عقیق:حجتالاسلام محسن قرائتی در برنامه امروز درسهایی از قرآن به تببین ابعاد شخصیتی حضرت خدیجه(س) پرداخت و زندگی آن حضرت الگویی برای انفاق، تجارت باخدا و بخشش بدون پشیمانی برشمرد. موضوع برنامه بزرگترین تجارت حضرت خدیجه(س) عناوین پاداش هفتصد برابر، برای انفاق در راه خدا تجارت حضرت خدیجه(س) با خدا ازدواجهای رسول خدا(ص) پس از وفات حضرت خدیجه(س) مسجد گوهرشاد، افتخار مساجد شیعه سلام خداوند به حضرت خدیجه(س) گرامیداشت یاد حضرت خدیجه(س) توسط رسول خدا(ص) بخشش بدون منت و پشیمانی متن برنامه بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» چون دهم ماه رمضان رحلت حضرت خدیجه است، میخواهم مقداری در مورد سود و زیان صحبت کنم که برنده ترین تاجر در عالم هستی روی کره زمین حضرت خدیجه بوده است و خیلی تاجرهای زرنگ زرنگ زرنگ باختگان روزگار هستند و متوجه نیستند. در مورد سود و زیان در قرآن در بعضی آیات داریم «ضعف» یعنی دو برابر. این مثلاً دلش خوش است که سکه خریده فلان مقدار حالا قیمتش دو برابر شده است. خانه خریده این مقدار، الآن دو برابر شده است، یک عده دلشان به همین ضِعف خوش است. ضعف یعنی دو برابر. یک آیه داریم میگوید: «اضعاف»، قاری: «أَضْغاثُ أَحْلامٍ» (یوسف/44) نه نه! «اضعاف» اضعاف یعنی چند برابر... پاداش هفتصد برابر، برای انفاق در راه خدا قاری: «أَضْعافاً مُضاعَفَة» (آلعمران/130) «أَضْعافاً مُضاعَفَة» یعنی چند برابر. خوب اگر دو برابر شد، میگویند: خوشا به حالت، چند برابر شده میگویند: هوه... سوت میکشند. در بعضی آیات داریم «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) ده برابر، قاری: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها». میگوید: کارهای شما ضرب در ده میشود. بعضی آیات داریم میگوید: کارهای شما هفتصد برابر میشود. «کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ» (بقره/261) قاری: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ» مثل افرادی که در راه خدا کمک میکنند، مثل این است که دانهای را بکاریم و از این دانه هفت خوشه بیرون بیاید، در هر خوشه صد دانه باشد. یعنی هفتصد، این هفتصد برابر میشود. پشت سرش میگوید: ممکن است از هفتصد تا هم بیشتر باشد. یک آیه داریم که میگوید: کسی نمیتواند حسابش را بکند. آنهایی که از رختخواب خودشان را برای نماز شب میکنند «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ» (سجده/17) یعنی هیچکس نمیتواند حسابش کند. پس امتحان هوش؛ ما به کسانی میگوییم: خوشا به حالش برنده که یا «ضِعف» معنای ضِعف چه بود؟ با هم بگویید... دو برابر... یا اضعاف، چند برابر، یا عشر، ده برابر، یا هفتصد برابر، فوقش هفتصد برابر است. خدیجه چه کرد؟ خدیجه چه داد و چه گرفت؟ اموالش را داد و خدا به او فاطمه داد. مالش را داد و فاطمه گرفت. فاطمه چیست؟ فاطمه دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت است. مریم که قرآن تعریفش را میکند، خدا با مریم حرف میزند، «یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِین» (آلعمران/43) مقام مریم به جایی است که وقتی خدا با او حرف میزند در عین حال مریم مادر یک عیسی بود، فاطمه زهرا مادر یازده عیسی شد. خوشا به حال آنهایی که فهمیدند چه کنند. این برای ما درس است. کسانی که پسرهایشان را داماد کردند و دخترهایشان را عروس کردند، یک چیزی وقف کنند و بروند. چون حتماً چیزها را با خودمان در گور نمیبریم. یک جایی مسجد ندارد. یک جایی مدرسه ندارد. یک جایی درمانگاه ندارد. یک کسی در ازدواجش مانده است. یک معاملهای هم بکنیم. تجارت حضرت خدیجه(س) با خدا خدیجه باخت یا برنده شد؟ بعضی خانمها پول دارند یا حقوق دارند، یا ارث پدر دارند، یا یک کار و درآمدی دارند، منت هم میگذارند، میگویند: من به خرج خودم میروم. با پول خودم، هی خودم خودم میکند. برای اینکه در کیف این خانم پول است. خدیجه هم پولهایش را داد و هم مَن مَن نکرد. خودم، خودم نکرد. گفت: «البیتُ بیتک» یا رسول الله! هرچه دارم از توست و «أنا أمتک» من کنیز تو هستم. این خیلی مهم است. همه چیزش را بدهد و بعد هم بگوید: من کنیز شما هستم. خدیجه یک معاملهای کرد، من امروز به فکر این معامله خدیجه افتادم. خدیجه را من سال قبل هم صحبت کردم، هر ماه رمضانی که میآید، یادم باشد در مورد حضرت خدیجه صحبت میکنم. ولی امروز عصر به اینجا رسیدم که روی کره زمین در طول تاریخ هیچ تاجری به اندازه خدیجه برد نکرد. اموالی داد و مادر زهرا(س) شد. آنوقت برای حضرت زهرا هم به خدیجه گفتند: این غذاهای عادی را نباید بخوری. به پیغمبر دستور داده شد چهل روز از خدیجه فاصله بگیر. یک غذای ویژه آوردند و گفتند: این غذا را باید خدیجه بخورد، چون میخواهد از این غذا فاطمه درست شود. لقمه چه میکند. تحقیر هم شد. یک آیه در قرآن داریم برای مؤمنین، میگوید: «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» (مائده/54) قاری: «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» مرد آن کسی است که متلکها او را آب نکند. رنگ عوض نکند. دختر، بچه مسلمان است. داماد میآید. داماد هم بچه خوبی است، به داماد میگوید: ببین چقدر دختر پوک شده، دخترهای تحصیل کرده ولی پوک، میشود من از شما تقاضا کنم، آن ساعتی که میخواهید پهلوی من بنشینی، عکسبرداری در جلسه رسمی هست، دو ساعت کراوات بزنی؟ میگوید: من کراواتی نیستم. من از کراوات خوشم نمیآید. ولی جلوی فامیل میخواهم کراوات بزنی که شخصیت من بالا برود! این آدم چیزی نیست، دو تا کراوات روی هم بزن! یکوقتی من در اروپا بودم، یک همه پرسی کرده بودند که بی خاصیت ترین لباس چیست؟ گفتند: کراوات! خودشان گفتند. لباس یا باید گرم کند یا باید سرد کند، کراوات نه گرم میکند و نه سرد میکند. یا باید علامت تخصص باشد. این لباس خلبانی است. این لباس فارغ التحصیل دانشگاه است. این لباس پوشیده، این پزشک است، این جراحی است، این کراوات علامت هیچی نیست. نه علامت شغل است، آدمهای بیکار هم دارند. نه علامت مهارت است. چون آدمهایی که هیچ هنری هم ندارند، بعضیهایشان کراوات دارند. این چیز بی خاصیت را میگوید... چون من میخواهم جلوی فامیل سر افراز باشم. آخر عروسی که سر افرازیاش را به کراوات داماد میداند، این را چه باید گفت؟ خدیجه که بود، در و دیوار متلک بگویند، گفت: شوهر محمد! (صلوات حضار) حالا این شوهر چه خصوصیاتی دارد؟ 1- یتیم بود. «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوى» (ضحی/6) یتیم که بود. فقیر هم بود. «وَ وَجَدَکَ عائِلًا فَأَغْنى» (ضحی/8) عائل یعنی فقیر، هم یتیم بود، هم فقیر. آنوقت به او ایمان آورد. ایمان آوردن یک زن تاجر درجه یک به یک جوان یتیم! ازدواجهای رسول خدا(ص) پس از وفات حضرت خدیجه(س) تا 52 سالگی هم پیغمبر همین یک زن را داشت. اینکه پیغمبر زنهای متعدد داشت این دلیل دارد. من یکوقتی در تلویزیون ده، پانزده سال پیش گفتم. حالا یک اشاره بکنم. عرب رسمش این بود که اگر یک جوانی داماد این قبیله میشد، قبیله از آن داماد حمایت میکردند. پیغمبر میخواست با همه این قبیلهها فامیل شود تا آنها از شرشان... لذا دختر رئیس قبیله را هم میگرفت. از بنی امیه خواهر معاویه را گرفت، دختر ابوسفیان را، دختر خلیفه اول را گرفت، دختر خلیفه دوم را گرفت، از هر قبیله هم یک دختر میگرفت. تمام ازدواج پیغمبر هم از 52 ساله بود تا 60. از 52 بود تا 61. چقدر میشود؟ نه سال. آره؟ در این نه سال دهها جنگ داشت. اگر پیغمبر، حالا جواب سلمان رشدی را بدهیم، خدا لعنتش کند. اگر پیغمبر برای نفس و شهوت بود، شهوت این طرف پنجاه سال است یا آن طرف پنجاه سال؟ این طرف پنجاه سال است. پیغمبر زنهایش آن طرف پنجاه سال بود. برای شهوت نبود. ازدواجی که برای شهوت باشد زن بعدی خوشگلتر است. پیغمبر اینطور نبود. زنهایی که میگرفت، یکی یک رنگ و آبی داشت. باقیها خبری نبود. آدمی که زن را برای هوسش میگیرد باید هر زنی که... شما که خانه را خراب میکنی، خانه بعد را خوشگلتر میسازی. عقل میگوید: اگر برای شهوتش است باید زنهای بعدی زیباتر از زنهای قبلی باشند. اینطور نبود. بالاخره در جامعه زن زیاد است. همیشه آمار زن بیشتر است. باید پیغمبر عملاً یاد بدهد، اگر عادل هستید، میتوانید، بدون اینکه به همسر اول ضربه بزند، کسانی که متمکن هستند، میتوانند دو تا خانه، دو تا امکانات، مشکلی ندارند میتوانند به عدالت رفتار کنند، این زنهای بی سرپرست خیلی هستند. حدود 22 سال پیش تقریباً دادستان تهران به من گفت: در تهران پانصد هزار زن جوان بیوه هست. برای این زنهای بیوه من پنج طرح دارم. هرکدام را رأی دادید، میگوییم: تصویب شود. 1- زنهای بیوه به درک، بسوزند و بسازند. رأی میدهید؟ بگویید... 2- پسرها بیایند بیوهها را بگیرند. میشود؟ 3- بیوهها بروند هرزه شوند و گناه کنند. درست است؟ 4- مردهای عیاش بیایند بیوهها را بگیرند. آن را هم اسلام اجازه نمیدهد. فقط یک مورد اجازه میدهد اگر مردی از نظر جسمی، فکری و اخلاقی و مالی، اگر یک مرد میتواند عادل باشد، مجاز باشد. نه واجب باشد. این هم برای بعضی افراد شاید حرام باشد. برای بعضی افراد ممکن است حرام باشد. من خودم اگر یک زن دوم بگیرم، زنهای ایران همه تلویزیون را خاموش میکنند. بخاطر قال الصادق برای من حرام است. برای بعضی مسئولین حرام است چون مردم به نظام و اسلام بدبین میشوند، حالا کاری به حق و باطل بودن آن نداریم. ولی افرادی هستند... پس ببینید یکبار دیگر. زنهای بیوه بسوزند و بسازند. خلاف وجدان است. زنهای بیوه هرزه شوند و گنهکار شوند. ممنوع است. پسرها بیایند بیوهها را بگیرند. این کار را نمیکنند. تازه پسرها بیوهها را بگیرند، دخترها میمانند. این هم نمیکنند. زنها گرفتار مردهای هوس باز بشوند که عادل نیستند، روی هوس زن بگیرند. این هم ممنوع! یک راه داریم اگر مرد عادلی پیدا شد، مجاز باشد. همین مجازها هم برای بعضی از مسئولین ممکن است حرام باشد. در شرایط خاصی حرام است. پس ازدواجهای پیغمبر برای شهوت نیست. گفتم: شهوت این طرف پنجاه سال است. نه آن طرف پنجاه سال! تازه از پنجاه و دو سالگی تا 61 سالگی، در این نه سال دهها جنگ برای پیغمبر پیش آمد. آدمی که دهها جنگ دارد اصلاً میرسد به... این ازدواجهای پیغمبر برای این بود که داماد قبایل بزرگ شود و داماد قبیله که شد، قبیلهها حامی آن میشوند. کارشکنی برایش نمیکنند. مسجد گوهرشاد، افتخار مساجد شیعه مهمترین مسجد شیعه روی کره زمین کدام مسجد است؟ مهمترین مسجد شیعه روی کره زمین مسجد گوهرشاد است و این را یک خانم ساخت. به کارگرهایش گفت: یک چیزی اضافه به شما میدهم ولی همه شما با وضو باشید. به کارگرهایش گفت: الاغهایی که مصالح در مسجد گوهرشاد میآورند، جلویش علف بریزید، خواستند بخورند افسارشان را نکشید. بگذارید در راه این ساختن این حیوانها هم سیر باشند. یک زن بهترین مسجد شیعه روی کره زمین را ساخت، مسجد گوهرشاد را یک خانم ساخت. زن خیلی میتواند موفق باشد. ما زنانی داریم نابغه، زنانی داریم که از صد تا مرد بهتر است. بعضیهایشان از پانصد تا مرد بهتر هستند. البته زنانی هم داریم که خیلی پست و کوچک هستند. دو تا خواهر هستند، دو تا دخترخاله هستند، دخترعمه هستند، شش ماه است اینها با هم قهر هستند. میگوییم: ریشهاش چیست؟ میگوید: در عروسی زهره خانم به او گفتند: برو در مینی بوس، به او گفتند: برو در سواری! حالا که به من گفتند: برو در مینی بوس، من تحقیر شدم. چون تحقیر شدم، شش ماه است با هم قهر هستیم. یک زن هم داریم مثل خدیجه، در و دیوار به او متلک میگوید، میگوید: من انتخاب خودم را کردم. وقتی در دستت طلاست، همه گفتند: سفال است، شما آرامش میگیری. شما آرامش میگیری. چون خودت میدانی طلاست. اگر در دست تو سفال است، همه گفتند: طلاست، خودت که میدانی. سلام خداوند به حضرت خدیجه(س) جبرئیل به پیغمبر گفت: سلام مرا به خدیجه برسان. اولین زنی که با پیغمبر نماز جماعت خواند. اولین زنی که به پیغمبر ایمان آورد. اولین زنی که ایمان خودش را اظهار کرد. اولین زنی که از رسول خدا دفاع میکرد. زنی که به امامت دوازده امام با تلقین پیغمبر اقرار کرد. در زمانی که پیغمبر محاصره بود، گفته بودند هیچکس هیچ غذایی به پیغمبر نرساند، در شعب ابی طالب، این خدیجه بود که کمک میکرد. یک حدیث داریم میگوید: وقتی حق فهمیدی، از اینکه جمعیت کم است یا زیاد دیگر وحشت نکن. «لا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ» (نهج البلاغه، حکمت 201) این جمله حدیث است. یعنی وقتی راه حق است، محکم برو. کار به موج نداشته باش که بگویند: زنده باد یا مرده باد. وقتی راه حق است، در قرآن آیاتی داریم مشابه این معنا شده است. خدیجه پشیمان نشد. آخر گاهی وقتها آدم به رفقایش میگوید: برویم بیرون غذا بخوریم، بستنی، غذای بیرون بخوریم. میگوید: نه، جان من، خواهش میکنم. حساب نکن! یاالله بفرما و حساب میکند و بعد میگوید: چه غلطی کردیم؟ کاش میگفتیم پای ما درد میکند و بیرون نمیآمدیم. خرج یک ماه را دادیم. یعنی افرادی هستند جان من میگویند، ولی بعد در دلشان نق میزنند. خدیجه همه اموالش را داد برای یک آن پشیمان هم نشد. ما گاهی وقتها عبادت میکنیم، حالا چهار شب آمده، شبها کوتاه است. یک حرم امام رضایی رفته، یک حجی، عمرهای، کربلایی، یک کاری کرده و هی فکر میکند دیگر روی کره زمین آدم از این بهتر نیست. یا غرور او را میگیرد. نمازشب میخواند هی آستینهایش را تکان میدهد، چرا فرشتهها از آستین من بیرون نمیریزند. من نماز شب خواندم. اصلاً نمازهای ما چند میارزد؟ کاش ماشین حساب داشتیم. از پانزده سالگی تا هفتاد سالگی که عمر طبیعی است، بعضی هم بیشتر، میانگین 70 سال، 15 سال تا 70 سال، 55 سال. نماز یک سالش چقدر است؟ نماز و روزههای ما، یک کسی اگر بمیرد و اصلاً نماز نخوانده باشد، خواسته باشند وارثین برایش نماز بخوانند، 55 سال نماز سالی یک میلیون میشود. یعنی 55 میلیون، یعنی کل نماز و روزههای ما پول یک ماشین است. نه ماشینهای بالا، ماشین معمولی! ماشین چهل، پنجاه میلیونی! نمازهای ما ارزشی ندارد. 55 میلیون پول یک آپارتمان است. خدا میگوید: «وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ» (حدید/21) بهشتی که دیدم، عرضش، نه طولش. عرضش به اندازه آسمانهاست. دیگر طولش که هیچی... عرض اگر به معنی طول و عرض باشد. وگرنه عرض را به معنی مساحت هم معنا کردند. ما کارهایی که کردیم ارزشی ندارد. اصلاً دعای ما مستجاب نشود، همین که من با خدا حرف میزنم، بهترین پاداش را گرفتم. خدایا من چه کسی هستم و تو چه کسی هستی؟ دارم با تو حرف میزنم. لازم نیست آدم وقتی نزد یک بزرگی میرود، چیزی بخواهد. الآن اگر بوعلی سینا اینجا بیاید، همه شما میخواهید کنار بوعلی... امام خمینی اگر اینجا بیاید، همه میخواهید کنارش بنشینید. اصلاً فکر چیزی هم نیستید. برویم بالا پرتقالهایش بزرگ است. برویم بالا دوربین ما را نشان میدهد. نه اینطور نیست. خود امام که اینجا باشد همه دوست داریم کنار امام باشیم ولو هیچی نباشد. در جوار امام، همین که ما وارد حرم میشویم، یا امام رضا خیلی ممنون! اصلاً هیچی هم به من ندهی، مرا نزد خودت آوردی. قسمتم کردی نزد ولی خدا هستم، الحمدلله! دعای من مستجاب نشود. همین که شما نماز میخوانی، اصلاً خود شیرجه، مگر هرکس شیرجه میرود، میخواهد از درون استخر چیزی در بیاورد؟ خود شیرجه ارزش است ولو در استخر چیزی هم نباشد. اینطور نیست که آقا شما شیرجه رفتی؟ یک مصاحبه کنیم، ببخشید، شما که شیرجه رفتی، چه میخواستی؟ خود شیرجه، شیرجه است. مادر بودن برای زن یک کمال است. مگر هرکس مادر میشود میخواهد مثلاً... مگر هرکس مادر میشود مثلاً هدفی دارد؟ خود اینکه آدم احساس کند مادر است. گرامیداشت یاد حضرت خدیجه(س) توسط رسول خدا(ص) به هر حال خدیجه سود کلانی داشت. اسم خدیجه را در فامیلها زیاد کنید. یاد خدیجه را، پیغمبر ما گاهی یک گوسفند میکشت، گوشتش را در خانه دوستان خدیجه میفرستاد. میگفت: اینها دوستان خدیجه هستند. من یاد خدیجه را با فرستادن گوشت زنده میکنم. گاهی پیغمبر یاد خدیجه میکرد گریه میکرد. یک روز عایشه گفت: یا رسول الله خدا خدیجه را گرفت که گرفت. بهتر از خدیجه را به تو داد. فرمود: چه کسی بهتر از خدیجه است؟ آن زمانی که هیچکس کمک من نکرد خدیجه کمک من کرد. من تنها بودم. یک زن روی کره زمین به من ایمان آورد، اولین زن این بود. چه کسی بهتر از خدیجه است؟ پنج سال قبل از اینکه فاطمه زهرا عروس شود خدیجه از دنیا رفت، خدیجه به اسماء بنت عمیس گفت: من شب عروسی فاطمه نیستم و عروس هم شب عروس میخواهد مادرش کنارش باشد. تو آنجا باش و مادری کن. پیغمبر همه زنها را بیرون کرد. دید اسماء بن عمیس بیرون نمیرود. گفت: یا رسول الله من مأمور هستم اینجا باشم. گفت: چه کسی شما را امر کرده است؟ گفت: خدیجه که میخواست از دنیا برود، به من گفت: شب عروسی زهرا من نیستم، تو در خانه بایست و مادری کن! حالا تاریخ خدیجه برای ما چه درسی دارد؟ درس این است که بیاییم یک کاری اگر وضع مالی ما خوب است، در این دنیایی که از در و دیوار نیاز میبارد، مگر شما سه تا پسر نداری؟ فرض کن اگر چهار تا داشتی چه میکردی؟ شما که برای سه تا پسر کمک کردی اینها را سر و سامان دادی، یک جوان مردم هم فرض کن پسر خودت است. مگر پنج تا دختر نداری؟ دو تا دختر نداری؟ فرض کن این دختر سوم شماست. یک کار این رقمی بکنید. اینطور نباشد که وقتی کار خدیجه مطرح شد همه ما شرمنده باشیم که او همه چیز داد و ما... بخشش بدون منت و پشیمانی قرآن یک آیه دارد. میگوید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ...» قاری: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آلعمران/92) «ممّا تُحبُّون» یعنی چه؟ «مِن» یعنی از، «ممّا» یعنی از چیزی که «تُحبُّون» دوست داری، از چیزهایی که دوست داری، یک تکهاش را برای خدا بده. از چیزهایی که دوست داریم «من» یعنی از، یک گوشه از چیزهایی که دوست داری، پولت را دوست داری؟ یک خردهاش را برای فقرا بده. برنج را دوست داری، یک بخشی از برنج را به فقرا بده. خدیجه همه چیز داد. «من» نه، «ما تُحبُّون» هرچه داشت. ببینید... باز پول دادن مهم نیست. 1- پول دادن در مقابل نیش؛ 2- پول دادن بدون پشیمانی، گاهی عروس و داماد قربان همدیگر میروند، او میگوید: برایت میمیرم! محضر میروند عروس مهر را میبخشد. بعد دعوایش میشود میگوید: پایم میشکست، نمیآمدم مهرم را به تو ببخشم! غلط کردم مهرم را به تو بخشیدم. ممکن است یکوقت عروس و داماد یک چیزی را به هم ببخشند، ولی بعد پشیمان میشوند. در مقابل نیش همه اموالش را داد. یکبار دیگر میگویم. همه اموالمان نه بعضی، 1- بدون پشیمانی، 2- در مقابل نیش و نوشها 3- بدون منت 4- با تواضع که من کنیز تو هستم. اینها ارزش ثروت خدیجه را بالا میبرد. ما یک زمینی داشتیم قضا و قدر به آن آمده حالا زمین گران شده است. این پولدار شدن ما خودمان که کار نکردیم، این زمین گران شده است. بنابراین خدیجه خیلی مقام دارد. بخشی از رشد اسلام بخاطر حمایتهای خدیجه بود. دهم رمضان ایام رحلت است که ما چند جملهای در مورد خدیجه صحبت کردیم. بیاییم خدیجه را محور کنیم. خدایا به خدیجه چه دامادی دادی! علی بن ابی طالب، به همه دخترهای مسلمان داماد خوب نصیب کن. خدیجه هرچه داشت با خلوص در راه اسلام داد، به ما سخاوتی بده بخشی از درآمدمان را در راه رضای تو صرف کنیم. خدیجه مشمول دعای پیغمبر بود، ما را مشمول دعای حضرت مهدی قرار بده. خدایا دختران ما را خدیجه گونه و فاطمه گونه قرار بده. زیارتش را با معرفت، زیارت فاطمه زهرا و زیارت اهل بیت را با معرفت نصیب ما بفرما. در دنیا ما در کنار امام رضا هستیم، در آخرت جایگاه ما را جوار محمد و آل محمد قرار بده. «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»منبع:فارس