عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۰۱۸۷
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۶
یادداشت/
ما نباید منتظر باشیم که عمرسعدی در جامعه اسلامی تربیت بشود و به دشمن بپیوندد بلکه باید تلقی­های حقوقی برای افرادی که به پیکره فرهنگی جامعه ضربه وارد می‌کنند تهیه کنیم.
عقیق:حجت الاسلام والمسلمین سید احمد غفاری(عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، مدرس عالی عرفان نظری و شاگرد آیت الله العظمی بهجت)

باید بین 3 مرحله آسیب، بحران و تهدید تفکیک صورت داد و ناظر به این تفکیک است که باید تهدیدهای فرهنگی مورد توجه قرار بگیرند. یکی از تهدیداتی که بسیار مهم است این نکته است که وقتی دنیای استکبار بخواهد صدمه‌ای به جامعه‌ای وارد کند، بهترین راه، فرقه فرقه کردن امت است، در آیه 4سوره قصص، خداوند متعال برای فرعون یک خصیصه فردی و یک خصیصه اجتماعی معرفی می‌کند که خصیصه فردی او را علو خواهی و استکبار و خصیصه اجتماعی‌اش را فرقه فرقه کردن جامعه بیان می‌کند.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَن فارغَ جماعةَ المسلمینِ و نَکسَ سَفقةَ الامامِ جاء اِلی اللّه عَجزَم»(اگر کسی از جماعت مسلمین جدا بشود و اجتماع کنار امام را بشکند در نزد خدا معیوب حاضر خواهد شد) در حدیث دیگری امام علی(ع) می‌فرماید:« و اَلزمُ السّوادَ الاعظم فاِنّ یدَ اللّهِ معَ الجماعةِ و ایّاکم و الفرقةِ فَاِنّ الشّازَ منَ النّاسِ للشَّیطانِ کَما اَنَّ الشّاز من الغنمِ للذئب»(همیشه همراه اجتماع مردمی باشید که همانا دست خدا همراه جماعت است و مبادا به سمت فرقه فرقه کردن جامعه پیش بروید که همانا کسی که از مردم جدا بشود سهم شیطان می‌شود مثل گوسفندی که اگر از گله جدا شود نصیب گرگ خواهد شد)

این دو امام بزرگوار این نکات را زمانی بیان می‌کنند که جامعه آن روز مطلوب نیست و حاکمش، حاکم جور است و مردم ممکن است به بهانه این توصیه‌­ها، به دور آن حاکم جور اجتماع ‌کنند. گاهی اوقات بعضی از بزرگان و خواص امروز ما با جامعه‌ی امروزی که اصلا با زمان امام صادق و حضرت امیر(علیهم السلام) قابل مقایسه نیست همراه نمی‌شوند و از این اجتماع جدا می‌شوند و بهانه‌های دینی نظیر مشکل داشتن با این حکومت را می‌تراشند در حالی­که بزرگترین بهانه برای جدایی از اجتماع را حضرت امیر(ع) داشت. آن زمان نقض حریم ولایت شد و اگر حضرت از جامعه جدا می‌شد کسی به او خرده نمی‌گرفت زیرا حقش خورده شده بود اما می‌بینیم خود اهل سنت در کتب‌شان مدام به این روایت اشاره می‌کنند که «لولا علیّ لهلکَ عمر»(اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد)، در واقع علی که حقش گرفته شده بود با جامعه زمان جناب عمر و... همراهی کرد فلذا طبق فرهنگ رفتاری حضرت، هیچ کس به هیچ بهانه عقیدتی و دنیوی حق جدایی و آسیب زدن به جامعه اسلامی را ندارد.

در تاریخ اجتماعات اسلامی بارها مشاهده می‌شود که وقتی جبهه استکبار قصد آسیب رساندن به جامعه مسلمین را داشته از طریق ایجاد تفرقه این کار را می‌کرده است. نقل شده که وقتی انگلیسیها می‌خواستند در هندوستان به گروهی از مسلمین صدمه بزنند، یک گاوی را در محله مسلمین می‌کشتند(گاو برای هندوها بسیار محترم است) و به گردن مسلمین می‌افتاد تا در میان هندوها و مسلمین کشتار می‌شد و یا در عربستان برای شخصی که درباره اسلامِ جناب ابوطالب کتاب نوشت، مجلس ترحیم گرفته شد. خب اهل سنت مخصوصا وهابیها به شدت نسبت به اسلام حضرت ابوطالب واکنش نشان می‌دهند و معتقدند که ایشان کافر از دنیا رفته است. در عربستانی که مهد وهابیت است، یک نویسنده‌ای به نفع اسلام جناب ابوطالب کتابی نوشت آنگاه یک وهابی او را کشت و برای این نویسنده مجلس ترحیم گرفته شد. علت این کار چیست؟ چرا نام آن نویسنده توسط افرادی که در حقیقت به او بغض دارند، بزرگ می‌شود؟ فقط برای اینکه آتش تفرقه شیعه و سنی گرم بماند. امروز کاملا مشخص است که چه کسی از شیعه انگلیسی و داعش که درصدد تفرقه در جامعه است حمایت می‌کند.

تهدید دیگر این است که جامعه به این نتیجه برسد که توفیقی وجود ندارد و از توفیق مایوس بشود. اینکه اساسا ناامیدی به طور کلی در اندیشه اسلامی مردود است یک نکته واضحی است و آیات مشهوری نظیر آیه 82سوره یوسف در این مورد وجود دارد. در حکمت 342نهج البلاغه اشاره شده که " الفقیه کل الفقیه لم یقنط الناس من رحمة الله"( انسان دانا که به عالی‌ترین درجه دانایی رسیده کسی است که مردم را از رحمت خدا مایوس نکند.) معروف هست که " انا عند حسن ظن عبدی المومن بی". توجه به آیات تاکید کننده درمورد امیر در جامعه اسلامی خیلی مهم است برای مثال در قرآن کریم می‌خوانیم " ولینصرنّ اللهُ من ینصره" در این آیه دوبار خدا تاکید می‌کند که منِ خدا قسم می‌خورم حتما کسی که مرا یاری کند یاری خواهم کرد یا در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم که " ای مؤمنین! اگر 20نفر از شما اهل صبر باشد آنگاه شما به 200نفر از نیروی دشمن غلبه می‌کنید". ما باید این آیات قرآنی را پررنگ کنیم و مسلمین باید بدانند این آیات، بیان خداوند است نه سخن یک عالم دینی که امکان اشتباه هم دارد. در 8سال دفاع مقدس، ما خودمان شاهد بودیم که با وجود جمعیت و امکانات کم مان در نسبت با حزب بعث توانستیم بر آنان غلبه کنیم. رهبر معظم انقلاب در بحرانی‌ترین شرایط سخنرانی می‌کنند و تنها چیزی که از سخن ایشان بر نمی‌آید احساس بحران است و همیشه هم تاکید می‌کنند که به آینده امیدوار هستند. امید دهی به جامعه از طریق علما، خواص و مسوولین، بسیار مهم و کلیدی است.

تهدید آخر، پشیمانی خواص جامعه هست که بنده از آن به "ارتداد فرهنگی" یاد می‌کنم. ما در فقه و کلام اسلامی، اصطلاحی به نام ارتداد داریم که به معنای ارتداد عقیدتی است اما مدنظر بنده ارتداد فرهنگی است به این معنا که ما در جامعه اسلامی براساس منش آموخته شده از تعالیم اسلامی یک سبک زندگی را آغاز کردیم، برای مثال در اوائل انقلاب، وقتی فردی حقوق می‌گرفت و می‌دید حقوقش بیش از نیازهایش است، مقدار بیشتر را به بیت المال باز می‌گرداند و یا عده‌ای از فقرا را به عنوان نان‌خور خودش در نظر می‌گرفت. اینها نمونه‌هایی از سبک زندگی اسلامی است که در ابتدای انقلاب وجود داشت. منشا این اتفاق، نگاه مردم به سران جامعه بود وقتی می‌دیدند که رییس جمهور‌شان با وجود تهدیدات امنیّتیِ حاد آن زمان، با مردم ارتباطات وثیقی داشتند و همراه آنان بودند و با بدنه اصلی مردم همراه بودند برای مثال شهید باهنر در صف نانوایی می‌ایستاد و نان می‌خرید اما متاسفانه ما امروزه شاهد نوعی ارتداد فرهنگی از سوی برخی مسؤولین جامعه هستیم.

شکل و شیوه بعضی از مسؤولین ما منافی با سبک زندگی اسلامی است. برخی از مسؤولین ما با اینکه بر جامعه‌ای حکومت می‌کنند که عده‌ای از آنها محتاج نان شب‌شان هستند اما برای اینها اساسا فقر معنا ندارد و غرق در ثروت هستند. کجای این منطقی است که 7-8ماشین، یک مسؤول را محافظت کنند تا آسیبی نبیند اما اگر در جامعه و بین مردم، بمب‌گذاری شود اشکالی ندارد و صرفا با یک بیانیه تسلیت، همه چیز حل خواهد شد؟!

شمر از فرماندهان حضرت امیر(ع) بود، طلحه و زبیر هم از بزرگانِ همراه ایشان بودند اما خیلی از آنها رو به روی حضرت و فرزندان ایشان ایستادند. تاریخ نشان می‌دهد که دشمن هیچگاه نمی‌تواند به جامعه اسلامی آسیب برساند البته این به معنای غفلت از دشمن نیست؛ اما واقعا همین خودیها هستند که آسیب اصلی را به جامعه می‌رسانند. عاملان امنیت فرهنگی(مثل حوزه علمیه و جامعه دانشگاهی) باید به این تهدیدات فرهنگی توجه کنند و روزنه آنها را ببندند. ما نباید منتظر باشیم که عمرسعدی در جامعه اسلامی تربیت بشود و به دشمن بپیوندد بلکه باید تلقی­های حقوقی برای افرادی که به پیکره فرهنگی جامعه ضربه وارد می‌کنند تهیه کنیم. حقوق‌دانها باید به سرعت برای حوزه فرهنگ، مفاهیم حقوقی جعل کنند. باید توجه داشت که فرهنگ، امنیتی‌ترین گزینه یک جامعه است به این معنا که اگر کسی قصد دارد به جامعه آسیب برساند باید فقط و فقط به فرهنگ جامعه صدمه بزند و یا آن را تغییر بدهد شبیه آن چیزی که در آندلس رخ داد.

منبع : تسنیم



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین