شرح و تفسير حکمت 312 نهج البلاغه
شرح و تفسیر حکمت312نهج البلاغه با موضوع وظيفه ما در حال نشاط و عدم نشاط را در اینجا بخوانید.
عقیق:نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود.
سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسير حکمت 312 نهج البلاغه
امام علی علیه السلام فرمودند :
إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.
دلها (ى انسانها) گاه روى مى آورد (و پرنشاط است) و گاه پشت مى كند(و بى نشاط است) آنگاه كه روى مى آورد آن را به انجام نوافل و مستحبات نيز وادار كنيد و آنگاه كه پشت مى كند و بى نشاط است تنها به انجام فرائض و واجبات قناعت نماييد.
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته قابل توجه روانى اشاره كرده، مى فرمايد: «دلها (ى انسانها) گاه روى مى آورد (و پرنشاط است) و گاه پشت مى كند (وبى نشاط است) آنگاه كه روى مى آورد آن را به انجام نوافل ومستحبات نيز وادار كنيد و آنگاه كه پشت مى كند و بى نشاط است تنها به انجام فرائض وواجبات قناعت نماييد»؛ (إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ). بدون شك، انسان حالات مختلف و متفاوتى دارد و در هر يك از اين حالات بايد موافق آن گام بردارد تا به نتيجه مطلوب برسد.
گاه فكر انسان آرام و روح او پرنشاط است و عوامل اشتغال فكرى وجود ندارد و جسم و روحش آماده براى عبادت و اطاعت و بندگى خداست. در اين هنگام اين فرصت طلايى را بايد غنيمت شمرد و علاوه بر واجبات به مستحبات نيز با حضور قلب پرداخت. ولى گاه روح انسان خسته و فكر او مشغول به يك سلسله مشكلات دنيوى است و گاه ناراحتى جسمانى نيز به آن ضميمه مىشود بهگونهاى كه حوصله هيچ كارى را ندارد در چنين شرايطى بايد به واجبات كه به هر حال بايد انجام شود قناعت كرد، زيرا پرداختن به مستحباتى كه انسان آن را بر خودش تحميل كند وهيچ حضور قلب و نشاطى در آن نباشد سبب ارتقاء روح و قرب به پروردگار ووصول به اهداف عالى نخواهد شد و چه بسا اگر مستحبات را در چنين حالى به خود تحميل كند هم به واجبات ضرر بزند و هم حالت تنفر از مستحبات براى او حاصل شود كه هر دو ضايعه بزرگى است.
شبيه همين گفتار حكيمانه در حكمت 193 با كمى تفاوت گذشت وهمانگونه كه به هنگام ذكر سند گفتيم، اين حديث شريف از رسول اكرمصلی الله علیه وآله با كمى تفاوت به اين صورت آمده است: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَيْكُمْ بِالْفَرِيضَةِ». همچنين شبيه اين كلام حكيمانه در حكمت 278 گذشت آنجا كه فرمود : «قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ؛ عمل كمى كه با نشاط آن را تداوم بخشى اميدواركنندهتر از عملى است كه بسيار و خسته كننده است». نكته اصلى اينجاست كه اسلام به كيفيت عمل بيش از كميت آن اهميت مى دهد، ازاينرو در آيه دوم سوره «ملك» مى خوانيم: «(الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ)؛ آنكس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او شكست ناپذير وبخشنده است». در اين آيه شريفه به حُسن عمل اهميت داده شده است، نه به كثرت عمل.
شرح و تفسير حکمت 312 نهج البلاغه
به همين دليل امام صادق علیه السلام در حديثى به اين نكته توجه داده و مى فرمايد: «لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَ عَمَلاً وَلَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلاً؛ منظور اين نيست كه عمل فرد بيشتر باشد، بلكه مقصود آن است كه كداميك صحيح تر و كاملتر عمل مى كنيد». به بيان ديگر، روح عمل، حضور قلب و توجه به خدا و اخلاص است و اين در حالى حاصل مى شود كه انسان نشاط عبادت داشته باشد و به هنگام كمبود نشاط حضور قلب نيز آسيب مى پذيرد به همين دليل فرموده اند: هنگامى كه نشاط عبادت نيست به واجبات قناعت كنيد و به هنگام نشاط عبادت، هم واجبات را به جا بياوريد و هم مستحبات را. اضافه بر اين اگر هنگام نداشتن نشاط و حوصله براى عبادت، انسان مستحبات را بر خود تحميل كند ممكن است يك حال نفرت و بيزارى در او پيدا شود كه بر آينده او نيز تأثير بگذارد. در نامه 69 كه از نامه هاى جالب اميرمؤمنان على علیه السلام به «حارث همدانى» است نيز اشاره اى به اين حقيقت شده بود آنجا كه مى فرمايد: «وَخَادِعْ نَفْسَکَ فِي الْعِبَادَةِ وَارْفُقْ بِهَا وَلا تَقْهَرْهَا وَخُذْ عَفْوَهَا وَنَشَاطَهَا إِلاَّ مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَيْکَ مِنَ الْفَرِيضَةِ فَإِنَّهُ لابُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَتَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا؛ در انجام عبادت، نفس خود را بفريب (و آن را رام ساز) و با آن مدارا كن و خويشتن را بر آن مجبور نساز، بلكه بكوش آن را در وقت فراغت و بانشاط به جا آورى مگر فرايضى كه بر تو مقرر شده است كه در هر حال بايد آنها را انجام دهى و در موقعش مراقب آن باشى».
منبع:باشگاه خبرنگاران