عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۵۸۱۴
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴
عالمان مدفون در مقبره الشیوخ قم؛
براى قم و مردم قم افتخارات فراوانى است. از جمله افتخارات آنان اين است كه اوّل كسانى كه براى امامان معصوم، خمس فرستاده‏اند و از جمله آن‏ها اينكه بعضى از آنان مورد اكرام و احترام خاص ائمه عليهم‏السّلام قرار گرفته، انگشتر يا خلعتى از ناحيه آن بزرگواران به آنها عطا شده است.
عقیق:چندنفر از مفاخر و رجال بزرگ علمى و مذهبى قم از قدما و متأخرين که درقبرستان شیخان(مقبره الشیوخ) قم مدفون هستند را معرفی می کند.

  شهر قم سابقه‏اى بسيار درخشان در ارتباط با على و آل على عليهم‏السّلام دارد و در اين باب، داستانها نقل شده است كه از جمله آنها قضيّه‏دعبل خزاعى است. وى اشعار جالبى راجع به اهلبيت سرود كه در حدود صدوبيست بيت است و طبق نقلى، او از حضرت رضا عليه‏السّلام جامه‏اى خواست كه آقا پوشيده باشند تا آن را جزء كفن خود قرار دهد. حضرت رضا عليه‏السّلام پيراهنى كه در تن داشتند را درآورده، به او مرحمت فرمودند. مردم قم از اين جريان آگاه شدند و از دعبل درخواست كردند كه آن را به سى‏هزار درهم به آنان بفروشد و دعبل نپذيرفت. آنان آمدند و راهى را كه او عبور مى‏كرد، بستند و به زور آن جبّه را از او گرفتند و به او گفتند: اگر مى‏خواهى اين پول را بگير و اگرنه خودت بهتر مى‏دانى.  

او گفت: به خدا سوگند كه من از روى رضا و رغبت آن را به شما نخواهم داد و به صورت غصب هم كه نفعى از براى شما ندارد و من شكايت شما را به حضرت رضا عليه‏السّلام خواهم كرد. بالاخره با او مصالحه كردند كه سى‏هزار درهم و يك آستين پيراهن از ناحيه آستر به او بدهند و بر اين مطلب توافق كردند و به او دادند و او راضى گرديد و دعبل آن آستين پيراهن حضرت رضا عليه‏السّلام را در كفن خود قرار داد.

و اينك به ذكر اسامى چندنفر از مفاخر و رجال بزرگ علمى و مذهبى قم از قدما و متأخرين که درقبرستان شیخان مدفون هستند  مى‏پردازيم و شرح حال مختصرى از آنان را ارائه مى‏دهيم.

*- زكريابن‏آدم قمى

او از اصحاب حضرت رضا و حضرت جواد عليهماالسّلام است و حضرت رضا عليه‏السّلام نكاتى راجع به او فرموده‏اند كه حاكى از اوج مقامات علمى و معنوى اوست.

على بن مسيّب مى‏گويد: "به حضرت رضا عليه‏السّلام عرض كردم: مسافت من بسيار زياد و راه من دور است و برايم فراهم نيست كه هر زمان بخواهم به حضور شما برسم. بنابراين از چه كسى معالم دين خود را فراگيرم؟ فرمود: از زكريّابن‏آدم قمى كه مورد اعتماد بر دين و دنياست. علىّ بن مسيّب مى‏گويد: چون به وطن خود بازگشتم به حضور زكريّابن‏آدم رسيده و همه مسايلى كه مورد نيازم بود از او پرسش كردم.

محمّدبن‏اسحاق و حسن‏بن‏محمد مى‏گويند: "سه ماه بعد از درگذشت زكريّابن‏آدم به سوى حج رفتيم، در اثناى راه نامه حضرت رضا عليه‏السّلام به دستمان رسيد و در آن نوشته بودند: ياد جريانى كرده بوديد كه از قضاى الهى در مورد آن مردِ از دنيا رفته - زكريا - صورت گرفت. رحمت خدا بر او باد كه در آن روز كه به دنيا آمد و روزى كه از دنيا رفت و روزى كه زنده شده و مبعوث مى‏گردد! پس به حقيقت كه او ايام زندگى خود را گذرانيد، در حالى كه عارف به حق و قايل به آن و صابر بود و مشكلات را به پاى حقّ حساب مى‏كرد. به هر چه خدا و رسول واجب گردانيده بود قيام مى‏نمود. رحمت خدا بر او با كه درگذشت، در حالى كه نقض احكام نكرد و آن را تبديل ننموده و تغيير نداد. پس خداوند پاداش نيّت او را بدهد و مهمترين آرزوى او را به وى عطا كند."  

زكريّابن‏آدم خود مى‏گويد: "به حضرت رضا عليه‏السّلام عرض كردم: من تصميم دارم كه از ميان بستگان و خانواده‏ام بيرون روم. چه آنكه سفها و اهل‏گناه در آنها زياد شده‏اند. حضرت فرمودند: نه اين كار را مكن، زيرا بلا به سبب تو از اهلبيت و بستگانت دفع مى‏شود، آنچنان كه از اهل بغداد به بركت موسى‏بن‏جعفر عليه‏السّلام دفع بلا مى‏شد."  

و در نقلى آمده است كه حضرت رضا عليه‏السّلام به زكريّابن‏آدم فرمودند:

"اِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ الْبَلاءَ بِكَ عَنْ اَهْلِ قُمْ كَما يَدْفَعُ الْبَلاءَ عَنْ اَهْلِ بَغْدادَ بِقَبْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليه‏السّلام"؛ راستى كه خداوند به وسيله تو از اهل قم بلا را دفع مى‏كند، چنانكه از اهل بغداد با قبر موسى‏بن‏جعفر عليه‏السّلام بلا را دفع مى‏فرمايد.

سالى حضرت رضا عليه‏السّلام از مدينه به حج رفتند كه زكريابن‏آدم زميل؛ يعنى هم محمل حضرت بود تا به مكه رسيدند.  

و بالاخره از اين روايات استفاده مى‏شود كه آن بزرگوار در اعلادرجه وثاقت و اطمينان است.

قبر شريف او در مقبره مبارك شيخان قم، نزديكى قبر مرحوم ميرزاى قمى است و در زير بقعه‏اى قرار دارد كه آن بقعه، تجديد بناشده، نماى خارجى آن را كاشيكارى كرده‏اند.

* زكريابن‏ادريس يا ابوجريرقمى

گفته شده است كه او از حضرت‏صادق، حضرت‏كاظم و حضرت‏رضا عليهم‏السّلام روايت كرده و كتابى نيز داشته است.  

و از زكريابن‏آدم نقل شده كه گفته است:"اول شب وارد بر حضرت رضا عليه‏السّلام شدم و تازه جريان درگذشت ابى‏جرير واقع شده بود. آقا راجع به او از من پرسش كردند و آنگاه بر او ترحّم فرموده و طلب رحمت كردند و همچنان با من سخن گفتند تا صبح شد و حضرت برخاستند و نماز صبح به جاى آوردند."  

قبر شريف او در مقبرةالشيوخ، يعنى شيخان قم و نزديكى قبر زكريابن‏آدم و ميرزاى قمى است و گفته شده است كه سال رحلتش سال 201، پس از رحلت حضرت فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها بوده است.  

* على‏بن‏ابراهيم‏قمى

او از جمله روات اماميه و معاصر با حضرت امام حسن عسكرى عليه‏السّلام بوده است. مرحوم شيخ كلينى اعلى اللَّه مقامه در كتاب شريف كافى روايات بسيارى را از او نقل كرده و اين حكايت از كمال وثوق و اعتماد شيخ كلينى بر آن بزرگوار مى‏كند.

آثار متعدد علمى و روايتى از آن بزرگوار باقى مانده و نام برده شده است. (87) ليكن شايد معروفترين آنها كتاب تفسير اوست كه در دو جلد، طبع شده و متكى بر روايات شريفه‏اى است كه از طريق پدر بزرگوارش ابراهيم بن هاشم از حضرت باقر و حضرت صادق عليهماالسّلام نقل كرده است و چون وسايط بين ايشان و امام معصوم عليه‏السّلام كم است، از ارزش بالايى برخوردار خواهد بود. ضمناً پدر او از اصحاب حضرت رضا عليه‏السّلام بوده است.

او در قم از دنيا رفت و داراى قبّه شريفى است و نزديك مقبره شيخان فعلی(که هم اکنون در میان بازار الغدیر) قرار دارد و محلّ زيارت اهل ايمان و علاقمندان به اهلبيت است.

* آخوند ملامحمدطاهر قمى رضوان‏اللَّه‏عليه

او از علماى بزرگ قم در زمان صفويه بوده است.

شيخ حر جبل عاملى او را با عناوين: عالم، محقّق، مدقّق، ثقه،فقيه،متكلم، محدث،جليل‏القدر، عظيم‏الشأن ياد كرده است. او صاحب تأليفات متعدّدى بوده است، از قبيل:

1- شرح تهذيب الحديث

2- حكمةالعارفين فى ردّ شبه المخالفين

3- الاربعين فى فضايل اميرالمؤمنين

4- رسالةالجمعة

5- الفوايدالدينية در ردّ بر حكما و صوفيه

6- حَجةالاسلام و كتابهاى ديگر.  

و بنابر نقلى كه كرده‏اند، ميان اين بزرگوار و محدث و مفسّر نامى، فيض كاشانى رحمةاللَّه‏عليه اختلاف در عقيده و نظر بوده و بر او خرده مى‏گرفته است.

صاحب كتاب روضات، بعد از نقل اين جريان مى‏گويد: "گفته شده كه او در آخر عمر از عقيده و روش خود برگشت و نسبت به فيض كاشانى خوش‏بين گرديد. و بالاخره از قم به عزم كاشان بيرون رفت تا حضوراً از او اعتذار بجويد و تمام اين مسافت را با قدم پيمود تا به كاشان رسيد و بر در خانه او آمد و نداد در داد: يا مُحْسِنْ قَدْ اَتاكَ الْمُسيئ - نام مرحوم فيض، محسن بوده است - اى محسن و نيكوكار، آدم بدكار به در خانه تو آمده است. ملامحسن فيض بيرون آمد و با هم مصافحه و معانقه كردند و هركدام از ديگرى حليّت مى‏طلبيد و بعد از آن ملا محمدطاهر بدون درنگ برگشت و فرمود: من از آمدنم از قم بدينجا خواستم هضم نفس و تدااه خود را و اينكه ضوان اللّ بنمايم.  

بالاخره اين بزرگوار در قم، پايگاه خود از دنيا رفت و در نزديكى قبر زكريّابن آدم و در بقعه او مدفون گرديد.

* حاج ميرزا محمد ارباب

مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج ميرزا محمد ارباب، فرزند محمدتقى بيك ارباب در سال 1273 ه'ق در قم و در يك خانواده كشاورز تولد يافت. پس از تعلم مقدمات و سطح، به عتبات عاليات رفت. از محضر مرحوم حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى و مرحوم آقاى آخوند خراسانى استفاده كرد و مدتى از محضر افادات مرحوم ميرزاى بزرگ شيرازى بهره‏مند گرديد.

مرحوم علامه تهرانى او را از تلامذه ميرزاى شيرازى مى‏شمارد و مى‏گويد: "حاج ميرزا محمد ارباب قمى، با آقا حسن قمى و مولا عبداللَّه قمى به سامرا آمد و سالهاى كمى در آنجا بود، بعد با مولا عبداللَّه به نجف رفت و ساليانى در نجف بود. آنگاه به قم بازگشت و امروز او در قم از مروّجين و محقّقين و مصنّفين است."  

آن بزرگوار داراى تأليف ارزنده‏اى است به نام اربعين حسينيه يا چهل حديث حسينى و آن كتابى است در مقتل و تحقيقات فراوانى پيرامون فضايل و مناقب و مصايب حضرت سيدالشّهدا عليه‏السّلام و روايات وارده درباره آن حضرت دارند و تا كنون دو بار چاپ شده است و مرحوم تهرانى مى‏گويد: "آن را در سال 1328 به نام متولّى‏باشى، سيد محمدباقرحسينى، كه از اولاد على بن الحسين عليهماالسّلام است، نگاشت."

از خصوصيات و مزاياى آن بزرگوار اين است كه در بزرگداشت مقام ارجمند مرحوم آيت اللَّه‏العظمى حايرى چيزى نگذاشته است، زيرا او به هنگامى كه آقاى حاج شيخ عبدالكريم به قم آمده و رحل اقامت افكنده‏اند، خود از علماى برجسته، نافذالكلمه و محترم شهر به شمار مى‏رفته است، مع ذلك زعامت آن مرد بزرگ را پذيرفته و با او همكارى نموده و بسيار نسبت به وى تواضع مى‏كرده است.

او هر وقت مى‏خواسته به جايى برود سوار مركب متداول آن عصر مى‏شده است، گاهى كه در مسير خود به آقاى حاج شيخ عبدالكريم برخورد مى‏كرده، از حيوان سوارى خود پياده مى‏شده و اداى احترام مى‏نموده است، دوباره سوارمى‏شده و به راه خود ادامه مى‏داده است.

و نيز مرحوم آقاى ارباب منبر نمى‏رفته‏اند، جز در مجلس روضه‏اى كه از سول مرحوم آيت‏اللَّه‏العظمى حايرى به مناسبت سوگوارى حضرت زهراى اطهر سلام اللَّه‏عليها در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها منعقد مى‏شده است كه استثناءً در اين مجلس به احترام آقاى حاج شيخ عبدالكريم، منبر مى‏رفته‏اند.  

آن بزرگوار طبع لطيفى داشته و اشعار در مدايح و مراثى اهلبيت عليهم‏السّلام مى‏گفته است و از جمله اشعارشان قطعه شعر معروفى است در خطاب به حضرت ولى عصر و يادآورى مصايب كربلا كه مطلع آن اين است:

چه خوش باشد كه بعد از انتظارى                 به اميدى رسند اميدواران

و اين شعر در بسيارى از مجالس خوانده مى‏شود و وعاظ و خطبا و گاهى مداحان، آن را با سوز مخصوص مى‏خوانند و اثر خاصّى در مستمعين دارد.

آن روحانى‏بزرگوار و موجّه در ماه جمادى الاولى سال 1341 هجرى، يك سال بعد از مهاجرت مرحوم حايرى به قم، در سن 68 سالگى درگذشت و در قبرستان شيخان قم كه مدفن بسيارى از علماى بلندپايه است دفن گرديد. رحمة اللَّه و رضوانه عليه.



پی نوشت:

بانوي ملكوت :آية الله على‏اكبر كريمى جهرمى

منبع:حوزه


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین