عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۲۶۸۱
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۱
آيت الله وحيد خراساني:
حضرت آيت الله وحيد خراساني گفت: بايد ديد قلب علي عليه السلام با چه قرآني است. اين قرآن همان قرآني است كه خداوند بر نزول آن خودش را حمد نمود و بر آن تبارك فرمود، اين همان قرآني است كه به آن كوه ها از جا كنده مي شود و مرده‌ها به سخن مي آيند، اين همان قرآني است كه قدرت يك حرف آن تخت بلقيس را براي سليمان حاضر كرد و اين همان قرآني است كه بيانگر هر چيزي است.
عقیق:حضرت آيت الله وحيد خراساني گفت: بايد ديد قلب علي عليه السلام با چه قرآني است. اين قرآن همان قرآني است كه خداوند بر نزول آن خودش را حمد نمود و بر آن تبارك فرمود، اين همان قرآني است كه به آن كوه ها از جا كنده مي شود و مرده ها به سخن مي آيند، اين همان قرآني است كه قدرت يك حرف آن تخت بلقيس را براي سليمان حاضر كرد و اين همان قرآني است كه بيانگر هر چيزي است.
مشروح سخنان اين مرجع تقليد بدين شرح است:
بِسمِ اَللهِ الرحَمن الرحَيم
اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمَين وَ صَلَّي اللهُ عَلَي سِيدَنا مُحَمَّد وَ آلهِ الطاهِرِين، سِيَّما بَقيةِ اللهِ فِي اَلارَضين وَ العنُ عَلَي اَعَدائِهم اِلي يَومِ الدين.
اين حديث: «عليٌ مع القرآن والقرآن مع علي»، اولاً سند حديث، ثانياً فقه الحديث. اول، روايت؛ بعد ، درايت؛ آن وقت روشن خواهد شد غدير يعني چه، و اين روز چه روزي بود كه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ، و اين تعبّد نيست، عين تحقيق دقيق بر مبناي ادّق براهين است، چون امتياز اين مذهب اين است، نيازي به تعصب نيست، اساس بر حكمت است و منطق و استدلال و عقل و كتاب و سنت. چون چنين است، حديث سنداً ملاحظه بشود، تا به دلالتش.

اعتبار روايت "علي مع القرآن" نزد مخالفين مذهب
المعجم الصغير، جلد اول؛ المجعم الأوسط جلد پنجم؛ الجامع الصغير، جلد دوم؛ كنز العمّال جلد اول. فيض الغدير جلد چهارم؛ سبيل الهدي والرشاد جلد اول؛ ينابيع الموده جلد اول؛ مستدرك حافظ حاكم نيشابوري جلد سوم؛ تلخيص امام المنقدين ذهبي؛ اين قسمتي از مدارك است. اما سند روايت در كمال صحت است، به حدّي كه بر جميع مباني رجال عامّه با بيست ميزان اين حديث وزن شده و از تمام مناقشات رجاليّه تهذيب شده است. نتيجه اين است كه از نظر تمام مذاهب عامّه اين روايت در حد اعلاي از صحت است. اين روايت.

باهم بودن و مشاركت وجودي علي عليه السلام و قرآن
اما متن كه برهان قاطع بر بطلان خلافت اول و دوم و سوم است، و دليل قطعي بر خلافت بلا فصل علي بن ابي طالب است، اين متن است؛ متن اين است:
عليٌ مع القرآن والقرآنُ مع علي، لن يتفرقا حتي يردا عليَّ الحوض.
اين متن حديث است، اما فهم حديث. اضافه دو قسم است: يك قسم اضافات مختلفة الأطراف، مثل ابوّت و بنوّت؛ مقوله، اضافه است اما طرفين اضافه مختلف است. يك قسم اضافه متفقة الأطراف، مثل أخوّت. اين طرف و آن طرف يك مفهوم است، نه دو مفهوم.
اين روايت از زبان كسي است كه عقل كل است و كل العقل است؛ از جهت مغزش. از جهت پوستش و قشرش: افصح من نطق بالذات است. نه به پايه او در عقل، اولين و آخرين مي رسند، نه به حد او در فصاحت و بلاغت، جميع امم نائل مي شوند؛ همچو كسي حرف مي زند. اضافه اي كه به كار برده است- آن كسي كه « وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى » - اضافۀ متحدةُ الاطراف است، و آن معيت است.
نكته مهم اين است كه در اين اضافه، يك طرف مغني از طرف ديگر است. وقتي گفتند: زيد برادر عمرو است، محتاج نيست كه باز بگويند : عمرو برادر زيد است. قدرت علمي اينجاست. فرمود: عليٌ مع القرآن، كافي بود كه القرآن مع علي، اما در عين حال در اين اضافه متفقة الأطراف، به يك طرف اكتفا نكرد، فرمود: عليٌ مع القرآن، باز برگرداند: والقرآن مع علي؛ سرّش چيست؟ آنچه ما استقصا كرديم، هفت مطلب است ولي به قدري كه بشود گفت.
سرّ اول اين است: تركيب اين چنين است: عليٌ مع القرآن والقرآن مع علي. اول علي، آخر علي. در اين اوليت و آخريت بحثي است. علي با قرآن، قرآن با علي. شروع به علي، ختم به علي. قرآن...، قرآن، وسط واقع شده است؛ قلب، شده است قرآن. قلب اين دو كلمه چيست؟ والقرآن مع علي. القرآن... باز در آن "القرآن" و در آن "والقرآن" بحث مفصلي است. غوغايي است اين حديث.

علي عليه السلام قرآن ناطق است
قرآن را در وسط گذاشته است، بايد ديد آنچه در وسط است، چيست؟ آنچه در قلب علي است، چيست؟ علي دو قسمت شد، در وسط، قرآن قرار گرفت. قرآن چيست؟ « وَإِنَّكَ... » - اين ها را خوب دقت كنيد- « وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآَنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ »، قرآن تجلي علم لا يتناهي است. قرآن بروز حكمت غير متناهي است. اين چه غوغايي است؟! در اين سينه چه گذاشته شده است؟! « إنَّهُ لَقُرْآَنٌ كَرِيمٌ ، فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ». خواست بفهماند به بشر- اما بشر، نه صورت بشر- كه اين، همان كتاب مكنون است. « إنَّهُ لَقُرْآَنٌ كَرِيمٌ ،فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ،لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ». گفت: أنا كتاب الله الناطق. اما كي فهميد كه او چه گفت؟ پيغمبر در اينجا نشان داد به عليٌ مع القرآن والقرآنُ مع علي، كه آن كتاب مكنون، حقيقت علويه است كه حامل قرآن است.

علي عليه السلام گوش شنوا و حافظ قرآن است
آن وقت سرّ اعلاي بحث اين است كه: علي، شده ظرف؛ مظروف چيست؟ قرآن. قرآن در وسط است؛ دو طرف، علي. بعد ريشه اين مطلب باز خود قرآن است: « وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ». آن وعا چيست؟ آن وعايي كه خدا در آن آيه فرموده: «وَتَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ»، آن وعا و ظرف كيست؟- چون ما در اين بحث، از مذهب شيعه هيچ استفاده نمي كنيم، فقط مبنا كتاب و سنتي است كه چهار مذهب بيچاره اند، بپذيرند. اساس اين است- آن ظرف كه در اينجا شده علي. « وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ »، آن اذن واعيه كيست؟
تفسير ابن جرير، جار الله زمخشري، هيثمي، فخر رازي، ابن عساكر، حلية الأولياء، درّ المنثور، كنز العمّال، نور الأبصار، تمام اين اساطين تفسير عامّه، همه [نوشتند]: « وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ » آن اذن واعيه علي بن ابي طالب است. همان اذن واعيه كه فرا گرفت همه آنچه را كه بر عقل كل نازل شد، همان شد عصاره اش از قرآن؛ تنزّل كرد به لسان خاتم؛ نتيجه اين شد: عليٌ مع القرآن والقرآنٌ مع علي.

همراهي جدايي ناپذير علي عليه السلام وقرآن
آن وقت آيا آنهايي كه اين روايات را ضبط كردند، فهميدند اين معيت به كجا منتهي مي شود؟ اين معيتي كه...- مهم اين است، بعد از معيت - چون معيت اعم است: تارة تنتهي به تفرق، تارة لا تنتهي. براي دفع دخل مقدّر فرمود: لن يتفرقا، اين معيتي است كه اين دو از هم هرگز جدا شدني نيستند حتي يردا عَلَيَّ الحوض.

قرآني كه همراه علي عليه السلام است
اگر مطلب اين است، اينجا جاي اين بحث هست. عليٌ مع القرآن، چه قرآني ؟! دو كلمه است. خوب دقت كنيد. خدا اگر خودش را حمد كند بايد ديد مورد حمد چيست؟ اگر خودش به خودش تبارك بگويد، بايد ديد آن مورد چيست؟ « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ »؛ اين قرآني است كه خدا به نزول آن، خودش را حمد كرده است؛ اين قرآني است كه خدا خودش به خودش در نزول اين قرآن تبارك گفته است: « تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ »؛ اين چيست؟ چون اين قرآن، عصاره علم صد و بيست و چهار هزار پيغمبر است مع شئ زائد، و آن شي زائد، لا يدرك ولا يوصف است. فقط اشاره اي شده است: « وَلَوْ أَنَّ قُرْآَنًا... »- در قلب او اين است. اين است فقه حديث، عليٌ مع القرآن والقرآن مع علي. چه قرآني با علي است؟ چه علي با قرآن است؟ - اما آن قرآني كه با علي است، اين قرآن است:« وَلَوْ أَنَّ قُرْآَنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا »؛ قرآني كه به آن قرآن كوه ها از جا كنده مي شود، قرآني كه به آن قرآن مرده ها به سخن مي آيند، قرآني كه يك حرف آن قرآن، قدرتش اين بود: قَالَ
الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ ... تخت بلقيس را حاضر مي كنم به يك حرف از اين كتاب قبل از اين كه پلك بالاي چشمت به پلك پايين برسد.
يك حرف پيش آصف بود اما « وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ » در قلب علي بن ابي طالب است. اين است قرآني كه با علي است.


منبع:حج
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین