۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۰۳
عقیق:جامعه منتظر به جامعهای گفته میشود که با زمینهسازی ظهور و عمل کردن به وظایف خود در عصر غیبت کبری، به امید ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) و تشکیل حکومت عدل جهانی و جهانی کردن دین مقدس اسلام به سر برد و خود را از آسیبها دور ساخته و طبق شاخصههایی که برای جامعه منتظر در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ضرورت دارد، در حرکت باشد. به منظور بررسی شاخصههای سیاسی جامعه منتظر با حجتالاسلام فرجالله عباسی دبیر گروه قرآن و حدیث مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
*آیا دین باید در ارکان سیاسی جامعه منتظر ورود داشته باشد؟ میتواند دین در این عرصه دخالتی داشته باشد؟
نگهداری جامعه از انحراف و حفظ دین خدا در اجتماع، از بزرگترین و با اهمیتترین عبادتهاست و در سرلوحه تکالیف دینی جای دارد
-با کنارهگیری از فعالیتهای سیاسی و از دست دادن پستهای مدیریت اجتماعی، هرگونه قدرتی به مرور از دست میرود. کار به جایی میرسد که انسان به احکام دین حتی در جنبه فردی هم نمیتواند عمل کند. اگر دینداران، از حضور سیاسی و اجتماعی در جامعه کناره بگیرند، محتوای حضور اعتقادی، سنتی، فرهنگی و عملیشان به انحراف کشیده میشود. منتظران حضرت مهدی(عج) باید در این باره بسیار بیدار و هشیار باشند.
دخالت در سیاست حقّه و شرکت در سیاست به قصد اداره جامعه جهت زمینهسازی و فراهم کردن، مقدمه حکومت مصلح کل و نگهداری جامعه از انحراف و حفظ دین خدا در اجتماع، از بزرگترین و با اهمیتترین عبادتهاست و در سرلوحه تکالیف دینی جای دارد. برای اثبات این مطلب همین آیه قرآن ما را بس که میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ...»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! برپای دارندگان مقتدر داد و دادگری باشید... .(1)
اعمال تربیت و سیاست دینی در جامعه جز با در دست داشتن قدرت حاکمیت ممکن نیست. این است که حضور سیاسی و کسب قدرت سیاسی، برای حفظ حضور و قدرت دینی، به وظیفه شرعی تبدیل میشود. بر این اساس، دین عین سیاست و سیاست عین دین است. پس اگر دین از سیاست جدا شود، به منزله این است که دین از قدرت جدا شده است و وقتی از قدرت جدا شد، دیگر هیچ ماهیتی نخواهد داشت. و با این بیان منتظر واقعی نمیتواند بدون داشتن قدرت سیاسی زمینهساز ظهور شود.
*پس با این اوصاف جامعه منتظر تا قبل از ظهور باید متکی بر ولایت عام یا همان ولایت فقیه باشد؟!
رجوع به عالم ربانی در عصر غیبت به اعتبار نیابت او از امام است، پس نقش سازنده عالمان شیعه در سرتاسر اعصار غیبت اثری از آثار وجود حجت بالغه الهی است
-با مطرح شدن امر «نیابت» تسلسل ضروری «امامت» و رهبری ادامه مییابد و رشته هدایت دینی جامعه از هم نمیگسلد. امامان معصوم(ع)، مردم را در عصر غیبت کبری به نایب امام رجوع دادهاند و تکالیف نشر دین(تربیت) و بقای دین(سیاست) را به او سپرده و همه را به اطاعت او فراخواندهاند.
امام عصر(عج) در این باره میفرمایند: «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه»؛ در حوادث و رخدادها به روایان احادیث ما رجوع کنید که آنان جت من بر شما و من حجت خدا هستم.(2)
معلوم است که رجوع به عالم ربانی، در عصر غیبت به اعتبار نیابت او از امام است. پس نقش سازنده و بزرگ عالمان سترگ شیعه در سرتاسر اعصار غیبت اثری از آثار وجود حجت بالغه الهی است و جامعه منتظر بایستی با پیروی از دستورات فردی و اجتماعی این نائبان امام عصر، جامعه را از انحرافها بازداشته و قدرت سیاسی خود را حفظ کنند.
*پس نقش تولی و تبری دراین محدوده جامعه منتظر چگونه تعریف میشود؟
-منتظر دوستی با دوستان خدا و برائت از دشمنان خداوند متعال است که این شاخصه فراتر از مرزهاست و امروزه در هر مکانی که دوستان الهی زندگی میکنند، باید مورد تأیید و حمایت منتظران ظهور باشد که امام باقر(ع) فرمود: پیامبر(ص) فرمود: «طُوبَی لِمَنْ أَدْرَک قَائِمَ اهلبیتی وَ هُوَ یَأْتَمُّ بِهِ فِی غَیْبَتِهِ قَبْلَ قِیَامِهِ وَ یَتَوَلَّی أَوْلِیَاءَهُ وَ یُعَادِی أَعْدَاءَهُ ذَاک مِنْ رُفَقَائِی وَ ذَوِی مَوَدَّتِی وَ أَکرَمِ أُمَّتِی عَلَیَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ خوشا به حال آن کس که قائم اهل بیت مرا درک کند، در حالی که قبل از قیام او در زمان غیبتش پیرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنی برخاسته باشد. چنین شخصی از رفیقان و همراهان من و مورد محبت و مودت من است و روز قیامت در زمره گرامیترین افراد امت من محشور میشود.(3)
*نحوه تعامل این جامعه در دوران قبل از ظهور با کفار چگونه است؟
- خداوند متعال در صفات مؤمنان میفرمایند: «أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ»؛ آنها بر کفار سخت گیرند(4) که علامه در تفسیر این آیه میگویند: «أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ» کنایه است از اینکه این اولیای خدا، خود را بزرگتر از آن میدانند که اعتنایی به عزت کاذب کفار کنند، کفاری که اعتنایی به امر دین ندارند، هم چنان که خدای تعالی پیامبر خود را همین طور ادب کرده و به وی فرموده: «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْک إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَک لِلْمُؤْمِنینَ»(5) به زر و زیورهایی که ما به بعضی از خانوادههای کفار دادهایم تا چند صباحی سرگرم آن باشند، چشم مدوز و بر زندگی آنان غبطه مخور، بلکه در برابر مؤمنین خضوع و تواضع کن.(6)
بر همین اساس است که خداوند متعال میفرمایند: «لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ»؛ یهود و نصارا را دوست خود قرار ندهید... .(7) معنایش این است که اگر گفتیم یهود و نصارا را اولیای خود مگیرید، علتش این است که این دو طایفه در عین اینکه دو طایفه جدای از هم و دشمن هم هستند، در عین حال علیه شما مسلمانان یکدست و متحدند، پس در نزدیک شدن به آنها و در دوستی و محبت با آنها هیچ سودی برای شما نیست. بنابراین جامعه منتظر باید مراقب باشند که دشمنان با فتنهانگیزی در آنها نفوذ نداشته باشند و با بهانههای فریبنده به اسلام ضربه نزنند.
*خب! شرط ایستادگی در برابر فتنهها، وحدت و انسجام در جامعه منتظر است، در این خصوص توضیح بیشتر میدهید؟
بیشترین همت جامعه زمینهساز باید شایستهسالاری باشد و به گونهای برنامهریزی کرد که کسی از حق خود محروم نکند
-نظم، انسجام و یکدستی در زندگی و کار از ارزشهای انسانی و از رموز کامیابی است. انسانهای موفق برنامه دارند و بر اساس اصول مشخص، حرکت میکنند. انقلابهای رهایی بخش و سازمان یافته کمتر با شکست روبهرو میشوند و انسجام بایستی شاخصه اساسی جامعه منتظر باشد که امیرمؤمنان علی(ع) اصحاب امام زمان(عج) را اینگونه میستاید: «قلوبهم مثل زبر الحدید لو هموا بازاله الجبال لازالوها عن موضعها، الزی واحد و اللباس واحد کانما آباؤهم اب واحد»؛ قلبهایشان همانند آهن فولادین است که اگر اراده کنند کوهی را از جا برکنند، میتوانند، هیأت و لباسی یکسان دارند، گویا پدرشان یکی بوده است.(8)
در روایتی دیگر آمده است: «کانما رباهم اب واحد وام واحده قلوبهم مجتمعه بالمحبه و النصیحه»؛ گویا یک پدر و مادر آنان را پروریدهاند، دلهای آنان از محبت و خیر خواهی به یکدیگر آکنده است.(9)
*یکی از آرزوهای منتظران در جامعه منتظر تحقق شایستهسالاری است که ناحقی در جامعه وجود نداشته باشد که به نظر میآید تا تحقق حکومت عدل مهدوی دست نیافتنی است!
-در دولت حق، هر صاحب حقی از حق خود بهرهمند میشود و ناحقان، قدرت و نفوذی ندارند، کسی به دلیل ثروت انبوه یا نزدیکی و نسبت با حاکمان چیزی را مالک نمیشود. تمام توان در دست اهل آن است. وقتی چنین بود، دیگر مانعی برای بیان حق نیست، زیرا هنگامی که افرادی به ناحق چیزی را تصاحب میکنند، برای آنکه موقعیتشان به خطر نیفتد اجازه نمیدهند تا حق آشکار شود. پس برای آنکه بتوان حق را در جامعه مطرح کرد، باید اول دست کسانی را که حقی ندارند، کوتاه کرد و بیشترین همت جامعه زمینهساز باید شایستهسالاری باشد و به گونهای برنامهریزی و عمل کرد که کسی از حق خود محروم نکند و کسی هم به ناحق مالک و حاکم چیزی نشود و این را میتوان از روایاتی به دست آورد که بیانگر نوع حکومت عدل الهی است که توسط بقیه الله(عج) عملی خواهد شد، چرا که چنین روایاتی تنها به حکومت عصر ظهور ناظر نیست، بلکه برای عصر غیبت نیز این پیام را دارد که بایستی جامعه منتظر هم در این مسیر حرکت کند.
امام(عج) میفرماید: «وَ یَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَی أَهْلِهِ فَیَظْهَرَ حَتَّی لَا یُسْتَخْفَی بِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ»؛ خداوند حق را به اهلش بر میگرداند. همین عامل باعث آشکار شدن حق میشود به طوری که دیگر چیزی از حق از ترس کسی مخفی نمیشود.(10)
*بیان میشود که از شاخصههای مهم جامعه منتظر مبارزه با بدعتهاست، چه بدعت در اصل دین و چه بدعتهای مربوط به مهدویت و انتظار، نظر شما در این رابطه چیست؟
-اهمیت موضعگیری درباره بدعت از آنجا روشنتر میشود که در روایات یکی از صفات بارز حضرت مهدی(عج) از بین بردن بدعت شمرده شده است که امام باقر(ع) فرمود: «... فَلَا یَتْرُک بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا»؛ با ظهور آن حضرت هر بدعتی که به وجود آمده باشد، از بین خواهد رفت و همه سنتها برپا میشود.(11) امیرمؤمنان(عج) نیز در نکوهش بدعت فرمودهاند: «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِک بِهَا سُنَّةٌ فَاتَّقُوا الْبِدَعَ»؛ هیچ بدعتی به وجود نمیآید مگر آنکه در کنار آن سنتی ترک شود، پس از بدعتها دوری کنید. (12)
مشکل اصلی در جوامع امروزی، آتش ظلم و بیدادی است که بشر را در کام خود فرو برده است. بنابراین، ایجاد عدالت سرلوحه برنامههای منجی عالم است
اهمیت مبارزه با بدعتها تا آنجاست که اهل بیت(ع) دستور قتل بدعتگذاران را صادر میکنند: «أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ(عج) أَهْدَرَ مَقْتَلَ فَارِسِ بْنِ حَاتِمٍ وَ ضَمِنَ لِمَنْ یَقْتُلُهُ الْجَنَّةَ فَقَتَلَهُ جُنَیْدٌ وَ کانَ فَارِسٌ فَتَّاناً یَفْتِنُ النَّاسَ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی الْبِدْعَةِ فَخَرَجَ مِنْ أَبِی الْحَسَنِ(عج) هَذَا فَارِسٌ لَعَنَهُ اللَّهُ یَعْمَلُ مِنْ قِبَلِی فَتَّاناً دَاعِیاً إِلَی الْبِدْعَةِ وَ دَمُهُ هَدَرٌ لِکلِّ مَنْ قَتَلَهُ فَمَنْ هَذَا الَّذِی یُرِیحُنِی مِنْهُ وَ یَقْتُلُهُ وَ أَنَا ضَامِنٌ لَهُ عَلَی اللَّهِ الْجَنَّةَ»؛ ابا الحسن(عج) خون فارس بن حاتم را هدر دانستند و برای کشنده او بهشت را ضمانت دادهاند و پس از این دستور بود که جنید او را کشت و فارس مردم را به فتنه میانداخت و به بدعت فرا میخواند که از سوی امام(عج) نامهای صادر شد که این فارس که لعنت خدا بر او باد ادعا میکند که از سوی من تبلیغ میکند و این کار او فقط برای فتنهگری و دعوت به بدعت است. بنابراین خونش هدر است پس چه کسی حاضر است که مرا از دست او راحت کند و من بهشت را برایش ضمانت کنم.(13) این میرساند که اگر بدعتگذار دست از فتنهگری خود برنداشت، بایستی از میان برداشته شود تا جامعه آرامش خود را به دست آورد.
*مشکل اصلی بشر در جوامع امروزی ظلم و ستمی است، موعود امم چگونه در راستای استقرار عدالت فراگیر گام بر میدارد؟
-مشکل اصلی در جوامع امروزی، آتش ظلم و بیدادی است که بشر را در کام خود فرو برده است. بنابراین، ایجاد عدالت سرلوحه برنامههای منجی عالم است، همانگونه که از اهداف اصلی همه پیامبران در آغاز رسالت بوده است، در عصر غیبت نیز جامعهای که رو به کمال موعود گام بر میدارد، باید برقراری عدالت را در رأس برنامههای اصلاحی خود قرار دهد؛ زیرا تمامی ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به شدت متأثر از میزان تأمین عدالت در جامعه هستند. بشر در نظام عادل و دادگستر به درستی تربیت میشود، با آسایش و فراغت به تکلیف تن میدهد و به حقوق دیگران نیز احترام میگزارد.
بشر در سایه این مسئولیتپذیری و تعهد به جامعه، به سعادت دست مییابد. بنابراین باید پایههای اصلی جامعه و ارکان مدیریت که در همه زوایای اجتماعی تأثیر مستقیم دارد و جهت حرکت جامعه را مشخص میکند، عادلانه باشد تا کل روابط اجتماعی در تمامی زمینهها رنگ عدالت و دادگری به خود بگیرد. برقراری عدل مستلزم آن است که گروهی از افراد، از سرمایهها و درآمدهای بسیار اما ناحق خود چشمپوشی کنند و این عامل باعث میشود که آنان برای حفظ منافع نامشروع خود علیه عدالت خواهان برانگیخته شوند. همین امر، تلاش برای استقرار عدالت را در عصر غیبت بسیار مشکل میسازد و غیر از مصلحان و منتظران حقیقی، دیگران یارای آن را نخواهند داشت. اما در عوض نتایج و پی آمدهای شکوهمند آن هم بسیار درخور توجه و ارزشمند است، به گونهای که شوق رسیدن به این نتایج، تحمل تمامی مشکلات را آسان و ممکن میسازد.
پینوشتها:
1-مائده/8 .
2-غیبة الطوسی، ص290، فصل 4.
3-کمالالدین، ج1، ص286، ب 25.
4-مائده/54.
5-حجر/88 .
6-ر.ک: ترجمه المیزان، ج5، ص6.
7-مائده/51.
8-معجم احادیث الامام المهدی، ج(3)، ص94.
9-مجمع النورین، ص331.
10-کافی، ج1، ص333، باب نادر فی حال الغیبه، ح2؛ ر.ک: کمال الدین، ج2، ص644، ب 55، ح3.
11-الارشاد، ج2، ص385.
12-نهجالبلاغه، ص202، خطبه 145.
13-وسائلالشیعه، ج15، ص124، ب 47، ح20127.
منبع:فارس