عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۸۴۴۴
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۹
پرسش و پاسخ دینی؛
در باره ي ضرورت وجود امام در جامعه بايد گفت: همان طور كه وجود پيامبران براي رشد و تكامل بشر لازم و ضروري است،وجود امام هم براي حفظ دين و ادامه ي برنامه ي پيامبر ضرورت دارد.ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الاهي در همه ي زمان ها با استناد به دلايل متعدد عقلي در امامت عامه است. يكي از دلايل، اين است كه نبوت و امامت يك فيض معنوي از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف چنين لطفي بايد هميشگي باشد.
عقیق:مسئله ي امامت در اسلام از اهميت خاصي برخودار است و آخرين سير تكاملي انسان است.اين مقام گاهي با مقام نبوت و رسالت، جمع شده، مثل امامت حضرت ابراهيم (ع) و پيامبر گرامي اسلام (ص) و گاهي جداي از مقام نبوت بوده است مانند امامت ائمه(ع).
در باره ي ضرورت وجود امام در جامعه بايد گفت: همان طور كه وجود پيامبران براي رشد و تكامل بشر لازم و ضروري است،وجود امام هم براي حفظ دين و ادامه ي برنامه ي پيامبر ضرورت دارد.ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الاهي در همه ي زمان ها با استناد به دلايل متعدد عقلي در امامت عامه است. يكي از دلايل، اين است كه نبوت و امامت يك فيض معنوي از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف چنين لطفي بايد هميشگي باشد.
البته برهان مظهر جامع، برهان امكان اشرف، برهان علت غايي و...، از ديگر دلايل ضرورت امام شمرده شده است.

پاسخ تفصيلي
امامت در اسلام از اهميت خاصي برخوردار است و قرآن مجيد آن را آخرين مرحله ي سير تكاملي انسان مي داند كه تنها پيامبران اولوالعزم بدان رسيده اند و در باره ي حضرت ابراهيم (ع)مي فرمايد: به ياد آور هنگامي كه پروردگار ابراهيم او را با وسايل گوناگوني آزمود و او آزمايش خود را كامل كرد (و از عهده آنها برآمد) خدا به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم گفت: از دودمان من (نيز اماماني قرار ده)، خداوند فرمود: پيمان و عهد من (امامت) هرگز به ستمكاران نمي رسد [1] ، ( و تنها آن گروه از فرزندان تو كه پاك و معصوم اند شايسته اين مقام اند).
از اين آيه استفاده مي شود كه اين مقام بس والا است كه حضرت ابراهيم(ع) بعد از دارا بودن مقام نبوت و رسالت در آخر عمر و پس از پشت سر گذاشتن آزمايش هاي سخت بدان نايل آمد.
مقام امامت در بسياري از موارد با مقام نبوت جمع مي شود و پيامبر اولوالعزمي همچون حضرت ابراهيم خليل (ع) به مقام امامت نيز مي رسد و از آن روشن تر جمع شدن مقام رسالت و نبوت و امامت در شخص پيامبر اكرم (ص) است.
و نيز ممكن است در مواردي اين مقام (امامت) از رسالت و نبوت جدا شود. همانند ائمه(ع)كه تنها وظيفه ي امامت را بر عهده داشتند، بدون آن كه وحي بر آنان نازل شود.
ادله ي عقلي امامت عامه در تمام زمان ها عبارت اند از:
الف: برهان لطف: نبوت و امامت يك فيض معنوي از جانب خداوند است كه بر اساس قاعده لطف بايد هميشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا مي كند كه در ميان جامعه ي اسلامي امامي باشد كه محور حق بوده و جامعه را از خطاي مطلق باز دارد.
الطاف وجود امام غايب را مي توان در موارد زير برشمرد:
1.حراست از دين خداوند در سطح كلي. [2]
2. تربيت نفوس مستعد.
3. بقاي مذهب.
4. وجود الگويي زنده كه بتواند مقتداي مردم قرار بگيرد [3] .
ب: برهان علت غايي: در علم كلام ثابت شده كه خداوند از افعال خود هدف و غرضي دارد و چون خداوند كمال مطلق است و نقص در او راه ندارد، غايت افعال الاهي به مخلوقات برمي گردد و غايت وجود انسان، انسان كامل است؛ يعني انسان مانند درختي است كه ميوه ي آن وجود انسان كامل است [4] .
ج: برهان امكان اشرف:
در فلسفه قاعده اي مطرح مي شود، به نام قاعده امكان اشرف و معناي آن اين است كه ممكن اشرف بايد در مراتب وجود اقدم از ممكن اخس باشد... [5]
در عالم وجود، انسان اشرف مخلوقات است و محال است كه وجود، حيات، علم، قدرت و جمال و... به افراد انسان برسد قبل از آن كه اين كمالات به انسان كاملي كه حجت روي زمين است، رسيده باشد.
د: برهان مظهر جامع:
هويت مطلقه ي خداوند در مقام ظهور، احكام وحدت بر او غلبه دارد و در وحدت ذاتي مجالي براي اسماي تفصيلي نيست. از طرف ديگر در مظاهر تفصيلي كه در عالم خارج ظاهر مي شوند، احكام كثرت ، غالب بر وحدت است . اين جاست كه فرمان الاهي مقتضي صورتي اعتدالي است كه در آن وحدت ذاتي و يا كثرت امكاني بر يكديگر غلبه نداشته باشد، تا بتواند مظهري براي حق از جهت اسماي تفصيليه و وحدت حقيقيه باشد و آن صورت اعتدال همان انسان كامل است. [6]
علامه حلي (ره) در توضيح كلام خواجه نصيرالدين طوسي به بعضي از اين ضرورت هاي وجود امام اشاره كرده و مي فرمايد:
1. وجود پيامبر ضروري است تا شناخت عقلي بشر، به واسطه ي بيان نقلي تقويت شود؛ زيرا اگر چه انسان با نيروي عقل بسياري از حقايق از اصول و فروع دين را درك مي كند، ولي گاهي در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هايي وجود دارد كه مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها مي گردد، اما هنگامي كه اين احكام عقلي با بيان پيشواي الاهي تقويت گردد، هر گونه تزلزل و شك و دودلي زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوي يافته هاي عقلي خود خواهد رفت.
2. بسياري از امور وجود دارد كه عقل، حسن و قبح آن را درك نمي كند و بايد دست به دامان پيشوايان الاهي گردد، تا بتواند خوبي و بدي آنها را دريابد.
3. بسياري از اشيا مفيد و برخي ديگر زيان بارند و انسان تنها با فكر خود قادر به درك سود و زيان همه ي آنها نيست. اين جاست كه احساس نياز مي كند، تا كسي سود و زيان اشيا را براي او بيان نمايد و اين كار تنها از عهده ي پيشوايان الاهي كه با منبع وحي در ارتباط هستند بر مي آيد.
4. انسان موجود اجتماعي است و اجتماع بدون داشتن قوانيني كه حقوق همه ي افراد را حفظ كند و آنها را در مسير صحيح پيش ببرد؛ سامان نخواهد يافت و به كمال مطلوب نخواهد رسيد، تشخيص اين قوانين به طور صحيح و اجراي آنها جز به وسيله ي رهبران آگاه، پاك و معصوم صورت نخواهد گرفت.
5. انسان ها در درك كمالات و تحصيل علوم و معارف و كسب فضايل متفاوت اند، بعضي از آنها توانايي حركت در اين مسير را دارند و برخي عاجز و ناتوانند. رهبران الاهي گروه اوّل را تقويت و گروه دوم را ياري مي كنند،تا هر دو گروه به كمال ممكن برسند.
6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه براي پرورش اين فضايل، رهبران پاك و معصوم هستند.
7. پيشوايان الاهي از ثواب و عقاب و پاداش و كيفر الاهي در برابر طاعت و گناه آگاهي كامل دارند و هنگامي كه ديگران را از اين امور آگاه كنند، انگيزه نيرومندي براي انجام وظيفه در آنان پيدا مي شود. [7]

با توجه به اين كه امامت چيزي جز استمرار خط نبوت نيست، غالب اين فلسفه ها كه در ضرورت نبوت بيان شده است، در مورد امامان معصوم نيز ثابت است. به بيان ديگر خداوندي كه نوع بشر را براي پيمودن راه كمال و سعادت آفريده است، همان گونه كه بايد براي هدايت او پيامبراني را كه متكي بر نيروي وحي و داراي مقام عصمت باشند مبعوث كند، لازم است براي تداوم اين راه، بعد از رحلت پيامبران، جانشينان معصومي قرار دهد تا جامعه ي انساني را در رسيدن به سر منزل مقصود كمك كنند و به يقين بدون آن (جانشينان پيامبر) اين هدف ناتمام خواهد ماند؛ زيرا اولاً: عقول انساني به تنهايي براي تشخيص تمام عوامل و اسباب پيش رفت و كمال، قطعاً كافي نيست و گاهي حتي يك دهم آن را نيز تشخيص نمي دهد.
ثانياً: آيين انبيا بعد از رحلت آنان، ممكن است دست خوش انواع تحريفات گردد. براي جلوگيري از تحريف لازم است پاسداراني معصوم و الاهي باشند، تا از آن پاسداري كنند. درست است كه خداوند در باره ي قرآن مجيد فرمود: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون [8] » يعني: «ما قرآن را فرستاديم و خود حافظ و نگهبان آن هستيم.» اما حفظ دين بايد از طريق علل و اسباب آن باشد كه اين اسباب همانا امامان معصوم (ع)هستند.
ثالثاً: تشكيل حكومت الاهي و برقراري عدل و قسط و رسانيدن انسان به اهدافي كه براي آن آفريده شده است، جز از طريق انسان هاي معصوم ممكن نيست؛ زيرا به گواهي تاريخ حكومت هاي انساني هميشه در مسير منافع مادي افراد يا گروه هاي خاصي سير كرده و تمام تلاش آنها در همين راستا بوده است و همان گونه كه بارها آزموده ايم عناويني مثل دموكراسي و حكومت بر مردم يا حقوق بشر و مانند آن پوششي است براي رسيدن به اهداف شيطاني قدرت ها و آنها با استفاده از همين ابزار مقاصدشان را به شكل مرموزي بر مردم تحميل كرده اند.
رابعاً: ادامه و استمرار دستورات دين در جوامع نياز به وجود امامان خبير و آگاه به تمام جزئيات و دقايق دين دارد، تا در هيچ لحظه اي كوچك ترين نقطه ابهامي براي كسي باقي نماند.
از آنچه گفتيم به خوبي ضرورت و فلسفه وجود امامان معصوم معلوم مي گردد [9] .


پی نوشت ها:
[1] . « و اذا ابتلي ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال اني جاعلك للناس اماماً قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين »بقره، 124.
[2] .شريف العلماء، كشف القناع، ، ص148.
[3] .طبا طباءي، نهاية الحكمة، صص319و 320.
[4] . نك: تمهيد القواعد، ص 172؛جوادي آملي، عبد الله، تحرير تمهيد القواعد، ، ص 548- 555.
[7] . نك. شرح تجريد، ص 271 (با كمي تلخيص و اقتباس) ،به نقل از پيام قرآن ، ج 9، ص 38-37 .
[5] . حجر، 9.
[6] براي آگاهي بيشتر، نك: نمايه هاي :
1- اثبات امامت امام علي(ع) از قرآن، سؤال 10561.
2- دلايل عقلي زنده بودن امام زمان(عج)، سؤال 1250.
منبع: اسلام كوئست
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین