۰۸ دی ۱۴۰۳ ۲۷ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۴۶ : ۱۰
وی با بیان اینکه اولین گروه ناکثین بود گفت:ناکثین کسانی بودند که به دنبال قدرت بودند و مشکل آنها با امیرالمؤمنین این بود که میگفتند حضرت قدرت را نباید در انحصار خود قرار دهد و شروع به سهم خواهی در حکومت امیرالمؤمنین کردند و فکر میکردند که میتوانند در این مسئله امیرالمؤمنین را مجاب کنند برای آنها در حکومت سهمی را در نظر بگیرد و وقتی دیدند حضرت اجازه سهمخواهی در حکومت را به آنها نمیدهد و امور را به شایستگان واگذار میکند؛ شروع به مخالفت کردند. چرا که حضرت امیرالمؤمنین در واگذاری مناصب به اینکه فرد از طبقات اشراف باشد توجه نداشتند و شایستگی فرد مهمترین ملاک ایشان برای و اگذاری مناصب بود ولو اینگه فردی از طبقه تهیدست بود اما شایسته بود به او مسئولیت را واگذار میکردند و چه بسا امرای حکومت امیرالمؤمنین تا قبل از آن همچون خود حضرت مشغول کارهای معمولی و کشاورزی بود.
حجتالاسلام ضیایی با بیان اینکه دسته دوم از مخالفین حضرت قاسطین بودند گفت: قاسطین، سر سلسله آنها معاویه بود و پس از مدتی از مدینه افراد دیگری همچون مروان ابن حکم و ولید به آنها پیوستند که بعد از جریان جمل به آنها پیوستند. آنها ازجریان ناکثین بودند و بعد از شکست آنها به جریان قاسطین ملحق شدند افرادی بوند که علاوه بر اینکه به دنبال قدرت بودند به دنبال شهوات نیز بودند و مظهر شهوت پرستی و شهوت گرایی بودند
وی با بیان اینکه جریان سوم مارقین بودند گفت: مارقین کسانی بودند که بسیار در زمینه مذهبی با تعصب بودند اما متأسفانه تعصب کور مذهبی داشتند. تعصبی خوب است که از توجه برخاسته باشد. تعصبی که برخاسته از توجه باشد بسیار خوب است و اساسا همه افراد باید نسبت به آرمانهای خود باید تعصب داشته باشند اما تعصب به اعتقادتمان باید با معرفت باشد.
حجتالاسلام ضیایی با بیان اینکه تعصب کور مذهبی از آن بلاهای سختی است که جامعه اسلامی به آن دچار شده است گفت:اکنون این تکفیریها و داعشی که از عوامل استکبار جهانیاند بسیار به مارقین در صدر اسلام شباهت دارند؛ یعنی متدین اهل نماز و امیدوار به رحمت الهی برای رفتن به بهشت و اشک میریختند و نسبت به اعتقادات خود متعصب بودند اما تعصبشان کاملا کور بود. چرا که بدون تعقل عملی را انجام میدادند و در چرایی عمل خود هیچ دلیل عقلی و علمی ندارند.
وی با بیان اینکه مارقین اهل گریه،نماز شب، حفظ قرآن و روزه بودند اما قاسطین و معاویه اینگونه نبودند و به دنبال شهوت خود بودند گفت: این واقعا جای تأسف دارد که معاویه آمد در مرکز حکومت امیر المؤمنین و خطبه خواند در آن خطبه به صراحت گفت من کاری به بهشت یا جهنم رفتن شما و نمازه، روزه و آخرت شما کار ندارم؛ من آمدم بر شما حکومت کنم؛ ساز و کارتان را اینگونه با من تعریف کنید.