۲۹ دی ۱۴۰۳ ۱۹ رجب ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۲۲
حکومت
دینى مبتنى بر مشروعیت سلطه حاکم از ناحیه حق تعالى است و پیامبر اعظم(ص)
بهعنوان قائد و حاکم از روز آغازین به قصد بناى اجتماع سیاسى و حکومت،
چارچوب کلى مسؤولیت خود را بهعنوان رهبر و حاکم امت و دولت و براساس نبوت و
رسالتى که داشت پىریزى کرد. نتیجه این شد که آنحضرت پس از هجرت به
مدینه، بلافاصله تشکیل دولت داده و خود شخصاً به رتق و فتق امور پرداختند.
تشکیل سازمانهاى متعدد از سوى پیامبر اعظم(ص)، نشاندهنده این است که
اسلام، حکومت و سازماندهى دارد و این سازماندهى به حکم تاسى به پیامبر
اعظم(ص) قابل اقتباس است. مهمترین دستاورد حکومت دینى پیامبر اعظم(ص)،
ارائه این اصل مىباشد که تشکیل حکومت دینى و حفظ آن در صورت وجود شرایط و
رفع موانع، از اهم واجبات الهى، بلکه مقدمترین وظیفه دینى است و این خود
خط بطلانى بر اندیشه جدائى دین از سیاست در طول تاریخ است و ما امروز
مفتخریم که پیروزى انقلاب اسلامى و تأسیس جمهورى اسلامى بر مبناى ولایت
مطلقه فقیه، طرح فرضیه حکومت در اسلام را از مرحله اندیشه به عرصه عمل
درآورده است.
* ضرورت طرح مسأله وحدت اسلامى
مسأله «وحدت
اسلامى» و نقش مؤثر پیامبر اکرم(ص) در ایجاد و گسترش آن قابل توجه است.
ضرورت طرح چنین موضوعى را از سه منظر مىتوان ارزیابى کرد:
الف - اهمیت سیرهشناسى
مسأله وحدت اسلامى و نقش پیامبر اکرم(ص) در ایجاد آن، در تحلیل و بررسى
سیره نبوى، ازجمله موضوعات بسیار مهمى است که هر متفکر اسلامى در آغاز
مطالعه با آن مواجه مىشود.
بدونتردید، موضعگیرىهاى پیامبر(ص) در
این مورد، در نقش مقام نبوت و رسالت، داراى ارزش ویژهاى براى مسلمانان
خواهد بود؛ چراکه خداوند مىفرماید: «لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة
لمن کان یرجو الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا»
مسلمانان نیز موظف به تعقل و تفکر در ابعاد حیات حضرت رسول(ص) شدهاند.
علامه طباطبائى(ره) مىنویسند: «کلمه «اسوه» بهمعناى اقتدا و پیروى
است... اسوه در مورد رسول خدا(ص) عبارت از پیروى اوست و اگر تعبیر به «لکم
فى رسول الله» کرد، که استقرار و استمرار در گذشته را افادهکند، براى این
بود که اشاره کند.... شما همیشه باید به پیامبر تاسى کنید و معناى آیه این
است که به او تاسى کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش.»
بنابراین، بررسى سیره پیامبر(ص) در تحقق وحدت اسلامى، بهعنوان یکى از زیرمجموعههاى بررسى سیره نبوى، ضرورت مىیابد.
ب - ضرورت تبیین سیره سیاسى
نقشآفرینى پیامبر اکرم(ص) در مسائل سیاسى جامعه، فلسفهیابى و پىجویى
حکمتها و اهداف آنها، گویاى سیره سیاسى نبوى است. از این زاویه، تدابیر
نبوى در هدایت، ولایت و رهبرى جامعه اسلامى، مشخصکننده راهبردهاى اداره
سیاسى جامعه است و چون مسأله «وحدت امت» موضوعى سیاسى است، تحلیل و بررسى
نقش پیامبر اکرم(ص) نیز درباره آن، بهترین راه براى تبیین سیره سیاسى نبوى
تلقى مىگردد. تأثیر وحدت اسلامى در ساخت امت اسلام و رهآورد روشن آن براى
آینده مسلمانان، نشاندهنده کارکرد سیاسى این موضوع است و بىشک، نظر به
نقش پیامبر اکرم(ص) در این مسیر، مىتواند راهى فراروى تحلیل سیره سیاسى
آنحضرت به روى ما بگشاید و مقدمهاى براى الگوگیرى و نیز اطاعت از خواست و
اراده نبوى باشد: «من یطع الرسول فقد اطاع الله ومن تولى فما ارسلناک
علیهم حفیظا»
ج - شناسایى سیره وحدت
سیره پیامبر(ص) در
ایجاد امت واحد، مىتواند مبین و مفسر اصول و معیارهایى براى وضعیت کنونى
جهان اسلام باشد. بدینترتیب، مسأله وحدت اسلامى نه تنها در مجموعه مباحث
سیره نبوى یا سیره سیاسى، بلکه بهعنوان موضوعى که اکنون مورد ابتلاى جوامع
اسلامى است، مورد توجه قرار مىگیرد. ازاینرو، با نظرى به تاریخ اسلام و
پیامبر اکرم(ص)، استخراج و استنباط دستورالعملهاى لازم براى بهکارگیرى در
زمان معاصر ممکن خواهد شد: «یا ایها النبى انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و
نذیرا»
* وحدت امت اسلامى
سیره پیامبر اکرم(ص) در ایجاد وحدت امت، از زوایاى گوناگونى قابل بررسى است. این عنوان راهى براى دستیابى به آن ابعاد خواهد بود.
وحدت امت اسلامى بهمعناى تحقق وحدت اسلامى در مجموعه کلى امت اسلام و
بهصورت کلان، در سرتاسر جهان است، به گونهاى که در نهایت، نوید تشکل امت
واحد اسلامى به گوش رسد: «و ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاتقون»
با دقت روشن مىشود که وحدت امت اسلامى قابل تجزیه و تحلیل به مفاهیم دیگرى نیز هست:
اولا، تحقق وحدت امت، نشان از یک آرمان واحد و مطلوب دینى دارد؛ یعنى «امت واحد اسلامى».
ثانیا، وحدت امت اسلامى، هدف و آرمانى نهایى براى وضعیت موجود و کنونى
مسلمانان است. قطعا تحقق وحدت امت بدون نظر به شرایط کنونى ملتهاى مسلمان
ممکن نیست؛ زیرا امت اسلامى، همان مجموعه جوامع اسلامى باحفظ خصوصیت ویژه
وحدت اسلامى مىباشد.
ثالثا، از مفهوم «وحدت امت اسلامى» مىتوان مفهوم
دیگرى نیز اخذ کرد و آن واژه «وحدت اسلامى» است. چنانکه وحدت امت را
بهعنوان حلقه وصل و محور زیربنایى امت واحده جهانى (در قلمرو حکومت الهى
جهانى) در نظر آوریم، محتاج راهحلها و راهبردهایى براى تغییر وضعیت
موجود به سمت کمال مطلوب (وحدت امت) هستیم و این جز همان «وحدت اسلامى»
نخواهد بود.
* امت واحد اسلامى
مفهوم «امت واحده اسلامى»
مجموعه متشکل از جوامع اسلامى در سطح جهانى میباشد که داراى ویژگى
عینیتیابى وحدت امم مسلمان است. در اینصورت، امت واحده، جریان و تحقق
نظاممند وحدت امت اسلامى در جوامع جهانى خواهد بود. امت واحده اسلامى،
تسرى همان هویت حقیقى جامعه اسلامى در شعاع گسترده و جهانشمول است؛ یعنى،
تحقق و وجود نظام ولایت اجتماعى الهى در سطح جهانى با حفظ ویژگىها و ساز و
کارهاى خاص خودش: «ان هذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاعبدون»
همانگونه که گفته شد و این کریمه نیز بهخوبى نشان مىدهد، تعبیر «امة
واحده» حکایت از آن دارد که جامعه اسلامى (و جوامع) در مسیر تحقق وحدت،
باید به جایى برسد که یک امت واحد اسلامى تشکیل دهد و اصولا این آرمان بلند
در متن هدف خلقت انسان نهادینه شده است: «ولو شاء ربک لجعل الناس امة
واحدة ولا یزالون مختلفین الا من رحم ربک ولذلک خلقهم»
امام خمینى(ره)
مىفرموند: «اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، از عرب و عجم و ترک و
فارس، با هم متحد کند و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند.»
در روایتى، ابوبصیر از امام صادق(ع) درباره آیه «ان هذه امتکم امة واحدة»
سؤال مىکند: من امته؟ آنحضرت پاسخ مىفرماید: «امت وى مؤمنان هستند که
آنچه از سوى پروردگار خویش آورده، به جان مىپذیرند و همراه دو امانت
گرانمایه او (ثقلین) که به دستور خدا باید همراه آنها پیش بروند، ره
مىپویند.»
* وحدت اسلامى
وحدت اسلامى نیز بهکارگیرى ابزار
تحقق امت واحد بهعنوان یک آرمان نهایى، در سطح جوامع اسلامى و جهان اسلام
خواهد بود: «واعتصموا بالله هو مولیکم فنعم المولى ونعم النصیر»
بنابراین، بار مفهومى وحدت اسلامى، شامل تمامى تصمیمات، سیاستگذارىها و
تدابیرى مىشود که پیامد آنها سبب تحقق وحدت امت اسلامى و در راستاى تبدیل
جوامع اسلامى به امت واحد الهى است. ازاینرو، خداوند میفرماید:
«واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا...»
در تعریف «جامعه اسلامى»، به
وضعیت موجود و شرایط اجتماعى خاص زمانى و مکانى نظر بود. «امت واحده» بر
وضعیت مطلوب، آرمانخواهى و مطلوبیتطلبى تأکید داشت و بالاخره، «وحدت
اسلامى» نوعى ابزار و عامل تغییر وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب تلقى
گردید؛ یعنى، محور قرارگرفتن و بهکاربستن راهحلها و چارهجویىها.
همچنین تفرقه و اختلاف در دین را با اقامه دین حق و آیین توحیدى منافى
دانسته و مىفرماید: «شرع لکم من الدین ما وصى به نوحا والذى اوحینا الیک
وما وصینا به ابراهیم وموسى وعیسى ان اقیموا الدین ولا تفرقوا فیه»
همچنین با مذمت از تفرقه و اختلاف بین مسلمانان (عدم بهکارگیرى وحدت
اسلامى)، آنرا مانند ملل پیشین قلمداد نموده که پس از هدایت الهى، باز به
سمت اختلاف تمایل یافتند و سزاوار عذاب عظیم شدند: «ولا تکونوا کالذین
تفرقوا واختلفوا من بعد ما جائتهم البینات واولئک لهم عذاب عظیم»
بررسى
نقش پیامبر اکرم(ص) درمسیر پایهگذارى امت واحد نیز نمىتواند بدون کاوش
کامل باشد. قطعا بالندگى جامعه اسلامى و هدایت آن بهسوى امت واحد الهى،
بستگى به تدبیرى نظامیافته در سه ساختار سیاسى، فرهنگى و ارزشى جامعه
دارد.ازاینرو، با بررسى و تحلیل کیفیت عملکرد پیامبر عزیز(ص)، مى توان گام
مهمى در نمایاندن سیره سیاسى آنحضرت درباره مسأله «وحدت دینى» برداشت.
نباید نقش پیامبر اکرم(ص) را منحصر در یک فضاى خاص زمانى دانست: «یا ایها
الناس انى رسول الله الیکم جمیعا» البته این مسأله عاملى براى الگوگیرى
مسلمانان در تمام دورههاى بشرى نیز مىباشد که: «وما ارسلناک الا کافة
للناس بشیرا ونذیرا»
بدینترتیب، دعوت پیامبر اسلام(ص) دعوتى عمومى و جهانى است که تقید به زمان خاص و یا مکان ویژهاى ندارد: «ان هو الا ذکر للعالمین»
بنابراین، راهکارهاى انتخابى آنحضرت باید بهعنوان یک «نماد الوهى» مورد توجه قرار گیرد.
* نقشها و کارکردها
راهکارهاى دعوت سیاسى پیامبر اکرم(ص) در جامعه اسلامى زمان خود را
مىتوان از بارزترین نقشهاى آنحضرت براى ایجاد وحدت امت دانست که
بهمعناى ایجاد تحرک و دگرگونى در جامعه آن زمان به سمت ایجاد وحدت امت
(بهعنوان یک آرمان مشترک) است. تمام مسائلى که در این بخش مورد ملاحظه
قرار مىگیرند، بهنوعى از موضعگیرىها و کارکردهاى سیاسى پیامبر اکرم(ص)
باءهدف پالایش و آمادهسازى وضعیت بالفعل و شرایط خاص جامعه اسلامى شمرده
مىشوند.
پیش از این نیز یادآور شدیم که این نوع تلاشها شامل
سیاستهایى است که پیامبر اکرم(ص) در بستر جامعه آن زمان (پیش یا پس از
هجرت) به جهت دستیابى به امت واحد اتخاذ کردهاند؛ تدابیرى که نزد قرآن
مجید در راستاى اهداف بزرگ انبیا تلقى مىشوند؛ چه اینکه فرمود: «کان
الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق
لیحکم بین الناس فیمااختلفوا فیه»
* راهبردهاو الگوهاى سیاسى
جلوگیرى از تشتت و پراکندگى جامعه آن روز و در مقابل، ایجاد نوعى وحدت
سیاسى، راهى براى تحقق «جامعه اسلامى» است تا پیامبر اکرم(ص) از طریق آن،
امکان اعتلاى نداى «وحدت امت اسلام» را بهدست آورد. در واقع، این
سیاستگذارى را باید اولین قدم در مسیر تحقق امت واحد دانست. بدون پیاده
کردن الگوى امت در سطح یک جامعه خاص، نه داعیه وحدتبخش امم قابل پذیرش
است، نه چنین چیزى امکان عینى و عملى مىیابد.
* مثالهاى عینى وتطبیقى
وضعیت سیاسى عربستان پیش از اسلام نشان مىدهد که هیچگونه حاکمیت سیاسى
واحد و منسجمى بر آن حکمفرما نبوده و تنها قبایل متعدد با حالت
ملوکالطوایفى، بهصورتى مجزاى از یکدیگر وجود داشتهاند. پیامبر اکرم(ص)
در نخستین حرکتها، دست به یک انقلاب سیاسى براى مبارزه با وضعیت جامعه
متفرق آن زمان و ایجاد یک وحدت سیاسى زدند. این هم قابل تطبیق با زمان ما
هست. مبارزه و جنبش سیاسى پیامبر(ص) بهدلیل جلوگیرى از گسستگى سیاسى حاکم
بر زندگى اعراب جاهلى و تلاش براى ایجاد پیوند سیاسى جدید، شاهدى گویا بر
راهکار وحدت دینى است. جامعه جاهلى بهدلیل فقدان هرگونه قوانین حکومتى و
ضوابط سیاسى، دچار آشفتگى و ویرانگرى شده و وجود آزادىهاى مفرط و نیز
سنتهاى نارواى اجدادى سرآمدى براى تشدید آن بوده است.
از زبان جعفربن
ابىطالب (در برابر پادشاه حبشه)، وضعیت سیاسى جامعه آن زمان و اهمیت دعوت و
مبارزه سیاسى آنحضرت، بهخوبى قابل فهم است: «پادشاها، ما مردمى بودیم که
در دوران جاهلیت، بتها را پرستش مىکردیم، مردار مىخوردیم، کارهاى زشت
انجام مىدادیم، قطع رحم مىکردیم، با همسایگان و همپیمانان خود بدرفتارى
داشتیم، نیرومند ما ناتوان ما را مىخورد، وضع ما همین بود تا خدا پیامبرى
از خودمان که راستى، امانت و پاکدامنى او را مىشناسیم بهسوى ما فرستاد.
او ما را بهسوى خدا دعوت کرد تا او را به یگانگى بشناسیم و پرستش کنیم.»
* تشکیل نظام حکومتى
تلاش سیاسى پیامبر اکرم(ص) تنها در یک مبارزه منفى براى جلوگیرى از تفرق
سیاسى حاکم منحصر نمىگردد، بلکه تثبیت شرایط اجتماعى و وحدتبخشى به آن
بهصورت نظاممند و البته در چارچوب یک نظام حکومتى را نیز بهدنبال دارد.
پىریزى یک نظام واحد سیاسى، مهمترین عامل در ایجاد وحدت اسلامى خواهد
بود. علاوه بر این، زمینهاى براى تشکیل امت واحد است؛ زیرا بدون داشتن
حکومت دینى و هدایت سیاسى جامعه توسط رهبرى واحد، جامعه اسلامى (اصولا)
وجود ندارد و بدون آن نیز، سخن از جوامع مسلمان در سرتاسر عالم و
زمینهسازى فکرى و عینى وحدت امت اسلام بىمعناست: «ونرید ان نمن على
الذین استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین» دوران ده ساله
حضور پیامبر اکرم(ص) در مدینه یعنى مجموعه تلاشهاى سالهاى پس از هجرت را
مىتوان بهعنوان شاهدى بر این مسأله عنوان کرد.
* مثال تطبیقى درتشکیل نظام اسلامى
پیامبر اسلام(ص) بارها و به زبانهاى گوناگون مىفرمودند: «الجماعة رحمة
والفرقة عذاب» باید مردم از بربریت (صحرانشینى) دست بردارند و بهسوى
اجتماع و سواد اعظم روى آورند. دیرنشینى و رهبانیت در اسلام نیست و دست خدا
همراه با جماعت است. از سوى دیگر، سعى پیامبر(ص) در حذف انگیزههاى
عشیرهاى و نیز جایگزینى علایق و تمایلات اصیل و مذهبى، راهى براى تشکیل یک
نظم واحد سیاسى با حاکمیت قانون الهى است: «انما ولیکم الله ورسوله والذین
امنوا» پیامبر اکرم(ص) پس از آغاز مبارزه سیاسى در محیط متشنج و ناهمگون
مردم جاهلى، بهدنبال ایجاد یک محور واحد و کوشش براى جلب انگیزههاى
اجتماعى مردم آن روزگار بود: «ان الحکم الا لله یقص الحق وهو خیر الفاصلین»
آن روز که شش تن پیامبر(ص) را در نزدیکى عقبه دیدند و سخنان او را شنیدند،
گفتند: امید است خدا تو را وسیلهى سازد تا مردم ما را با هم آشتى دهى و
متحد سازى.
بدینترتیب، خطمشى سیاسى پیامبر اکرم(ص) نه تنها وحدتبخشى
به یک جمعیت در محیط مساعد یثرب آن زمان بود، بلکه در سراسر سرزمین
عربستان گسترش یافت و سپس تلاش در جهت دعوت توحیدى - سیاسى سایر ملتها
براى الحاق به جامعه اسلامى و در نهایت، تشکیل یک امت جهانى واحد بود؛ زیرا
«ان الدین عندالله الاسلام»
* سالهاى آخرحیات پیامبر
با نزدیک
شدن به سالهاى آخر حیات پیامبر اکرم(ص) سیطره رسمى و فراگیر اسلام در
عربستان آن زمان به اوج اقتدار و انسجام ملى خود مىرسید. برخى از
خطمشىها و سیاستهاى اصولى پیامبر اکرم(ص) که در طول این ایام با انگیزه
حاکمیت اسلام در عربستان صورتگرفته، عبارت است از:
براندازى قدرت جمعى
مشرکان و دشمنان ستیزهجوى اسلام و مسلمانان: «لتجدن اشد الناس عداوة
للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا» اعلان برائت از مشرکان و ایجاد محدودیت
براى آنها و نیز فرمان تطهیر قاطع جامعه اسلامى از شرک و بتپرستى: «برائة
من الله ورسوله الى الذین عاهدتم من المشرکین» و نیز فرمود: «واذان من
الله ورسوله الى الناس یوم الحج الاکبر ان الله برى من المشرکین ورسوله»
دستور ویرانسازى مسجد ضرار براى حفظ وحدت سیاسى جامعه و جلوگیرى از تفرقه و
تشتت سیاسى که در پى آن، موجودیت نیروهاى نفاق نیز دچار یک بحران اساسى و
جدى شد. قرآن کریم به زیبایى تمام فرمود: «والذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا
وتفریقا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل»
ازجمله
ابعاد خارجى آن - یعنى، گسترش اسلام، رونق همبستگى سیاسى، دینى و قلمرو
بیرونى - مىتوان به ارسال نامههاى رسولالله(ص) به ملوک و سلاطین آن زمان
اشاره کرد: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد
الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله» دعوت
از رؤساى دولتهاى مجاور و دیگران که از اواخر سال ششم هجرى بهصورت یک
دعوت عمومى و جهانى آغاز گردید، در راستاى تثبیت وحدت جهان اسلام بود.این
رسالت پیامبر اسلام(ص) و دین حق او بود: «هوالذى ارسل رسوله بالهدى ودین
الحق لیظهره على الدین کله ولوکره المشرکون» در بین این نامهها، مکتوبى که
پیامبر اسلام(ص) به مقوقس، حاکم مسیحى مصر (اسکندریه) و نیز نامهاى که به
قیصر، پادشاه روم، فرستاد قابل توجه است؛ زیرا در آنها به وحدت مسیحیان
با مسلمانان (در امر توحید) اشاره شده بود.
* تدابیر دفاعى و جهادى پیامبر
سیاستهاى دفاعى و جهادى پیامبر اکرم(ص) براى حفظ و دفاع از وحدت سیاسى
حاکم بر جامعه اسلامى و همچنین تحکیم پایههاى آن، ازجمله امورى است که
راه را براى تحقق زمینههاى وحدت امت اسلامى در بستر درونى عربستان و نیز
مسلمانان مناطق دوردست فراهم مىکرد: «واعدولهم ماستطعتم من قوة ومن رباط
الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم وآخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم»
موضعگیرىهاى تهاجمى پیامبر(ص) در درگیرى با کاروانهاى اقتصادى کفار
قریش، که یکى از آنها منتهى به جنگ بدر گردید، علاوه بر اینکه با هدف
ضربه اقتصادى به مشرکان و بازپسگیرى اموال مهاجران پىریزى مى شد، در نوع
خود، حرکتى سیاسى براى نگهدارى، تداوم و توسعه وحدت سیاسى جامعه اسلامى
نیز بود: «یا ایها النبى حرض المؤمنین على القتال» البته هدف نهایى از قتال
(جهاد) را نیز جهانى شدن دین خدایى برمىشمرد: «وقاتلوهم حتى لاتکون فتنة
ویکون الدین کله لله» شبیه آنچه در جنگ احد براى مقابله با حملات مشرکان و
یا در غزوه خندق (احزاب) در برابر عدهاى از یهودیان بنى نضیر و یا حتى پس
از فتح مکه در جریان حادثه حنین اتخاذ نمود، اشاره کرد. دستور ویژه قرآن پس
از واقعه احد مبنى بر عدم توبیخ برخى از مسلمانان براى ایجاد زمینه تحکیم و
پیوند قلوب و پایههاى اعتقادى و دینى، شاهد دیگرى بر این مدعا است.