۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۰۶
عقیق:سجاد اسلامیان: نهم شهریور هر سال کسانی که برای زنده بودن او دست به دعا بر میدارند از بزرگیاش میگویند و از خصائصاش؛ خصائصی که او را از هر فرد دیگری در تاریخ صدساله اخیر تشیع متمایز کرده است.
امام موسی صدر فردی است که خصائص بسیارش همیشه زبانزد یاران، دوستان و خانوادهاش بوده است و بارها در رسانههای مختلف از تلویزیون گرفته تا روزنامه و سایت بیان شده است.
آنچه که اما مهم بوده و این روزها برای حضور ایران در عرصه جهانی مهم است این است که این سوال را بپرسیم که امام موسی صدر یک ایرانی بود یا یک لبنانی؟
شاید جواب این سوال ساده باشد؛ رجوع به شناسنامه امام موسی صدر نشان میدهد او در سال 1307 در قم به دنیا آمده است و پدرش جانشین آیتالله حائری موسس حوزه علمیه قم بوده است.
اما به واقع جواب این سوال به این راحتی نیست؛ او کسی است که در طول حضورش در لبنان بین سالهای 1338 تا 1357 به چهرهای ملی برای مردم این کشور تبدیل شد تا جایی که در اوج جنگهای داخلی لبنان و پیش از ربوده شدن وی مجله اشپیگل در یک نظرسنجی درباره چهرهها و گروههای مورد حمایت مردم لبنان اعتراف میکند که اگر کسی باشد که مردم لبنان از مسیحی و سنی و شیعه بخواهند دور او جمع شوند آن شخص امام موسی صدر است.
اگرچه امام موسی صدر ماموریت رهبری شیعیان لبنان را برعهده داشت و تلاشهای او موجب احیای هویت از دست رفته شیعیان این کشور شد اما او نه تنها به عزت شیعیان که به عزت و احترام اهلسنت و مسیحیان توجه زیادی داشت تا جایی که او را «پرچمدار گفتوگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان» میخوانند.
نگاهی به سخنرانیها و نامههای امام موسی صدر در طول حضورش در لبنان از سخنرانی در مساجد لبنان تا سخنرانیهای معروفش در دیرالمخلص در جنوب و کلیسای مارمارون در شمال لبنان و .. چنان است که گویا او یک لبنانی است و برای عظمت و عزت مردم لبنان و این سرزمین تلاش میکند.
اقدامات اجتماعی او اعم از عضویت در هیئت امناء «جنبش حرکت اجتماعی»، تاسیس حرکه المحرومین، امدادرسانی به اهلسنت جنگ زده و ... همگی نشان میدهد.
همه آنچه گفته شد و گفته نشد نشان از این دارد که امام موسی صدر در بحبوحه جنبشهای ناسیونالیستی در منطقه به عنوان یک مبلغ دینی و نماینده فرهنگی ایران با ایدهای انقلابی همه آنچه در توان داشت برای عزت لبنان که کشور خودش نبود تلاش کرد و در این راه بود که با توطئه دشمنان روبرو شده و ربوده شد.
و این خود یک الگو برای هر کسی است که برای صدور فرهنگی انقلاب اسلامی و اسلام و فرهنگ وحدت و مقاومت تلاش میکند.
رایزنی به واقع رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی است و مبلغی مبلغ واقعی تشیع انقلابی است که در کنار توجه به اصول فرهنگ وحدت و مقاومت و فرهنگ انقلاب اسلامی که خود برگرفته از اسلام ناب محمدی است خود را تا جایی که توان دارد وقف مردم کشور مقصد کند.
عبور از منیتها و ملیگراییهای بیجا ضرورتی است که یک نماینده فرهنگی ایران در خارج از کشور باید داشته باشد و بتواند ضمن شناخت خصوصیات مردم کشور مقصد با آنها همراهی کند و محبت اسلام را در دل آنها بیاندازد و به واقع به حدیث امام صادق(ع) عمل کند که «کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً».
اینکه هر کاری برای ارائه بیلان کاری انجام شود؛ اینکه ترجمه و نشر یک کتاب فارسی به عربی توسط گروههای مقاومت و ... موجبات ناراحتی و اعتراض برخی ناشران انقلابی شود؛ اینکه رایزنان فرهنگی در دفتر کاری خود بمانند و در میان مردم کشور مقصد حضور معنوی و جدی پیدا نکنند نهایتا چیزی را نصیب انقلاب و اسلام نخواهد کرد.
شاید در طول سالهای پس از انقلاب نمونههای بسیاری از چنین افرادی را در عرصه رایزنان فرهنگی و مبلغان دینی داشتهایم که میتوان به شهید حجتالاسلام انصاری رایزن سابق فرهنگی ایران در سودان که هنوز مورد احترام مردم آن کشور است و همچنین شهید حجتالاسلام ابراهیمی رئیس کالج اسلامی گویان اشاره کرد.
کسانی که سلوکی چون سلوک امام موسی صدر داشتند و قدرتهای جهانی تاب و تحمل حضور فرهنگی آنان را نداشتند و دست به ربودن و ترور آنها زدند.
منبع:فارس