کد خبر : ۶۳۸۸۱
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۶
حجت الاسلام والمسلمین صمصام‌الدین قوامی در گفت‌وگویی تشریح کرد؛

واقعه کربلا فراتر از زمان و مکان

شعار معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» ثابت می‌کند که آنچه در کربلا و عاشورا رخ داد، در حصار زمان و مکان باقی نمانده و با درسهای خود تا قیام قیامت سفینه نجات بشر است.
عقیق:از این رو و به مناسبت ایام محرم و عزاداری سالار شهیدان(ع) با حجت الاسلام والمسلمین صمصام‌الدین قوامی، امام جمعه پردیسان قم، مجتهد نظریه پرداز در مدیریت اسلامی و مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی درباره درس «تشخیص وظیفه اصلی از میان وظایف گوناگون» با الهام از واقعه کربلا گفت‌وگو کرده‌ایم که هم اینک پیش روی شماست.

 با توجه به آنکه حضرت سیدالشهدا(ع) فرجام کار و اعمال جنایت بنی امیه و یزید را نسبت به خود و یارانشان می‌دانستند، چه چیز سبب شد تا در آن شرایط حساس و تاریخ ساز، قیام را انتخاب کنند؟ این انتخاب در مقایسه با دیگر انتخابهایی که امام‌(ع) می‌توانستند داشته باشند، چه تأثیراتی داشت؟
- ائمه معصوم(ع) هر یک در شرایط خاص خود وظیفه‌ای دارند که عبارت است از بهترین عمل در زمان خاص، از این رو، یکی سکوت کرد و دیگری دعا، یکی نهضت علمی به راه انداخت و دیگری حکومت و یکی هم کارهای فرهنگی را برگزید، اما همه این راه ها برای عمل به رسالتشان مطابق با شرایط  زمان بود.
در این میان، شرایط زمانی حضرت
 اباعبدا... الحسین(ع) به خون و شمشیر نیاز داشت؛ یعنی خبر قیام مسلحانه، راهی برای نجات اسلام و کسب رضایت خدا و پیامبر(ص) و تأمین مصلحت اسلام باقی نمانده بود.
حکومت یزید در ظاهر و باطن فاسد شده بود، در حالی که در زمان معاویه، حداقل ظاهری از اسلام دیده می‌شد و او به شیوه فریبنده خود را جانشین پیامبر(ص) معرفی می‌کرد و حضرت سیدالشهدا(ع) با اینکه این شرایط را درک کرده بود، قیام را مناسب نمی دید، در حالی که 10 سال امامتِ امت را همزمان با خلافت معاویه برعهده داشت، اما در دوران چند ماهه خلافت یزید (از رجب که معاویه هلاک شد تا محرم که 6 ماه می‌شود) حضرت(ع) خلافت یزید را برنتافت و فرمود: «دین پیامبر(ص) جز با قتل من برپا نمی ماند!»
این استدلال قوی است و نشان می‌دهد، هدف امام(ع) دین است، نه قدرت‌طلبی و اگر قیامی رخ می‌دهد و قدرتی در ظاهر طلب می‌شود، برای حفظ دین است و در جایی که دین حتی به ظاهر حفظ شود، امام حتی دیکتاتوری همچون معاویه را تحمل کرده و مانع از خونریزی می‌شود.
این تشخیص یک امام معصوم (ع) است که دریابد کسی مانند معاویه قابل تحمل است و فاسقی همچون یزید نه. منشأ این علم عصمت، عدالت و تقواست، نه هوی و هوس و منافع شخصی، همان طور که حضرت سیدالشهدا(ع)  فرمود: «من برای قدرت طلبی، بازیگری، شهرت و قدرت، قیام
 نمی کنم، قیام من برای دین است».

  آیا این انتخاب حضرت(ع) در آن شرایط خاص دامنه‌ای تاریخی داشت یا به همان زمان محدود شده؟ به عبارت بهتر آیا انتخاب امام(ع) با نگاه تاریخ سازی انجام شده است؟
- تأثیر یا عدم تأثیر انتخابها، محدود به زمان و مکان نیست، همچون محصول که برداشت آن زمان‌بر است.
امام حسین(ع) نیز فقط به زمان خود توجه نداشتند همچنان که کسانی چون میرزای شیرازی و شیخ فضل‌ا... با الهام از ایشان معتقد بودند، خونی که از شهید بر زمین می‌ریزد، به یک فرهنگِ بارور و پُربار تبدیل
 می‌شود.
حضرت سیدالشهدا(ع) می‌دانستند و به ایشان وعده داده شده بود که این سفر
 بی بازگشت است؛ ایشان اهل بیتشان را نیز با خود همراه کردند تا در حقیقت یک گروه رسانه‌ای قوی ایشان را همراهی و همه چیز را ثبت و ضبط کند و این ثابت می‌کند، امام(ع) در پی اثر کوتاه مدت نبود و می‌دانست چه مصایبی از قتل، غارت و اسارت و... بر ایشان و اهل بیتشان روا داشته می‌شود.

 آیا انتخاب و قیام اباعبدا... (ع) تأثیر کوتاه مدتی نیز داشت؟
- بله، قیام ایشان تأثیرات لحظه‌ای نیز داشت تا جایی که رژیمی همچون یزید واژگون شده و اموی‌های شام، علوی شدند که علوی‌های امروز سوریه بازمانده همان‌ هایند!
افزون بر این، قیامهای توابین و مختار و شیعی شدن کشوری همچون ایران نیز از آثار کوتاه مدت قیام امام(ع) است. اما اثر بلندمدت قیام حسینی را می‌توان در انقلاب اسلامی ایران و نیز بیداری اسلامی یافت و نیز دوران هشت ساله دفاع مقدس که سرشار از الهام بود، از حماسه کربلا و عاشورا، از رمز عملیاتها گرفته تا اسامی نقش بسته بر سربندها و نیز مبارزه طلبی‌ها. امروز هم منابر بدون یاد کربلا معنا و اثر ندارد و این نیست مگر به دلیل انتخاب بجا و صحیح حضرت اباعبدا... (ع).

 چه شد کسانی که مقام فرزند پیامبر (ص) را می‌شناختند و به حقانیت ایشان و راهشان ایمان داشتند، سپاه یزید را انتخاب کردند و بر سر فرزند پیامبر(ص) خود آن مصایب را آوردند؟ دلیل انتخاب نادرست آنها چه بود؟
- این رفتارها ریشه‌های اخلاق دارد، همچنان که حضرت زینب(س) با اشاره به آیه 10 سوره مبارکه روم به یزید فرمود: «عاقبت اخلاق بد، عقیده بد است.» یعنی وقتی کسی از نظر رفتاری منحرف شود و رفتار اسلامی نداشته باشد، بتدریج اخلاق او نیز منحرف می‌شود، آن گاه در جنگ منافع با مصالح، منافع بر او غلبه می‌کند، بنابراین گفت: ما تو را می‌شناسیم، اما تو را می‌کشیم! و این رفتار آنها ریشه در حرام خواری، دنیاطلبی، ظلم و کفر و اینکه دین فقط لقلقه زبانشان بود، داشت و کدورت باطنی قلب و دلشان را کور کرده بود تا جایی که نه حق را می‌دیدند و نه تشخیص می‌دادند.
تنعم، رفاه طلبی و راحت طلبی چیزهایی است که با طبیعت بشر سازگار و با فطرت او در تضاد است، اما گاهی طبیعت بر فطرت می‌چربد، یزید بر طبیعت مردم متمرکز شد و حضرت سیدالشهدا(ع)  بر فطرت آنها.

  آیا می‌توان شعار «کل یومٍ عاشورا و کل ارضٍ کربلا» را ناظر بر انتخابهای درست و بجا دانست؟
- بنابر مدیریت و فرهنگ سازمانی، فرهنگ باید تکرار شود تا نهادینه شود، از این رو، ما نیز نباید عاشورا را به سال 61 هجری محدود کنیم؛ زیرا هدف قیام حسینی جاودانگی و جهانی است. به نظر می‌رسد، این شعار از سوی معصوم نیست، بلکه از سوی انقلابیون بیان شده؛ زیرا این مدل را پیروز و ناجی بشر دیده‌اند که بر سایر مدلها غلبه کرده است؛ ما امامی نداشته‌ایم که سر از تنش جدا کرده و اهل بیتش را به اسارت برده باشند، پس باید برای تکرار و بقای آن شعاری خلق می‌شد. وقتی این واقعه سنگین و عظیم روی داد، بدون تردید راهی برای ماندگاری اش نیز تدبیر شده است، همان‌گونه که خداوند درباره قرآن می‌فرماید: «ما قرآن را نازل کردیم و از آن محافظت می‌کنیم.»
سیدالشهدا(ع) قرآن ناطقی بودند که در کربلا سرش بر نی شد، پس حفظ او نیز بر عهده خداست که با چنین شعارهایی تأمین می‌شود و نیز جمله «لایوم کیومک یا اباعبدا... (ع)».
بنابراین، این شعار راهبردی موضوعی است که واقعه کربلا را فراتر از زمان و مکان و به هر تصمیم و انتخابی تعمیم می‌دهد.


منبع:قدس
211008

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین