مناجاتي كه امام(ره)بسيارآن رادوست ميداشت
رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي مي فرمايد: روزي از امام بزرگوار سؤال كردم، در ميان اين دعاهايي كه از ائمّه(ع) رسيده است، شما به كدام دعا بيشتر علاقهمنديد و دلبستهايد؟ ايشان فرمودند به دعاي كميل و مناجات شعبانيّه؛ به اين دو دعا.
عقیق:مناجات شعبانيّه به گفته عالم بزرگوار مرحوم «سيّد بن طاووس» در كتاب «اقبال» اين مناجات را اميرمؤمنان علي(ع) و فرزندانش عليهم آلاف التحيّة و السلام در ماه شعبان ميخواندند. از اين تعبير به خوبي روشن مي شود كه اين مناجات اهميّت فراوان دارد كه همه ائمّه معصومين(ع) بر آن مداومت داشتند و مطالعه محتواي آن نيز گواه بر اهميّت فوق العاده آن است و در واقع يك دوره عرفان اسلامي در بالاترين سطح در آن منعكس شده و اگر انسان مفاهيم اين مناجات عظيم را در درون قلب و جان خود پياده كند، مقامات طولاني سير و سلوك الي الله را پيموده است. آنچه مهم است دقّت در بندبند اين مناجات و تعبيرات لطيف و عالي آن و سپس هماهنگ ساختن روح و فكر با اين تعبيرات است. از خدا مي خواهيم كه همه ما را اهل اين مناجات قرار دهد و از متخلّقان آن سازد.متن اين دعاي نوراني بدين شرح است:اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاسْمَعْ دُعائي اِذا دَعَوْتُكَ، وَاسْمَعْ نِدائي اِذا نادَيْتُكَ،خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بشنو دعايم را هنگامي كه تو را خوانم و بشنو صدايم را هر گاه تو را صدا زنموَاَقْبِلْ عَليَّ اِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكيناً لَكَ، مُتَضرِّعاً اِلَيْكَ،و رو به من كن هرگاه با تو راز گويم زيرا من به سوي تو گريختم و پيش رويت ايستادم در حال بيچارگي و فروتني به درگاهتراجِياً لِما لَدَيْكَ ثَوابي، وَتَعْلَمُ ما في نَفْسي، وَتَخْبُرُ حاجَتي، وَتَعْرِفُ ضَميري،و اميدوارم ثوابم را كه در پيش توست و تو آنچه را من در دل دارم مي داني و حاجتم را آگاهي و از نهادم باخبريوَلا يَخْفي عَلَيْكَ اَمْرُ مُنْقَلَبي وَمَثْوايَ، وَما اُريدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقي، واَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتي، وَاَرْجُوهُ لِعاقِبَتي،و سرانجام كار و سرمنزل من بر تو روشن است و نيز آنچه را مي خواهم از گفتارم بدان لب گشايم و آن طلبي را كه ميخواهم به زبان آرم و اميد آن را براي سرانجام كارم دارم،وَقَدْ جَرَتْ مَقاديرُكَ عَلَيَّ يا سَيِّدي فيما يَكُونُ مِنّي اِلي آخِرِ عُمْري، مِنْ سَريرَتي وَعَلانِيَتي،اي آقاي من مقدّرات تو بر من جاري گشته در آنچه از من تا آخر عمر سر زند چه از كارهاي پنهانم و چه آشكارموَبِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيادَتي وَنَقْصي، وَنَفْعي وَضَرّي،و بدست توست نه به دست ديگري كم و زياد شدن و سود و زيان مناِلهي اِنْ حَرَمْتَني فَمَنْ ذَا الَّذي يَرْزُقُني، وَاِنْ خَذَلْتَني فَمَنْ ذَا الَّذي يَنْصُرُني،خدايا اگر توام محروم كني پس كيست كه روزيم دهد و اگر تو خوارم كني پس كيست كه ياريم دهداِلهي اَعُوذُ بِكَ مِنَ غَضَبِكَ وَحُلُولِ سَخَطِكَ،خدايا پناه برم به تو از خشمت و فرو ريختن عذابتاِلهي اِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَاْهِل لِرَحْمَتِكَ، فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَليَّ بِفَضْلِ سِعَتِكَ،خدايا اگر من شايستگي رحمت تو را ندارم ولي تو شايسته آني كه از زياده بخششت به من احسان كنياِلهي كَاَنّي بِنَفْسي واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَقَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلي عَلَيْكَ، فَقُلْتَ ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَني بِعَفْوِكَ،خدايا خود را چنان مي نگرم كه گويا در برابرت ايستاده و آن توكل نيكويي كه بر تو دارم بر سر من سايه افكنده و تو نيز آنچه را شايسته آني درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خويش پوشاندهاياِلهي اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلي مِنْكَ بِذلِكَ، وَاِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَلَمْ يُدْنِني مِنْكَ عَمَلي، فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتي،خدايا اگر بگذري پس كيست كه از تو بدين كار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزديك شده و عملم مرا به تو نزديك نكرده من به ناچار اقرار مي دهم اقرار به گناه را وسيله خويش به درگاهتاِلهي قَدْ جُرْتُ عَلي نَفْسي فِي النَّظَرِ لَها، فَلَهَا الْوَيْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها،خدايا من بر خويشتن ستم كردم در آن توجهي كه بدان كردم پس واي بر او اگر نيامرزيشاِلهي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ اَيّامَ حَياتي، فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنّي في مَماتي،خدايا پيوسته در دوران زندگي نيكي تو بر من ميرسد پس نيكيت را در هنگام مرگ نيز از من مگيراِلهي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لي بَعْدَ مَماتي، وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّني اِلاَّ الْجَميلَ في حَياتي،خدايا من چگونه مأيوس شوم از اين كه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم در صورتي كه در دوران زندگيم جز به نيكي سرپرستيم نكردياِلهي تَوَلَّ مِنْ اَمْري ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَعُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلي مُذْنِب قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ،خدايا سرپرستي كن كار مرا چنانچه تو شايسته آني و توجه كن بر من به فضل خويش كه همچون گنهكاري هستم كه نادانيش سراپا او را فراگرفتهاِلهي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيا، وَاَنَا اَحْوَجُ اِلي سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ في الاُْخْري،خدايا براستي تو گناهاني را در دنيا بر من پوشاندي كه من به پوشاندن آنها در آخرت محتاج ترماِلهي قَدْ اَحْسَنْتَ اِلَيَّ اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَد مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ، فَلاتَفْضَحْني يَوْمَ الْقِيمَةِ عَلي رُؤُسِ الاَْشْهادِ،خدايا به من نيكي كردي با اين كه آشكارش نكردي براي هيچ يك از بندگان شايسته ات پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكناِلهي جُودُكَ بَسَطَ اَمَلي، وَعَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلي،خدايا جود و بخششت آرزويم را گستاخ كرده و گذشت تو برتر است از عمل مناِلهي فَسُرَّني بِلِقآئِكَ يَوْمَ تَقْضي فيهِ بَيْنَ عِبادِكَ،خدايا مرا در آن روزي كه ميان بندگانت داوري كني به ديدارت مسرور سازاِلهي إِعْتِذاري اِلَيْكَ اِعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ، فَاقْبَلْ عُذْري يا اَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْهِ الْمُسيئُونَ،خدايا عذرخواهي من به درگاهت عذرخواهي كسي است كه بي نيازنشده از پذيرفتن عذرش پس عذر مرا بپذير اي بزرگوارترين كسي كه گنهكاران به درگاهش معذرت خواهي كننداِلهي لا تَرُدَّ حاجَتي، وَلا تُخَيِّبْ طَمَعي، وَلا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجآئي وَاَمَلي،خدايا حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نوميدي مكشان و اميد و آرزويم را از درگاهت قطع مفرمااِلهي لَوْ اَرَدْتَ هَواني لَمْ تَهْدِني، وَلَوْ اَرَدْتَ فَضيحَتي لَمْ تُعافِني،خدايا اگر خواري مرا خواسته بودي راهنماييم نمي كردي و اگر رسواييم را مي خواستي تندرستيم نمي دادياِلهي ما اَظُنُّكَ تَرُدُّني في حاجَة قَدْ اَفْنَيْتُ عُمْري في طَلَبِها مِنْكَ،خدايا گمان ندارم كه مرا بازگرداني در مورد حاجتي كه عمر خويش را در خواستن آن از تو سپري كردماِلهي فَلَكَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً دآئِماً سَرْمَداً، يَزيدُ وَلا يَبيدُ، كَما تُحِبُّ وَتَرْضي،خدايا ستايش خاص توست ستايش ابدي جاويدان هميشگي كه فزون شود ولي كم نگردد بدان نحو كه دوست داري و خشنود شوياِلهي اِنْ اَخَذْتَني بِجُرْمي اَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ، وَاِنْ اَخَذْتَني بِذُنُوبي اَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ، وَاِنْ اَدْخَلْتَنيِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّي اُحِبُّكَ،خدايا اگر مرا به جنايتم مأخوذ داري من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم بگيري من هم تو را به آمرزشت بگيرم و اگر به دوزخم ببري بدوزخيان اعلام مي كنم كه من تو را دوست دارماِلهي اِنْ كانَ صَغُرَ في جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلي، فَقَدْ كَبُرَ في جَنْبِ رَجآئِكَ اَمَلي،خدايا اگر عمل من در جنب اطاعت تو كوچك است ولي آرزويم در كنار اميد تو بزرگ استاِلهي كَيْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً، وَقَدْ كانَ حُسْنُ ظَنّي بِجُودِكَ اَنْ تَقْلِبَني بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً،خدايا چگونه من از پيش تو محروم برگردم با اين كه چنان حسن ظني من به جود و بخششت داشتم كه مرا مورد رحمت خويش قرار داده با نجات بازم خواهي گردانداِلهي وَقَدْ اَفْنَيْتُ عُمْري في شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ، وَاَبْلَيْتُ شَبابي في سَكْرَةِ التَّباعُدِ مِنْكَ،خدايا من عمرم را در حرص غفلت از تو سپري كردم و جوانيم را در مستي دوري از تواز بين بردماِلهي فَلَمْ اَسْتَيْقِظْ اَيّامَ اغْتِراري بِكَ، وَرُكُوني اِلي سَبيلِ سَخَطِكَ،و از اين رو خدايا بيدار نشدم در آن روزگاري كه به كرم تو مغرور بودم و به راه خشم تو متمايل گشته بودماِلهي وَاَنَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ، قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ اِلَيْكَ،خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در برابرت ايستاده وبه وسيله كرم تو به درگاهت توسل جويماِلهي اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ اُواجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائي مِنْ نَظَرِكَ، وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ، اِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ،خدايا من بنده اي هستم كه مي خواهم از آلودگي آنچه بدان با تو روبه رو شدم از بي حيايي خودم در پيش روي تو خود را پاك سازم و از تو گذشت مي خواهم زيرا گذشت وصف شناساي كرم توستاِلهي لَمْ يَكُنْ لي حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلاَّ في وَقْت اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِكَ،خدايا من آن نيرويي كه بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم مگر در آن وقت كه تو براي دوستيت بيدارم كنيوَكَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنْتُ، فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالي في كَرَمِكَ، وَلِتَطْهيرِ قَلْبي مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ،و آن طور كه خواهي باشم پس تو را سپاس گويم كه مرا در كرم خويش داخل كردي و دلم را از چركيهاي بي خبري و غفلت از خويش پاكيزه ساختياِلهي اُنْظُرْ اِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَكَ، وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَاَطاعَكَ،خدايا به من بنگر نگريستن كسي كه او را خواندهاي و او پاسخت داده و به ياري خويش به كارش واداشتهاي و فرمانبريت كردهيا قَريبَاً لا يَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ بِهِ، وَيا جَواداً لايَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ،اي نزديكي كه دور نگردي از آن كس كه بدو مغرور گشته و اي بخشندهاي كه بخل نورزد از آن كس كه اميد نيكيش دارداِلهي هَبْ لي قَلْباً يُدْنيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ، وَلِساناً يُرْفَعُ اِلَيْكَ صِدْقُهُ، وَنَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ،خدايا دلي به من بده كه اشتياقش به تو موجب نزديكيش به تو گردد و زباني كه صدق گفتارش بسوي تو بالا آيد و نظر حقيقت بيني كه همان حقيقتش او را به تو نزديك گردانداِلهي إنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُول، وَمَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُول، وَمَنْ اَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوك،خدايا كسي كه بوسيله تو شناخته شد گمنام نيست و كسي كه به تو پناهنده شد خوار نيست و كسي كه تو بسويش رو كني بنده ديگري نخواهد بوداِلهي اِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنيرٌ، وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجيرٌ،خدايا براستي هركس به تو راه جويد راهش روشن است و هر كه به تو پناه جويد پناه داردوَقَدْ لُذْتُ بِكَ يا اِلهي، فَلا تُخَيِّبْ ظَنّي مِنْ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْني عَنْ رَاْفَتِكَ،و من اي خدا به تو پناه آورده ام پس گماني را كه به رحمتت دارم نوميد مكن و از مهر خويش منعم مكناِلهي اَقِمْني في اَهْلِ وِلايَتِكَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ،خدايا جاي مرا در ميان دوستدارانت جاي آن دسته از ايشان قرار ده كه اميد افزايش دوستيت را دارنداِلهي وَاَلْهِمْني وَلَهاً بِذِكْرِكَ اِلي ذِكْرِكَ، وَهِمَّتي في رَوْحِ نَجاحِ اَسْمآئِكَ وَمَحَلِّ قُدْسِكَ،خدايا در دلم انداز شيدايي و شيفتگي ذكر خود را پياپي و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار دهاِلهي بِكَ عَلَيْكَ اِلاَّ اَلْحَقْتَني بِمَحَلِّ اَهْلِ طاعَتِكَ، وَالْمَثْوَي الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِكَ، فَاِنّي لا اَقْدِرُ لِنَفْسي دَفْعاً، وَلا اَمْلِكُ لَها نَفْعاً،خدايا به حق خودت بر خودت سوگند كه مرا به محل فرمانبرداريت و جايگاه شايسته اي از مقام خشنوديت برساني زيرا كه من قادر بر دفع چيزي از خود نيستم و مالك سودي هم برايش نيستماِلهي اَنَا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ، وَمَمْلُوكُكَ الْمُنيبُ، فَلا تَجْعَلْني مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ، وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ،خدايا من بنده ناتوان گنهكار تو و مملوك زاري و توبه كننده به درگاهت هستم پس مرا در زمره كساني كه روي از آنها گرداندي و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مدهاِلهي هَبْ لي كَمالَ الاِْنْقِطاعِ اِلَيْكَ، وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِيآءِ نَظَرِها اِلَيْكَ،خدايا بريدن كاملي از خلق بسوي خود به من عنايت كن و ديده هاي دلمان را به نور توجهشان به سوي خود روشن گردانحَتّي تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ اِلي مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ، وَتَصيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ،تا ديده هاي دل پرده هاي نور را پاره كند و به مخزن اصلي بزرگي و عظمت برسد و ارواح ما آويخته به عزت مقدست گردداِلهي وَاجْعَلْني مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَكَ، وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ، فَناجَيْتَهُ سِرّاً، وَعَمِلَ لَكَ جَهْراً،خدايا قرارم ده از كساني كه او را خواندي و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادي و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از اين رو در پنهاني با او به راز گويي پرداختي ولي او آشكارا برايت كار كرداِلهي لَمْ اُسَلِّطْ عَلي حُسْنِ ظَنّي قُنُوطَ الاَْياسِ، وَلاَ انْقَطَعَ رَجآئي مِنْ جَميلِ كَرَمِكَ،خدايا به خوش بيني من نا اميدي را مسلط مكن و اميدم را كه به كرم نيكويت دارم قطع مكناِلهي اِنْ كانَتِ الْخَطايا قَدْ اَسْقَطَتْني لَدَيْكَ، فَاصْفَحْ عَنّي بِحُسْنِ تَوَكُّلي عَلَيْكَ،خدايا اگر خطاهايم مرا از نظرت انداخته پس بدان اعتماد خوبي كه به تو دارم از من درگذراِلهي اِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ، فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقينُ اِلي كَرَمِ عَطْفِكَ،خدايا اگر گناهانم بواسطه بزرگواريهاي لطفت مرا بي مقدار ساخته ولي در عوض يقين به بزرگ توجه تو مرا هوشيار كردهاِلهي اِنْ اَنامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاِْسْتِعْدادِ لِلِقآئِكَ، فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ،خدايا اگر بي خبري از آماده شدن براي ديدارت مرا به خواب فرو برده ولي در عوض معرفت به بزرگ نعمتهايت مرا بيدار كردهاِلهي اِنْ دَعاني اِلَي النّارِ عَظِيمُ عِقابِكَ، فَقَدْ دَعاني اِلَي الْجَنَّةِ جَزيلُ ثَوابِكَ،خدايا اگر بزرگ كيفرت مرا به دوزخ ميخواند ولي در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت دعوت ميكنداِلهي فَلَكَ اَسْئَلُ، وَاِلَيْكَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،خدايا پس از تو خواهم و بسوي تو زاري كنم و بگرايم و از تو خواهم كه درود فرستي بر محمّد و آل محمّدوَاَنْ تَجْعَلَني مِمَّنْ يُديمُ ذِكْرَكَ، وَلا يَنْقُضُ عَهْدَكَ، وَلايَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ، وَلا يَسْتَخِفُّ بِاَمْرِكَ،و مرا از كساني قرارم دهي كه پيوسته به ياد تواند و پيمانت را نميشكنند و از شكر تو غافل نشوند و دستور تو را سبك نشمارنداِلهي وَاَلْحِقْني بِنُورِ عِزِّكَ الاَْبْهَجِ، فَاَكُونَ لَكَ عارِفاً، وَعَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً، وَمِنْكَ خآئِفاً مُراقِباً،خدايا برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غير تو روگردان باشم و از تو ترسان و نگران باشميا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ، وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد رَسُولِهِ وَآلِهِ الطّاهِرينَ، وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً.اي صاحب جلالت و بزرگواري و درود خدا بر محمّد پيامبرش و بر آل پاكش باد و سلام بسيار بر ايشان باد.اين مناجات از مناجاتهاي پرارزش ائمّه(ع) است و داراي مضامين عاليهاي است كه در هر وقت حضور قلبي باشد، خواندن آن و فكر كردن در مفاهيم آن، مناسب است.
منبع:حج
211008