۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۰۴
مظاهر کثیری نژاد:
برای نهضت شیخ زکزاکی:
بغضی شکست و گفتم از این غصه
شرحی که خط به خط پرِ غمناکی ست
از نیجریه نیز خبر آمد:
"پاکی اسیر هجمه ی ناپاکی ست"
از چشمها کرشمه ی خون جوشید
از خاک خشک چشمه ی خون جوشید
سروی اگر به خون بزند ریشه
سرشاخه هاش سِدره ی افلاکی ست
این را چرا هنوز نفهمیدند؟
"بر آفتاب خاک نمی پاشند"
این شیخ از سلاله ی خورشید است
حتی اگر که چهره ی او خاکی ست
از خون جون پر شده رگهایش
شد زخمی یهودی و سگهایش
زخمی که برتنش شده حکاکی
از زخمهای کرببلا حاکی ست
دنیا همیشه خام نمی ماند
تا عاقبت به کام نمی ماند
این راه ناتمام نمی ماند
معلوم می کنند که حق با کیست
این شعله هُرمِ آهِ خمینی هاست
راه حسین و راه خمینی هاست
دیروز روز نهضت ما بود و
امروز روز نهضت زکزاکی ست
محسن ناصحی :
تقدیم به مردم نیجریه
روزی عشیره ی تو و من ای شیخ خیلی زیاد فاصله از هم داشت
با اینکه در نژاد خودش رنگین ، مانند ما قبیله ی آدم ، داشت
از من به تو همیشه تفاخر بود نان تو و قبیله ات آجر بود
از من ، من سفید جهان پر بود دنیا نشانه های تو را کم داشت
اما خدا به هر دوی ما زل زد ، دست ردی به مشی تغافل زد
اسلام ، بین ما دو نفر پل زد حتی بلال حق مسلم داشت
ایمان من نشانه ی عزت شد تقوای تو دلیل کرامت شد
جان من و تو وقف ولایت شد دنیا ، بماند اینکه ز ما غم داشت
تا اینکه کفر حوصله اش سر رفت میمون فتنه جست و به منبر رفت
انسانیت به دوزخی از شر رفت تاریخ ما دوباره جهنم داشت
از من غمی رها شد و سلمان شد ، جون از قبیله ی تو مسلمان شد
ظهر دهم که عشق غزلخوان شد، از بین ما شهید محرم داشت
فرقی نداشت مرز تو با لبنان در نیجریه بوده و یا ایران
جغرافیای فکری ما هر آن ، محدوده ای به وسعت عالم داشت
ماه صفر عزا شد و فهمیدم خون حسین و اشک حسن جاری است
خون تو نیز رنگ محرم بود ، اشک تو هم نشانه ای از سم داشت.
هادی ملک پور:
بازخم همیشه سرفرازیم همه
خاموش ولی حماسه سازیم همه
ای آل سعود مرگتان نزدیک است!
ما لشگر فاتح حجازیم همه
ما با قلم و زبان خود شمشیریم
ما دشمن اسلام زر و تزویریم
از شیعه بترس چون که روزی برسد
از چنگ تو قدس کعبه را می گیریم
اثبات شده که مرد این میدانیم
تا مرگ به پای عهد خود می مانیم
ما پشت سر مهدی زهرا (س) یک روز
در قدس نماز جمعه را می خوانیم
با دست بریده هم ، تبر می گردیم
بر ریشه ی خصم حمله ور می گردیم
هیهات که شیعه را زوالی باشد
ما را بکشید بیشتر می گردیم
سرباز علی ،امت روح اللهیم
با مردم نیجریه ما همراهیم
طومار سعودیان به هم می پیچیم
یک روز به انتقامت ای ابراهیم
تو داغ چهار لاله دیدی ای شیخ
دلخون شدی اما نبریدی ای شیخ
بگذار بگویند سیاهی اما
در پیش حسین رو سفیدی ای شیخ
احسان محسنی فر:
چـه نـافـذ است نگـاه تمـام معنايش
سياه نه كه سپيد است بخت يلدايش
سلاله اي ز خليل است شيخ ابراهيم
نژاد اوست ز جـوْن و حسين آقايش
چهـار دسته گلش داده نـذر ام بنين
سـر گــلايه ندارد ولـي ز غـم هايش
اميدوار بُـود تا ميان خـون ، اربـاب
سرش نهاده به بالين كند تماشايش
اگر معاويه ها دوره اش كنند اصلاً
به عشـق حيدر كرار نيست پـروايش
به هر كُجاي جهان بنگريد ؛ دريابيد
هنوز شيعه غريب است مثل مولايش
به سينه چاک على، فاطمه نظر دارد
جهانيـان بگـذارند اگـر چـه تنهايش
اگر چه همسر او را ميان خانه زدند
ولـى فــداى عـلى و فــداى زهـرايش
آهاى عالميان شيعه ي على اين است
که در طـريق نـلـرزيده است پاهايش
امیرحسین کاظمی :
به رنگ خویش بنازم که تا ابد ز ازل
سیاهپوش توأم کرده سرنوشت ، حسین
سعادتی است، شبیه کتیبه گشته تنم
که خون سرخ به جسم سیه نوشت"حسین"
نفیسه سادات موسوی :
ديگر امشب از حسينيه ،صدا نمي رسد
از مناره ها صداي ربّنا نمي رسد
غير منطقي ست اين كه از سراسر جهان
مرهمي به زخم شهر "زاريا" نمي رسد
گرد غم نشسته روي سينه ي پيمبر و
تلخي اش به غصه اي به جز منا نمي رسد
شيعه با شهادتش عجين شده ست و ريشه اش
جز به مكتبِ عظيمِ كربلا نمي رسد
اي مدافعان صلح!در كجا نشسته ايد؟
پس چرا صدايتان به گوش ما نمي رسد؟!
ربّنا!عنايتي بكن به ما كه تا ظهور
هيچ كس به داد بچه_شيعه ها نمي رسد...
امیر تیموری :
به جرم عاطـفه كشتنـد خانـواده ي ما را
به لطف عشق مصمم ببين اراده ي ما را
به هر بهانه نمك مي زنند گاه به گاهي
جراحت دل و زخم جگر نهاده ي ما را
كدام كوه چنين راست قامت است كه ماييم؟
مگو نديده كسي جان ايستاده ي ما را
به دشمنان برسانيد ما مريد حسينيم،
نديده اند اگر لشكر پياده ي ما را
حواله اش به لب تيغ ذوالفقار علي باد
اگر كسي نپذيرد كلام ساده ي ما را
محسن عرب خالقی:
تقدیم به شیخ زاکزاکی:
غريب هستي و جز خون تو گواهي نيست
كه از قبيله جُوني و كم گناهي نيست
.
به جرم عشق،به جرم محبت مولا
تو را درست گرفتند،اشتباهي نيست
.
پي تهيه حلواي نقد پاريس اند
كسي به فكر تو اصلاً در اين نواحي نيست
.
تو اتكا به كسي جز خدا نخواهي كرد
كه لطف"شيخ عجم"گاه هست و گاهي نيست
.
بگو به يوسف ما كه برادري با سگ
به جز فتادن از چاله اي به چاهي نيست
.
كدام باد تواند تو را تكان بدهد
كه گفته است كه اين كوه غير كاهي نيست
.
چهار اسماعيلت ذبيح عشق شدند
خوشا دلت، دل بي داغ"قتلگاهي"نيست
.
به روسياهي من،نيست روسپيدي اگر
به رو سپيدي تو هيچ رو سياهي نيست
.
قسم به خانه ويران تو كه در محشر
به جز نگاه علي هيچ سرپناهي نيست
.
بلندشو...
نفست گرم...
شيخ ابراهيم...
بگو#علي كه جز اين راه هيچ راهي نيست
سید محمد حسینی :
در صراط است هرکه راهی اوست
هرکسی نیست این تباهی اوست
نه فقط کربلا و طوس و قطیف
همه جا ملک پادشاهی اوست
سوخت در اتش دل ابراهیم
حکم عشق است و دلبخواهی اوست
خون مارا بریز وهابی!
زخم بر شیعه چون گواهی اوست
بنده باید که تیره پوست شود
نمک جون در سیاهی اوست
مجتبی خرسندی :
نشسته آتش کینه به جان نیجریه
شکسته شد به ستم استخوان نیجریه
دوباره قصه ی تاریخ ، دست ظلم اینبار
نکرده رحم به پیر و جوان نیجریه
وزید باد شدیدی و برگ ها را کشت
که حادتر شده حال خزان نیجریه
افق به حرف درآمد،چرا که خون زمین
به جوش آمده در آسمان نیجریه
ببین در آینه ی (( ما رایت الا عشق ))
که هیچ کس نشده روضه خوان نیجریه
به مرگ روبروی کفر قد علم کردند
درود بر همه ی شیعیان نیجریه
بلندگوی حسینیه شد شکسته ولی
بلند تر شده صوت اذان نیجری
به گوش کل جهان می رسد تمام خبر
اگر شود قلم ما زبان نیجریه
حسین صیامی ، نوراء ایمان سید صادق رمضانیان :
هیس! همه تریبونا ساکتن
دنیا دلش به چی توو دنیا خوشه؟!
آدمی که حرمت کعبه داره
سپاه ابرهه داره میکشه
هیس!همه ی آدمکا خسته ان
دنیا پر از مترسک سیاهه
کسی ندای حریت سر نده!
اوضاع دنیا خیلی رو به راهه
کسایی که مدعی حقوقن
ساکتن و فقط نگاه میکنن
شعار دوستی میدن اما به جاش
هر جای دنیا خون به پا میکنن
دنیای ما خونه گرگا شده
کارشونم قتل عام آدماس
از اون طرف سوریه رو میزنن
از این طرف نیجریه خون به پاس
شیعه مرتضی علی یه رنگه
اونم اینکه شهادت از خداشه
از حالا توی باورم محاله
بالاتر از سیاهی رنگی باشه
یزیدیا همیشه جانی بودن
یه روزی توی دشت قاضریه
حالا فقط نقابشون عوض شد
رفتن به قتلگاه نیجریه
راز مگوی کفر بر ملا شد
دنیا محل قتل ادما شد
مظلومه شیعه هرکجا که باشه
ایندفه نیجریه خون به پا شد
رشته اتصال ما وحدته
توطئه برملاس خدا میدونه
هر جا که خون شیعه رو میریزن
کار سعودیاس خدا میدونه
ماها رو دارن از چی میترسونن
بیفته پاش سینه شون و میدریم
عَبدِوَدا بیان جلو ببینن
که وارث شجاعت حیدریم
باید تموم عالم و خبر کرد
موضع خوب و بد باید جدا شه
تو راه حق عقب نمیریم حتی
جون هزار تا #زکزکی فداشه
یه چیزی و توو این سالا فهمیدیم
آویزه گوشمونه همیشه
فتنه و قتل و غارت و جنایت
دست یهود توو کار نباشه... میشه؟!
تا کی پشت نقاب زور و تزویر
هی میکشین تموم آدما رو
سپاه مختاره که توی راهه
بس کنین این حرمله بازیا رو
قتل، کجا؟ دوباره فتوا بیاد
قراره که چی سر دنیا بیاد
نمیشینیم دست روی دست بزاریم
منتظر ایستادیم که... اقا بیاد
بدجوری خون جگر شدیم ما اما
قصه داره به آخراش میرسه
یکی میاد با ذوالفقار علی
گوش بکنین داره صداش میرسه
محمود ژولیده :
گویند که محسنیه را دریابید
مظلومیِ فاطمیه را دریابید
گوییم اگر که واقعاً دلسوزید
پس شیعه نیجریه را دریابید
امروز فراتر ز عدَن پیدا شد
مظلومتر از اهل یمن پیدا شد
در نیجریه ز تیرهٔ جوون و بِلال
یک شهر، شهید بی کفن پیدا شد
یک شهر به خونِ خویش آغشته شده
از کشتهٔ شیعهٔ علی پشته شده
مظلومیِ نیجریه را دنیا دید
انگار نه انگار کسی کشته شده
خيلي بي نظمه