عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۱۸۷۳
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۱
استحکام و پايداری خانواده از نظر اسلام آن­ قدر مهم است که پروردگار عالم در قرآن کريم برای پيشگيری از فروپاشی کانون آن به زن و شوهر می فرمايد که از بخشی ازحقوق شرعی و قانونی خود بگذريد.
عقیق:حجت الاسلام والمسلمین جعفر آرياني محقق پژوهشگاه علوم وحياني معارج بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء، در مقاله اي با عنوان «پايداري خانواده بر پايه انديشه حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي» به آموزه های قرآنی و معارف اهل بيت(ع) درباره پيوند زناشويی و زمينه ­ها و عوامل پايداري آن پرداخته است.

وي در بخشي از مقاله خود با بيان تاكيد مکتب اسلام بر استحکام و پايداري نظام خانواده، آورده است: استحکام و پايداري خانواده از نظر اسلام آن­ قدر مهم است که پروردگار عالم در قرآن کريم براي پيشگيري از فروپاشي کانون آن به زن و شوهر مي­فرمايد که از بخشي ازحقوق شرعي و قانوني خود بگذريد.

وي شناخت جايگاه زن و مرد در نظام هستي، ملاک­هاي درست انتخاب همسر، حق اختيار و انتخاب همسر و هم کفو بودن دختر و پسر را از عوامل پايداري خانواده بيان کرده است.
در ادامه مي توانيد متن کامل مقاله «پايداري خانواده با تأکيد بر انديشه حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي» را مشاهده نماييد.

درآمد

مکتب اسلام، ازدواج و تشکيل خانواده را بر پايه نظامي جامع در راستاي کمال و تأمين اهدافي مقدس مي‌بيند و براي استحکام و پايداري آن برنامه معرفتي، عاطفي و عملي ارائه مي‌کند و جايگاه و وظايف اعضاي خانواده را با اين ويژگي تعيين مي‌نمايد. از ديدگاه قرآن خانواده، نخستين کانون رشد و آرامش بشري است(روم/۲۱؛ اعراف/۱۸۹) که مراقبت از آن مسئوليتي سنگين به شمار آمده و موجب نجات از رنج و عذاب دنيوي و اخروي خواهد گرديد(تحريم/۶). (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۳۳).

قرآن کريم عقد ازدواج را پيماني بسيار محکم و پايدار مي‌داند: وَ کَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضي‌ بَعْضُکُمْ إِلي‌ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ ميثاقاً غَليظاً (نساء/۲۱). خود واژه ميثاق به معناي پيمان محکم است و صفت غلظت درجه استحکام آن را بيشتر مي‌کند. (جوادي آملي، ۱۸:۱۳۸۸/۱۹۵-۲۰۰). ظاهراً تنها آيه­اي که در قرآن کريم از پيمان ميان افراد(زن و شوهر) سخن رفته، همين آيه است. از اين ­رو، برخي از فقيهان(کرکي،۱۲:۱۴۱۴/۸-۱۱) درباره عقد نکاح، شبهه عبادي بودن آنرا مطرح کرده و گفته‌اند که عقد نکاح، مانند عقد بيع و اجاره يک معامله محض نيست؛ بلکه پيوند و پيمان دو روح با يکديگر است و به همين جهت قداست پيدا کرده است. پيامبر اعظم(ص) فرمود: مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ؛ هرکس ازدواج کند، نصف دينش را به دست آورده است(طوسي، ۵۱۸:۱۴۱۴). اين روايت جهت ملکوتي بودن ازدواج را گوش­زد مي‌کند؛ يعني در امر ازدواج، هويت مرد براي زن و هويت زن براي مرد، هويتي ديني است نه غريزي و آميزش حيواني. (جوادي آملي، ۱۳۸۶ :۲/۴۲۸).

از نگاه اسلام حس همسرخواهي و غريزه جنسي به منزله مزد تحمل زحمت­ها و مشکلات تشکيل و اداره خانواده در نهاد انسان قرار داده شده است؛ نه هدف و غايت آن. تأمين هزينه زندگي و تربيت فرزندان کاري بسيار دشوار است و انسان به آساني زير بار آن نمي­رود و از اين­رو، خداي سبحان او را به گونه­اي آفريده که از سويي از تنهايي رنج ببرد و از سويي ديگر بايد به غريزه جنسي پاسخ دهد و از نکاح لذت ببرد تا زمينه تشکيل خانواده و بقاي نسل فراهم شود. چنان­که در انگيزه غذا خوردن نيز هدف از تغذيه حفظ جان انسان است نه پرخوري. به دست آوردن غذاي حلال زحمت دارد و از اين­رو، خداي سبحان براي تحمل آن؛ هم رنج گرسنگي را در دستگاه گوارش انسان قرارداد و هم لذت غذا خوردن را در فضاي کامش گذارد تا غذا را تهيه و تناول کند و جان او حفظ شود. (جوادي آملي،۱۳۹۰: تفسير سوره نور، جلسه بيستم).

ناگفته نماند که در آموزه هاي ديني؛ آرامش روحي و رواني(روم/۲۱)، برآوردن نيازهاي مادي و معنوي(متقي هندي، ۱۴۰۹: ۱۶/۲۷۶؛ مجلسي،۱۴۰۴: ۶۶/۲۳۷)، بقاي نسل و تربيت فرزندان صالح(بقره/۲۲۳؛ بقره/۱۱۰؛ مزمل/۲۰)، هم­پوشاني و رازداري(بقره/۱۸۷؛ اعراف/۲۶)؛ (جوادي آملي،۱۳۸۷: ۹/۴۵۹) و حفظ دين، به عنوان هدف و آثار ازدواج و تشکيل خانواده بيان شده است(راوندي، ۱۳۷۷: ۱۲؛ صدوق، ۱۴۰۴: ۳/۳۸۳/۴۳۴۳؛ شعيري، ۱۰۱:۱۳۶۳؛ مجلسي، ۱۰۰:۱۴۰۴/۲۲۰).(جوادي آملي، ۳۳۹:۱۳۸۹).

مقاله پيش رو که تحت عنوان «پايداري خانواده با تأکيد بر انديشه حضرت آيةالله العظمي علامه جوادي آملي» فراهم آمده، سرشار از آموزه­هاي قرآني و معارف اهل بيت(ع) درباره پيوند زناشويي و زمينه­ها و عوامل پايداري آن است و اميد مي­رود که مطالعه و به کارگيري مطالب آن، جامعه امروز و آينده ما را به سوي بهره­مندي از خانواده­هاي پايدار و متعالي رهنمون سازد؛ به گونه­اي که در آن شاهد تعالي، رشد و بالندگي روزافزون باشيم، نه گسست و فروپاشي اسف­بار زندگي­ها.

زمينه ­ها و عوامل پايداري خانواده

استحکام و پايداري خانواده از نظر اسلام آن­قدر مهم است که پروردگار عالم در قرآن کريم براي پيشگيري از فروپاشي کانون آن به زن و شوهر مي ­فرمايد که از بخشي ازحقوق شرعي و قانوني خود بگذريد: ) وَإِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلاجُناحَ عَلَيهِما أَن ْيصْلِحا بَينَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيرٌ(و اگر زني از ناسازگاري يا رويگرداني شوهرش بيم داشته باشد، بر آن دو ناروا نيست که [با گذشت از بخشي از حقوقشان] ميان خودشان صلح و سازش برقرار کنند و سازش بهتر [از جدايي] است(نساء/۱۲۸).(جوادي آملي، ۱۳۸۹: ۲۱/۶۰).

اگر انسان مطابق فطرتش رفتار کند، از نظام خانوادگي استواري برخوردار خواهد شد؛ اما آلودگي به گناهان سبب مي­شود که نداي فطرت نتواند او را به حق راهنمايي کند. بهترين راه براي پايداري خانواده، بازگشت به دستورات الاهي است؛ زيرا خداي حکيم و مهربان انسان را از ظلمت­ها و گمراهي­ها به نور فطرت باز مي­گرداند) :اللهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ ((بقره/۲۵۷). انسان با اعمال عبادي و ارتباط با خدا، ياد او را در دل زنده و فطرت خويش را بيدار مي­کند و با انجام فرامين الاهي زندگي­اش را پاک و طيب مي­سازد: )يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما يُحْييکُمْ((انفال/۲۴).(جوادي آملي، ۱۴۹:۱۳۷۸). با توجه به اين مقدمه کوتاه، زمينه­ ها و عواملي که پيش از ازدواج و پس از آن در پايداري و تعالي خانواده مؤثرند، در حد گنجايش مقاله در دو فصل بيان مي­ شود.

فصل نخست: زمينه­ هاي پايداري خانواده

پايداری و تعالي خانواده با زمينه ­هاي معرفتي و عاطفي تحقق مي­يابد که لازم است پيش از ازدواج به آن­ها توجه جدي شود. عمده‌ترين آن­ها با تکيه بر آيات و روايات در ذيل مي ­آيد:

۱ ـ شناخت جايگاه زن و مرد در نظام هستي

زن و مرد به ميزان شناخت جايگاه خودشان در نظام هستي، با يکديگر ارتباط و تعامل شايسته­اي برقرار مي­کنند. از نگاه آفريدگار، مردان امتيازي بر زنان ندارند؛ بلکه آنچه موجب گرامي­شدن انسان نزد خدا­ مي ­شود، تقواي اوست؛ خواه زن باشد و خواه مرد: إِنّ َأ َکْرَمَکُمْ عِنْدَااللهِ أَتْقاکُمْ(حجرات/۱۳). پاداش زن و مرد نزد خداي سبحان بدون تفاوت محفوظ است: أَنيّ ‌ِلَاأُضِيعُ عَمَل عَمِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَر ٍأَوْ أُنثيَ‌ (آل عمران/۱۹۱-۱۹۵). خداي سبحان در بهره­وري از نعمت­هاي الاهي ميان زن و مرد فرقي بيان نکرده است: )مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍأَوْأُنثيَ ‌وَهُوَمُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً((نحل/۹۷).

در تفکر مغرب زمين به انسان به ديده مادي مي­نگرند و زن و مرد را دو نوع از حقيقت انسان مي­دانند؛ ولي بر پايه تعاليم اسلام حقيقت انسان غير مادي است و زن و مرد دو صنف از انسان هستند که از نظر ويژگي‌هاي جسماني و رواني با يکديگر تفاوت دارند، نه از لحاظ حقيقي و ماهوي و از اين­رو، در اسلام براي هر يک حقوق متناسب و سزاواري قرار داده شده است و تفاوت در حقوق، سبب فضيلت و برتري هيچ‌يک از اين دو صنف بر ديگري نيست؛ بلکه مشابه بودن زن و مرد در حقوق، ظلم آشکار و بر خلاف عدالت است.

آري، مسئوليت­هايي؛ مانند نبوت و رسالت که از کارهاي اجرايي به حساب مي‌آيند، به مردان سپرده شده است؛ ولي پشتوانه رسالت و نبوت، ولايت است و در وليّ ­الله شدن، مردان بر زنان امتيازي ندارند، چنان­که حضرت زهراي مرضيه(ص) از بسياري از انبيا برتر است. نيز أمر قضاوت و مرجعيت که از امور اجرايي است و مستلزم ارتباط مستمر با مردم است، به مردان واگذار شده است؛ اما در اصل فقيه شدن و اجتهاد، مرد بر زن برتري ندارد. (جوادي آملي، ۱۱:۱۳۸۵/۲۶۷-۲۷۴).

شناخت و درک اين مسئله(تساوي مردان و زنان در فضيلت انساني) سبب مي­شود که زن و شوهر به حقوق متفاوت يکديگر احترام بگزارند و از توانايي­هاي هم نهايت استفاده را ببرند و از رشد و بالندگي زندگي و استحکام خانواده بهره­مند شوند.

۲ ـ انتخاب ملاکدار
پيش از ازدواج لازم است ملاک­هاي درست انتخاب همسر و همراه مناسب شناسايي شود و پس از آن، راه و روش اعتدالي و صحيح را بدون گرفتاري به افراط و تفريط و وسواس در پيش گيرد و همسر خود را انتخاب کند. دين اسلام در اين باره، معيارهاي همه جانبه­اي را براي گزينش همسر ارائه نموده است؛ از جمله: ايمان، تقوا و پرهيزکاري(بقره/۲۲۱-۲۲۳)، اصالت و نجابت (اعراف/۵۸). رسول خدا(ص) مردم را از ازدواج با «خضراءالدمن» بر حذر داشت. از آن حضرت پرسيده شد: منظور از «خضراءالدمن» چيست؟ فرمود: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ؛ [۱] زن زيبا در رويشگاه بد(کليني،۱۴۰۷: ۵ /۳۳۲). (جوادي آملي، ۲۳۶:۱۳۸۷).

۳ ـ ازدواج اختياري

پايداري پيوند ازدواج به اختياري بودن آن وابسته است. در قرآن کريم مي­فرمايد: )هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَ(‌(بقره/۱۸۷). خداي سبحان همان‌گونه که زن را لباس مرد ناميد، مرد را نيز لباس و پوشش زن دانست و با اين بيان افزون بر آن­که مساوات زن و مرد در بهره­مندي از مزاياي زندگي مشترک را تأييد کرد، حق اختيار و انتخاب را نيز براي هر دو قائل شد؛ چراکه زماني پوشش دو سويه شکل مي­گيرد که زن و مرد از روي اختيار و با توجه به علايق و رغبت‌هاي خويش دست به انتخاب همسر زده باشند و از پذيرش همسري تحميلي پرهيز کنند؛ چراکه ازدواج‌هاي تحميلي يا شبه­تحميلي هم براي خود زوجين مشکل­آفرين است و هم آرامش خانواده­هاي آن­ها را سلب خواهد کرد. (جوادي آملي، ۹:۱۳۸۷/۴۵۹- ۴۶۲).

پيش از اختيار همسر لازم است درباره او شناختي کافي به دست آيد که بخش قابل توجه آن با گفت­وگوي مستقيم و حضوري، با هماهنگي خانواده­هاي دختر و پسر حاصل مي­شود. در قرآن کريم در باره خواستگاري به) خِطْبَةِ النِّساءِ((بقره/۲۳۵) تعبير کرده است. کلمه خِطْبَة به معناي گفت­وگوي حضوري است(جوادي آملي، ۱۳۸۵: ۱۱/۴۱۴). پرسش­هاي جلسه گفت­وگو مي­تواند بر پايه اين محورها باشد: أ. اعتقادي و اخلاقي؛ ب. ثبات فکري، احساسي، انعطاف­پذيري، صفات شخصي و رواني؛ ج. تقسيم وظايف و نقش زن و مرد؛ د. اقتصاد خانواده و ميزان استقلال يا وابستگي؛ ه. مسئوليت­پذيري و انجام وظايف؛ و. دوستان و خانواده؛ ز. برنامه تفريح و سرگرمي و ارتباطات درون خانواده.

۴ ـ کفو و هم­تايي

کفو بودن دختر و پسر که به معناي هم­ساني و هم­سويي است، از نظر اسلام در پايداري خانواده اهميت بسياري دارد. قرآن کريم درباره لزوم رعايت اين معيار مهم مي‌فرمايد: )الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَالْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَالطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات(زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاکند و مردان ناپاک نيز به زنان ناپاک تعلق دارند و زنان پاک از آنِ مردان پاک و مردان پاک از آنِ زنان پاکند(نور/۲۶).
اسلام بيشتر بر محور هم­شأن بودن در ايمان، اخلاق و ارزش‌هاي معنوي تکيه مي‌کند و هم­شأني در امور ديگر؛ مانند زيبايي، علم، ثروت، موقعيت‌هاي اجتماعي و خانوادگي را به عنوان معيار اصلي به شمار نمي­آورد؛ بلکه آن­ها را نسبي مي­ داند. خداي سبحان مي­ فرمايد: وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ مِنْ فَتَياتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللهُ أَعْلَمُ بِإيمانِکُم((نساء/۲۵). آيه شريفه ايمان را معيار اصلي هم­تايي بيان کرده است که راه ثابت شدن آن چگونگي روش ظاهر شخص است و لازم نيست که به اسرار و درون يکديگر آگاه شوند؛ زيرا فقط خداوند از باطن­ها با خبر است. جمله) وَ اللهُ أَعْلَمُ بِإيمانِکُمْ(هشدار و تاکيد مي­کند که ايمان را کم­ارزش نشماريد. (جوادي آملي، ۱۸:۱۳۸۸/۳۶۹).

فصل دوم: عوامل پايداري خانواده

۱ ـ وظيفه ­شناسي اعضاي خانواده

پس از پيوند زناشويي، اجتماع کوچکي تحت عنوان خانواده شکل مي­گيرد که دست­کم مرکب از زن، شوهر و فرزند است. شناخت و آگاهي هر يک از اعضاي آن نسبت به وظيفه و نقشي که در شاکله و شالوده زندگي مشترک دارند، از عوامل مهم پايداري خانواده است.

أ. نقش زن در نظام خانواده

بر پايه نظام اجتماعي اسلام، مبناي جامعه، خانواده و محور خانواده، زن است. خانواده مرهون تجلي روح مادر است؛ چون اساس خانواده بر پيوند و مودت است و اين وظيفه به زن سپرده شده است. با وجود اين­که مرد عهده‌دار امور اجرايي و اداري خانواده است و خانواده نيز، به دليل زندگي مادي، ناگزير از امور مالي و اداري است؛ اما اين نهاد کوچک اجتماعي بي‌مودت و محبت، حتي در بهترين وضعيت اجرايي، سامان نمي‌يابد؛ چراکه فاقد محور اصلي و هسته مرکزي است.

رَحِم که بخشي از وجود زن است، نقطه مشترک خانواده در پيوند عاطفي است. کساني که از يک رحم متولد شده‌اند، وابستگي شديدتري به يکديگر دارند و بر همين اساس است که به صله رحم فراوان امر شده و بر پايه آن، حقوقي براي ارحام شکل گرفته است؛ به گونه­اي که امام سجاد A مي‌فرمايد: حقوق رحم تو بسيار و به اندازه پيوند در قرابت است، پس واجب­ ترين آن­ها بر تو ابتدا حق مادرت سپس حق پدرت سپس حق فرزندانت سپس حق برادرت سپس به ترتيب نزديک­ترين آن­هاست(حراني، ۱۴۰۴: ۲۵۵).

نقش رحم در پيوند انسان، فقط در نسب خلاصه نمي‌شود؛ بلکه در روابط سببي(ازدواج) نيز، فرزندي که از يک زن متولد مي‌شود، خانواده را به مراتب بيش از علقه ازدواج به هم پيوند مي‌دهد. فرزند يک زن، نقطه مشترکي است براي ‌دو خانواده که قابل فسخ و طلاق نيست. رضاع(شيردادن) زن نيز يکي ديگر از محورهاي علقه و محرميت ميان انسان‌هاست. دو کودک که از دو پدر و مادر متولد شده‌اند؛ اگر از يک زن ديگر شير بنوشند، علقه برادري و خواهري ميانشان بسته مي‌شود و محرميت را به دنبال مي‌آورد. رضاع هم از قابليت‌ها و ويژگي‌هاي زن است؛ زيرا در اين روابط، محور زن است که به شيوه­هاي مختلف يک خانواده را دور خود جمع مي‌کند و جامعه نيز به وسيله خانواده‌ها شکل مي‌گيرد. (جوادي آملي، ۱۳۸۹: ۳۸).

بنابراين، خانه قلمرو حکومت زن است. اين زن است که با تدبير و عاطفه، مودت و رحمت را در خانه نهادينه مي­کند و همه اهل خانه را به گرد خود مي­آورد. به همين خاطر اگر مرد خانه بميرد، مادر کانون خانواده و بچه ­ها را به خوبي نگه مي­دارد؛ اما معمولا مردان پس از مرگ همسرشان نمي­ توانند خلأ نبود زن خانه را پر کنند و از اين ­رو، به ازدواج مجدد نيازمند مي­ شوند تا زن ديگري اين نقش را ايفا کند. بنابراين، براي زن در خانواده مي ­توان دو نقش اساسي را ياد کرد:

يک. رسالت همسري

اسلام بزرگترين وظيفه زن را همسرداري نيکو مي­داند و از آن به عنوان جهاد ياد مي­کند: جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛ جهاد زن نيکو شوهرداري است(کليني، ۵:۱۴۰۷/۹؛ صدوق، ۱۴۰۴: ۳/۴۳۹). پيامبر اکرم(ص) در حديثي فرمود: زن حق خداي سبحان را ادا نمي‌کند، مگر زماني که حق همسرش را ادا نمايد(نوري، ۱۴۰۸: ۱۴/۲۵۷).

امر به شوهرداري زن به علت مصالحي بوده است که اثر مثبت آن در بقاي خانواده و کارهاي اجتماعي مرد ظاهر مي‌شود. مردي که با فعاليت‌هاي اجتماعي در کارخانه­ها، اداره‌ها، محيط‌هاي کشاورزي، مذهبي و فرهنگي، درصدد است تا نياز­هاي خانواده و اجتماع را پاسخ گويد، افزون بر داشتن نيروي پيکري و انديشه‌اي بلند، نيازمند آرامش روحي، تشويق و محبت لازم است. محلي که اين نيازمندي‌ها را برطرف مي‌سازد، کانون گرم خانواده و قرار گرفتن در کنار همسري مهربان، صميمي و صالح است. رسول خدا(ص) در حديثي ارزشمند مي‌فرمايد: هيچ مرد مسلماني پس از اسلام فايده‌اي نبرده است که برتر از زن مسلماني باشد که چون به او بنگرد، شاد شود و چون او را دستوري دهد، فرمان برد و چون در کنار او نباشد، خودش و مال شوهرش را حفظ کند(کليني،۱۴۰۷: ۵/۳۲۷). امام صادق ۷ به نقل از رسول خدا ۹ مي­فرمايد: از خوش­بختي مرد، داشتن همسري صالح و شايسته است(همان).(جوادي آملي، ۱۸:۱۳۸۸/۵۵۵-۵۵۷).

دو. رسالت مادري

يکي ديگر از بهترين جلوه‌هاي زن در خانواده نقش مادري اوست که نتيجه‌اش تربيت فرزندان شايسته است و هيچ کاري هم­تاي آن نيست و از اين­رو، مورد تمجيد قرآن کريم قرار گرفته است:) وَ وَصَّيْنَا الْانسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَليَ‌ وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فيِ عَامَينْ‌ِ أَنِ اشْکُرْ ليِ وَ لِوَالِدَيْکَ إِليَّ‌َّ الْمَصِيرُ((لقمان/۱۴). در اين آيه پس از گرامي­داشت مقام پدر و مادر، جداگانه از رنج مادر ياد مي‌کند؛ ولي از پدر و وظايف او مانند تأمين هزينه‌هاي زندگي خانواده سخني نيست.

حضرت موسي(ع) برادرش هارون را با تعبير: )يَا بْنَ أُمَّ(اي پسر مادرم! ‌(طه/۹۴) خطاب مي‌کند و از عناوين ديگري مثل برادر ياد نمي‌کند و شايد نکته‌اش در اين باشد که غضب و خشم موساي کليم(ع) مظهر غضب خداي سبحان بود و اين غضب الاهي را رحمت ويژه الاهي فرو مي‌نشاند و در نتيجه ياد مادري که رحمت ويژه الاهي است، مي‌تواند غضب موسي(ع) را فرو نشاند. (جوادي آملي، ۱۸:۱۳۸۸/۵۷۴ و ۷:۱۳۸۵/۱۶۸). در روايات نيز اهتمام ويژه­اي به سهم مادر و تمجيد از مقام او شده است تا آنجا که رسول خدا(ص) بهشت را زير پاي مادران مي­ داند: الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ(طبرسي، ‌۸:۱۳۷۲/۴۳۱).

ب. نقش مرد در نظام خانواده

ايفاي نقش زن به تنهايي نمي­تواند سعادت خانواده را به همراه داشته باشد؛ چراکه بخشي از بسترسازي جهت ايجاد خانواده اسلامي منوط به انجام وظايفي از طرف مرد خانه است.

يک. مديريت خانواده

در امور اجرايي بايد يک مدير معيني انتخاب شود؛ زيرا با فکرها و نظرهاي گوناگون کارها سامان نمي‌پذيرد. پيامبر اعظم(ص) مي‌فرمايد: هرگاه سه نفر با هم مسافرت کرديد، يک نفر را از ميان خود به اميري و رياست برگزينيد(فيض کاشاني، ۴:۱۳۸۳/۵۸). اسلام با در نظر گرفتن وضعيت جسماني زن و مرد و تفاوت‌هاي ميان آن دو، کارها را تقسيم کرده و مديريت خانواده را به مرد سپرده است.

قرآن کريم در دو آيه: لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ(بقره/۲۲۸) و الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ(نساء/۳۴)، اصالت مديريت را بر عهده مرد مي­داند. در آيه دوم واژه قوّام گوياي اهميت موضوع قيوميت شوهر بر همسر است؛ زيرا هرگاه کار غير مهم باشد، مي‌گويند: «به آن قيام کنيد» و اگر مهم و حساس باشد، دستور مي‌دهند: «به آن قوّام باشيد».(جوادي آملي، ۲۱:۱۳۸۹/۳۸۸).

با توجه به سياق دو آيه که به جاي الفاظي؛ مانند بعول(شوهران) يا ازواج(همسران) از لفظ رجال(مردان) استفاده شده، روشن مي­شود که شوهر بودن به تنهايي شرط کافي براي مديريت خانواده نيست؛ بلکه شوهر بايد داراي مردانگي و توانايي دفاع از کيان خانواده و تکيه­گاه مطمئن براي زن باشد تا مديريت خانواده به دست او داده شود. اگر مردي اين صلابت و توانايي را نداشت يا به وظيفه‌اش عمل نکرد، او ديگر قيّم بر خانواده نخواهد بود و اگر هوش و ادراک و قدرت تدبير زني بيش از شوهرش بود و امور خانه با ثروت يا درآمد او اداره شد، دليلي ندارد که مرد فرمانرواي خانواده باشد. (همو، ۱۳۸۵: ۱۱/۲۶۴).

مرد رئيس خانواده، زن رئيس خانه

بايد توجه داشت که سرپرستي و رياست مرد در خانواده هيچ­گاه نبايد به معناي استبداد و زورگويي او منجر شود؛ چراکه سرپرستي مرد به منظور حمايت از سازمان خانواده و حفظ نظم و انضباط منزل است و اين به معناي ناديده گرفتن مقام زن در خانواده و جامعه انساني و ضايع کردن حقوق او نيست. (مطهري، مرتضي(بي­تا) :۳۲۲). از اين­رو، اسلام رياست داخلي خانه و خانه­داري را به عهده زن گذاشته است، چنان­که در اين زمينه پيامبر اعظم فرمود: هر فردي از افراد بني آدم رئيس است، مرد در امر خانواده و زن در امور خانه و خانه­ داري رياست دارد(متقي هندي، ۶:۱۴۰۹/۲۲). بر همين پايه است که فاطمه زهرا عليهاالسلام از واگذاري کارهاي داخل خانه توسط پيامبر(ص) به ايشان و کارهاي بيرون منزل به علي به اندازه­اي مسرور شد که فرمود: کسي جز خدا نمي­داند که چقدر خوشنود شدم از اينکه پيامبر(ص) مسئوليت مردان را بر دوش من ننهاد(مجلسي، ۴۳:۱۴۰۴/۸۱).(جوادي آملي، ۱۸:۱۳۸۸/۵۵۲).

دو. صيانت خانواده

يکي از مهم‌ترين مسئوليت‌هاي مردان مراقبت ويژه از خانواده خويش است تا نافرماني حق تعالي را نکنند و به عذاب الاهي گرفتار نشوند. خداي سبحان مي‌فرمايد: يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکمُ‌ْ وَ أَهْلِيکمُ‌ْ نَارًا(تحريم/۶). بي­گمان اگر مردي خود متخلق به آداب اسلامي و آراسته به تقوا نباشد، نمي‌تواند در اين زمينه مراقب خوبي باشد و شايد به همين دليل است که نخست مي‌فرمايد: قُواْ أَنفُسَکمُ‌ْ و سپس مي‌فرمايد: وَ أَهْلِيکمُ. همين مطلب در آيه ديگر نيز صادق است که مي‌فرمايد: )وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها(و خاندان خويش را به نماز فرمان ده و بر آن شکيبا باش(طه/۱۳۲). قرآن کريم از اين سنت حسنه در ميان انبياي الاهي: ياد مي­کند و درباره حضرت اسماعيل مي‌فرمايد: خاندان خود را پيوسته به نماز و زکات فرمان مي‌داد و نزد پروردگارش پسنديده بود(مريم/۵۵). اين سيره حضرت اسماعيل(ع) در زندگي او را مورد رضايت و پسند خداي سبحان قرار داد. (جوادي آملي، ۳:۱۳۸۷/۴۵۵ و ۵۰۹ و ۸:۱۳۸۶/۳۶۸).

سه. تأمين معيشت خانواده

اسلام براي خانواده و بستگان از نظر مالي، حقوقي قرارداده که بايد ادا شود؛ براي نمونه: تأمين نفقه پدر، مادر، فرزندان و همسر را به قدر کفايت اعم از خوراک، پوشاک و مسکن با شرايطي واجب دانسته و بر توسعه براي خانواده سفارش کرده است. از منظر شماري از روايات تأمين نفقه خانواده به عنوان نخستين چيز در ترازوي اعمال بنده(متقي هندي، ۱۶:۱۴۰۹/۲۷۶)، فضيلتي همانند جهاد(نوري، ۱۴۰۸: ۱۳/ ۵۵)، صدقه(کليني، ۵:۱۴۰۷/۹۳)، برخورداري از عزت و جوانمردي(صدوق، ۱۴۰۴: ۳/۱۶۶ و ۱۹۲)، مايه بهترين شدن(همان: ۵۵۵)، کفاره گناهان و حجاب در برابر آتش جهنم(شعيري، ۱۳۶۳: ۹۱ و ۱۰۳)، معرفي شده است. (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۳۵- ۲۳۹ و ۱۱:۱۳۸۵/۳۶۶-۳۷۹).

ج. نقش مشترک زن و شوهر در نظام خانواده

زن و شوهر افزون بر ايفاي وظايف اختصاصي در نظام خانواده، نقش­آفريني مشترکي را نيز برعهده دارند که آموزه ­هاي وحياني در اين زمينه، زيباترين نگاه­ها را به انسان مؤمن در اصلاح و به­پروري جامعه انساني مي ­دهد.

يک. فرزندآوري

خداي سبحان فرزنددار شدن را عمل صالحي مي­داند که والدين براي آخرت خود از پيش مي­فرستند: )نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّي شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ(‌(بقره/۲۲۳). در سخنان و سيره بزرگان دين، نگرش مثبتي به فرزند وجود دارد و در روايات، از فرزند با تعابيري چون: ميوه دل و نور ديده(طبرسي، ۱۳۷۲: ۲/۷۱۱)، مايه سعادت(کليني، ۶:۱۴۰۷/۴)، برکت(متقي هندي، ۱۴۰۹: ۱۶/۲۷۴)،، حامي هنگام پيري(حر آملي، ۱۴۰۹ :۲۱/۳۶۰)، صدقه جاري و ماندگار(شعيري، ۱۳۶۳: ۱۰۵) و... ياد شده است. اهميت فرزندآوري در منابع ديني تا جايي است که ازدواج با زن نازيبا؛ ولي بارور بر ازدواج با زن زيباي نازا ترجيح دارد(کليني، ۱۴۰۷: ۵/۳۳۳). (جوادي آملي، ۱۳۸۷: ۹/۴۵۹).

دو. تعليم و تربيت فرزندان

والدين بايد بدانند که زحمات آن­ها براي تربيت و بزرگ کردن فرزندان، داراي پاداش اخروي است و از اين­رو، فرزندان را بايد با ارزش­ها و الگوهاي الاهي تربيت کنند. از سنت‌هاي پسنديده حضرت ابراهيم خليل(ع) اين است که به فکر پرورش نسل شايسته بود و نه فقط صاحب فرزند شدن: )وَ اجْنُبْنيِ وَ بَنيَّ‌َّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ‌( ) رَّبَّنَا إِنيّ‌ِ أَسْکَنتُ مِن ذُرِّيَّتيِ بِوَادٍ غَيرِْ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلَوةَ؛ بِّ اجْعَلْني‌ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‌ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ((ابراهيم/۳۵-۴۰).

دو مسئله مهم در دعاي حضرت ابراهيم(ع) در حق فرزندانش بيان شده است؛ يکي اين­که از شرک و بت­پرستي به دور باشند و ديگر اين­که از برپادارندگان نماز قرار بگيرند. حضرت زکريا ۷ نيز از خداي سبحان فرزند پاک درخواست مي‌کند: رَبِّ هَبْ لي‌ مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّکَ سَميعُ الدُّعاءِ((آل‌عمران/۳۸). بندگان صالح خدا هم به پيروي از پيامبران از خداي سبحان فرزند صالح و مايه چشم روشني درخواست مي‌کنند: وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً((فرقان/۷۴). (جوادي آملي، ۱۳۸۳: ۶/۴۶۹ و ۱۳۸۶: ۷/۶۵).

در روايات اهل بيت(ع) براي فرزند، حقوقي را بر عهده والدين گذاشته است. رسول گرامي (ص) فرمود: حق فرزند بر پدر اين است که مادرش را گرامي بدارد و نام نيکو بر وي نهد و اگر پسر باشد، قرآن به وي بياموزد و او را پاک(ختنه) کند و اگر دختر باشد، سوره نور را به وي آموزش دهد و در ازدواج او شتاب کند(کليني، ۱۴۰۷: ۶/۴۹). امام سجاد (ع) مي‌فرمايد: حق فرزندت اين است که بداني از توست و در اين دنيا خوب و بدش به تو وابسته است(صدوق، ۱۴۰۴: ۲/۶۲۲). (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۴۲).

سه. گرامي­داشت و مهرورزي با فرزندان

رفتار کريمانه و بزرگواري با فرزندان از عوامل مهم سلامت رفتاري است. رسول خدا(ص) فرمود: فرزندان خود را گرامي بداريد و آنان را خوب تربيت کنيد که موجب مغفرت شماست(طبرسي، ۱۴۱۲: ۲۲۲).

فرزندان از نظر عاطفي همواره به مهر و محبت والدين نيازمندند. رسول خدا (ص) فرمود: هرکس فرزندش را ببوسد، خدا برايش نيکي مي‌نويسد(کليني، ۱۴۰۷: ۶/۴۹). نيز فرمود: فرزندانتان را بسيار ببوسيد(نيشابوري: ۳۶۹). عبدالله بن مسعود گويد: نزد پيامبر B بودم، وقتي حسين بن علي c وارد شد، پيامبر (ص) وي را گرفت و بوسيد و دهانش را بر دهان وي نهاد و فرمود: خدايا! من او را دوست مي‌دارم، پس تو نيز دوست بدار او را و هر که وي را دوست مي‌دارد(خزاز قمي، ۱۴۰۱: ۸۱). (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۷۳، ۷۷، ۲۴۶ و ۲۵۰).

چهار. رعايت مساوات ميان فرزندان

فرزندان انتظار دارند که پدر و مادر در زندگي با ايشان به عدالت رفتار کنند و از هرگونه تبعيض درباره آنان دوري کنند تا از آثار مخرب آن؛ مانند بدبيني، کينه و عقده نسبت به والدين در امان باشند. رسول خدا(ص) فرمود: عدالت را در ميان فرزندان خود مراعات کنيد، همان­گونه که دوست داريد در نيکي و لطف به شما به عدالت رفتار کنند(طبرسي، ۱۴۱۲: ۲۲۰). نيز آن حضرت فرمود: بين فرزندانتان در هدايا به مساوات عمل کنيد(طوسي، ۱۴۰۷: ۳/۵۶۴). آن حضرت به مردي نگريست که دو فرزند داشت و فقط يکي از آن دو را بوسيد. فرمود: چرا مساوات را ميان آن دو رعايت نکردي؟ (کوفي، بي­تا: ۵۵).

د. وظايف فرزند در نظام خانواده

يک. احسان به والدين

خداي سبحان پس از عبادت خويش، نيکي به والدين را به بندگان حکم کرده است:)وَ قَضي‌ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً((إسراء/۲۳). در قرآن کريم يکي از ويژگي­هاي برجسته پيامبران نيکي به پدر و مادر بيان شده است، چنان ­که درباره حضرت يحيي(ع) مي ­فرمايد: وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ(‌(مريم/۱۴). خداي سبحان حتي از کمترين برخورد ناخوشايند فرزند با پدر و مادر نهي مي­فرمايد: )لا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَريما؛ به آنان کلمه­اي ناخوشايند مگو و به آنان پرخاشگري مکن و با ادب و احترام با آنان سخن بگو(إسراء/۲۳). (جوادي آملي، ۱۳۸۵: ۷/۳۳۳ و ۱۳۸۷: ۱۴/۶۰۱).

احسان به پدر و مادر از دستورات بين‌المللي اسلام به شمار مي‌آيد و در آن مسلمان بودن شرط نيست؛ يعني اگر پدر و مادر غير مسلمان هم باشند، احترام آن‌ها و تأمين نيازهايشان بر فرزند واجب است: وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً (و در دنيا با آنان به نيکي معاشرت و همراهي کن(لقمان/۱۵). )وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلّ‌ِ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبّ‌ِ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّيَانيِ صَغِيرًا(و از سر مهرباني بال فروتني را براي آن دو بگستر و بگو: پروردگارا! بر آنان رحمت آور، چنان­که مرا در کودکي پروردند(اسرا/۲۴).

امام باقر(ع) فرمود: خدا در سه چيز براي هيچ­کس رخصتي قرار نداده است:[يکي از آن­ها] نيکي به والدين است؛ نيکوکار باشند يا بدکار (کليني، ۱۴۰۷: ۲/۱۶۲). نيکي به والدين به دنيا منحصر نيست؛ بلکه شامل عالم برزخ نيز مي­شود. رسول خدا ۹ مي­فرمايد: سرور نيکوکاران در قيامت مردي است که به والدين خود پس از مرگشان نيکي کند(مجلسي، ۱۴۰۴: ۷۱/۸۶). (جوادي آملي، ۱۳۸۲: ۵/۳۵۳).

دو. اطاعت از والدين

گستره حقوق پدر و مادر بر فرزندان قابل مقايسه با حقوق فرزندان بر پدر و مادر نيست؛ زيرا وقتي بحث از حقوق پدر و مادر مي‌آيد، بزرگان دين در احاديث نوراني چنين مي­فرمايند: [فرزند] در همه چيز جز در معصيت خداي سبحان، از پدر و مادر اطاعت کند(سيد رضي، ۱۴۱۴: ۵۴۶). در اهميت فرمانبري از والدين همين بس که رسول خدا(ص) فرمود: رضايت پروردگار در رضايت والدين و خشم پروردگار نيز در خشم والدين است(نوري، ۱۴۰۸: ۱۵/۱۷۴).

سه. کمک به والدين در تأمين نيازها

يکي از جلوه­هاي خدمت به پدر و مادر کمک مالي به آن­هاست. قرآن کريم در مسئله انفاق، حق پدر و مادر را از حقوق ديگران بالاتر مي­داند و مي­فرمايد: )قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامي‌ وَ الْمَساکينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ(بگو : هر مالي انفاق کنيد، براي پدر و مادر و خويشاوندان نزديک­تر و يتيمان و بينوايان و در راه مانده است(بقره/۲۱۵).(جوادي آملي، ۱۰:۱۳۸۷/۵۱۷).

۲ ـ عفت و پاک­دامني

عامل مهم ديگري که موجب پايداري خانواده مي­شود، عفت و پاکدامني است. عفت به معناي حفظ نفس از تمايلات و شهوات نفساني است(مصطفوي، ۸:۱۳۸۵/۱۸۰). امام علي(ع) مي‌فرمايد: عفت، پايداري در برابر شهوت است(تميمي آمدي، ۱۳۶۶: ۲۸۴). در روايات از حفظ عفت به عنوان يکي از بهترين عبادت­ها ياد شده است. امام باقر(ع) مي‌فرمايد: هيچ عبادتي در پيشگاه خداوند برتر از پاکي شکم و عفت در امور جنسي نيست(کليني، ۱۴۰۷: ۲/۸۰). (جوادي آملي، ۱۳۸۶: ۱۲/۴۹۳). عفت و پاکدامني داراي آثار و فوايد فراواني است؛ از جمله: مصونيت همسر از ناپاکان(کليني، ۱۴۰۷: ۵/۵۵۴)، استحکام پيوند خانوادگي(تميمي آمدي، ۱۳۶۶: ۲۵۶) و جلب اعتماد همسر(مجلسي، ۱۴۰۴: ۱۰۰/ ۲۹).

عوامل حفظ عفت

مهم­ترين عواملي که براي تحصيل و حفظ ملکه عفت در آموزه­هاي ديني بيان شده، بدين قرار است: يک. ايمان. مؤمنان؛ اعم از مردان و زنان، در قرآن و روايات به برخورداري از صفت پاک­دامني ستوده شده ‌اند(مومنون/۱-۵؛ نور/۳۰ و ۳۱)؛ (تميمي آمدي، ۱۳۶۶: ۸۹). صفت ارزشمند عفت بر هر فرد مؤمني زيبنده است؛ اما براي زنان زيبنده‌تر است(جوادي آملي، ۱۳۸۹: ۲۱۱) و از اين­رو، حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا ۳ در پاسخ پرسش پدرش که فرمود: شايسته‌ترين زن نزد تو کيست؟ عرض کرد: کسي که مردان او را نبينند و او نيز مردان را نبيند. (همو، ۱۳۸۸: ۱۸/۲۲۶).

دو. تأمين مشروع نيازهاي جنسي. کسي که در محيط خانه و از طريق مشروع به خواهش­هاي جنسي خود پاسخ گويد، زمينه بي‌ عفتي را کاهش داده و کمتر در لغزشگاه­هاي جنسي مي ­لغزد.

سه. آراستگي همسر. هرکس بر اساس فطرت خويش از آراستگي و زيبايي لذت برده و از زشتي، ژوليدگي و مراعات نکردن نظافت متنفر است و از اين­رو، در احاديث به مردان و زنان متأهل سفارش شده که با آراستگي خود موجبات پاک­دامني همسران را فراهم سازند(متقي هندي، ۱۴۰۹: ۶/۶۴۰؛ کليني، ۱۴۰۷: ۵/۵۶۷ و ۵۰۹).

چهار. حيا. انسان به همان ميزان که از صفت پسنديده شرم و حيا بهره‌مند است، از کارهاي زشت و نامشروع دوري مي‌کند و حيا مايه پاکدامني است (تميمي آمدي، ۱۳۶۶: ۲۵۶).

پنج. غيرت. دست پرتوان آفرينش اسباب غيرت و جوانمردي را که مانع بي­عفتي مي­شود، در وجود آدمي نهاده است. (سيد رضي، ۱۴۱۴: ۴۷۷؛ همان، ۵۲۹). غيرت فقط اين نيست که انسان به دستور) يحفَظُواْ فُرُوجَهُمْ(ديگري را به حريم خود راه ندهد؛ بلکه افزون بر آن، به دستور يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ نبايد به حريم ديگري هم وارد شود. بنابراين، انسان با تحقق سه عنصر در وجودش صاحب غيرت است؛ کسي که خود را شناخت و از ورود به مرز ديگري خودداري کرد و اجازه نداد ديگري وارد مرز وي شود. (جوادي آملي، ۱۳۹۰: جلسه دوم تفسير سوره نور)،.

شش. حفظ حريم روابط جنسي در خانه. جلوگيري از آگاهي فرزندان نسبت به روابط جنسي پدر و مادر، مايه حفظ عفت در خانواده مي‌شود. قرآن کريم درباره جزئيات بسياري از احکام سخني نگفته است؛ اما در مباحث مربوط به خانواده مسائل ريز را هم بيان کرده است. خداي سبحان به والدين مي‌فرمايد: فرزندان خردسال را که زشت و زيبا را تشخيص مي‌دهند، طوري تربيت کنيد که بدون اجازه وارد اتاق خصوصي شما نشوند و در سه وقت شبانه روز با اجازه قبلي وارد شوند(نور/۵۸).

کودکان قبل از رسيدن به سن بلوغ حتي در شيرخوارگي‌ نبايد با صحنه­هاي جنسي برخورد کنند يا در برابر آن­ها از اين موضوع گفت­وگو شود يا عکس يا صحنه تحريک­کننده­اي را ببينند؛ چون در آن صورت دچار بلوغ‌ زودرس مي­شوند. از اين­رو، پيامبر(ص) مي­فرمايد: مبادا زن و شوهر در حالي که کودکي در گهواره به آ­ن­ها مي­نگرد، آميزش جنسي کنند(مجلسي، ۱۴۰۴: ۱۰۰/۲۹). (جوادي آملي، ۱۳۹۰: جلسه سي و پنجم تفسير سوره نور).

۳ ـ گذشت

عامل مهم ديگر پايداري و تأمين سعادت خانواده، گذشت است. در صحنه زندگي مشترک، کمتر کسي را مي‌توان يافت که از عيب، پاک بوده و از لغزش، مصون باشد. به طور طبيعي نمي‌توان انتظار داشت همه رفتارهاي يک فرد درست و پسنديده باشد. اگر قرار باشد زن و شوهر از لغزش‌هاي همديگر تلافي­جويانه انتقام بگيرند، صحنه زندگي را جهنم سوزاني از خشم، کينه و نفرت فرا خواهد گرفت و اينجا جز مکارم اخلاقي و فضايل عالي‌ انساني همچون گذشت و تغافل چاره­ساز نخواهد بود.

خداي سبحان کساني را که از لغزش­هاي ديگران مي‌گذرند، ستوده و در وصف آن­ها مي‌فرمايد: )وَالْکاظِمينَ الْغَيْظَ وَالْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ الله يُحِبُّ الُمحْسِنينَ((آل عمران/۱۳۴). رسول خدا(ص) مي‌فرمايد: آيا بهترين اخلاق دنيا و آخرت را به شما خبر ندهم؟ گذشتن از کسي که به تو ستم کرده‌ است(کليني، ۱۴۰۷: ۲/۱۰۷). امام علي ۷ مي‌فرمايد: کمي عفو و گذشت، زشت ‌ترين عيب­ها و شتاب در انتقام از بزرگ­ترين گناهان است(تميمي آمدي، ۱۳۶۶: ۴۶۵). آن حضرت در سخني ديگر مي‌فرمايد: بدترين مردم کسي است که از لغزش نمي‌گذرد و عيب­ها را نمي ‌پوشاند(همان، ۲۴۵). (جوادي آملي، ۱۳۸۹: ۲۱/۲۵۸).

زندگي توأم با اغماض و گذشت، مايه آرامش و آسايش روحي زن و شوهر و اهل خانه، زدودن کينه­ها و تيرگي­ها(ري شهري، ۱۴۱۶: ۶/۳۶۷)، عزت و احترام(کليني، ۱۴۰۷: ۲/۱۰۸) و طول عمر(ديلمي، ۱۴۰۸: ۱۸۴) خواهد بود.

۴ ـ پيوند با خويشان
پايداري ازدواج در پرتو حرکت هر يک از اعضاي خانواده در مسير تربيت توحيدي است و صله رحم و پيوند با خويشان يکي از آموزه­هاي مهم الاهي است که در قرآن و سنت بر انجام آن تأکيد فراواني شده است. خداي سبحان در وصف خردمندان مي­فرمايد: )وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ( (رعد/۲۱). از امام صادق (ع) پرسيدند که خدا در اين آيه به چه فرمان داده است؟ فرمود: از جمله آن­ها صله رحم است(عياشي، ۱۳۸۰: ۲/۲۰۸).

منظور از ارحام و خويشان فقط نزديکان نسبي نيستند؛ بلکه بستگان سببي را هم در برمي‌گيرد، چنان‌که اين مطلب از خطبه عقدي که پيامبر اکرم‌ ۹ در مراسم ازدواج حضرت علي و حضرت زهرا ۸ و نيز حضرت جواد(ع) در مراسم ازدواجشان خواندند(کليني، ۱۴۰۷: ۵/۳۷۳)، استفاده مي‌شود: خداوند دامادي را نسب لاحق قرار داد(إربلي، ۱۳۸۱: ۱/۳۰۶). پس دامادي همانند نسب، محرميت و رحامت را در پي دارد. (جوادي آملي،۱۳۸۶: ۲/۵۵۹).
۵. پاي­بندي به اخلاق و حقوق

خانواده را اخلاق اداره مي­کند و حقوق براي شرايط غير عادي است؛ زماني که اوضاع دگرگون مي­ شود و عشق، ايثار و فداکاري جاي خود را به ناسازگاري و زياده ­خواهي مي ­دهد، در اين صورت حقوق به کار مي ­آيد. از اين ­رو، در منابع اسلامي آراستن به اخلاق حسنه عاملي بسيار موثر در استحکام بنياد خانواده و زندگي مشترک شناسايي شده است. در روايتي شخصي به نام حسين بن بشَّار مي‌گويد: نامه‌اي به امام رضا ۷ نوشتم و در آن به حضرت عرض کردم که من قوم و خويشي دارم از من [دخترم را] خواستگاري کرده؛ ولي در او بدخويي است. حضرت فرمود: اگر بد اخلاق است، به او دختر نده(طبرسي، ۱۴۱۲: ۲۰۱). (جوادي آملي، ۱۳۸۹: ۲۱/۵۰-۵۹).

يک. جلوه ­هاي اخلاق در خانواده

۱-هم­نشيني و هم ­غذا شدن با خانواده
رسول خدا(ص) مي­ فرمايد: نشستن مرد در کنار خانواده­اش نزد خدا دوست داشتني­تر از اعتکاف در اين مسجد من(مسجدالنبي) است(ورام، بي­تا: ‌۲/۱۲۱). آن حضرت در حديث ديگري يکي از نشانه‌هاي تواضع را هم‌غذا شدن مرد با خانواده‌اش مي‌داند و مي‌فرمايد: آيا شما را به پنج چيز آگاه نکنم که اگر در کسي باشد متکبر نيست؟ [يکي از آن­ها] اين است که مرد با خانواده‌اش غذا بخورد(نوري، ۱۴۰۸: ۳/۲۵۴ ـ ۲۵۵). امام صادق(ع) فرمود: شايسته نيست کسي غذايي را به خود اختصاص دهد و خانواده‌اش را در آن سهيم نسازد(قمي، ۱۴۰۴: ۱/۳۸۷). (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۳۷).

۲- تقدم خانواده بر ديگران

در فرهنگ اسلامي اولويت خانواده يک اصل به شمار مي­آيد. رسول خدا(ص) مي­ فرمايد: هرگاه خدا به يکي از شما خيري عطا کرد، ابتدا خود و خانواده ­اش را از آن بهره­ مند سازد. (سيوطي، ۱۴۰۱: ۱/۷۳؛ مجلسي، ۱۴۰۴: ۳۶/۳۶۲). نيز فرمود: از خانواده آغاز کنيد و هر کسي که نزديک‌تر است، مقدم بداريد(کليني، ۱۴۰۷: ۵/۶۷). (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۳۶).

۳ ـ نيکي مرد به همسر

امام علي(ع) فرمود: به راستي زن ريحانه(شاخه گل) است و قهرمان نيست، پس در هر حال با وي مدارا کن و با او همراهي و رفتار نيکو داشته باش تا زندگي­ات با صفا گردد(صدوق، ۱۴۰۴: ۴/۳۹۲).

اميرمومنان(ع) مي‌فرمايد: روزي رسول خدا بر ما وارد شد و فاطمه کنار ديگي نشسته بود و من عدس پاک مي‌کردم. فرمود: اي اباالحسن! گفتم: لبيک اي رسول خدا! فرمود: از من بشنو و من سخن نمي‌گويم، مگر از جانب پروردگارم؛ هيچ مردي نيست که همسرش را در خانه ياري دهد، مگر اينکه براي او عبادتي بسيار فراوان از روزه و شب­زنده‌داري به شمار مي‌آيد و در پايان فرمود: اي علي! به عيال(همسر) خدمت نمي‌کند، مگر صديق يا شهيد يا مردي که خدا برايش خير دنيا و آخرت را خواسته باشد(شعيري، ۱۳۶۳: ۱۰۲).

در نقطه مقابل، روايات فراواني از تباه کردن خانواده و بدرفتاري با همسر نهي کرده است. رسول خدا (ص) فرمود: از رحمت خدا بسيار دور است کسي که خانواده خود را تباه کند(کليني، ۱۴۰۷: ۴/۱۲). همچنين فرمود: براي هلاکت مرد همين بس که خانواده خود را تباه کند(تميمي، ۱۴۱۹: ۲/۱۹۳). پيامبر در تشييع سعد بن معاذ با احترام ويژه حاضر شد؛ ولي پس از دفن او فرمود: عذاب قبري بر سعد اصابت کرد. سبب را پرسيدند. فرمود: آري، رفتار او با خانواده‌اش تند بود(صدوق، ۱۴۱۶: ۳۱۰).

در مذمت سخت­گيري بر خانواده از رسول خدا (ص) روايت شده است که فرمود: بدترين مردم مردِ سختگير بر خانواده است(سيوطي، ۱۴۰۱: ۲/۷۷). شخصي پرسيد: اي رسول خدا! مراد از سخت­گيري بر خانواده چيست؟ فرمود: مرد هرگاه وارد خانه شد، همسرش بترسد و فرزندش بهراسد و بگريزد و هرگاه از خانه بيرون رفت، همسرش بخندد(هيثمي، ۱۴۰۸: ۸/۲۵).

در روايات بسياري به مردان سفارش شده که در برابر بداخلاقي همسران شکيبايي ورزند تا از پاداش بزرگي بهره­مند شوند. رسول خدا (ص) فرمود: هر مردي به خاطر خدا بر بداخلاقي همسرش شکيبايي کند، خدا براي صبر وي در هر بار، پاداشي همانند پاداش صبر ايوب c در برابر بلاي او به وي مي‌دهد(صدوق، ۱۳۶۴: ص ۲۸۷). (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۴۰).

۴ ـ نيکي به شوهر

انسان در رشد و تعالي خود نيازمند همسر است. از اين­رو، رسول خدا(ص) از اينکه زنان ازدواج را ترک و خود را از شوهران بي‌نياز کنند، نهي فرموده است. زناني که دشواري‌هاي ازدواج و زندگي مشترک را به سبب خودکفايي مالي يا هر دليل ديگر تحمل نمي‌کنند، فضيلت­هاي بزرگي را از دست مي‌دهند که جبران‌پذير نيست. زني به امام صادق عرض کرد: من زني از دنيا بريده هستم. آن امام همام فرمود: مراد تو چيست؟ گفت: ازدواج نمي‌کنم. امام صادق پرسيد: چرا؟ گفت: مي‌خواهم به فضيلتي برسم. امام فرمود: [از اين مرام] باز گرد؛ اگر در ترک ازدواج فضيلتي بود، فاطمه  به آن سزاوارتر از تو بود؛ زيرا هيچ‌کس از او در فضيلت پيشي نگرفت(کليني، ۱۴۰۷: ۵/۵۰۹).

پيامبر(ص) فرمود: اگر مي‌خواستم به کسي دستور دهم که براي ديگري سجده کند، به زن مي‌گفتم که براي شوهرش سجده کند(همان، ۵۰۸). امام باقر فرمود: براي زن، شفيعي مؤثرتر از رضايت همسرش نيست. وقتي که حضرت فاطمه درگذشت، اميرمؤمنان  بر سر تربت او گفت: خدايا! من از دختر پيامبرت راضي هستم(صدوق، ۱۴۰۳: ۵۸۸).

رسول خدا مي‌فرمايد: زني که شوهرش را بيازارد، مادامي که شوهرش را ياري و او را از خود راضي نکند، خدا نماز او و هيچ‌يک از کارهاي نيکش را نمي‌پذيرد؛ گرچه آن زن همه روزگارش را روزه بگيرد و به عبادت بپردازد و بردگاني را آزاد سازد و اموالش را در راه خدا ببخشد و اين زن [تا چنين باشد] نخستين کسي است که وارد آتش مي‌شود. سپس افزود: همانند اين کيفر براي شوهر هم هست، چنانچه همسرش را از روي ستم بيازارد(مجلسي، ۱۴۰۴: ۷۳/۳۶۳). همچنين آن حضرت فرمود: هر زني همسرش را با گفتار خود بيازارد، خدا هيچ عملي را از او نمي‌پذيرد(صدوق، ۱۴۰۴: ۴/۱۴). (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۶۸).

۵ ـ مشورت با اعضاي خانواده

انسان خردمند عقل جمعي را پشتوانه­اي محکم در تصميم­گيري خود مي­داند. پيامبر اکرم مي‌ فرمايد: هيچ پشتوانه‌اي محکم‌تر از مشاوره نيست (کليني، ۱۴۰۷: ۸/۲۰). امام علي(ع) مي ‌فرمايد: خردمند، خويش را از مشاوره بي‌نياز نمي‌داند(تميمي آمدي، ۱۳۶۶: ۴۴۱). زن و شوهر نيز نبايد خود را از مشورت يکديگر بي‌نياز ببيند. قرآن کريم به اين موضوع به ويژه در مسائل مهم تربيت فرزندان تصريح کرده و مي­فرمايد: فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا(بقره/۲۳۳). منظور از «تشاور» در اين آيه هم­فکري، هم­رأيي و مشاوره ميان زن و شوهر است و بدون ترديد، رضايت و رأي هر دو، براي صلاح حال فرزند شرط شده است؛ چون مادر چيزهايي از تربيت فرزند مي‌ داند که پدر نمي‌ داند. در موارد ديگر نيز سزاوار است که شوهر از رأي و نظر همسر خويش بهره‌ مند گردد؛ چراکه برخي زنان از بهره هوشي و خرد بالاتري برخوردار هستند. امام صادق ۷ مي­فرمايد: چه بسا زني [در دين] شناختي ژرف‌تر از مرد دارد(کليني، ۱۴۰۷: ۴/۳۰۶). (جوادي آملي، ۱۳۸۵: ۱۱/۳۷۶).

۶ ـ احترام متقابل‌

دين و خرد به ما مي ‌آموزد که به ديگران احترام بگزاريم و حرمت يکديگر را پاس بداريم. در امور خانوادگي نيز رعايت چنين اصلي ضروري است و هر يک از زن و مرد بايد نهايت تمجيد و احترام را نسبت به همسر خويش اعمال کنند و در هيچ شرايطي کمترين اهانتي به شريک زندگي خود نکنند. امام باقر(ص) به مردان چنين سفارش مي‌ فرمايد: هرکس زن مي گيرد، بايد او را احترام کند(حميري، ۱۴۱۳: ۳۳). نيز امام صادق(ع) به زنان مي­ فرمايد: بسيار سعادتمند است بانويي که به همسرش احترام گزارد و او را نيازارد و در همه حال از او فرمان برد(مجلسي، ۱۴۰۴: ۷۳/۳۵۴). البته مرز اطاعت از شوهر تا زماني است که خواسته هاي مرد از دايره شرع و حقوق خارج نباشد. (جوادي آملي، ۱۳۹۱: ۲۶۹). خلاصه اين­که، رفتار به هنجار و مؤدبانه زن و شوهر، الگوي فرزندان خانواده مي‌ گردد و افزون بر شيريني زندگي، بهترين ارثي است که به فرزندان منتقل مي‌ شود و بدين­سان اين خصلت پسنديده در جامعه شاخ و برگ مي‌ گستراند.

دو. رعايت حقوق زن و شوهر

شرع مقدس براي استحکام حيات خانواده حقوق و وظايف مخصوصي را به نفع هر يک از اعضاي آن وضع کرده تا مرز مسئوليت‌ها و انتظارات نسبت به يکديگر معلوم‌گردد. قرآن کريم از آن حقوق با تعبيري جامع ياد کرده است: وَ لَهُنَّ مِثلُ الّذي عَليهِنَّ بِالمَعروفِ(و براي آن زنان [حقوقي] است مانند آنچه [از تکاليف] بر آن‌ها(مردان) است به شيوه نيکو و پسنديده (بقره/۲۲۸). معناي آيه اين است که زن و شوهر آنچه را که مورد تأييد عقل و روايت است، رعايت کنند(جوادي آملي، ۱۳۸۵: ۱۱/۲۶۲ ). در اينجا به برخي از آن حقوق اشاره مي­ شود:

۱ ـ تأمين نفقه، حق زن بر شوهر

درباره زنان و حقوق آنان، اسلام در مقايسه با جاهليت، ديدگاه جديدي را ارائه کرده است. بدين­سبب مردم از پيامبر درباره زنان، فراوان مي‌پرسيدند تا آن­که آيه نازل شد:) و يَستَفتونَکَ فِي‌النِّساءِ قُلِ‌اللهُ يُفتيکُم فيِهِنّ(و درباره زنان از تو فتوا مي­خواهند، بگو خدا درباره آنان به شما فتوا مي­دهد(نساء/۱۲۷). (ر. ک. طباطبايي، ۱۴۰۳: ۵/۹۸).

يکي از شرايط و حقوق واجب بر مرد که توسط دين اسلام پايه­ريزي شده است، پرداخت مهريه و حق نفقه زن؛ مانند تأمين خوراک، پوشاک و مسکن است(جوادي آملي، ۱۳۸۸: ۱۷/۲۵۱). خداي سبحان مي‌فرمايد: )وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَة(مهر زنان را که هديه­اي است، به آنان بدهيد(نساء/۴).

البته اين حقوق مادي نماي ظاهري ساختمان خانواده را زيبا مي‌کند؛ ولي پايه‌هاي آن به وسيله حقوق معنوي و اخلاق استحکام مي‌يابد که آن محبت و مودت است(جوادي آملي، ۱۳۸۴: ۳۰۶). مردي خدمت پيامبر رسيد و با شگفتي پرسيد: چگونه است که مردي با زني ازدواج مي­کند که هرگز پيش از آن همديگر را نديده­اند؛ اما همين ­که ازدواج صورت مي ­گيرد و مرد بر زن وارد مي ­شود، هيچ­­­ چيز براي آن­ها دوست داشتني ­تر از ديگري نيست؟ پيامبر(ص) در پاسخ او اين آيه را قرائت فرمود: وَ جَعَلَ بَينَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً((بقره/۱۱۰؛ مزمل/۲۰). از اين­ رو، بالا بودن مهريه، مقدار جهيزيه و اموري همانند آن هرگز موجب دوام و پايداري خانواده نمي­شوند و چه بسا تأثير عکس داشته باشد، چنان­که امام صادق(ع) فرمود: اما بدشگوني زن در بسياري مهر اوست. (کليني، ۱۴۰۷: ۵/۵۶۷). (جوادي آملي، ۱۳۸۸: ۱۸/۱۸۴).

۲ ـ هم­خوابي و فرمان­بري، حق شوهر بر زن

شوهر حق دارد هر زمان که بخواهد از همسر خويش بهره ببرد. خداي سبحان مي ‌فرمايد: نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأْتوا حَرثَکُم انّي‌ شِئتم(همسرانتان کشتزار شمايند پس هرگاه خواستيد، به کشتزار خود در آييد(نساء/۲۲۳). مگر آن­که زن مانع شرعي؛ مانند حيض، احرام، اعتکاف، روزه يا وظيفه مهم‌تري داشته باشد. از جمله حقوق شوهر، اطاعت کردن زن از اوست؛ اما اين اطاعت فقط در حد تکاليف مربوط به شوهرداري واجب است؛ از قبيل مسائل زناشويي، رفت و آمد زن و رفت و آمد ديگران به خانه. خداي سبحان مي‌فرمايد: فَان اطَعنَکُم فَلاتَبغوا عَلَيهِنَّ سَبيلا(پس اگر آنان از شما اطاعت کردند، راهي براي تعدي و آزارشان مجوييد(نساء/۳۴). (جوادي آملي، ۱۳۸۸: ۱۸/۵۵۶).

نتيجه ­گيري

خانواده و پايداري آن به عنوان يکي از شاخص­هاي تعالي جامعه همواره کانون توجه انديشمندان و عالمان بوده است و از اين­رو، اهميت اين موضوع در بسياري از آثار آيت الله العظمي جوادي آملي کاملا مشاهده مي­ شود. در مقاله حاضر مهم­ترين زمينه ­ها و عوامل پايداري خانواده از ديدگاه معظم­له به گونه فشرده تبيين شد و اين نتايج به دست آمد:

۱ ـ شناخت جايگاه زن و مرد در نظام هستي بايد به عنوان زمينه مهم پايداري خانواده مورد توجه قرار گيرد؛ چراکه اسلام زن و مرد را در فضيلت انساني برابر مي­داند که دو صنف از يک حقيقت هستند، نه دو نوع با حقيقت مستقل؛ آن­گونه که غربي­ها و ديگران مي­پندارند.

۲ ـ ملاک اصلي انتخاب همسر در آموزه­هاي وحياني، ايمان، تقوا، اصالت و نجابت است، نه امور مادي و دنيوي.

۳ ـ زن و مرد بايد از روي اختيار و با توجه به علايق و رغبت‌هاي خويش دست به انتخاب همسر زده و از پذيرش همسر تحميلي پرهيز کنند.

۴ ـ اسلام در انتخاب همسر بيشتر به هم­ساني و هم­سويي در ارزش­هاي معنوي تاکيد مي­ورزد.

۵ ـ در نظام خانواده اسلامي نقش ويژه زن بر انجام رسالت همسري و مادري، و نقش ويژه مرد بر مديريت خانواده، صيانت از آن و تامين هزينه ­هاي زندگي، متمرکز است. فرزندآوري، تعليم وتربيت فرزندان، مهرورزي با آنان و رعايت مساوات ميان آن­ها، مهم­ترين وظيفه مشترک زن وشوهر به شمار مي­ رود. احسان به والدين، اطاعت از آنان و ياري پدر و مادر در تامين نيازهاي زندگي از وظايف فرزندان ياد شده است.

۶ ـ براي عفت و پاک­دامني همسر به عنوان يکي از بهترين عبادت­ها آثار مهمي؛ از جمله: مصونيت همسر از ناپاکان، استحکام پيوند خانوادگي و جلب اعتماد همسر بيان شده است. در روايات، عناصري مانند: ايمان، تأمين مشروع نيازهاي جنسي، آراستگي همسر، حيا، غيرت و حفظ حريم روابط جنسي در خانه، به عنوان عوامل مؤثر در حفظ عفت مورد تاکيد قرار گرفته است.

۷ ـ در صحنه زندگي مشترک، اقدام تلافي­جويانه و انتقام در برابر لغزش­ها با پايداري خانواده سازگار نيست؛ بلکه در اين باره جز رعايت مکارم اخلاقي و فضايل عالي‌ انساني همچون گذشت و تغافل چاره­ساز نخواهد بود.

۸ ـ صله رحم و ارتباط با خويشان يکي ديگر از عوامل مهم پايداري خانواده است که در قرآن و سنت به عنوان اوصاف خردمندان بر انجام آن تأکيد فراواني شده است و گستره آن همه بستگان نسبي و سببي را شامل مي­شود.

۹ ـ آموزه­هاي وحياني عامل موثر در استحکام بنياد خانواده را، پاي­بندي و آراستن به اخلاق حسنه معرفي کرده است و بز اين باور است که خانواده را اخلاق اداره مي­کند و حقوق براي شرايط غير عادي است. در متن مقاله به برخي از جلوه­هاي اخلاق نيک و حقوق زن و شوهر اشاره شده است.

منبع:مهر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین