عملی برای برطرف شدن غم و اندوه
یکی از دستورات دین مبین اسلام، انجام فریضه نماز می باشد، به نحوی که برای فرد نمازگزار نیز فضایل فراوانی نقل و این امر در گفتار ائمه اطهار (ع) نیز مورد تاکید واقع گردیده است.
عقیق:در این باره از حضرت محمد (ص) نقل شده است که ایشان فرموده اند: خداوند متعال بیان داشت: نمازهای پنج گانه را بر امت تو واجب کردم و با خود پیمان بستم که هر کس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد، او را به بهشت داخل نمایم و کسی که مراقب آنها نباشد من تعهدی نسبت به او ندارم.علاوه بر این در روایات رسیده نماز، عامل شکست شیطان ذکر شده است، چنانکه آمده است: هیچ چیز مثل نماز بینی شیطان را به خاک نمیمالد؛ و نیز پیامبر (ص) می فرمایند: شیطان پیوسته از فرزندان آدم در وحشت و هراس است تا آنگاه که نمازهایش را به دقت و با شرایط و آداب میخواند. پس اگر نماز را ضایع نموده (و در وقت مقرر آن بهجا نیاورد)، شیطان بر او چیره میشود و او را در گناهانکبیره میاندازد و وی را گرفتار میکند.همچنین رسول مکرم اسلام نماز را وسیله ای برای از بین بردن گناهان دانسته و بیان می دارند: اگر در کنار خانه شما نهری از آب باشد و در آن روز پنج نوبت خود را شست و شو دهید، آیا در بدن شما چیزی از آلودگی ها میماند؟هرگز! (انسان از آلودگی پاک میشود) نماز نیز مثل نهر جاری و روانی است که هرگاه بر پا میشود گناهان را میشوید و از بینمیبرد.علاوه بر این امام صادق (ع) نماز را به عنوان وسیله در جهت بر طرف شدن اندوه های گرفتار شده به آن دانسته و می فرمایند: چه مانعی دارد که چون یکی از شماغم و اندوهی از غم های دنیا بر او درآمد، وضو بگیرد و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و برای رفعاندوه خود خدا را بخواند. مگر نشنیدهای که خدا میفرماید : «واستعینوا بالصبرو الصلاة».اما باید دانست که پذیرش نماز نیز شرایطی دارد، چنانکه در این باره امام صادق (ع) بیان داشته اند: خداوند متعال فرمود: نماز کسی را میپذیرم که: درمقابل عظمت منخاضع باشد؛ از خواستههای نفسانی به خاطر من خود را دور کند؛ روزش را با یاد من به پایان برد؛ بر بندگانم بزرگی و فخر نفروشد؛ به گرسنهغذا دهد؛ برهنه را بپوشاند؛ به مصیبتدیده مهربانی کند و غریب راپناه دهد.پی نوشت ها:1-علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 53: 182؛ ج 82: 202؛ ج 84: 242.2-متقی هندی، کنز العمال، ج 7: 279.3-شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 2: 7 ؛ ج 5: 263.4-ری شهری، میزان الحکمه، ج 5: 386.5-طبرسی، جمع البیان، ج 1:10.منبع:قدس211008