جریان خواندنی دیداریکی ازعلما بامرحوم قاضی
یکی از علما ماجرای دیدار خود به محضر عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقا قاضی را نقل کرده است.
عقیق:آقای سید حسن مصطفوی تبریزی میفرمود: یک زمانی به نجف مشرف شدم تا آقای
قاضی را زیارت کنم و از محضرش استفاده ببرم ولی بر اثر بدگویی برخی طلاب
جاهل میترسیدم به محضر آقای قاضی بروم، یک روز در کنار درب بزرگ بازار حرم
نشسته بودم و کسانی را که از درب قبله و سلطانی به حرم رفت و آمد می کردند
میدیدم، یک لحظه در فکر فرو رفتم که اصلا من برای چه به نجف آمدهام، من
برای ملاقات با آقای قاضی به اینجا آمدهام ولی میترسم؛ در همین اوان که
نشسته بودم و در این فکر بودم دیدم یک سید بزرگواری از حرم مطهر بیرون آمد و
دور تا دور بدنش را نوری احاطه کرده بود؛ چنانکه از شش جهت اندامش نوری
ساطع بود، من شیفته این آقا شدم، دیدم به طرف درب سلطانی حرم رفت و نزد قبر
ملا فتحعلی سلطان آبادی نشست، و در این لحظه دیدم آن سید نورانی به کسی
چیزی گفت و او نزد من آمد و گفت: آن سید میفرماید: «ای کسی که اسمت حسن
است، سریرهات حسن است، شکلت حسن است، شغلت حسن است چرا میترسی؟ پیش بیا،
پیش ما بیا و نترس» و ما این چنین به محضر آقای قاضی مشرف شدیم.
پی نوشت:
کتاب اسوه عارفان - ص34
منبع:تسنیم