوشحال هستند. یک عده هم روزهشان را با گناه خوردند. کسی مریض است، مسافر است، حسابش جداست. اما افرادی هم روزه خوردند. تمام شد... آن کسی که روزه گرفت، تمام شد. آن کسی هم که روزهاش را خورد، تمام شد. آن کسی هم که روزه گرفت تمام شد. اما برنده کیست؟ فردا صبح آن کسی که روزه گرفته وقتی میخواهد نماز عید برود، با نشاط میرود. اما آن کسی که روزه خورده خجالت میکشد. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»
اداری زکات در همه امکانات و داراییها
حالا ما چه کنیم؟ یعنی حرفهای آقای قرائتی به خاطر این سه کیلو گندم بود؟ سه کیلو خرما بود؟ نه. در طول سال همه باید زکات بدهند. «لکل شیء زکاة» هر چیزی زکات دارد. «زَکَاةُ الْقُدْرَةِ الانْصَافُ» زکات قدرت این است که انصاف داشته باشی. ما در جمهوری اسلامی بعضی که عوض میشوند، حالا رئیس جمهور، وزیر، مدیر کل، استاندار، البته همه نه، بعضیها که عوض میشوند بی انصافانه همه قبلیها را قلع و قمع میکنند. انگار تمامشان جنایتکار بودند. اصلاً خاک باغچه را عوض میکنند. اینها معلوم میشوند نمیخواهند زکات بدهند. «زَکَاةُ الْقُدْرَةِ الانْصَافُ» زکات قدرت این است که انصاف داشته باشید. خوبهایشان را نگه داری و بدهایشان اگر ثابت شد بد هستند، با آنها برخورد کنی. از دم نگویی چون اینها جزء حزب من نیستند، درو کنی.
«زَکَاةُ الْجَمَالِ» جمال یعنی زیبایی، زکات جمال این است که عفیف باشی. خدا تو را خوشگل کرده، هی خودت را نشان نده. آن کسی که خوشگل نیست، دلش میسوزد. یک لباس شیک داری اینقدر پز ندهی. خانمهایی که لباس شیک ندارند، دختر میبینند دلشان میسوزد. یک خرده اینها را عنایت کنید. زکات زیبایی عفت است. زکات پیروزی عفو است. پیروز شدی، او را ببخش. «زَکَاةُ الْیَسَارِ» وضعت خوب است به همسایهها و فامیلها کمک کن! زکات سلامتی، یک جنب و جوش بخور و گرهای را حل کن. زکات شجاعت، جهاد در راه خداست. زکات علم، به دیگران یاد بدهی. زکات نعمتها، کارهای معروف را انجام بدهید. زکات بدن، روزه است. پیغمبر فرمود: «ملعون» خدا لعنت کند مالی که زکات داده نمیشود و خدا لعنت کند جسدی که از این سلامتیاش استفاده نمیکند. هرکس هرچه دارد باید کمک کند. نگویید: کمک من به جایی نمیرسد.
یک برگ زرد چیزی نیست. اما همین برگ زرد اگر در حوض افتاد، کشتی پنجاه مورچه میشود. گاهی وقتها یک اقدام کوچک، یک کمک کوچک، اینها قطره قطره جمع شود. برقی که شما پای آن نشستید، از قطرات آب است. قطرات باران جمع میشود جوی میشود، جویها جمع میشود رودخانه میشود. رودخانه پشت سد جمع میشود، این قطرات باران که جمع شد، پشت رودخانه و پشت سد از آن برق تولید میشود. نگویید کم است.
یک کسی چند تا دانه خرما آورد و گفت: این را برای جبهه آوردم. پولدارها خندیدند. آیه نازل شد، چرا خندیدید؟ برای اینکه دو تا خرما کم بود؟ «لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ» (توبه/79) چرا مسخره کردید؟ توان این همین دو تا خرما بود. از نیشابور خیلی از شما حرکت کردید. یک گنبد و بارگاهی است برای شطیطه، شطیطه یک خانمی بود به نماینده امام کاظم، پدر امام رضا(ع) گفت: من دو سه فلس پول دارم به امام کاظم بدهید. آن کسی که پول میآورد گفت: ما پولهای سنگین برای امام کاظم میبریم. دو فلس چیزی نیست. فرمود: من بیش از این ندارم! یک گونی پول بود، دو سه فلس پول هم همینطور دستی، وقتی خدمت امام کاظم رسید، امام کاظم فرمود: آن پول شطیطه خانم را به من بدهید. باقی پولها را کار ندارم. من این پول را میخواهم. گفت: قابل نیست. گفت: همان که قابل نیست را میخواهم. بعد گفت: سلام مرا به شطیطه خانم برسانید و بگویید: شما هفده روز دیگر از دنیا میروید. یک پارچه میدهم این کفن شما باشد. من هم حواسم به تو هست. یکوقت میبینی امام کاظم دو ریال را قبول میکند. همراه با دعا و هدیه کفن، همراه با محبت، تفقد، یکوقت میبینی این... پشت این پولها، نیتها مهم است. بگذارید یک قصه برای شما بگویم.
دو رفتار متفاوت امام صادق(ع)
دو حدیث است کنار هم میچسبانم یک نتیجه بگیرم. هردو برای امام صادق(ع) است. یکبار امام صادق به یک نفر یک پول داد و گفت: برو یک گوسفند بخر بیا. این بنده خدا رفت گوسفند خرید. همینطور که میآورد، در راه کسی نگاه به گوسفند کرد و گفت: من میخواهم این را بخرم، چند؟ این هم دو برابر گفت. مثلاً گوسفند یک میلیون بود، گفت: دو میلیون! گفت: خریدم. عجب مشتری خوبی! دو میلیون را برداشت و دوباره بازار رفت و یک گوسفند یک میلیونی خرید و خدمت امام صادق آورد. گفت: این گوسفند و این هم یک میلیون! گفت: چه کردی؟ گفت: یک میلیون... یک میلیون مثل از من است. یک میلیون خریدم، دو میلیون فروختم. دوباره از دو میلیون یکی خریدم، یک میلیونی، هم یک میلیون را آوردم و هم گوسفند خریدم. فرمود: بارک الله! فارسی ما میگوییم: بارک الله، یعنی خدا برکت بدهد. چه معامله خوبی بود! هم یک گوسفند و هم... اینجا طرف یک چیزی را دو برابر فروخت و امام صادق گفت: آفرین!
همین امام صادق یک روز پول به یک نفر داد و گفت: فرض کنید نخود بخر و بفروش. این یک میلیون را نخود بخر و بفروش. هرچه سود کردی نصفش برای تو که کار کردی، نصفش برای من که سرمایه برای من است. مضاربه، ایشان برداشت مثلاً در آن زمان چه بود، فرض کنید، مثالها همه از من است. حدیث درست است، مثال از من است. فرض کنید یک تن نخود خرید، همینطور که میبرد از شهری به شهری، دید یک عده از شهر بیرون میآیند، گفت: آقا نخود چطور است؟ گفت: نخود در شهر نیست. هر قیمتی بگویید میخرند. گفت: به، شانش را ببین! نخودها را دو برابر فروخت و یک سود دو برابر برای امام صادق برد. امام فرمود: چقدر سود کردی؟ گفت: آقا شانس است. در شهر برنج نبود، نخود نبود ما هم دوبله کردیم. فرمود: این پول برکت ندارد. سؤال من این است: چرا گوسفندی که دو برابر کرده بود گفت: بارک الله! نخود که دو برابر کرد، پول را پرت کرد؟ گوسفند را عاشق شده بود. خوشش آمده بود. کسی که خوشش آمد باید پول عشقش را هم بدهد. نخود رزق مردم بود. تو نان مردم را، دیدی مردم ندارند از نداشتن سوء استفاده کردی. یکوقت یک غذای خوشمزهای است گران میدهند، میگوییم: خوب، چون خوشت آمد از غذا، پول هم زیاد بده. یکوقت آذوقه مردم است. آرد است، نان است، آب است. نسخه است، آمپول است، دارو و درمان است، اگر یک چیزی رزق عمومی مردم بود نباید شما قیمت را بالا ببری. بگویید: حالا که ندارند، من هم سوء استفاده کنم. گاهی گرانفروشی که مربوط به سرنوشت و رزق مردم است را باید برخورد کرد.
خوب شب عید را تبریک میگویم. خدا عمل شما را قبول کند، انشاءالله. شب عید هم آنچه خدا در ماه رمضان میبخشد، شب عید فطر یکجا میبخشد. مهمان امام رضا هستید، در خانه امام رضا هستید. شب عید است. عید اسلامی سه شرط دارد. به خودت برس، غسل عید کن، توجه به خدا کن، نماز عید بخوان. توجه به خلق خدا کن، به فقرا کمک کن. وقت من تمام...
خدایا تمام عبادتها را قبول بفرما. خدایا اینهایی که محروم بودند، از دنیا رفته بودند، مریض بودند، گرفتار بودند، هرکس به هر دلیلی از برکات رمضان محروم بوده است، به آبروی آبرومندان فیضت را به آنها هم نثار بفرما. ما هدایت شده هستیم، الحمدلله، از هر رقم انحراف ما را حفظ کن. صدها میلیون که منحرف هستند، وسیله هدایتشان را فراهم کن. به ما رهبر عادل دادی، الحمدلله. رهبر عادل جهان امام زمان(ع) را به جهان عرضه کن. والدین ما، ما را مسلمان تربیت کردند، جزای خیرشان بده. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. تمام دعاهایی که شده و میشود را مستجاب بفرما. خدایا عیدی ما را این قرار بده، شر آمریکا، شر منافقین، شر اسرائیل، شر داعش، شر هر صاحب شر به خودش، شر آل سعود، خدایا شرشان را به خودشان برگردان.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»