۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۰۷
ابن
شهاب زُهرى حکایت میکند در جنگ مسلمانان و رومیان، یکى از برادران ایمانى
من که به او علاقه بسیارى داشتم شهید شد؛ من همواره افسوس مى خوردم چرا
همراه او نبودم تا به درجه شهادت نائل آیم.
شبى در عالم خواب او را دیدم، گفتم : پروردگارت را چگونه یافتى؟ و با تو چه برخوردى داشت؟
پاسخ داد: خداوند متعال، به جهت شرکت در جنگ و جهاد با دشمنان اسلام، گناهان مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار داد.
و
به خاطر محبّت و علاقه اى که به حضرت رسول و اهل بیتش(صلوات اللّه علیهم)
داشتم، مورد شفاعت امام زمانم، حضرت علىّ بن الحسین زین العابدین(ع) قرار
گرفتم؛ و در بهشت درجات عالیه اى عطایم گردید.
زُهری میگوید در همان
خواب به او گفتم من خیلی افسوس میخورم چرا شهادت شامل حال من نشد؟ در پاسخ
گفت: هر چند شهید نشدهای، اما به واسطه بهرهمندی از چند امر، میتوانی
مقام بالاتر و والاتری در پیشگاه خداوند داشته باشی.
گفتم چگونه میتوانم به این مقام والا برسم؟
گفت:
چند ویژگی در شما است که از ارزش بسیاری برخوردار است، نخست اینکه هر روز
جمعه توفیق زیارت جمال نورانی امام زمان خود حضرت سجاد(ع) را داری، دوم
اینکه میتوانی بر محمد و آل او صلوات بفرستی و سوم اینکه میتوانی برای
دیگران حدیث نقل کنی و فضایل اهل بیت را منتشر نمایید.
در همین حال از
خواب بیدار شدم و با خود گفتم این ها همه خواب است و اعتبارى ندارد دوباره
خوابیدم و همان دوست و برادرم به خوابم آمد و از من پرسید: آیا درباره آنچه
با تو گفتم و از آن آگاه ساختم، شکّ دارى؟
سپس گفت: مواظب باش به خود
هیچ شکّ و شبهه اى راه ندهى و آنچه را شنیدى یقین و اطمینان داشته باش و
این راز را براى کسى مطرح نکن؛ براى اطمینان بیشتر، حضرت سجّاد(ع) نیز به
آنچه گفته ام خبر مى دهد و تو را از آن آگاه مى سازد.
وقتی از خواب
بیدار شدم، نماز صبح را به جا آوردم، شخصى نزد من آمد و گفت: من از طرف
امام علىّ بن الحسین آمده ام، آن حضرت با تو کار دارد، زودتر نزد حضرت بیا.
به
همین جهت، سریع بلند شدم و به سوى منزل سرور و مولایم رهسپار گشتم، همین
که در محضر مبارک آن امام همام(ع) شرفیاب شدم، فرمود: اى زُهرى ! دیشب در
عالم خواب برادر ایمانى تو به خوابت آمد و با تو چنین و چنان گفت و تمام
صحبت هاى آن دوست شهید را برایم بازگو نمود و سپس افزود: بدان آنچه را که
او به تو خبر داده است، صحّت دارد و بر آن گفته ها ایمان و اعتقاد کامل
داشته باش. الثّاقب فى المناقب : ص 362، ح 301.