۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۰۷
عقیق: مراسم دومین شب ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری و
مناجات خوانی حاج منصور ارضی در مسجد ارک تهران برگزار شد.
در ادامه گزیده ای از سخنان حجت الاسلام میرباقری را بخوانید:
بیان شد کلمه توحید (لا اله الا الله) وادی حصنی است که ورود به آن باعث در امان ماندن از همه رنجها میشود چون اگر کسی از عذاب الهی در امان بود بی تردید رنجی دیگر نخواهد دید. در مرحله اولیه توحید انسان باید به زبان بگوید لا اله الا الله و در مرحله بعد اعتقاد به عدم وجود غیر الله و در مرحله بعد قلب متوجه الله و تسلیم او شود اینها همه از مقامها و جایگاههای توحید است که با الفاظ دیگری نیز شناخته میشود مثل توحید افعالی و توحید ذاتی و... . انسان به جایی میرسد که همه افعال را از خداوند ببیند و هیچ اثری در عالم برای غیر خدا قائل نباشد "لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ"(جنبش و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ) به جایی برسد که علم و ثروت و قدرت را از خدا ببیند و بالاتر از آن به جایی برسد که پردهها کنار برود و حقایق را ببیند.
در یک بیان قرآن گوشزد شد که کلمه توحید مانند درختی است که ما باید به این درخت پیوند بخوریم تا به سوی وادی ولایت حرکت کرده و موحد شویم.
بحث امشب در رابطه با آیهی قرآنی دیگری است: "وَ اَسبَغَ عَلَیکُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً" (سوره لقمان آیه 20) و نعمتهای آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است.
جابر نقل میکند شخصی این آیه را در نزد امام باقر علیه السلام قرائت کرد امام علیه السلام نعمت ظاهری و باطنی را معنا نمودند و فرمودند نعمت ظاهری نبوت نبی اکرم صلی الله علیه و آله بر مردم و نعمت معرفت و توحید بود و نعمت باطنی ولایت اهل بیت و پیوند مودت و دوستی با ما اهل بیت علیهم السلام است ، یک عده هردو نعمت را پذیرفته اند اما عده ای به نعمت ظاهری اعتقاد دارند ولی نعمت باطنی را قبول نکرده اند "یَأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ لَا یَحْزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسارِعُونَ فِى ٱلْکُفْرِ مِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوا ءَامَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ " (سوره لقمان آیه 41) ای فرستاده(خدا) ! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! عده ای که ادعای ایمان دارند ولی ایمانشان به باطنشان راه نیافته است و خداوند این گونه به رسول خدا آرامش میدهند. حضرت میفرمایند این دسته که در زبان ادعای ایمان میکنند ولی به سرعت در وادی کفر حرکت میکنند هرچند زبانشان ایمان را قبول داشته باشد. در حدیثی دیگر از موسی ابن جعفرعلیه السلام نقل شده " فَقَالَ النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنَةُ الْإِمَامُ الْغَائِبُ..." (بحارالأنوار، ج 51 ، ص150) البته به روش و شکلی دیگر همین آیه معنی شده است.
"نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ وَ مِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّیَامُ وَ کَظْمُ ..."
از امام صادق علیه السلام روایت شده اصل همه خیرها از ما اهل بیت است و همه خوبیها فروع ما هستند مثل نماز و روزه و توحید و کظم غیظ و... اینکه در زمین روشنی روز برگرفته از نور خورشید است حتی در نیمه تاریک آن نیز مشهود است و آن را قبول دارند برای توضیح بیشتر چند عبارت اضافه میکنم و به توضیح آنها میپردازم؛ ما یک اقدام و عمل داریم و یک اقامه و یک اشاعه،کسی فرهنگ نماز خواندن را در عالم منتشر نمود و کسی که مسجد میسازد و کسی که در نماز جماعت شرکت دارد اینها با هم یکی نیستند! البته نقطه مقابل اینها کفر است و با همین آرایش، یعنی یک عده به انتشار کفر میپردازند، یک عده ای کفریات میسازند و یک عده به کفر عمل میکنند و از آن پیروی میکنند. یا یک عده مواد مخدر مصرف میکنند یک عده آن را توزیع میکنند و یک عده مواد مخدر درست میکنند ، یک عده هم مدام دارند روی مواد مخدر جدید مطالعه میکنند برای جذب معتاد بیشتر، مواد جدیدتر و... به طوری که آن را تبدیل به فرهنگ مینماید. برای مثل ملموستر ممکن است کسی بی حجاب باشد، یا ممکن است به تبلیغ بی حجابی بپردازد و یا برای بی حجاب نمودن و یا بی حیا نمودن و بالعکس آن برنامه ریزی داشته باشد، در هر صورت هیچ کدام با یک نسبت نمیتوانند در این موضوع سهم داشته باشند. تا جایی که ممکن است حجاب تبدیل به ضد ارزش شده و بی حجابی ارزش شود چراکه یکی علامت تحجر و دیگری علامت تمدن میشود.
نتیجه گیری، کسی که کفر و یا برّی را اقامه میکند آن کفر و یا برّ فرع او میشود و کسی که از این عمل پیروی میکند ویا از او میآموزد نیز فرع شخص اول به حساب میآید پس " أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِین " پس کسانی که به اقامه نماز و توحید و معروف و... میپردازند نسبت به آنها و عمل به آنها اصل هستند و ما که از آنها پیروی میکنیم فرع آنها به حساب میآییم. اگر کسی موحد شود از ابتداییترین مراحل تا عالیترین مراتب همه فرع بر امام هستند حتی خود صفت و عمل توحیدی نیز فرع امام است یعنی هرجا که رنگ و بوی توحید و سابقه ارادت به اهل بیت و خدا وجود دارد فرع امام است. بحث درگیری انبیاء و شیطان از همین موضوع نشات میگیرد چرا که هر دو قصد اقامه دارند نه فقط ارتکاب.
" فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ"
اینکه باید از اولیاء طاغوت تبری جست فقط از حیث کفر نیست بلکه باید از جهت ظرفیت ایجاد پرورش کفر و هدایت و مدیریت آن نیز از آنها تبری جست و با این موضوع برخورد کرد. یک زمان با زور و قوه قهریه، فرهنگ و یا کاری را اقامه میکنند مثل بستن حسینهها و مساجد در ایران و یا جلوگیری از عزاداری در زمان رضا شاه و یا قضیه کشف حجاب و... که با برخورد شدید خواستند فرهنگ غیر ایرانی و اسلامی را در میان جامعه اشاعه دهند تا جایی که همین الان بعضی زنان و مردان مسلمان با افتخار مدل لباسهای خود را با ژورنالهای غربی و شرقی انتخاب میکنند در واقعه انتخاب پوشش بدون در نظر گرفتن تمدن ایرانی اسلامی خودمان، یعنی تحقیر و تجلیلهای اجتماعی دیگر مردم را به سوی انتخابها حرکت میدهند ، این تحقیر و تجلیل اجتماعی منحصر به پوشش نیست در روش انتخاب دوستان، خرید خانه، انتخاب همسر، زمان بچه داری و خیلی موضوعات دیگر تاثیرگذار است. بعدی که به آن کمتر توجه میشود این تغییر الگوهای زندگی باعث نابودی سرمایههای اجتماعی و تغییر مسیر زندگی جامعه است مثلاً با بالا رفتن سن ازدواج روش انتخاب همسر، زمان انتخاب همسر، زمان بچه دار شدن ، نوع مسکن و حتی روش تحصیل و سرگرمیها و عواطف و احساسات(تخلیه و انگیزش احساسات و عواطف) نیز تغییر میکند در ابتدا در بین طبقات مختلف جامعه انرژی و توان زیادی براثر این تغییر و یا تطابق(تقابل) مصرف میشود سپس از اصل سرمایه اجتماعی کاسته میشود، برای مثال ما در طی 8 سال جنگ تحمیلی کمتر از یک میلیون شهید و جانباز در میادین جنگ داشتیم ولی از زمان تغییر الگو رشد رقمهای خیلی بالاتری از پتانسیل اجتماعی کشور را از دست دادیم. "وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِى ٱلْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ "(سوره بقره آیه 11) و هنگامی که به آنان گفته شود: "در زمین فساد نکنید" میگویند: "ما فقط اصلاحکنندهایم" بدترین نوع مفسدان میشوند کسانی که به اسم اصلاح دست به تغییراتی میزنند که از کنترل عواقب آن عاجز هستند!
چرا باطن دین میشود اصل و توحید میشود فرع ؟
اگر روایت فوق را این گونه معنا کنیم که خدا فرع و امام اصل است در واقع روایت را برعکس معنی کرده و این چنین چیزی هرگز امکان ندارد معنا این روایت میشود توحید توسط امام اقامه میشود و اگر امام نباشد کسی نمیتواند توحید را معرفی کند ممکن است توحید ظاهری وجود داشته باشد ولی بطن آن شناخته نمیشود شما در دستگاه معاویه نماز خواندن را میدیدید، در دستگاه خوارج نیز نماز و قرآن و روزه هم دیده میشود ولی اینها با مالک اشتر چه فرقی داشتند؟ نماز و روزه و قرآن در دایره وادی ولایت امیرالمومنین علیه السلام معنای واقعی(ظاهری و باطنی) خود را نشان میدهد. توحید را باید از امام گرفت توحیدی که به معنی رضای قلبی در مقابل خواست و امر الهی است. به تعبیر دیگر خداوند کسی رابه عنوان عبد کامل آفریده وبه او همه صفات بندگی را عطا نموده است و هرکس دیگری باید از او این صفات را دریافت نماید البته این به این معنی نیست که خداوند از آفرینش بندهی دیگر عاجز است ولی اراده و حکمتش برای مخلوقات بر آن قرار گرفته تا از این طریق مردم را هدایت فرمایند. خداوند میتوانستند در هر خانه ای یک خورشید بیافریند و هرکس از خورشید خود بهره مند شود ولی یک خورشید آفرید تا مردم بر مبنای آن زندگی و نیازهای خود را برآورده سازند" وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ ٱلسَّماوَاتُ وَٱلْأَرْضُ "(سوره مومنون آیه 71) و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند تباه میشوند.
"وَنَحْنُ الأَعْرَافُ الَّذِی لا یُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا"
در معنی کلمه اعراف امیرالمومنین علیه السلام این چنین بیان داشتند اعراف ما هستیم و خدای متعال شناخته نمیشود جز از طریق معرفت ما. و این تنها راه است و خدای متعال اگر میخواست خودش را مستقیم به مخلوقات معرفی مینمود ولی حکمتش بر آن است که ما باب الله، سبیل الله، وجه الله و صراط الله شناخت خداوند باشیم. اگر کسی میخواهد وارد وادی توحید شود باید وارد وادی ولایت پذیری شود و بیرون این ولایت توحید وجود ندارد "کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی" توجه داشته باشید انسان میتواند خارج از حصن ولایت سیر و سلوکی داشته باشد حتی مقام و تواناییهای پیدا کند ولی این توحید و معرفت بالله نیست این غفلت است! پس اگر قرار است موحد شویم باید ولایت امام را بپذیریم و بیرون ولایت نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام توحیدی نیست. هرکس به اندازه ای که تولی نسبت به ولایت پیدا میکند و تبری نسبت به دشمنان ولایت پیدا میکند به همان میزان معرفت و توحید مییابد." أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لَا حَبِیبَ إِلَّا هُوَ وَ أَهْلُهُ" (زیارت نامه حضرت رسول اکرم) خداوند حبیبی ندارد مگر رسول خدا و اهل بیت ایشان.
یکی از برکات خداوند در دست پیامبر قرآن است که عامل هدایت مردم نیز میباشد ولی آیا این قرآن در دستان کسی به غیر از رسول خدا هدایتگر است؟ آیا مردم میتوانند از همه برکات این قرآن استفاده کنند؟ نه! ولی میتوانند از نور این قرآن بهره مند شوند چگونه با دستان هدایتگر رسول خدا "کِتَبٌ أَنزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُماتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ" (سوره ابراهیم آیه 1) این کتابی است هدایت گر که فقط بر رسول خدا نازل شده تا ایشان با اذن الهی مردم را به سوی نور هدایت فرمایند. سیر وادی هدایت در دستان پیامبر قرار داده شده است و بهره مند سازی آن نیز به اذن خدابه ایشان عطا شده است.
بیانات حاج منصور ارضی در شب سوم ماه مبارک رمضان مورخ بیستم خرداد ماه 1395 مسجد ارک تهران
اگر به استعاذه خط ندهی، به غیر خدا پناهنده میشوی
عرض کردیم استعاذه در وجود انسان قرار داده شده ، به زبان دیگر این را خدا قرار داده منتها اگر این استعاذه یا پناهندگی خط دهی نشود ، سیرش اینگونه میشود که انسان به غیر خدا پناهنده میشود . یکی از تجلیات ماه مبارک رمضان همین پناه بردن به خداست ، در ادعیه ماه مبارک رمضان این موضوع مشخص است . شب گذشته آیاتی از قرآن را عرض کردیم که گواه بر این است که انبیاء هم به خدا پناه میبردند . داستان فرعون و موسی علیه السلام را عرض کردیم ، در مورد داستان نوح علیه السلام و پسرش که در عذاب هلاک شد ، به خدا عرض میکند"قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ" (سوره هود آیه 47) من علم نداشتم و به خودت پناه میبرم از چیزی که به دردم نمیخورد مثل خواهشهای ما از خدا . ما گاهی خواهشها ، خواستهها و آرزوهایی داریم که واقعا باید بگویی "قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ" و این آیه را باید با خودت تکرار کنی ، که خدایا من به تو پناه میبرم ، بر آنچه از تو میخواستم علم نداشتم و تویی که گفتی این پسر از اهل تو نیست میدانی ولی من اصرار داشتم با من باشد ، حتی به او گفتم : "یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا" تلاش کردم اما قبول نکرد ، گله هم کردم اما حالا به تو پناه میبرم . "أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَـهِلِینَ" (سوره بقره آیه 67) وقتی شما از جهل به خدا پناه میبری هم یک موضوع دیگر است که موسی بن عمران(علیه السلام) اعلام میکند در آن داستان ذبح گاو، بعد از اینکه گاو را کشتند و استخوانش را به آن مرده زدند زنده شد و گفت قاتلش کیست که در سوره بقره آمده است.
افضل اعمال، ترک حرام است
مطلب بعدی آلودگی دامان است که این خدایی نکرده برای ما پیش میآید و باید زود پناه ببریم به خدا . داستان حضرت مریم سلام الله علیها را همه میدانید ، در خلوت حضرت جبرئیل علیه السلام ظاهر شد و اعلام کرد از طرف خدا آمده ، در آنجا گفت : "قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا" (سوره مریم آیه 18) ، آیات قرآن را بیان میکنیم چون ما باید بدانیم به چه چیزهایی باید توجه کنیم و به خدا پناه ببریم ، البته هر کدام از این مطالب چند روز منبر است و مفسرین در مورد آن مطلب گفته اند . وقتی تو احساس کردی زمینه آلودگی دامن و عفت برایت پیش میآید سعی کن زمینهها را قطع کنی ، چیزهایی که باعث و بانی میشود . البته بعدا هم پشیمان میشوی چون بدبختی گناه این است که سالها در ذهن انسان باقی میماند ، حتی استغفار میکنی ، توبه میکنی و واقعا برمی گردی اما فراموش نمیشود. خیلیها قبول کردند و موبایل هایشان را کنترل کردند ، آنچه را نباید ببینند نمیبینند ، چشم هایشان هم درست شده است . کسی که گریه کن بوده الان سختترین روضهها را میخوانی ولی گریه نمیکند ، آدم خوبی بوده اما الان گرفتار دید غلط و نگاه حرام شده. امیرالمومنین علیه السلام در آخر ماه شعبان از پیغمبر اکرم صلوات الله علیه وآله افضل اعمال را پرسید و حضرت فرمودند ترک حرام بهترین عمل است . اول ترک حرام کن بعد اگر توانستی قرآن بخوان ، این اعمال در دایره مستحب است ، اما آن چیزی که برای ما واجب قرار داده شده است ترک حرام است ، هر که حرام را انجام ندهد واقعا واجبش جلوه میکند و نور دارد .
اگر گناه نکنی درهای بسته برایت باز میشود
در داستان حضرت یوسف علیه السلام که خدا سازنده فیلمش را رحمت کند ، در آنجا تا میگوید "وَ قالَتْ هَیْتَ لَکَ" ، سریعا یوسف علیه السلام میگوید "قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ" (سوره یوسف آیه 23) خدا برای من جای زیبایی را قرار داده من در آغوش تو بیایم؟ همهی درها برای یوسف باز میشود ، سوره یوسف به ما نشان میدهد اگر گناه نکنی درهای بسته برایت باز میشود . بیایید به هم قول بدهیم که گناه نکنیم ، از خدا هم بخواهیم اگر ما به عهدمان عمل کردیم اشک چشممان را زیاد کند برای امام حسین علیه السلام بتوانیم گریه کنیم ، صاحب بصیرت شویم در این جامعه شلوغ که همه میخواهند بچه هیئتیها را گمراه کنند و همه شده اند نیروی شیطان . اگر قدرت خدا و اهل بیت علیهم السلام نباشد مگر میشود به راحتی مجلسی برگزار کرد؟ درون پناهندگی برائت است ، پناهندگی به خدا برائت از شیطان است . برای همین وقتی میخواهی به مجلس امام حسین علیه السلام بروی قبل از ورود یک "اَعُوذُ بِاللّهِ" بگو ، تمام اساتید و بزرگان اخلاق فرموده اند قبل از ورود به هر مکانی سورهی ناس و فلق را بخوان ، خیلی اثر دارد .
خداوند متعال اراده کرده یک ماه شیطان نباشد تا من و تو خودمان را بهتر بشناسیم
در دعای شب اول میگویی خدایا کاری کن این ماه از دست من سلامت باشد ، من هم در این ماه سلامت باشم . اما بعضی که زبانشان خطرناک شده هر حرفی میزنند مردم را اذیت میکنند با زبان روزه ، الان که دیگر شیطان هم نیست و اسیر در دست خداست ، خداوند متعال اراده کرده یک ماه شیطان نباشد تا من و تو خودمان را بهتر بشناسیم . خدا در این ماه این همه برای ما تهیه دیده است ولی ما نمیتوانیم زبانمان را کنترل کنیم . الان همه گروهها بسیج شده اند تا تو را از خدا دور کنند ، در مشهد از امام رضا علیه السلام دور کنند ، برای تو برنامه ریخته اند ، تبلیغ هم میکنند ، از سر شب تا سحر سینما باز است "إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا" ، مساجد هم برنامه تهیه میکنند اما تا کی پای دستگاه خدا بیاید. ماهوارهها هم که دارند کار میکنند . دارند کار میکنند تا لحظه ای هم که شده تو را از امام حسین علیه السلام دور کنند . واقعا بی تو یک لحظه هم خدا نکند . مورد بعدی که باید به خدا پناه ببریم ظلم است ، یوسف در جواب درخواست برادرانش مبنی بر شخصی که سند از او گرفته . کاش ما را هم مانند بنیامین در این ماه رمضان نگه میداشتند، از امام زمان علیه السلام بخواهید . آنجا هم قرآن اعلام میکند "قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ" (سوره یوسف آیه 79) . زرنگ کسی است که زود پناه ببرد به خدا. ان شاء الله همهی ما پناهنده به خدا شویم و پناهنده به غیر خدا نشویم .
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب سوم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی
در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته
بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته
خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد
شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته
در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم
گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته
نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند
خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته
وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت
درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته
شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم
ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته
تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ
ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته
یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد
برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته
بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر
در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته
من میروم اسیری، جای کفن حصیری
شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته