پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۱۵:۰۰

۱۴۰۴/۰۹/۱۲

ماجرای سالم ماندن پیکر عالمی که برای حضرت زهرا(س) کتاب نوشت

آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی خطیب و سخنور دانشمند و توانا بود. با اینکه در منبر آرام و دلنشین سخن می‌گفت، قدرت عجیبی در پیام‌رسانی داشت و شنونده را مجذوب سخن خویش می‌ساخت.
کد خبر : ۱۳۵۲۵۷

عقیق: زندگی آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، سرشار از ارادت و عشق به اهل بیت (ع) بود. او به رغم دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان حنجره، در ۳۲ سال پیش در شهر مقدس قم دار فانی را وداع گفت. پس از تشییع پرشور او، پیکر پاک و مطهرش در حسینیه کربلایی‌های مقیم قم، در محراب حسینیه، دقیقاً زیر منبری که سال‌ها به عرض ارادت به اهل بیت مشغول بود، به خاک سپرده شد.

بر روی سینه این عالم بزرگ، کتاب «فاطمه الزهرا (س) من المهد الی اللحد» قرار داده شده بود. این کتاب که به زبان‌های مختلف، از جمله زبان فارسی ترجمه شده است، نمایانگر عمق محبت او به حضرت فاطمه (س) و تعهدش به ترویج معارف اهل بیت (ع) بود. پس از گذشت ۱۷ سال و با توجه به توسعه حرم حضرت فاطمه معصومه (س)، خانواده ایشان خواسته‌اند که حسینیه مذکور به دلیل همجواری با حرم مطهر تخریب شود. در این راستا، قبر ایشان نبش شد و مشاهده گردید که بدنشان تازه و کفن دست نخورده و سالم باقی مانده است. کتاب فاطمه زهرا (س) نیز کماکان بر روی سینه مبارکشان قرار داشت. سرانجام پیکر نورانی آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی موقتاً در یکی از سردخانه‌های شهر مقدس قم نگهداری شد و سپس برای تدفین به کربلای معلی منتقل گردید و در کنار حرم حضرت امام حسین (ع) آرام گرفت.

آیت الله قزوینی که بود؟

مرحوم آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی به سال ۱۳۴۸ هجری قمری در شهر مقدس کربلا، در خانواده‌ی علمی و روحانی «قزوینی» که از خانواده‌های اصیل و ریشه‌دار آن خطه‌ی قهرمان‌خیز به شمار می‌آید، دیده به جهان گشود. نسب این مرد دانشور جهاد و خاندانش به سالار پروا پیشگان و ستم‌ستیزان، امام کاظم علیه‌السلام می‌رسد و از این خاندان شناخته‌شده، دانشوران بزرگ، سخنوران اندیشمند، شاعران هدف‌دار و دلسوخته، نویسندگان و مفسران دانشمند و فقها و مجتهدان نامداری قامت برافراشته و هر کدام خدمات ارزنده‌ی علمی، فکری، فرهنگی، عقیدتی، اخلاقی و اجتماعی به جهان اسلام نمودند و ضمن تلاش در رسانیدن پیام قرآن پیشوایان نور به مردم، از راه و رسم افتخارآفرین خانواده و حیات رسالت به‌سان سربازانی آگاه و فداکار، پاس داشتند. که از جمله آنان می‌توان آیت‌الله سید هاشم قزوینی، آیت‌الله سید محمد ابراهیم قزوینی، آیت‌الله محمد حسن قزوینی و دیگران، آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی را برشمرد.

پیمایش راه کمال

مرحوم آیت‌الله قزوینی در دوران کودکی زیر سایه‌ی پدر گرانقدرش، مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم قزوینی، پرورش یافت و از همان آغازین مراحل زندگی با رهنمود پدر، تلاش در راه کسب دانش و آراستگی به ارزش‌های انسانی را آغاز کرد. و در پرتو هوش سرشار و کوشش خستگی‌ناپذیر خویش به پیمایش راه زندگی پرداخت و پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر نهاد.

علامه قزوینی در بهار زندگی، نعمت وجود پدر و مادر پرمهر خویش را از دست داد و اندوه جانکاه فقدان آن‌ها، پشتوانه‌ی مهم زندگی‌اش، قلب جوان و پرمهر او را به سختی فشرد. خود در تشییع پیکر آنان شرکت جست و با یاد و نام سالارش حسین علیه‌السلام و خواندن اشعار در رثای آن حضرت، کشتی طوفان‌زده دل را به ساحل شکیبایی و آرامش سوق داد. او با وجود غروب پدر و مادر، از آسمان زندگی و هجوم سختی‌ها و فشار تنگدستی و محرومیت، راه کسب دانش و کمال را که به رهنمود پدر و تحت نظارت او در پیش گرفته بود، رها نساخت بلکه با تلاشی بسیار به راه خویش ادامه داد و پس از تکمیل سطح در حوزه‌ی علمیه کربلا، سال‌ها در دروس خارج فقه و اصول علمای بزرگ آن سامان شرکت جست. و آنگاه خود به سان ستاره‌ای درخشانی به نورافشانی پرداخت و علاوه بر پیام‌رسانی، از راه خطابه و منبر به تدریس فقه و اصول و تفسیر پرداخت و شاگردان بسیاری، به‌ویژه در هنر سخنوری و پیام‌رسانی، به دست باکفایت خویش پروراند که گروهی از آنان اینک از سخنوران دانشمند و بنام به شمار می‌روند و در کشورهای مختلف به پیام‌رسانی و خدمت به فرهنگ قرآن و اهل بیت مفتخرند.

او خطیب و سخنور دانشمند و توانا بود. با اینکه در منبر آرام و دلنشین سخن می‌گفت، قدرت عجیبی در پیام‌رسانی داشت و شنونده را مجذوب سخن خویش می‌ساخت. به هنگام وعظ و خطابه، آگاهی می‌بخشید و آنگاه که یاد و نام حسین را می‌برد، به گونه‌ای رویداد غمبار عاشورا را مجسم می‌ساخت که شور و هیجان به پا می‌کرد. در همه‌ی سخنرانی‌هایش از قرآن و نهج‌البلاغه و روایات الهام می‌گرفت و بهترین درس‌ها را از برترین کتاب و شایسته‌ترین انسان‌ها باز می‌گفت و چون خود فردی با اخلاص و با معنویت بود، سخنانش آثار سازنده‌ای بجا می‌نهاد و دل‌ها را نرم می‌کرد. از موهبت‌های خدا به آیت‌الله قزوینی این بود که مرد قلم بود و قلمش در خدمت فرهنگ قرآن و خانواده و حیات رسالت می‌چرخید، که برخی از آثار فکری و قلمی آن بزرگوار عبارت‌اند از:

سیره الرسول الاعظم، علی من المهد الی اللحد، شرح نهج نهج‌البلاغه (در سه جلد)، فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد، الامام الحسین من المهد الی اللحد، فاجعه الطف و مقتل الحسین، زینب الکبری من المهد الی اللحد، موسوعه الامام الصادق علیه‌السلام (در شصت جلد)، الامام الجواد من المهد الی اللحد، الامام الهادی من المهد الی اللحد، الامام العسکری من المهد الی اللحد، الامام المهدی من المهد الی الظهور و کتاب‌های ارزشمند دیگری که برخی به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند.

مرد هجرت و جهاد

او مرد هجرت بود و برای رساندن پیام قرآن و خانواده و حیات رسالت به سفرهای تبلیغی مهمی دست زد که ره‌آوردی درخشان داشت. او سفرهایی به مراکش، استرالیا، مصر، کویت، حجاز، هندوستان، پاکستان، سوریه، لبنان، تایلند و برخی کشورهای آفریقایی نمود و هدفش در همه جا این بود که پیام قرآن و عترت را به گوش‌ها برساند. چون به دانش و بینش و ایمان و عمل مسلح بود، در این سفرها آثار سازنده‌ای از خود به یادگار نهاد که یکی از نمونه‌های آن این بود که: «در مراکش به استناد یک روایت جعلی، دایر بر اینکه کشتی حضرت نوح روز عاشورا به ساحل نشست و توبه‌ی حضرت آدم روز عاشورا پذیرفته شد»، روز عاشورا را به‌طور رسمی عید می‌گرفتند و صدها مجلس ازدواج به راه می‌انداختند و شیرینی‌ها پخش می‌کردند. اما پس از تلاش‌های علمی و فکری و قلمی ایشان، این سنت سیاه اموی ریشه‌کن شد و به‌جای آن مجالس وعظ و سوگواری برای سالار شهیدان جایگزین آن‌ها گردید. مرد ولایت راستیناو شیفته و شیدای خاندان وحی و رسالت بود و دل در گرو عشق آنان داشت. در فراز و نشیب‌های سخت زندگی به آنان توسل می‌جست و به برکت نام و یاد آنان بارها در سخت‌ترین شرایط مورد مهر قرار گرفت و از خطرات سهمگین نجات یافت.

او همان‌گونه که مرد دانش و بینش و ایمان بود، مرد جهاد و امر به معروف و نهی از منکر نیز بود. موضع‌گیری‌های شجاعانه‌اش در برابر استبداد حاکم بر عراق از فراز منبر حسینی، تحسین‌برانگیز بود. او به خاطر حق‌گویی و ایستادگی در برابر خودکامگی‌ها بارها طعم تلخ زندان و اسارت و تبعید و فشار را چشید و تا مرز شهادت پیش رفت و آخرین بار به اعدام محکوم گردید که پس از ماه‌ها زندگی مخفی به یاری خدا از عراق خارج شد و از آنجا به کویت و لبنان و سپس ایران دست به هجرت زد. و سرانجام پس از عمری تلاش و جهاد و فداکاری در ابعاد گوناگون علمی و دینی و اجتماعی، در روز سیزدهم جمادی‌الثانی به سال ۱۴۱۵ هجری قمری، جهان را بدرود گفت.

 

منبع:مهر


گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدها
  • تازه ها