۰۱ آذر ۱۴۰۳ ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۲۳
آزادگی:
حریت و آزادگی از جمله صفات اخلاقی است که همیشه با زهد و پارسایی و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگی مادّی همراه است، و باعث میشود انسان کرامت و شرافت خود را بشناسد و برای رسیدن به زندگی مرفه و مال و ثروت، به قدرتهای زورگو و فاسد متوسل نشود و برای رسیدن به اهدافش بردگی آنان را به خود نخرد، امام صادق(ع)در معرفی شخص آزاده میفرماید:
«آزاده در همه حال آزاده است، اگر بلا و سختی به او رسد شکیبایی ورزد و اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزند او را نشکنند هر چند به اسیری افتد و مقهور شود و آسایش را از دست داده و به سختی و تنگدستی افتد، چنان که یوسف صدیق امین، (صلواتاللّهعلیه)، به بندگی گرفته شد و مقهور و اسیر گشت اما این همه به آزادگی او آسیب نرساند».
حرکات امام حسین(ع)و یاران با وفایش در صحرای کربلا سرشار از حریت و آزادگی است، او با شجاعت به وعدههای رنگین و دنیایی عمر سعد مبنی بر بیعت با یزید پشت پا زده و مرگ را بهتر از همکاری و بیعت با انسان فاسدی چون یزید بن معاویه میدانست و میفرمود: «نه به خدا سوگند؛ نه دست ذلت به آنان میدهم و نه چون بردگان تسلیم حکومت آنان میشوم!».
امام با این که میتوانست از روی ظاهر سکوت کرده و حتی دست بیعت صوری با یزید بدهد و مدت بیشتری از دنیا استفاده کرده و مرگش را به تاخیر اندازد، اما چنین ذلتی را نپذیرفت و در پاسخ وعده دهندهگان فرمود: «ناپاک زاده، فرزند ناپاک زاده مرا در میان شمشیر و ذلّت مخیّر ساخته، به استقبال شمشیرها میروم و هرگز تن به ذلت نمیدهم».
روح آزادگی امام، سبب شد حتی در آن حال که مجروح بر زمین افتاده بود نسبت به تصمیم سپاه دشمن برای حمله به خیمههای زنان و فرزندان، برآشوبد و آنان را به آزادگی دعوت کند: «اگر دین ندارید و از حسابرسی روز قیامت نمیترسید لااقل در دنیای خود آزاده باشید».
ایثار و از خود گذشتگی:
مقدم داشتن دیگران بر خود، گذشتن از خواستههای خود و نیز چشم پوشیدن از آنچه مورد علاقه انسان است، از صفات اخلاقی بسیار زیبایی است که در همه زمانها به خصوص زمانه ما حلال مشکلات بزرگ اجتماعی است و فقر و نداری را ریشهکن میکند، خداوند درباره این صفت زیبا در قرآن کریم میفرماید: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ [حشر/۹] آنها را بر خود مقدّم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمندند.»
بالاترین درجه ایثار و از خود گذشتگی بذل جان است، که در صحرای کربلا به صورت واقعی تجلی یافته و به واقعیت پیوست، یاران امام حسین(ع)کوچک و بزرگ جانشان را در طبق اخلاص گذاشته و میخواستند در راه خدا ایثار کنند، امام خطاب به فرزندان مسلم بن عقیل فرمود:
«شهادت مسلم برایتان کافی است، شما صحنه را ترک کنید، آنها یک صدا گفتند: به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد، جان و مال و خانواده و هستی خود را فدای تو میکنیم و در رکابت میجنگیم تا به شهادت برسیم.»
ایثار و فدا کردن جان در راه سید الشهدا در گفتار و رفتار اصحاب و یاران امام موج میزد به طوری که مسلم بن عوسجه که پیرمردی بود در بیان روحیه ایثارگری خود خطاب به امام حسین(ع)گفت: «من از شما جدا نخواهم شد تا با همه توان و قدرت، نیزه خویش را بر سینه دشمنان حق و عدالت بشکنم و سینه آنان را بشکافم، تا با شمشیر خویش با آنان پیکار کنم و بر فرق ستم و استبداد بکوبم و اگر سلاحی نداشته باشم با سنگ و کلوخ و چنگ و دندان با تجاوزکاران و سپاه ظلمت و اختناق خواهم جنگید، و تا جان در بدن دارم شما را رها نخواهم ساخت، تا با تو و در کنار تو و در راه آرمان و هدف والای تو جان ناقابل خویش را فدا کنم.
حفظ شخصیت و تکریم انسان:
احترام گذاشتن به افراد و گرامی داشتن آنان از جمله فضایل اخلاقی است که خداوند نیز به آن ملتزم میباشد و عمل کرده است، همان گونه که در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً [اسراء/۷۰] ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا، بر مرکبهای راهوار حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم».
امام حسین(ع)در جای جای کربلا به دوست و دشمن خود احترام گذاشت و آنان را گرامی داشت، و برای هدایت و نجاتشان از انحراف خطبههای بسیاری خواند تا جایی که در قلب یکی از آنان به نام حر بن یزید ریاحی اثر کرده و از راه اشتباهش برگشت، امام با این که آزارهای بسیاری از او دیده بود او را پذیرفته و به شخصیت او ارج نهاد.
امام در روز عاشورا یاران خود را باوفاترین معرفی کرده و بدین وسیله آنان را کرامت و عزت بخشید و حتی نسبت به جون که غلام سیاه رنگی بود همان کرامتی قائل بود که به سایرین قائل بود، و در روز عاشورا به او رخصت داد که از صحنه بیرون برود و کشته نشود؛ چرا که در روزهای سخت و دشوار، همراه این خاندان بوده لذا الان مجاز است که جان خویش را برگیرد و برود، ولی جون به پای امام افتاد و بوسید و گریست و درخواست کرد که اجازه یابد خونش با خون اهل بیت در این میدان آمیخته شود، امام هم اجازه داد، او به میدان رفت و پس از جنگی دلاورانه به شهادت رسید و امام به بالین او آمد و دعایش کرد: «خدایا چهرهاش را نورانی و بدنش را خوشبو ساز و او را با محمد و آل محمد محشور کن.»
البته ذکر فضایل اخلاقی موجود در نهضت عاشورا آنقدر زیاد است که در این مطلب نمیگنجد، چقدر خوب است که همه عاشقان سید و سالار شهید با مطالعه دقیق رویدادهای عاشورا، آنان را فرا گرفته و در زندگی شخصی و اجتماعی خود به کار ببرد، تا در سایه این نهضت بزرگ زندگی الهی داشته باشند.