یادداشت/
مبنای پیوند دین و دنیا کجاست؟
امام(ره) حکومت را وظیفه آسمانی و الهی میدانند و میگوید: «اصولاً زمامداری و تشکیل حکومت در اسلام یک تکلیف و وظیفه الهی است که یک فرد در مقام حکومت و زمامداری گذشته از وظایفی که بر همه مسلمین واجب است یک سلسله تکالیف سنگین تری نیز دارد که باید انجام دهد».
عقیق:حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در سلسله یادداشتهای خود پیرامون «مبانی دینی_توسعه کوثری از دیدگاه امام خمینی(ره)» به موضوع «مبنای پیوند دین و دنیا» اشاره کرد که در ادامه میآید:
جدایی دین و دنیا یکی از مبانی توسعه تکاثری و پیوند دین و دنیا یکی از مبانی توسعه کوثری است. حضرت امام(ره) فلسفه بعثت انبیاء و نزول کتب آسمانی و تشریع دین از طرف خداوند را تشکیل حکومت و سر و سامان بخشیدن به زندگی دنیوی انسانها دانسته و خود این وظیفه را عبادتی بزرگ برشمرده است.
وی در همراهی اسلام و سیاست و یگانگی آن دو مینویسد: «آنچه گفته شده و میشود که انبیاء علیهمالسلام به معنویات کار دارند و حکومت و سررشتهداری دنیایی مطرود است و انبیاء و اولیاء و بزرگان از آن احتراز میکردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسفآوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و بازکردن راه برای استعمارگران خونخوار است زیرا آنچه مردود است، حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطهجویی و انگیزههای منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نمودهاند جمعآوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوتگرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند و اما حکومت حق، برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی همان است که مثل سلیمان بن داود و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلیاللهعلیهوآله و اوصیاء بزرگوارش برای آن کوشش میکردند از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است».
به اعتقاد حضرت امام(ره) اسلام در همه زوایای زندگی دخالت دارد و با برگرفتن سیاست مطلوب از دین، سعادت انسانی تأمین خواهد شد: «اسلام… و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن، سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین میکند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسان را به کمال مطلوب خود برساند...».
حضرت امام(ره) در مقایسه این دو قلمرو، اسلام را از آنچه بر سر مسیحیت آمده دور دانسته میگویند: «اسلام بر خلاف مسیحیت بعد سیاسی و حکومتی دارد. گمان نشود اسلام مثل مسیحیت هست؛ فقط یک رابطه معنوی با خدای تبارک و تعالی دارد و بس. اسلام برنامه زندگی دارد. اسلام برنامه حکومت دارد. اسلام قریب پانصد سال... حکومت کرده است... با اینکه احکام اسلام در آن و قت بازآن طور اجرا نشده است که باید اجرا بشود؛ لکن همان مقدار اجرا شدهاش ممالک بزرگی را ... اداره کرده است با عزت و شوکت از همه جهات از همه کیفیات. اسلام مثل سایر ادیان] امروزی[ نمیباشد... خصوصا مسیحیت که هیچ ندارد جز چند کلمه اخلاقی و راجع به تدبیر نظام و راجع به کشورها و راجع به اداره کشورها برنامه ندارد، گمان نشود که اسلام هم مثل آنها برنامه ندارد».
حضرت امام(ره) حکومت را وظیفه آسمانی و الهی میدانند و میگوید: «اصولاً زمامداری و تشکیل حکومت در اسلام یک تکلیف و وظیفه الهی است که یک فرد در مقام حکومت و زمامداری گذشته از وظایفی که بر همه مسلمین واجب است یک سلسله تکالیف سنگین تری نیز دارد که باید انجام دهد».
وی نیز میگوید: «انبیا و اولیا با همه آن معنویات، با همه آن معارف الهیه کشورداری هم میکردند، حکومت هم تأسیس میکردند، حدود را هم جاری میکردند، کسانی هم که مضر به جامعه بودند از دم شمشیر میگذراندند؛ در عین حالی که در آن پایه از معارف بودند.» «اسلام… حکومت دارد؛ اسلام امامت دارد، خلافت دارد. پیغمبر اسلام حکومت تشکیل کرده بود حضرت امیر سلام الله علیها حکومت داشت، استاندار داشت، فرماندار داشت… اینها ارتشی داشتند، قواعد ارتش داشتند؛ همه چیز داشتند، پیغمبر اکرم(ص) در عین حالی که وظایف شخصی خودش را به جا میآورد و خلوتها با خدای تبارک و تعالی داشت، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت، آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید».
«سنت و رویه پیغمبر اکرم(ص) دلیل بر لزوم تشکیل حکومت است؛ زیرا اولاً خود تشکیل حکومت داد... ثانیاً برای پس از خود به فرمان خدا تعیین حاکم کرد».
نه تنها پیامبر اسلام، بلکه همه انبیاء دو مأموریت بزرگ بر عده داشتهاند؛ نخست تربیت معنوی جامعه و دوم تشکیل حکومت: «این دو شیوه را به عیان در قرآن و سنت و در عمل خود رسول الله میبینیم؛ قرآن دعوت به معنویات الی حدی که بشر میتواند به او برسد و فوق او و بعد هم اقامه عدل میکند؛ پیغمبر هم و سایر کسانی که لسان وحی بودند، ... این دو رویه داشتند؛ خود پیغمبر هم عملش این طور بود تا آن روزی که حکومت تشکیل نداده بود، معنویات را تقویت می کرد، به مجرد این که توانست حکومت تشکیل دهد، علاوه بر معنویات اقامه عدل کرد، حکومت تشکیل داد و این مستمندان را از زیر بار ستمگران تا آن قدر که اقتضا داشت وقت، نجات داد و این سیره مستمره انبیاست».
«اسلام بزرگ، دین توحید و شکننده شرک و کفر و بتپرستیها و خودپرستیهاست. دین فطرت و رهاییبخش از قید و بندهای طبیعت و وسواس شیاطین جن و انس در نهان و ظاهر است و دین سیاست مدن و راهنمای صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه است. دینی است که عباداتش توام با سیاست و سیاستش عبادت است».
«امیرالمومنین در عین حالی که بعد از رسول الله در این امت، اعرف خلق الله به حق تعالی بود، مع ذلک نرفت و کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد؛ هیچ حلقه ذکری هم نداشت. مشغول کارهایش بود ولی آن هم بود».
منبع:فارس