عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۳۳۶۴
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۹
رئیس انجمن موبدان ایران؛
اردشیر خورشیدیان، رئیس انجمن موبدان زرتشتیان ایران گفت: کار دین، انسان سازی است. امام خمینی(ره) هم چند بار این موضوع را گفته اند که پیامبران با هم وحدت دارند و هیچ اختلافی با هم ندارند.
عقیق: جمهوری اسلامی ایران نه تنها از منادیان وحدت و تقریب مذاهب اسلامی است بلکه از پرچمداران صلح و گفتگو میان همه ادیان الهی است و همزیستی مسالمت آمیز همه ادیان در ایران شاهدی بر این مدعاست. ایران از باستان تا کنون همواره مکانی امن برای سکونت پیروان ادیان مختلف بوده است. در برخی از شهرهای ایران مانند اصفهان، یزد، تهران و... همواره ما شاهد همزیستی ادیان در کنار هم بوده ایم. در تهران در خیابان میرزا کوچک خان، محله ای وجود دارد که در آن یک کنیسه، یک آتشکده و یک کلیسا وجود دارد و چند سال پیش قرار بود که این خیابان را به نام محله ادیان نامگذاری کنند اما هنوز این اقدام انجام نشده است.

به این بهانه گفتگویی کرده ایم با اردشیر خورشیدیان، رئیس انجمن موبدان زرتشتیان ایران که شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم؛

*ادیان مختلف چگونه در این محله در کنار هم زندگی می کنند؟ 

هرآنچه که خدا می آفریند حقوقی به آن می دهد که حقوق طبیعی و خدادادی اوست. اندیشیدن را خداوند به ما داده است. نمی توان به مغازه رفت و دوکیلو اندیشیدن خرید، یا اینکه دید سه بعدی خرید. حقوق بشر هم حق طبیعی همه انسانهاست. اگر درخت سیبی را در زمین کاشتی و به آن آب و کود دادی نتیجه اش این می شود که سیب خوب به شما می دهد. اما اگر حقوقش را به او ندهید و در زمین نامناسب آن را بکارید و به موقع به آن آب نرسانید قطعاً نمی توانید سیب خوب از آن بگیرید.

خداوند به بشر قدرت اندیشیدن داده تا بتواند بیاندیشد تا راه خودش را انتخاب کند و این آزادی را خداوند به او داده است. بنابراین حقوق بشر حق طبیعی همه انسان هاست و این حق را خداوند به او داده است و ما نمی توانیم آن را بگیریم، همان طور که حق یک گیاه را نمی توانیم از آن بگیریم. شما اگر حقوق را از انسان گرفتید و نگذاشتید درست بیاندیشد، آن انسان و آن کشور پیشرفت نمی کند.

در ارتباط با ادیان جالب است بدانید خود واژه دین یک واژه سانسکریت است. یعنی قبل از زرتشت هم بوده و زرتشت از آن استفاده کرده است. دئنا بوده است که خارجی ها هم دایانا می گویند و زرتشت استفاده می کند و می گوید کار دین وجدان سازی است. می دانید که ما سه ارگان بزرگ در تمام دنیا داریم؛ یک ارگان سازمان تربیت بدنی است که در همه جا هست که بتوانند تن بچه های ما و خودمان را در دوره های آموزشی سالم و پرتوان کنند. بخش دیگر سازمان آموزش و پرورش است که به ما علوم عقلی یاد می دهد یعنی ما را دکتر و مهندس و غیره می کند و به صورت تخصصی بر روی عقل ما کار می کند. و از دوره دبستان و کودکستان تا دوره دانشگاه ادامه دارد. بخش سوم بخش فرهنگ است و در همه جای دنیا وزارت فرهنگ دارند.

اما هیچ جا فرهنگ انسانی درس نمی دهند. هر کشوری بسته به ایدئولوژی حاکمانش فرهنگی را ترویج می دهند. یعنی وجدان ما را به آن ترتیب پرورش می دهند. دین، آن دیده دل را برای مان باز می کند. کار دین انسان سازی است.

*پیش شرط های همزیستی و گفتگوی میان ادیان چیست؟

تمام ادیان در بن مایه و مبانی اصولی تفاوتی با هم ندارند. در چند سال پیش ما را به گفتگوی ادیان دعوت کردند در آنجا گفتم که شما در اینجا دارید گفتگوی مذاهب می کنید. مذهب مال ما روحانیون است. پیامبران دین آوردند. مانند دین زرتشت، اسلام و ... . ۱۲۴هزار پیامبر که آمدند همه دین آوردند، هیچ کدام مذهب نیاوردند. بعدا این دین که می خواهد پیاده شود و مدنی بشود و به درون جامعه برود، بایست و نابایست پیدا کردن و واجب و حرام پیدا می شود. یعنی قوانین مذهبی پیدا می شود و شریعت و طریقت را شکل می دهد.

شریعت یعنی آن قوانین حزبی و طریقت هم یعنی راه و روش رسیدن به آن اصلی که می خواهیم. پس وقتی که داریم مطالعه می کنیم دین را باید از مذهب جدا کنیم. اگر جدا نکنیم نمی توانیم ادیان را بشناسیم. داعش یک تفسیر از اسلام دارد در صورتی که دیگران تفسیری دیگر دارند. در خود دین اسلام فرقه های بسیاری وجود دارد. در بین خود شیعیان فرقه های متعدد وجود دارد و هر کدام از فرقه ها در جزئیات با هم فرق می کنند و این مسائلی است که هیچ وقت برسرشان توافق ایجاد نمی شود، اما اگر گفتگوی ادیان شکل بگیرد، مشترکات فراوان است. چرا که هدف ادیان یکتا پرستی است و برسر جزئیات با هم دعوایی ندارند. حافظ می گوید «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند».

هرکسی برای خودش دکانی باز کرده و برسر فرعیات با هم دعوا می کنند در صورتی که اصل را رها کرده اند. کار دین انسان سازی و وجدان سازی است. کار دین این است که ندای وجدان شما را بیدار کند. کار دین این نیست که شما را متخصص یک رشته مانند پزشکی کند. کار دین این است که راه رسیدن به خدا را به شما نشان دهد. هدف، رسیدن به خداست. حالا هرکسی اسمش را چیزی گذاشته است. مانند خورشید که هرکسی به آن چیزی می گوید. اما وقتی می خواهی به سوی خدا بروی ممکن است که راههایش با توجه به زمان و مکان و... باهم فرق داشته باشد.

پیامبران با هم هیچ اختلافی ندارند و امام خمینی(ره) هم چند بار این موضوع را گفت که پیامبران با هم وحدت دارند و اگر همه با هم جمع شوند هیچ اختلافی با هم ندارند، چرا که بالاخره همه از سوی خدا می آیند. هدف رسیدن به خدای تعالی است در صورتیکه مذهب یک وسیله است حالا هرکسی یک راه و روشی را ارائه داده است. در پایه و اصول اختلافی نیست، در فروع شکل های مختلفی پیدا می کند. به فرض مثال مارکس یک کتاب نوشت. این آموزه زمانی که به شوروی رفت شریعت پیدا کرد و مبدل به استالینیسم شد. در چین مائوئیسم شد و ... . همان کتاب به کوبا رفت یک جور دیگر تفسیر شد.

یکتاپرستی یعنی اینکه فضای وحدت ایجاد شود. برای اینکه فضا به هم نزدیک شود، باید اختلافات را کنار بگذاریم و مسائل فرعی را اصل نکنیم. بالاخره در اصل مبانی دینی همه مشترک اند و هدف انسان سازی و راهنمایی به راه راست است و دین نیکی هایی که انسانیت ساز است را درس می دهد. حالا هرکسی به زبان خاص خودش آن را می گوید.

*به نظر شما راه صلح و همزیستی مسالمت آمیز در جهان چگونه هموار می شود؟

قدرت اصالت ندارد، بلکه فرهنگ است که اصالت دارد. فرهنگ از دو واژه «فر» و «هنگ» تشکیل شده است و ما ایرانی ها باور داریم که خداوند درهمه جا هست و نور الهی در وجود همه ذرات طبیعت از جمله انسان ها وجود دارد که به آن نور فرهی گفته می شود. می دانید که «فر» در زبان فارسی خیلی استفاده می شود. مانند فرهیخته، فرهنگ، فرشید، فرشته و... به هر حال آنچه هست فرهی است که هماهنگی می دهد مانند سرهنگ که هماهنگی به سرها می دهد که با هم دفاع کنند و... تا وحدت به وجود بیاید که یک نفر صد نفر شود.

فرهنگ هم کارش همین است. وزارت فرهنگ باید فرهنگ انسانی درست کند. اخلاق اسلامی یا زرتشتی ندارد. همه اخلاق ها انسانی اند. شیعه پیشانی بر خاک کربلا می گذارد، یکی دیگر صلیب دارد و ... و مدام به همدیگر گیر می دهیم که این خاک پرست است، این یکی آتش پرست است و ... درصورتی که اینها همه ثانوی است و در درون هریک از اینها یک فلسفه وجود دارد.

همه ما در داخل خانه هایمان عکسی از پدرمان داریم. این به این معنی نیست که ما پدر پرستیم. مانند این عکس زرتشت که ما در اینجا زدیم به این معنی نیست که ما زرتشت پرست هستیم. مثلاً شما وقتی مجسمه فردوسی را در میدان فردوسی می بینید به این معنا نیست که ما فردوسی پرستیم. اما با دیدن آن خیلی چیزها به ذهنمان می آید، مثلا اینکه فردوسی که بود؟ چه گفت و ... . مثلا به یاد می آورید که فردوسی می گوید «گوهر بی هنر زار و خوار است و سست/ ز فرهنگ باشد روان تندرست» این حرف همه ادیان هست که به شکل دیگری بیان شده است.

می گوید همانطور که همه این ها گوهرند خداوند هرچه آفریده  گوهر است. این بر اثر هنری که بر روی آن کار شده به این گل و غیره تبدیل شده است. پس همان طور که گوهر بدون هنر زار و خوار است و با هنر از زار و خواری درمی آید، فرهنگ است که انسان را به سوی تعالی و سعادت و انسانیت می برد. پس مجسمه اش را در وسط میدان می گذاریم و به آن افتخار می کنیم که شاعری داشته ایم که با چند واژه یک دنیا معنا ساخته است. کار هنر این است که در کوتاهترین فیلم یا تصویر بیشترین مفاهیم را بتواند در آن بگنجاند. کار شما هم هنر است.

شما هم این را منعکس کنید چرا که در اینجا هم کلیسا و هم کنیسه و هم آتشکده و هم مسجد وجود دارد. تفکر شیعه تفکر ایرانی است که توانست اصل عدالت را پررنگ کند. این هم از همان «داد» قبلی فرهنگ ایرانی است و اگر به تاریخ نگاه کنید ایرانیان نخستین ملتی بودند که حقوق بشر نوشتند و در زمانی برده داری را ممنوع می کنند که همه دنیا برده داری می کرده است. شما زمانی که می توانید بزنید در گوش یک نفر و نزدی مردی. نه زمانی که نمی توانی بزنی و نزنی. کوروش وقتی رفت و آفریقا را گرفت دید که دارند یک سری را کتک می زنند و ... آمد و برده داری را ممنوع کرد.

آمریکا زمانی برده داری را ممنوع کرد که دیگر برده داری به دردش نمی خورد و ماشین به جای انسان قرار گرفته بود. سفیدپوست ها بی کار شده بودند، سیاه ها درست است که در طویله می خوابیدند اما کار داشتند و سفیدپوست ها بدبخت شده بودند و به مجلس فشار آوردند که بیچاره شدیم. به این سبب بود که برده داری را ممنوع کردند. این تفکر، تفکر انسانی نیست در حالی که تفکر ادیان انسانی است و نماد دینی آن هم در اسلام حضرت علی(ع) و حضرت امام حسین(ع) است که در واقع می روند که از حق دفاع کنند. حضرت علی(ع) از اینکه یک خار در پای یک زن یهودی می رود ناراحت است. این تفکر، تفکر انسانیت محور است نه تفکر انسان محوری که اروپایی ها طرح می کنند.

مشکل امروز بشر مگر چیست؟ وقتی تلویزیون را نگاه می کنید حال آدم از این همه پلیدی در دنیا به هم می خورد. این همه برادر کشی و کشت و کشتار وجود دارد و برای هیچ کسی در جهان امنیت وجود ندارد. خدا اندیشه به انسان داده و این همه امکانات هم داده اما آدم نمی شوند. کار دین آدم سازی و انسان سازی است. اگر در دنیا فرهنگ انسانی را به ما یاد ندهند هر کدام به دنبال منافع خود می رویم و بنابراین همه به جان همدیگر می افتند هرکسی فکر می کند همه باید مانند او بشوند تا درست شود. در صورتی که همه باید آدم بشوند تا درست شوند.

با تحقیقاتی که کردم بعد از اینکه می خواستم موبد بشوم، دین خودمان و ادیان دیگر را مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که مذهب تعصب می آورد، درصورتی که دین تعصب شکن است.

همانطور که گفتم بخش دینی همه ادیان مخصوص دین خاصی نیست، بلکه مشترک بین همه است. باید ما بفهمیم که دین چیست و چه می گوید. مذهب زیرشاخه دین است و آنچه که اصل است، دین است. یعنی در بخش دینی هرچه زرتشت گفته است به درد مسلمانان می خورد و هرچه پیامبر اسلام هم گفته است به درد زرتشتیان می خورد. اگر اینگونه فکر کنیم دیگر به صورت تعصبی برخورد نمی کنیم.

بنابراین تا می توانیم باید چشممان را باز کنیم و تعصبات را بشکنیم و هیچ چیزی را بر انسانیت مان مقدم نکنیم. همه ملل محترم اند و نقشی در روند تکامل بشریت داشته اند، با این نگاه است که شما از دیدن فرهنگ های مختلف لذت می برید. اصلاً تفاوت ما انسان ها با حیوانات در چیست؟ همه فیل ها مانند هم اند و ... اما دو تا آدم مانند هم نیستند. آیا این زیبا نیست؟ اختلاف عقیده دلیلی نیست که ما باهمدیگر دعوا کنیم. مگر اینکه کسی بخواهد حقوق یکی را ضایع کند که این هم در همه ادیان ناستوده است.

گفتگو از خداداد خدام

منبع:مهر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین