کد خبر : ۶۷۶۳
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۰

از تدفین پدر تا هجوم به خانه دختر + اینفوگرافی

مهاجمان به خانه وارد مي‌شوند و تمامي تحصّن‌كنندگان را خارج مي‌كنند و همگي آن‌ها را به زور تا مسجد مي‌كشانند و از همگي بيعت مي‌گيرند.
عقیق: در این متن به اتفاقاتی خواهد پرداخت که منجر به شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بعد از رحلت رسول گرامی اسلام  گردید.

سقيفه بني‌ساعِده 

ابوبَكر در خانه پيامبر، در كناري نشسته است و حوادث را به دقّت زير نظر دارد. «مَعن بن عَدي‌ـ» و «عُوَيم بن ساعِدَه» مى‏گويند سعد بن عباده با كسان خود به سقيفه رفته‏اند تا جانشين پيغمبر را بگزينند.ممكن است انصار با سعد بيعت كنند و از ما پيش بيفتند. خبر گردهم‌آيي انصار در سقيفه را به عُمَر مي‌رسانند. او نيز ابوبَكر را باخبر مي‌سازد و هر دو، روانه سقيفه بني‌ساعِده مي‌شوند.
در سقيفه، به علّت اختلاف ديرينه دو قبيله «اُوس» و «خَزرَج»، مهاجرين با ياري هواداران قديمي خود در ميان انصار ـ كه بر اين اختلاف دامن مي‌زدند ـ گوي سبقت را از سَعد بن عُباده انصاري مي‌ربايند. انصار در رقابت با يكديگر، براي بيعت با ابوبَكر پيش‌دستي مي‌كنند.
آغاز زورگیری بیعت
عُمَر به همراه گروهي در مدينه مي‌چرخند و در كوچه‌هاي آن فرياد مي‌زنند: همانا با ابوبَكر بيعت شده است، پس براي بيعت بشتابيد. قبيله أسلَم كه گويا با هماهنگي قبلي در بيرون مدينه آماده بودند، با چوب‌دستي‌هاي بلندي وارد مدينه مي‌شوند. 
افراد اين قبيله، دستور دارند كه همگان را براي بيعت به مسجد بفرستند و اگر كسي امتناع كرد، به سر و پيشاني او بزنند. اما این چند تن هنوز به پیمان غدیر معتقد هستند و مخالف این بیعت ها و بیعت شونده ها : . نام آن‌ها چنين است: مِقداد، عَمّار، ابوذر، سلمان، عُبادَه بن صامِت، حُذَيفه بن يَمان و زُبَير...
تدفين پيامبر 
در انتهاي روز، ابوبَكر و عُمَر كه در مسجد به گرفتن بيعت مشغول‌اند، اعلام مي‌كنند كه نمي‌توانند بر جنازه پيامبر كه در خانه مجاور مسجد است، حاضر شوند. اميرمؤمنان، به تدفين پيامبر مشغول مي‌شوند و بدن پيامبر در شبِ چهارشنبه، دو روز پس از وفات، به خاك سپرده مي‌شود. هنوز اطرافيان خلافت و برخي همسران پيامبر (عايشه و حَفصه. ) بر جنازه آن حضرت نماز نخوانده‌اند. عايشه كه اتاق او در گوشه مسجد واقع است، مي‌گويد: به خدا قسم! نفهميدم پيامبر چه زماني دفن شد، تا اين كه در شب چهارشنبه، صداي بيل‌ها را از حجره پيامبر شنيدم! 
جمع‌آوري قرآن 
اميرمؤمنان اينك به سفارش رسول خدا به امر مهمِّ ديگري دست يازيده‌اند: جمع‌آوري قرآن. امروز، اوّلين روز از ايّام جمع‌آوري قرآن است. اين جمع‌آوري، بر عهده وصيّ پيامبر خاتم است. آن حضرت، قرآن را براساس ترتيب نزول آيات و مشخّص كردن‌مواردي چون: شأن‌نزول، محكم و متشابه، مطلق و مقيّد، ناسخ و منسوخ و تفسير و تأويل هر يك از آيات آن، گردآوري مي‌كنند. 
آغاز تحصّن 
در مسجد، همچنان اخذ بيعت براي ابوبَكر صورت مي‌گيرد. گروهي از صحابه، به نشانه اعتراض به غصب خلافت، به خانه حضرت زهرا وارد شده و در آن‌جا متحصّن مي‌شوند. در روز اوّل، عدّه‌اي مانند زُبَير، مِقداد و گروهي از انصار به همراه عدّه كمي از مهاجران، در اين خانه اجتماع كرده‌اند. اين اوّلين روز از روزهاي سه‌گانه تحصّن است. 
 
جهت دریافت تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
اوّلين هجوم مقدّماتي 
ابوبَكر، به اصرار عُمَر، قُنفُذ ـ پسرعموي عُمَر ـ را كه به خشونت مشهور است، مي‌فرستد تا اميرمؤمنان را ـ كه اينك از مراسمِ تجهيز و تدفين رسول خدا فارغ شده‌اند ـ براي بيعت فراخواند. عُمَر اصرار دارد كه: تا از او بيعت نگيريم، به جايي نرسيده‌ايم
قُنفُذ سه بار مراجعه مي‌كند
پاسخ، در هر سه بار روشن است.
پس از مراجعه سوم، عُمَر كه قصد اِرعاب حاضران را نيز دارد، خطاب به ابوبَكر مي‌گويد: امر خلافت جز با كشتن او به استواري نخواهد رسيد. ابوبَكر، زيركانه او را به آرامش فرا مي‌خواند و به قُنفُذ مي‌گويد كه بار ديگر مراجعه كند و به اميرمؤمنان بگويد: پاسخ ابوبَكر را بده. اميرمؤمنان در پاسخ مي‌فرمايند: من به سفارش برادرم رسول خدا، مشغول جمع‌آوري قرآن هستم و از خانه خارج نمي‌شوم؛ تو نيز به نزد ابوبَكر بازگرد. 
 
دومين هجوم ابتدايي 
اينك، نوبت عُمَر است؛او با اشاره ابوبَكر، به همراه قُنفُذ به خانه اميرمؤمنان مي‌آيد. عُمَر، از خشونت و اِعمال زور سخن به ميان مي‌آورد. او حتّي اهل خانه را به اِحراق و آتش زدن تهديد مي‌كند
اميرمؤمنان با حضور در آستانه در مي‌فرمايند: قسم ياد كرده‌ام كه از خانه خارج نشوم و ردا بر دوش نگيرم، تا آن‌كه قرآن را جمع‌آوري كنم. اين سخن، مهاجمان را كه شرايط را مناسب نمي‌بينند، به ظاهر آرام مي‌كند. آنان پراكنده مي‌شوند تا در فرصتي ديگر باز گردند...
 
شکستن تحصن 
بار ديگر قُنفُذ ـ غلام ابوبَكر ـ با گروهي راهي مي‌شود تا متخلّفان را كه در خانه حضرت امير جمع شده‌اند، براي بيعت با ابوبَكر فراخواند. متحصّنان در خانه اميرمؤمنان از خروج امتناع مي‌كنند. قُنفُذ در كنار خانه مي‌ايستد و فردي را به سوي خليفه روانه مي‌كند تا كسب تكليف نمايد.
 عُمَر و اطرافيان وي پس از رسيدن به خانه اميرمؤمنان، با فرياد و سر و صدا تهديد را آغاز مي‌كنند و از متحصّنان مي‌خواهند كه خارج شده و بيعت كنند.
به عمر گفته شد: ابا حفص، فاطمه عليها السلام در اين خانه است. عمر گفت: اگر چه {فاطمه عليها السلام در خانه باشد} پس آن گروه خارج شده و با ابوبكر بيعت كردند جز علي عليه السلام.
از ميان تحصّن‌كنندگان، زُبَير با شمشير خارج مي‌شود. عدّه‌اي بر سر او مي‌ريزند و دستش را مي‌گيرند و شمشير وي را با كوبيدن به سنگ مي‌شكنند. 
پس عمر هيزم طلب كرد و آنها را بر در خانه‌ فاطمه عليها السلام جمع كرد... و {عمر} خانه را با آتش سوزاند.
وقتي حضرت فاطمه عليها السلام پشت در آمد تا عمر و حزبش را برگرداند، در خانه را آتش زدند و در را شکستند و فاطمه (س) خود را پشت در قرار داد تا از صدمه در امان بماند که عمر، فاطمه عليها السلام را بين در و ديوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و ميخ در، به سينه زهرا عليها السلام فرو رفت.
مهاجمان به خانه وارد مي‌شوند و تمامي تحصّن‌كنندگان را خارج مي‌كنند و همگي آن‌ها را به زور تا مسجد مي‌كشانند و از همگي بيعت مي‌گيرند.
(در اين ميان، اميرمؤمنان كه قسم ياد كرده‌اند تا قرآن را جمع نكنند از خانه خارج نشوند، همچنان در منزل خويش باقي مي‌مانند. مهاجمان نيز با توجّه به تهديد حضرت صدّيقه كبري به انجامِ نفرين، اقدام بيشتري براي گرفتن بيعت از وي انجام نمي‌دهند. اهل سقيفه به سخن مي‌آيند: علي يك نفر است، به بيعت او احتياجي نيست. امّا در اين هجوم، به شدّت حرمت حريم بيت علوي مي‌شكند و بيت فاطمه تا مرز سوختن در آتش جلو مي‌رود.)
 
مفضّل حديثى از امام صادق عليه‏السلام
روايت كرده كه ...«قنفذ دستش را وارد خانه كرد تا در را باز كند و عمر با تازيانه چنان به بازوى زهرا عليهاالسلام زد كه همچون بازوبند روى بازويش حلقه زد و لگدى به در كوبيد كه به شكم فاطمه عليهاالسلام خورد در حالى محسن را شش ماهه در شكم داشت، و سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن وليد، سيلى زدن به زهرا عليهاالسلام چنانكه گوشواره‏اش شكست، فاطمه عليهاالسلام بلند بلند مى‏گريست، مى‏گفت: پدر! وا رسول ‏اللَّه! دخترت فاطمه را تكذيب مى‏كنند، او را مى‏زنند و فرزندش را در شكمش مى‏كشند... در اثر لگدى كه به شكم او زدند و راندن در، درد زايمان گرفت و محسن را سقط كرد.
 
 
جهت دریافت تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
 
نفرینی که در سایه دستور ولی اجرا نشد
حضرت علی(ع) را وارد مسجد کرده بودند، در این هنگام حضرت زهرا (س)به هوش می‌آید، این نقل را باز «ابن قتیبه» دارد که وقتی حضرت فاطمه علیهاالسلام دید، شمشیر را بر سر امیر‌المومنان (ع) گرفتند و او را تهدید می‌کنند که اگر بیعت نکند، آن حضرت را گردن خواهند زد، فرمود: «دست از پسر عمویم بردارید که به خدا سوگند که اگر او را رها نکنید، به سوی قبر پیامبر(ص) می‌روم و در حق شما نفرین خواهم کرد»، معطل هم نشد و به سوی قبر مطهر پیغمبر(ص) رفت، امیرالمومنین(ع) که چنین صحنه‌ای را دید، به سلمان فرمود: «سلمان برو، جلوی ایشان را بگیر که اگر نفرین کند، خدا عذابی خواهد فرستاد که دیگر کسی روی زمین باقی نخواهد ماند!».
سلمان آمد تا مانع حضرت(س) شود، عرض کرد: شما پدرتان رحمة للعالمین بود، نفرین نکنید، فرمود: «ای سلمان! بگذار دادم را از این بیدادگران بگیرم»، سلمان عرض کرد: این گفته من نیست، این فرموده امیر‌المومنین است. لذا تا حضرت(س) شنید امیر‌المومنین دستور داده است، فرمود: «چون او فرمان داده است، من اطاعت می‌کنم و شکیبایی می‌ورزم و از خدا فقط می‌خواهم که بین ما و آنها داوری کند».
 
مصادره اموال 
روزى چند از اين ماجرا نگذشته بود كه حادثه ديگرى رخ داد.:دهكده فدك ملك شخصى نيست و نبايد در دست دختر پيغمبر بماند!حاكم مسلمانان بمقتضاى راى و اجتهاد خود نظر مى‏دهد:آنچه بعنوان (فى‏ء) در تصرف پيغمبر بود،جزء بيت المال مسلمانان است و اكنون بايد در دست‏خليفه باشد.بدين جهت عاملان فاطمه (ع) را از دهكده فدك بيرون رانده‏اند.
در عصر پيغمبر (ص) و صدر اسلام،مسجد تنها مركز دادخواهى بود. از دختر پيغمبر حقى را گرفته و با گرفتن اين حق سنتى را شكسته بودند.
 از تاريخ استفاده مي شود كه غصب فدك پس از بيعت گرفتن از مردم براي ابي بكر و استقرار جانشيني او ؛ نيز پس از هجوم به خانه فاطمه (ع) براي بيعت گرفتن از علي بوده است.
ماجراي دفاع از فدك و خطبه فدكيه نيز در دوران بيماري و پس از آزردن آن بانو بوده ؛ اما در زمان شدت گرفتن و بستري شدن آن بانو نبوده است. حضرت در واپسين روزهاي عمر خويش در بستر افتادند و اين گونه نبوده كه از آغاز هجوم به خانه بستري شده باشند.
ياري‌طلبي 
در انتهاي اين دو شب، اميرمؤمنان علي، بارديگر حضرت زهرا را بر روي مركبي مي‌نشانند و دست حَسَنَين را مي‌گيرند و به طلب ياري و اتمام حجّت، به در خانه مهاجران و انصار مي‌روند. بسياري درها را باز نمي‌كنند و پاسخ نمي‌گويند. باز هم گروه بسيار اندكي دعوت آن حضرت را اجابت مي‌كنند. 
عرضه قرآن 
واقعه روز هفتم، عرضه قرآن توسّط اميرمؤمنان است. آن حضرت وارد مسجد شده ـ در حالي كه گروهي در اطراف ابوبَكر در مسجد حاضر هستند ـ باصداي بلند مي‌فرمايند: اي مردم! من پس از پايان غسل و دفن رسول خدا، به جمع‌آوريِ قرآن مشغول شدم، اينك اين قرآن، كه يكي از دو ثقل است و من، كه ثقل ديگر آن هستم. عُمَر پاسخ مي‌دهد: ما را به تو و قرآني كه آورده‌اي، احتياج نيست، ما نزد خود قرآن داريم. در پسِ اين سخن، اميرمؤمنان خطبه‌اي رسا ايراد مي‌فرمايند. 
پس از پايان اين اتمام حجّت، اميرمؤمنان، قرآن تأليفي خويش را به منزل مي‌برند. اين قرآن، يادگار نبوّت و امامت تا زمان ظهور امام زمان است.
هتک حرمتی دیگر 
روایت شده: «ابوبکر نامه‌ای بدین مضمون برای فاطمه نوشت که فدک را به او باز می‌گرداند، فاطمه در حالی که نامه را به همراه داشت، بیرون رفت، عمر او را دید و گفت: ای دختر محمد! این چه نامه‌ای است که که با خود داری؟ گفت: نامه‌ای است که ابوبکر در مورد بازگرداندن فدک برایم نوشته است، عمر گفت: آن را به من بده، ولی فاطمه نپذیرفت، عمر ضربه‌ای به فاطمه زد که او به زمین افتاد، عمر نامه را گرفت و پاره کرد، از آن پس فاطمه هفتاد و پنج روز بیمار بود و پس جان باخت»
آغاز مصادره فَدَك 
حاكمان سقيفه، پس از مصادره ارثِ خاندان وحي و خُمسِ متعلّق به ايشان، چشم به فَدَك دوخته‌اند. فَدَكي كه هبه و هديه رسول خدا به صدّيقه طاهره است و حكم ارث يا خُمس بر آن جاري نمي‌شود. 
 
جهت دریافت تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
 
خطابه فاطمي 
اين خبر به خانه وحي مي‌رسد. آن بانوي الهي مقنعه به سر مي‌افكنند و خود را در چادري مي‌پيچند و با گروهي از زنانِ بني‌هاشم به جانب مسجد رسول خدا گام مي‌نهند. ورود آن حضرت، هم‌زمان با حضور ابوبَكر در مسجد است. آن حضرت در پس پرده مي‌نشينند و خطبه‌اي رسا، عليهِ دستگاه حاكم ايراد مي‌فرمايند.
این خطبه آن چنان تأثير مي‌گذارد كه در تاريخ نقل مي‌كنند: تا به آن روز ديده نشد كه مردمان چنين ناله و گريه‌اي سر دهند.
شرح ماوقع از زبان خود حضرت فاطمه در بخشی از خطبه فدک :
هنوز دو روزى از مرگ پيغمبرتان نگذشته و سوز سينه ما خاموش نگشته،آنچه نبايست، گرديد.و آنچه از آنتان نبود برديد.و بدعتى بزرگ پديد آورديد.
مصادره قطعي فَدَك 
قدرت حاكمه براي نشان دادن اقتدار خويش، در همين روز، يعني پانزدهمين روز پس از وفات رسول خدا، كارگزارانِ حضرت صدّيقه كبري را از فَدَك اخراج مي‌كند. اين تصميم، به ظاهر در آغاز صبح و با فرستادن عناصر خليفه به سوي منطقه خَيبَر و دهكده فَدَك صورت گرفته است.
 
ماجرای بیت الاحزان 
حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز در مبارزه با غاصبان حق امیرالمؤمنین و فدک، وقتی نتیجه ندیدند، شیوه گریه و حزن را در پیش گرفتند. تا جایی که در حدیث آمده است که مردم آمدند و گفتند:« یا علی!فاطمه هم شب گریه می‌کند و هم روز و ما راحتی و آسایش نداریم. شما از او بخواهید که یا شب گریه کند و یا روز. 
کسانی که از گریه اش آزرده می شدند غاصبان خلافت بودند زیرا خانه حضرت زهرا دیوار به دیوار مسجد النبی بود و آنها همچنان که بر منبر بودند یا نماز می خواندند صدای گریه ی حضرت را می شنیدند. حضرت فاطمه در برابر این اعتراضات ساکت نشدند بلکه راه مبارزه را تغییر دادند و دست حسنین را گرفتند و در حالی که در جمعی از زنان مدینه بودند به قبرستان بقیع می رفتند و در سایه درختی برای رسول خدا نوحه سرمی دادند. اما ابوبکر و عمر(لعنت الله علیهما) برای خاموش کردن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آن درخت را قطع کردند. امیرالمؤمنین برای ایشان مکان مسقفی فراهم کردند که در آن به سوگواری بپردازند و نام آن را بیت الاحزان گذاشتند. شب امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌رفت و او را به خانه می‌آورد. حضرت فاطمه ۲۷ روز چنین عمل کرد. 
 
مدت بیماری و زمان شهادت
دختر پيغمبر چند روز را در بستر بيمارى بسر برده؟درست نمى‏دانيم،چند ماه پس از رحلت پدر زندگانى را بدرود گفته؟،روشن نيست.كمترين مدت را ۴۰ شب و بيشترين مدت را ۸ ماه نوشته‏اند و ميان اين دو مدت روايت‏هاى مختلف از ۲ ماه  تا ۷۵ روز، ۳ ماه، و ۶ ماه  است.
در روايات متعددي از ابي عبدالله آمده است: «علت وفاتش اين بود که قنفذ غلام آن مرد (يعني عمر) به دستور وي، فاطمه را با نوک غلاف شمشير زد و بدين ترتيب فاطمه محسن را سقط کرد و به همين سبب به شدت بيمار شد.»

منبع: فرهنگ نیوز
211001


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین