۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۰۶
عقیق: سمیه پارسادوست/مقدمه این گفت و گو چیز دیگری بود. از «هیئت فدائیان حسین» اصفهان نوشته بودیم که آوازه اش حالا به فراتر از مرزهای استان رسیده است. از هیئتی که بچه های آن از یک مدرسه و از زمان دانش آموزی دور هم جمع شدند و محفل عاشقی خود را تشکیل دادند. سال ها کنار هم سینه زدند و خواندند و باریدند و کنار عشقِ «حسین»(ع) قدکشیدند و بزرگ شدند و مرد شدند؛ آن قدر «مرد» شدند که عکس شان رفت توی قاب شهید نشست و شد زینت بخش جلسه های هیئت . نوشته بودیم تعداد شهدای مدافع حرم هیئت فدائیان شاهد این ادعاست که «جلسه امام حسین» اگر همراه با «معرفت» حسینی باشد ، میانبرترین راه برای سیروسلوک الی ا... و رسیدن به مقامی است که همه به آن غبطه می خورند. از هیئتی سخن گفته بودیم که در تمام سال هایی که از عمرش می گذرد، تلاش کرده تا به ورطه آفات هیئتی نیفتد و از مداح این هیئت که در کنار «شور» حسینی از «شعور» حسینی هم سخن می گوید. در اشعار خود بر «نماز اول وقت» و توجه به واجبات دین تاکید می کند. پای منبر علما می نشیند و به مستمع بی احترامی نمی کند. در اکثر قریب به اتفاق جلسات هیئت، از «شهدا» می خواند و حضور در یادواره های شهدا را ترک نمی کند. نیمه شب های جمعه در حرم زینبیه «دعای کمیل» می خواند تا رسم خوب و پسندیده «مناجات خوانی» را دوباره احیا کند و مستمع را به حضور پای جلسات مناجات و دعا هم ترغیب کند و مخاطب جوان و نوجوان را صرفا به سینه زنی های هنگام شورخوانی عادت ندهد و بعد به مسئولان این هیئت رسیدیم. نوشته بودیم که دغدغه کارفرهنگی دارند. و این دغدغه ها را از زبان مردی نوشتیم که این هیئت به او مدیون است. مردی که حالا دیگر «نیست.» کسی که همین چند شب پیش درست در اوج سرشلوغی ها و فشارکاری برای برپاکردن خیمه عزاداری هیئت فدائیان حسین، با روی باز دعوت مان برای مصاحبه را پذیرفت و بدون تکلف مقابل مان نشست و بیش از یک ساعت به سوالات مان پاسخ داد و بیشترِ مصاحبه را هم درد دل کرد. از دغدغه های مالی هیئت و بدهی ها سرسام آور گفت که امانش را بریده و کار را به جایی رسانده که اگر ناچارشوند، هیئت را تعطیل می کنند و می روند در خانه جلسه می گیرند. و ما در مقدمه قبلی نوشته بودیم : «فدائیان حسین(ع) » امسال هم در دهه اول محرم ده شب مراسم خواهند داشت. مردم می آیند، عزاداری می کنند، اشک بر سیدالشهدا می ریزند، اجرشان را می برند و می روند. مسئول و مداح و خدمه هیئت می مانند با کوهی از مشکلات و دغدغه ها و افکاری که تمرکزشان را گرفته است. فکر اینکه با بدهی های چندده میلیونی چه کنند. دغدغه اینکه اگر یکی از همین شب ها مسئولان مسجد اعلام کنند باید مسجد را تحویل بدهند و صدای اعتراض همسایه ای ، کسبه ای درآمده، چه کنند و کجا را پیدا کنند. محرم که تمام شد، کجا بروند؟ اگر بانی پیدا نشود، پذیرایی چه می شود و ده ها سوال و دغدغه دیگر ... این ها دغدغه های «مهدی حیدری» مسئول هیئت فدائیان بود که همان اول مصاحبه گفت عنوانم را بنویس: «خادم الحسین(ع) » . بنویس «نوکر حسین(ع) ». و من باورم نمی شود حالا مجبورم در مقدمه مصاحبه ای که آماده شده بود و قرار بود خودش هم بخواند، بنویسم «مرحوم مهدی حیدری» ... مسئول هیئت فدائیان حسین(ع) که همان شب در پایان مصاحبه با بغض گفت : «دعا کنید من روسیاه مقابل امام حسین (ع) سربلند باشم» شامگاه دوشنبه در هیئت جان به جان آفرین تسلیم کرد. رفت و بچه های هیئت را تنها گذاشت ... مصاحبه پیش رو گزیده ای از گفت و گوی یک ساعت و نیمه ما با «مرحوم حیدری» است که شب اول محرم امسال و در هیئت فدائیان حسین اصفهان انجام شد.
*«اعتقاد»،«اخلاص» و «ولایت پذیری» مهم ترین شاخصه های بچه های هیئت فداییان است.
*بحث ولایت پذیری و عشق به حضرت آقا و شهدا دو موضوعی هستند که به صورت ویژه در این هیئت به آن می پردازیم . بچه های هیئت واقعا بااخلاص برای شهدا کار می کنند و بحمدلله روز به روز هم از لحاظ کمیت و هم کیفیت شاهد پیشرفت هیئت هستیم.
*تعدد
جلسات مان بسیار زیاد است. بیش از 110 جلسه در طول سال برگزارمی کنیم . مستمعینی
که اینجا می آیند، فقط به دنبال شور حسینی و هیاهوی محرمی نیستند. شور حسینی باید
شعور حسینی به همراه داشته باشد. ما تمام سال برنامه داریم و حالا اینکه چطور
برنامه ریزی کنیم تا در کنار شور، این شعور را هم داشته باشیم، مساله ای است که
دغدغه اصلی ماست و روی آن کار می کنیم.
*کسانی که وارد این هیئت می شوند، ابتدا باید با خدا ارتباط برقرار کنند. از ارتباط با خداست که به امام حسین (ع) می رسیم. ما روی بحث نمازاول وقت و مناجات با خدا تاکید فراوانی داریم و این موضوعات در اشعاری که مداح هیئت می خواند به صورت ویژه تاکید می شود.
*سی شب مناجات رمضان، ده شب مناجات شعبانیه ، دعای عرفه، دعای کمیل سحرگاهان که دوساعت قبل از نمازصبح در زینبیه برگزار می شود؛ اینها برنامه های هیئت ماست که در جهت همان ارتباط با خدا که گفتم برگزار می شود. جوان ساعت دو و نیم نصف شب بلند می شود و می آید پای دعای کمیل می نشیند و این موضوع بسیار مهم است هم برای ما و هم برای آقاسیدرضا .
*اختلاف سلیقه همه جا وجود دارد. در میان هیئت های مذهبی هم به هرحال این اختلافات وجود دارد. از اول داستان به رخ کشیدن هیئت ها و علم کشیدن ها و ... بوده اما موضوع اصلی این است که باید چه کرد تا جوان امروزی را جذب هیئت کنیم. در زمینه های متفاوت فرهنگی چه موسیقی چه مذهبی و چه حوزه های دیگر نیاز به نوآوری هست و همه چیز عوض شده است. من چطور باید جوان را به جلسه بیاورم و حفظ کنم ؟ الان تهاجم فرهنگی دارد جوان ها را به سمت خودش می کشد. من باید چه هدف گذاری بکنم که جوان وارد سیستم اهل بیت شود و از زیر پرچم خارج نشود؟ شاید جلوتر برویم، همین مدل عزاداری های امروزی هم عوض شود.
* گاهی
در برخی در مساجد امکانات و جا به ما نمی دهند بر سر «حسین، حسین» گفتن ها! البته ما
می گوییم «حسین، حسین» گفتن سرجای خودش است و مناجات هم سرجای خود. الان مساجد ما
خلوت شده اند. باید مساجد را پر کرد. مساجد از جوان ها خالی شده اند مگر ماه محرم باشد
و یا تنها برای برگزاری نماز جماعت که می آیند. البته ما پای همان منبرهای قدیمی
در مساجد نشستیم و درس یاد گرفتیم و بزرگ شدیم. اگر همان منبر ها و منبری ها
نبودند، ما الان نمی توانستیم این خیمه ها را برپا کنیم، اما همان درس یادگرفتن ها
به ما می گوید مقتضیات زمانه ایجاب می کند راه هایی برای جذب جوانان پیدا کنیم.
جوان ها را بیاوریم به هیئت ها تا زمینه ها ایجاد شود آن وقت از دل همین هیئت ها
«محسن حججی»ها پیدا می شوند. اگر این زمینه ایجاد نشود، آن وقت دشمن خیلی قشنگ تر
از من کار می کند و تبلیغ می کند. باید شرایطی فراهم کنم که هیئت برای جوان خسته
کننده و کسل کننده نباشد. در طول سال غیرممکن است روضه امام حسین (ع) در هیئت ما ترک
شود مگر در مجالس عزاداری اهل بیت. شب های جمعه که دعای کمیل داریم ، ده دقیقه آخر
عزاداری می کنیم . لااقل از لحاظ روحی برای جوان ارزشمند است تا یک اشکی ریخته
باشد و تا هفته آینده که می آید شارژ شود.
*یک زمانی اوایل هیئت ما بود که جوان ها لخت می شدند و عزاداری می کردند و خیلی از دوستان ناراحت شدند و جبهه گرفتند و مشکلات خیلی زیادی برای ما ایجاد شد. ما این کار را کنار گذاشتیم، حتی با هزینه خودمان زیرپوش برای بچه ها خریدیم و گفتیم بپوشند. نشان دادن تصاویر برهنه شدن کراهت دارد، حتی اگر تصویر را شطرنجی کنیم. بالاخره ما می خواهیم این تصاویر را به دنیا مخابره کنیم . ضمن اینکه در سال های اخیر، تصاویر به صورت زنده هم از سایت پخش می شود و نشان دادن این تصاویر درست نیست.
*ما از لهستان و کشورهای اروپایی هم پیام داریم که موقع پخش زنده به ما پیام می دهند. الحمدلله در شرایطی هستیم که خیلی از هیئت ها از هیئت فدائیان حسین (ع) الگوگیری می کنند.
*جوان به جلسات ما عادت کرده و ما ازشهرهای دیگر هم مرتبا میهمان داریم. کسی هست که هرهفته از شیراز می آید اصفهان و برمی گردد فقط برای اینکه در جلسه شرکت کند.
*هیئت های دیگر به تبعیت از ما برهنه شدن را کنار گذاشته اند.
*حرف و سخن ها برای ما زیاد بوده است . هر هیئتی هم دوست دارد و هم دشمن. ما داریم یک کار فرهنگی بزرگ انجام می دهیم. دشمن نیرو می فرستد که برایت حرف دربیاورند اما اصل این است که داری برای اهل بیت کار می کنی. دیگر مظلوم تر از اهل بیت که سراغ نداریم. وقتی نوکر و غلام می شوی ، باید خیلی از این مسائل را تحمل کنی. یا نباید وارد این فضا بشوی یا اگر شدی تحمل کنی. طبعا حرف و حدیث دارد، دشمن ستیزی دارد . دوستی هم دارد ولی آن لذتی که حضرت ارباب به تو می دهد، یک کربلا که می روی و یک سلام می دهی، لذت این ها با هیچ چیز قابل قیاس نیست.
* در هیئت ما هم به هرحال مداح محوری هست. از اول هم بود و نمی گویم نیست. خود ما هم مخالف این قضیه هستیم و می گوییم اول باید پای منبر نشست اما خب برای ما همان هم اهمیت دارد. می گوییم جوان بیاید حتی اگر برای مداح می آید. این آمدن مهم هست که بتوانیم جوان را جذب کنیم . بعد کم کم خودشان با فضای جلسه اخت پیدا می کنند. وقتی سخنرانی جذاب باشد جوان علاقه به منبر پیدا می کند. ما سعی کردیم از سخنرانانی استفاده کنیم که جذاب سخن می گویند و جذب جوان می کنند. جوان نیاید خوابش بگیرد و حوصله اش سر برود و زده بشود. روی این موضوع خیلی کار کردیم . حتی خود سیدرضا بارها تاکید کرده که بچه های خودمان از همان اول جلسه بیایند و پای منبر بنشینند تا بقیه هم بیایند. سیدرضامعمولا خودش از همان اول منبر می آید .در جلسات هفتگی معمولا نصف یا بیشتر جلسه موقع سخنرانی پرمی شود.
*(درباره موضع گیری سیدرضا درباره اکران فیلم رستاخیز در اصفهان): ما داریم کار فرهنگی کشوری می کنیم. در کار فرهنگی بزرگ باید دغدغه مسائل شهری و کشوری را داشته باشیم. به عنوان مثال ما پس از فاجعه پلاسکو، جلسه هفتگی را با حضور آتش نشان ها و رییس کل آتش نشانی برگزار کردیم و حتی شعری هم خود سیدرضا آن شب درباره آتش نشان ها گفت و خواند. در رابطه با شهدای مدافع حرم که چندنفر از آن ها از شهدای هیئت خودمان هستند، ما بزرگترین تجلیل استانی تجلیل از شهدای مدافع حرم را در زینبیه برگزار کردیم. تمام خانواده های شهدای فاطمیون و ایرانی را دعوت کردیم و حتی خودمان اتوبوس گذاشتیم تا به دنبال خانواده های آن ها برود و خانواده این شهدا را از مبارکه و خمینی شهر و درچه به اصفهان آوردیم. برای «شیخ نمر» و سایر موضوعات هم جلساتی برگزارکردیم و اشعاری خوانده شد.
* هیئت ما اولین هیئتی بود که خبر شهادت شهید حججی را شنید و اعلام کرد. پنج شنبه شب جلسه هفتگی به مناسبت شهادت این شهید بزرگوار گرفتیم. فرداصبح هم بابچه های هیئت و آقاسیدرضا به خانه شهید رفتیم و هفته هم بعد آقای پناهیان را دعوت کردیم و مراسم یادبود شهید حججی در اصفهان را برگزارکردیم.
*وقتی می خواهیم کارفرهنگی کنیم و در طول سال 110 مراسم می گیریم، طبعا باید به مسائل روز بپردازیم. ما هرهفته کلیپ های حضرت آقا را در جلسه پخش می کنیم. کلیپی از مهم ترین اتفاقات روز کشور و جهان پخش می شود تا جوان آگاه بشود و بی خبر از مسائل روز جامعه و جهان بناشد. کلیپ هایی از وصیت شهدا و ... پخش می کنیم و حتی به موضوعات سیاسی می پردازیم اما هیچ وقت وارد بحث انتخاباتی نشدیم و کار انتخاباتی هم نمی کنیم. ما مسائل روز را دنبال می کنیم ولی از شخص خاصی حمایت نمی کنیم . کار تبلیغاتی در هیئت انجام نمی دهیم. اما موضوعات روز جهان اسلام را دنبال می کنیم . بحث جبهه مقاومت ، میانمار و ... از مسائلی هستند که به آن ها پرداخته ایم. هفته گذشته روی دیوارهای مسجد در حاشیه جلسه هفتگی، طوماری علیه جنایات در میانمار امضا کردیم.
*(در رابطه با ماجرای شعرخوانی میثم مطیعی در روز عید فطر) آقای مطیعی حرف بی ربطی نزده بود. شعری که خواند، شاید سلیقه شخصی خودش بوده اما حرف بی ربط و یا غیرمنطقی نزد که شایسته آن حجم از توهین ها و بی انصافی ها باشد. آقای مطیعی یکی از مداحان ولایتمدار این کشور است. قطعا و طبعا شعرهایش را رصد می کنند و قطعا حضرت آقا هم روی جلسات و این اشعار نظارت می کنند و رصد می کنند. ما فکر می کنیم حضرت آقا رصد نمی کنند . کسی که در بیت می خواند طبعا همه شعرهایش باید بازخوانی شود و دیده شود و بازهم تاکید می کنم که میثم مطیعی کارغیرمنطقی انجام نداد اما به هرحال در این مسیر، هرکاری که انجام دهی، یکسری موافق و مخالف دارد. اما به هرحال در حق ایشان بی انصافی شد.
*قبول دارم در ماجرای شعرخوانی عیدفطر حمایتی که باید از آقای مطیعی می شد، نشد اما در هرحال آن هایی که حمایت کردند و نکردند هرکدام دلایل خودشان را داشتند و قابل احترام هستند.
*(درباره بیانیه مشترک سیدرضا نریمانی و مهدی سلحشور در رابطه با ماجرای شعرخوانی مطیعی در روز عیدفطر): ما باید همه جوانب را درنظر بگیریم. اگر هم به زعم عده ای، کنایاتی در این بیانیه بوده و یا حرف مبهمی زده شده، قصد این نبوده که ما بخواهیم بگوییم کار ایشان-مطیعی- اشتباه بوده. آقای مطیعی فوق العاده برای ما قابل احترام هستند . تنها هیئتی در اصفهان که آقای مطیعی آمدند و در آن خواندند، هیئت ما بود و متقابلا سیدرضا هم به هیئت ایشان رفتند. ولی خب ما تا آن جایی که در توانمان بود سعی کردیم حمایت کنیم.
خب سید هم در این زمینه به هرحال نظرخودش را داشته. خود سیدرضا هم در بیت رهبری شعری که درباره حضرت زهرا خواندند، همه چیز داشت حتی مسائل سیاسی. قرار نیست یک نفر که شعری می خواند همه موافق باشند.
*خیلی وقت
ها، به خاطر اینکه سیدرضا ولایتمدار است،
به ما مکان نمی دهند و مشکلات اینچنینی داریم. حتی یک بار آقای نریمانی به مراسمی
دعوت بودند و چون چفیه به گردن انداخته بود، گفته بودند چفیه را بردارید و بعد
بخوانید و ایشان هم قبول نکرده بود و جلسه را ترک کرده بود.
* برخی مساجد و یا حسینیه ها هستند که به خاطر همین بحث ولایتمداربودن هیئت ما به ما جا یا وسیله نمی دهند. البته این را مستقیم نمی گویند و با عناوین مختلف این کار را می کنند. مثلا می گویند همسایه ها غر می زنند یا هیئت امنا مخالف است ولی واضح نمی گویند ولی ما خودمان می فهمیم. یادواره شهدای مدافع قرار بود در حسینیه دیگری برگزارشود. اول تایید دادند ولی بعد دوشب مانده به مراسم گفتند همسایه ها مخالفت کرده اند. مساجد ما هم طبعا دست افراد مختلف با دیدگاه های مختلف است. عده ای طرفدار ولایت فقیه هستند و عده ای هم نمی گویم دشمن هستند ولی زاویه دیدگاهشان با ما فرق دارد.
*مساجد ما الان 90 درصدش شده محل تجارت و پول درآوردن و این درد بزرگ من است . این موضوع برکت را از این شهر می برد. مساجد ما الان خلاصه شده به نمازجماعت . اگر هم نمازی برگزار کنند تا نماز تمام می شود در را می بندند و اگر مسافری برسد باید برود در چمن نماز بخواند! مسجد ساخته اند، پایین را سالن غذاخوری می کنند و بالا سالن ورزشی و ...! خیلی از مساجد حتی به صورت هفتگی و ماهیانه از ما پول گرفته اند تا به ما جا بدهند . چک از ما گرفته اند انگار ما مسجد را اجاره کرده ایم! گفته اند باید این قدر چک بدهید تا شش ماه دیگر. برای ولادت حضرت زینب (س) دنبال حسینیه می گشتم. حسینیه ای را پیدا کردیم، اول گفتند بروید نامه از تبلیغات بیاورید. رفتیم نامه آوردیم و تازه وقتی تایید شد، به ما شماره کارت دادند و گفتند بروید 300 هزارتومان برای یک جلسه به حساب ما واریز کنید تا مکان در اختیارتان بگذاریم! من به آنها گفتم وقتی یک جوان از افغانستان بلند می شود می رود سوریه و سر می دهد برای حضرت زینب (س) ، آن وقت شما حتی حاضر نیستید حسینیه دراختیار بگذارید؟ پول سخنران و مداح و پذیرایی که نمی دهید و همه چیز با خودمان است، پول هم می گیرید؟ پس این حسینیه را برای چه ساخته اید؟ حالا قبول که برای مراسم ختم پول می گیرد که هزینه های آب و برق مسجد دربیاید ولی برای ختم هم 100 هزارتومان نه 300 هزارتومان! با این اوصاف، من چطور باید در این شهر مجلس داری و کار فرهنگی کنم؟
*مساجدی هم هستند که استقبال می کنند و مکان در اختیارمان قرار می دهند اما گاها می بینند تردد زیاد هست یا آن قدر کوچه باریک است که جای پارک موتور ندارد و یا خانه های کوچه زیاد هستند و همسایه ها اعتراض می کنند و همین می شود که پس از مدتی عذرمان را می خواهند! به هرحال مسجد دست یک نفر نیست. دست هیئت مدیره است. چندنفر از اعضای هیئت امنا راغب هستند، چندنفر هم می گویند نه. یا اکثریت با ما هستند، بعد از مدتی همسایه ها می آیند و اعتراض می کنند و به مشکل می خوریم.
*با شهرداری، اوقاف و مسئولان شهر صحبت کرده ایم که جا نداریم و یک فکری بکنید اما گوش شنوایی وجود ندارد و هیچ ارگانی از ما حمایت نمی کند.
* خیلی که فشار زیاد شود، در هیئت را می بندیم و می رویم در خانه مراسم می گیریم. درنهایت چراغ هیئت را روشن نگه می داریم ولی دیگر جلسات را عمومی نمی کنیم اما آن وقت شمای مسئول می خواهید جواب جوان ها را چه بدهید؟
*ما الان یک مهدکودک کامل با 35 مربی ایجاد کرده ایم که یک بچه از 3 سالگی کار را یاد بگیرد و بزرگ شود. در این مهد 200-250 بچه را نگه داری می کنیم. کاری کرده ایم که حتی اگر خانواده نخواهد به هیئت بیاید، بچه می گوید برویم هیئت. این ایده هم از خودمان بوده از ابتدا و از کسی الگو نگرفته ایم. بچه های امروز ما اگر هم به هیئت بیایند درگیر گوشی پدر و مادر خود هستند. پس باید بهانه ای برای آمدن داشته باشند. باید از همان کودکی با دنیای اهل بیت آشنا شوند. هدف ما این است که بچه را از سه سالگی پرورش بدهیم تا بزرگ شود.
* چرا این هیئت 5-6 شهید مدافع حرم تقدیم اسلام و اهل بیت می کند؟ چون کار کرده ایم . برای ما مهم بوده. همین حالا هم در هیئت خودمان هم رزمنده داریم و هم جانباز مدافع حرم.
*اگر فردا آقا دستور قیام بدهد، چه کسی می خواهد لبیک بگوید؟ نمی گویم نیستند ولی باید یک گروهی آماده داشته باشیم؟
*ما بارها به مسئولان شهرگفته ایم یک زمین به ما بدهید خودمان با کمک و حمایت مردم آن را می سازیم. نگفته ایم در بهترین جا به ما زمین بدهید. گفته ایم در همان حاشیه بدهید. زمین کشاورزی بدهید تا آن را بسازیم . یک خیمه ای درست می شود که تا ابد برای شهر اصفهان باقی می ماند . چرا الان مجموعه ما و فانوس که کار فرهنگی بزرگ انجام می دهند، این همه به مشکل خورده اند؟
*آقای داستان پور در مجموعه «فانوس» واقعا دارد زحمت می کشد ولی نه بودجه می دهند و نه کوچکترین حمایتی می کنند.
*شاید باورتان نشود همین حالا این هیئت 120 میلیون تومان بدهکار است و 1000 تومان از جایی به ما کمک نمی شود. ما با حمایت مردم و چندبانی تا الان هیئت را اداره کرده ایم. با پول قرضی پرچم های محرم را برافراشته ایم. سالی 110 مراسم گرفتن به زبان آسان است.
*گاهی
این قدر عرصه بر ما تنگ می شود که به حضرت زهرا (س) می گوییم خودت درستش کن . ما دیگر
در توانمان نیست. خودت جا را درست کن و مشکل را حل کن و نمی دانید چطور ورق برمی
گردد و همه چیز درست می شود.
*اینجا در این هیئت ، هیچ کس دنبال خودنمایی نیست. خیلی وقت آخرین غذاها برای مداح و بانی می ماند. مداح آخرین نفری است که سردترین غذا هم به او می رسد و در همین یک بار مصرف ها به او غذا می دهیم. برای سخنران هم همین طور. همه را یکدست می کشیم.
*کارمند در ازای کاری که انجام می دهد حقوق می گیرد اما وقتی غلام بیاوری در خانه ات باید به او جا بدهی همیشه در اختیار ارباب هست . این نوکر در اختیار توست ولی باید همه چیزش را درست کنی و حواست به همه امور زندگی اش باشد. اگر برای مداحی اهل بیت پاکت تعیین کنی، مزدت را می دهند اما می شوی همان کارمند. اما اگر غلام بودی و نوکری کردی آن وقت اهل بیت می گویند تو غلام حلقه به گوش مایی و ما هم وظیفه داریم همه زندگی ات را تامین کنیم و حواس مان به تو باشد. اگر پاکتی شدی می شوی همان کارمند. ما نباید کارمند امام حسین باشیم.
*سیدرضا اصلا اهل پاکت گرفتن و تعیین کردن رقم نیست و بسیار از این موضوع بدش می آید.
*اشک برای امام حسین (ع) روح را صیقل می دهد و حال و هوایت را عوض می کند. زندگی در حال و هوای هیئت و امام حسین(ع) قابل توصیف نیست. اشک بر ارباب اشکی است که غم و اندوه را از دلت می زداید.