آداب صدقه دادن از نگاه اسلام
صدقه داراي آدابي است كه رعايت آنها در افزايش ثواب صدقه، نقش بهسزايي دارد.
عقیق: يكي از كارهاي ارزشمند اجتماعي، دادن صدقه است. صدقه داراي آدابي است كه رعايت آنها در افزايش ثواب صدقه، نقش بسزايي دارد.برخي از آداب صدقه عبارتاند از: صدقه از بهترين و پاكترين اموال، اولويت نسبت به خويشاوندان، درخواست دعا از فقير، منت نگذاشتن، صدقه دادن قبل از درخواست، و نگاه نكردن به چهره فقير.گفتني است در كنار اين آداب كه برخي از آنها ذكر شد، آداب ديگري نيز وجود دارد كه دليل شرعي ندارند؛ مانند چرخاندن صدقه دور سر افراد. اين نوع اعمال با اينكه دليل شرعي ندارند، اما از كارهايي نماديني هستند كه نشانگر دفع بلا از خانواده است و به خودي خود اشكال ندارد، مگر اينكه به عنوان عملي ديني انجام گيرد كه در اين صورت، بدعت خواهد بود.برپايه آموزههاي ديني؛ يكي از كارهاي ارزشمند اجتماعي، صدقه دادن است[1] كه البته داراي آدابي ميباشد و رعايت آنها در افزايش ثواب صدقه، نقش بسزايي دارد. در اينجا به نمونههايي از اين آداب اشاره ميشود.1 . صدقه؛ از محبوبترين و پاكترين اموالبنابر آيات قرآن، بهتر است صدقه از پاكترين و محبوبترين اموال باشد:«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از قسمتهاى پاكيزه اموالى كه [از طريق تجارت] به دست آوردهايد، و از آنچه از زمين براى شما خارج ساختهايم؛ انفاق كنيد».[2]«هرگز به [حقيقت] نيكوكارى نميرسيد مگر اينكه از آنچه دوست ميداريد، [در راه خدا] انفاق كنيد و آنچه انفاق ميكنيد، خداوند از آن آگاه است».[3]2 . اولويت صدقه دادن به خويشاوندان نزديكرسول خدا(ص) در سخناني فرمودند:«در حالي كه اقوام نزديك انسان محتاج باشند؛ جاى صدقه دادن به ديگران نيست».[4] پس اگر كسي چنين كاري را انجام دهد و با وجود بودن خويشاوند نيازمند، به ديگران صدقه دهد، فضيلت و ثواب كامل صدقه را از دست داده است.[5]«صدقه بر خويشان نزديك، ثواب صدقه را دوبرابر ميكند».[6]3 . درخواست دعا از فقيرامام علي(ع): «زماني كه به فقيران، چيزى ميدهيد از آنها بخواهيد كه براي شما دعا كنند؛ زيرا دعاى ايشان در حق شما مستجاب ميشود...».[7]امام سجاد(ع): «هر كسى بر بينواى ناتوانى صدقه بدهد و آن بينوا در آن حال براى او دعا نمايد؛ دعايش مستجاب ميشود».[8]4 . منت نگذاردن بر صدقهرسول خدا(ص): «همانا خداوند عزّ و جلّ شش خصلت را بر من روا ندانسته و همانها را براى جانشينان من از فرزندانم و براى پيروانشان روا نشمرد: ... منت نهادن پس از صدقه دادن...».[9]امام علي(ع) در سفارش خود به مالك اشتر فرمودند: «مبادا هرگز با خدمتهايى كه انجام دادى بر مردم منّت گذارى، يا آنچه را انجام دادهاى بزرگ شمارى، يا مردم را وعدهاى داده، سپس خلف وعده نمايى. منّت نهادن، پاداش نيكوكارى را از بين ميبرد، و كارى را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند».[10]5 . صدقه دادن قبل از درخواست فقيرامام صادق(ع): «كار نيكِ بخشش، پيش از درخواست است. امّا آنچه پس از سؤال و خواهش داده ميشود، پاداش آبرويى است كه [درخواست كننده] در برابر تو ريخته است؛ تمام شب را به بيدارى و ناراحتى گذرانده، و ميان اميد و نوميدى به سر برده است، بيآنكه بداند براى نياز خود به كجا رو كند؛ سپس عزم جزم كرده و با قلبى تپنده، و دست و پايى لرزان، و گونهاى افروخته از شرم، رو به تو آورده است، بيآنكه بداند با افسردگى از پيش تو باز خواهد گشت يا با شادى؟».[11]البته روشن است كه اين عمل، براي افراد مستحقي است كه نياز به كمك پيدا كردهاند، ولي آنان كه گدايي تبديل به شغلشان شده، از اين عمل مستثنا هستند.6 . نگاه نكردن در صورت فقيريسع بن حمزه ميگويد: در خدمت امام رضا(ع) بودم و با ايشان سخن ميگفتم. گروه فراوانى در خدمت ايشان بودند و از ايشان درباره حلال و حرام ميپرسيدند كه مردى بلندقامت و گندمگون وارد شد و گفت: سلام بر تو، اى فرزند پيامبر خدا! مردى از دوستداران تو و دوستداران پدران و نياكان تو هستم. از حج باز ميگردم. خرجى خود را گم كردهام و چيزى ندارم تا خود را با آن بهجايى برسانم. اگر صلاح ميدانى، مرا به شهرم برسان. از فضل خدا توانگر هستم و هرگاه به شهر خود رسيدم، آن مقدار كه به من دادهاى، به عوض تو صدقه ميدهم؛ چرا كه به من صدقه تعلّق نميگيرد. امام رضا(ع) فرمود: «بنشين. رحمت خدا بر تو باد!» و به مردم رو كرد و با آنها سخن گفت تا همه پراكنده شدند و آن مرد ماند به همراه سليمان جعفرى، خيثمه و من. امام(ع) فرمود: «آيا به من اجازه ميدهيد به اندرونى بروم؟». ... امام داخل اتاق شد و اندكى باقى ماند و بيرون آمد و در را بست و دستش را از بالاى در بيرون آورد و فرمود: «آن خراسانى كجا است؟». گفت: اينجا هستم. امام فرمود: «اين دويست دينار را بگير و آنرا كمك خرج خود كن و با آن، بركت بجوى و از سوى من صدقه نده و برو تا نه من تو را ببينم و نه تو مرا ببينى». آن مرد رفت. سليمان به امام گفت: ... چرا چهرهات را از او پوشاندى؟ امام فرمود: «از ترس اينكه خوارى خواهش را به سبب اينكه آنرا بر آوردم، در چهرهاش ببينم».[12]در برخي از روايات جزئياتي براي صدقه ذكر شده است كه هم نشان از اهميت صدقه دارد و هم اجر صدقه را افزون ميكند:واسطه در صدقه دادنپيامبر اسلام(ص): «...و كسى كه مال صدقه را از شخصي گرفته و به نيازمندى برساند همان پاداش صدقه دهنده را خواهد داشت؛ و اگر صدقه چهل هزار دست بگردد تا به مستمند برسد، همه آنان [كه در اين كار خير شركت داشتهاند] پاداش كامل صدقه را خواهند برد...».[13]انتخاب مسيري كه در آن فقرا وجود دارنداحمد بن محمّد بزنطىّ نقل ميكند: نامهاى از امام رضا(ع) به فرزندش را ديدم كه در آن نوشته بود: «اى فرزند! شنيدهام هنگامى كه سوار ميشوى و قصد بيرون رفتن دارى، غلامان از روى بخل، تو را از درب كوچك بيرون ميبرند كه مبادا كسى از تو خيرى بيند، به حقّى كه من بر تو دارم از تو ميخواهم كه رفت و آمدت جز از درب اصلي نباشد، و هرگاه قصد سوار شدن و بيرون رفتن دارى با تو كيسههاى درهم و دينار باشد كه كسى چيزى از تو نخواهد مگر اينكه به او عطا كنى».[14]در كنار اين آداب كه برخي از آنها ذكر شد و برخي ديگر ذكر نشد؛ آداب ديگري نيز وجود دارد كه دليل شرعي ندارند؛ مانند چرخاندن صدقه دور سر افراد. اين نوع اعمال با اينكه دليل شرعي ندارند، اما از كارهايي نماديني هستند كه نشانگر دفع بلا از خانواده است و في نفسه اشكالي ندارد، مگر اينكه به عنوان عملي ديني انجام گيرد كه در اين صورت، بدعت خواهد بود.پي نوشتها:[1]. ر. ك: «صدقه و دفع نزول بلا»، سؤال 25192.[2]. بقره، 267.[3]. آل عمران، 92.[4]. شيخ مفيد، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، محرمي زرندي، محمود، ص 219، قم، المؤتمر العالمي لالفية الشيخ المفيد، چاپ اول، 1413ق.[5]. ر. ك: سيدمرتضى، على بن حسين، الانتصار في انفرادات الإمامية، ص 182، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1415ق؛ نجفى، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج 28، ص 133، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ هفتم، 1404ق.[6]. متقي هندي، علي بن حسام الدين، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، محقق، بكري حياني، صفوة السقا، ج 6، ص 395، بيروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.[7]. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، ج 2، ص 69، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1413ق؛ با كمي تفاوت در: ليثي واسطي، علي، عيون الحكم و المواعظ، محقق، مصحح، حسني بيرجندي، حسين، ص 138، قم، دارالحديث، چاپ اول، 1376ش.[8]. شيخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 145، قم، دارالشريف الرضي للنشر، چاپ دوم، 1406ق.[9]. شيخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، ج 1، ص 327، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اول، 1362ش.[10]. شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، محقق، صبحي صالح، ص 444، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.[11]. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، آخوندي، محمد، ج 4، ص 23، تهران، دارالكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق.[12]. برگرفته از پاسخ 23827.[13]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 290.[14]. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردي، مهدي، ج 2، ص 8، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.منبع:حج211008