داستانی شنیدنی از زبان حاج حسن خلج
اين نوجوان هم مانند همه نوجوانان ديگري که وقتي يک شخصيت معروفي مي بينند دوست دارند از او امضا بگيرند، تصميم گرفت از امام حسين يک امضاي يادگاري بگيرد.
عقیق: حاج «حسن خلج» از مداحان سرشناس اهل بيت عصمت و طهارت(ع)، در مراسم شام غريبان وفات عقيله بني هاشم، حضرت زينب کبري(س)، در يکي از هيئت هاي تهران، هنگام برگزاري مراسم به ذکر داستاني شنيدني درباره امضاي امام حسين(ع) پرداخت.
خلج در اين باره گفت: اين داستان را قبلا هم تعريف کرده ام. چند سال پيش يک نوجوان 13 يا 14 ساله پيش من آمد و گفت: آقاي خلج، مي خواهم برايتان داستان تعريف کنم. اجازه مي دهيد؟ من هم گفتم: بفرما.
نوجوان گفت: چند روز پيش تصميم گرفتم در خانه مان در اتاق خوابم يک روضه کوچولو بگيرم و چند تا از همکلاسي هايم را دعوت کنم. از پدر و مادرم اجازه گرفتم و به برادر بزرگ ترم هم گفتم و بعد نشستم روي برگه هايي، چند تا دعوت نامه نوشتم و آدرس، ساعت و محل برگزاري جلسه روضه را نوشتم و به تک تک دوستانم دادم.
نوجوان در ادامه گفت: بعد از اين کار، برادرم که فهميد، گفت «چرا براي خود امام حسين هم دعوت نامه نمي فرستي؟» پيشنهادش خوب بود. خوشحال شدم. فورا شروع کردم براي امام دعوت نامه نوشتن و بعد از تمام کردن، آن را لاي قرآن روي تاقچه گذاشتم. شب که خواب بودم، در عالم رؤيا ديدم که پنجره اتاقم باز شد و يک نور سبز رنگ عظيمي وارد اتاق شد. چند فرشته نيز همراه آن نور بودند. از آنان پرسيدم، چه اتفاقي افتاده؟! گفتند امام حسين(ع) آمده که دعوت نامه ات را بگيرد.
وي افزود: از خوشحالي جلو رفتم و به امام سلام عرض کردم و پرسيدم: شما هم در مراسم روضه شرکت خواهيد کرد؟ فرمودند: البته که شرکت مي کنم. شما دعوت کردي، من هم حتما شرکت خواهم کرد.
خلج در ادامه گفت: اين نوجوان هم مانند همه نوجوانان ديگري که وقتي يک شخصيت معروفي مي بينند دوست دارند از او امضا بگيرند، تصميم گرفت از امام حسين(ع) يک امضاي يادگاري بگيرد.
نوجوان ادامه داد: امام حسين(ع) دعوت نامه را برداشتند و شروع کردند که مطالعه کردن. قبل از رفتن به ايشان گفتم: ميشود زيرش برايم امضا بزنيد تا يادگاري داشته باشم؟! امام پذيرفتند و امضا کردند و دعوت نامه را دستم دادند و رفتند. وقتي نگاه کردم ديدم ايشان زير امضا نوشته اند: "امان از دل زينب .."
حاج «حسن خلج» بعد از بيان اين داستان گفت: البته مذهب ما بر اساس خواب و رؤيا نيست بلکه پايه مذهب ما بر اساس قرآن و احاديث و روايات "قال الباقر" و "قال الصادق" است. اما چنين داستان هايي که رخ مي دهد، بر صحت اعتقادات ما استناد دارد.
منبع:شیعه آنلاین
211008