نگاهی به سرودههای فاطمی شاعران خراسانی
شعر آیینی از گذشته تا امروز در تاریخ ادبیات ما حضور داشته است؛ حضوری که در بعضی از دورهها پررنگ و بعضی از دورهها کمرنگ بوده است. در جریان کلی شعر و بویژه شعر آیینی، خراسان و شاعران خراسان همیشه جایگاه ویژهای داشتهاند.
عقیق:شعر آیینی پس از انقلاب اسلامی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و با استقبال شاعران پیشکسوت و جوان روبهرو شد.
دلا بسوز که شد تازه روز عاشورا
یکی
از شاخههای بارور شعر آیینی در کنار شعرهای مهدوی، عاشورایی، علوی و...
شعر فاطمی است. شعری که در دیوانهای شاعران گذشته فارسی، کمنشان است و
اگر هم اشارهای به آن شده است، در ضمن ستایش پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) یا
طرح سوگ سرودههایی برای حضرتش میباشد. البته در میان آثار شاعران همچون
سنایی غزنوی، ابن یمین فریومدی، ابنحسام خوسفی، عطار، ناصر خسرو و...
میتوان بیتهایی را یافت که در آن به صورت مستقیم نام حضرت را آوردهاند
که به طور مثال میتوان به این بیت شاعر باورمند شیعی ناصر خسرو اشاره کرد
که گفته است: «آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع/ پیش شهدا دست و من و
دامن زهرا»
یا محمدنصیر طرب اصفهانی وفات حضرت را با عاشورا برابر
میبیند:«وفات حضرت صدیقه است و روز عزا/ دلا بسوز که شد تازه روز عاشورا/
بود بزرگ مصیبت اگرچه قتل حسین/ بزرگتر نبود از شهادت زهرا»
روح غزل
البته برای شعر فاطمی در روزگار معاصر ویژگیهای گوناگونی برشمردهاند که از جمله آنها میتوان به چند ویژگی بارز آن اشاره کرد.
۱.شعر
فاطمی، بارزترین شعر زنستای تاریخ ماست. بویژه در نگاه شیعی آن بزرگوار،
سیده نساء العالمین، پاره تن و وجود پیامبر(ص)، همسر بیهمتای علی(ع)،
کوثر و مادر همه امامان محسوب میشود.
۲.عاطفه و لطافت در آن تموج دارد.
هماره عنوان «مادر» عصاره عاطفه و احساس را تداعی میکند و این ویژگی با
شعر فاطمی چنان پیوند و گره خورده است که نام مادر و فاطمه(س) تداعیکننده
یکدیگرند.
۳.روح غزل در همه قالبهای شعر فاطمی جاری و ساری است.
عاطفهخیزی و احساسآمیزی سرودههای فاطمی، حتی قصاید را به غزل نزدیک
میکند؛ سرودهها در هر قالبی که باشند، غزل هستند.
و...
در این حوزه ویژگیهای گوناگونی را میتوان برشمرد که عمدهترین آنها همین سه ویژگی است که ذکر شد.
یاسِ یاسین
در
کنار جریان کلی شعر فاطمی در کشور، شاعران خراسانی هم نقش عمدهای در
پربارتر شدن شعر آیینی دارند. راهی که شاعران پیشکسوت خراسانی از گذشته
شروع کردهاند و امروز شاعران جوان آن را ادامه میدهند. در میان شاعران
پیشکسوت خراسانی؛ محمدجواد غفورزاده (شفق) یک مجموعه مستقل با عنوان «یاس
یاسین» دارد که فاطمی سرودهای این شاعر پیشکسوت است و تا امروز چندینبار
تجدید چاپ شده است. البته در این میان غلامرضا شکوهی، قاسم
” در کنار جریان کلی شعر فاطمی در
کشور، شاعران خراسانی هم نقش عمدهای در پربارتر شدن شعر آیینی دارند. راهی
که شاعران پیشکسوت خراسانی از گذشته شروع کردهاند و امروز شاعران جوان آن
را ادامه میدهند "
سرویها، محمد نیک، هاشم شکوهی، محمدعلی سالاری، صفری زرافشان، رضا مؤید و... هم هرکدام در این حوزه شعر و مجموعه شعرهایی دارند.
البته این روند در شاعران دهههای ۶۰ تا ۸۰ و نیز تاکنون ادامه یافته است که در ادامه بعضی از آنها را مرور میکنیم.
بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی
مرتضی
امیری اسفندقه، شاعر قصیدهسرای خراسانی اینگونه در حال و هوای فاطمی نفس
کشیده است؛ «هرکس هرآنچه دیده اگر هرکجا، تویی/ یعنی که ابتدا تویی و
انتها تویی/ در تو خدا تجلی هر روزه میکند/ آیینه تمامنمای خدا تویی.../
گفتم توای بزرگ! خطای مرا ببخش/ لطفت نمیگذاشت بگویم شما تویی/ باری
کجاست بقعه قبر غریب تو/ بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی»
احمد
زارعی، شاعر فقید مشهدی هم در دو بیت، مولا را آینه اندوه حضرت فاطمه(س)
دانسته و اینگونه سروده است؛«آن روز که پهلوی تو از کینه شکست/ دلهای
محبان تو در سینه شکست/ تصویر تو را دل علی آینه بود/ اندوه تو سنگی شد و
آیینه شکست»
آرش شفاعی هم در قالب آزاد از زاویهای دیگر به حضرت
زهرا(س) پرداخته است: «میایستی/ در وفور نشستن/ و طوفانهای گستاخ/
ایستادن تو را زخم میزنند/ای آتشفشان بلیغ!/ این کلمات مذاب/ از حنجرهای
میجوشد/ که بیواسطه به عرش میرسد.../ قسم به ایستادن/ در وفور نشستن/
گردباد عاصی/ از نسیم صدایت شکست خواهد خورد»
محمدجواد غفورزاده
(شفق) آثار ماندگاری در این حوزه دارد که بیت آخر یکی از آن شعرهایش به
ضربالمثل بدل شده است:«یاری ز که جوید؟ دلِ من یار ندارد/ یک محرم و یک
راز نگهدار ندارد.../از گریه پنهان علی در دل شبها/ پیداست که دل دارد و
دلدار ندارد/ با فضه بگویید بیاید که در این باغ/ نیلوفر بیمار، پرستار
ندارد/ بر حاشیه برگ شقایق بنویسید:/ گل، تاب فشار در و دیوار ندارد»
غلامرضا
شکوهی، شاعر پیشکسوت آیینی هم دامن حضرت را مکتب شهادت شیعیان دانسته است؛
«به بوسه بر قدمت چشم من حسادت داشت/ به حیرتم که چرا خاک، این سعادت
داشت/ توای بهانه هستی! خمید پشت فلک/ به این بهانه که بر خلقتت ارادت
داشت/ من از غروب غریب ستاره دانستم/ بر سجود تو خورشید و ماه عادت داشت/
بمیرم آن صدف گوهر امامت را/ که روی دامن خود مکتب شهادت داشت.»
از
میان شاعران نسل جوان هم میتوان به غزل مریم دلدار بهاری اشاره کرد که دو
سال پیش در جشنوارههای گوناگون هم مورد توجه قرار گرفت و به همزمان شدن
بهار و سالروز شهادت حضرت اشاره داشت؛«مثل هر سال بهار آمد و گلها وا شد/
ولی امسال نمیخواست دلم وا بشود/ در دلم حرف زیاد است، زیاد استای کاش/
توی این صفحه کم حجم دلم جا بشود.../سیلی آنقدر به صورت بزنم، گریه کنم/
تا مگر این دل وامانده کمی وا بشود/ اسم پهلوی تو آمد کمر شعر شکست/ قلم
افتاد که قربانی زهرا بشود/ نذر کردم سر صد مدفن بی نام و نشان/ سنگ بگذارم
اگر قبر تو پیدا بشود»
این چند نمونه شهر تنها برگی از صدها دفتری
است که در ادبیات معاصر به شعر فاطمی اختصاص یافته است. شعر فاطمی امروز از
نظر کمیت به اندازهای رشد کرده است که میتوان از آن نمونههای موفق
بسیاری را بیرون آورد، اما با این همه برای زنده و پویا ماندن و خلق آثار
ماندگار حتماً به آسیب شناسی و ارایه اسلوب از سوی بزرگان و اهالی فن
نیازمند است.
منبع:قدس