۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۳ : ۱۷
سید مجتبی حسینی، اندیشمند و تحلیلگر دینی در پنجمین نشست واکاوی دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه به ولایت و فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرداخت. چکیده ای از بخش پایانی این بحث را در ادامه می خوانید.
الا و من اراد من ینظر نوح فی حلمه فلینظر الی علی ابن ابیطالب. الا و من اراد من ینظر ابراهیم فی خلّه فلینظر الی علی ابن ابیطالب. الا و من اراد من ینظر موسی فی فطنته فلینظر الی علی ابن ابیطالب. الا من اراد من ینظر عیسی فی زهده فلینظر الی علی ابن ابیطالب. انبیا و اولیا می دانند علی چیست. آن ها می دانند چه خبر است و خداوند هر وقت مشکلی در مسیر کار انبیا پیش آمد علی را برایشان فرستاد. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم خطاب به عل فرمود: "کنت مع الأنبياء سرا و معي جهرا" توجه کنید که علی علیه السلام با همه پیامبران بوده است. حالا کسی می گوید ما دیگر الان علی (ع) را نداریم. چه کسی می گوید که ما علی را نداریم. علی هست. علی برای هر زمانی هست. علی برای هر مکانی و برای هر مرتبه ای هست. علی برای هر مرتبه ای از عالم تعالی هست. در هر یک از آسمان ها علی آن اسمان هست. در آسمان اول علی هست. در آسمان دوم علی هست. علی آسمان سوم، علی آسمان چهارم تا علی آسمان هفتم و مافوق این ها. خب این ها چه معنایی دارد؟ این ها یعنی همان "غیب لا یدرک" که ما نمی فهمیم، اما همین قدر بگوییم که مدارج کمال تناسب دارد به مدارج قرب به امیرالمؤمنین علیه السلام.
جایی که جبرئیل از باز رفتن باز می ماند
اما اگر بخواهی بروی در آن افق، باید بدانی این افق با کدام پله از علی نزدیک شده است. معراج یعنی همین. پیامبر آمد آسمان اول، دید این جا صحبت علی است. آسمان دوم، آسمان سوم. بعد گفتند این ها همه جلوه ای از علی هستند که خداوند خلق کرده است. آمد آسمان بالا دید علی اینجاست. این جا خداوند به رسولش می فرماید: ما ملکی را آفریدیم به شکل علی. ملائکه در آسمان او را زیارت می کنند و تا روز قیامت برای شیعیان علی استغفار می کنند. یستغفرون للذین آمنوا. خب دیگر پیغمبر در معراج به جایی رفت که جبرئیل نتوانست. ثمَُّ دَنَا فَتَدَلیَ فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینِْ أَوْ أَدْنیَ. جبرئیل گفت اگر به اندازه بال مگس بالا بیایم می سوزم. پیغمبر گفت چه کنم؟ جبرئیل عرض کرد این وادی را باید خودت بروی.
معراج، طلوع خدا در قلب پیامبر
پیامبر بالا می آید. منتظر است، به مهمانی آمده است. میزبان هم خداست. اینجاست که خداوند می فرماید: لنریه من آیاتنا / اگر در زمین بودی ما جبرئیل را می فرستادیم و بر تو گفته بودیم انّا سنلقی قولا ثقیلا / می خواهیم قول ثقیلی را بر دوش تو بگذاریم. جبرئیل بیاید آیات ما را بر تو بخواند. یتلو علیهم. تلاوت کند. اما الان می خواهیم لنریه / می خواهیم آیات مان را به او نشان بدهیم نه این که بر او بخوانیم. این همه راه کشیدی بیایی بالا، در هر آسمان چه اتفاقی می افتد بماند. در آسمان چهارم تمام ملائک آمدند اقتدا کردند به پیامبر صلوات الله و سلامه علیه که نماز بخوانند. بعد فرمود "من به این فخر نمی کنم." البته آن ها باید فخر کنند. حالا میهمان رسیده بالا، در قرب الهی، میزبان می خواهد از میهمان پذیرایی کند. برای چه ما را بالا کشیدی؟ ما آن پایین بودیم، جبرئیل آیات را می آورد دیگر، تلاوت می کرد. نه! بحث تلاوت نیست. این کاری نیست که جبرئیل بتواند انجام بدهد. ما همین جا آیات را نشانت می دهیم: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آَيَاتِنَا. تو هم احتیاج داری آیات خدا را ببینی. در برابر خدا همه فقیرند. حالا ما منتظریم در این مهمانی چه اتفاقی می افتد. می بینیم که یک صدای آشنا به پیامبر خوش آمد می گوید. پیامبر نگاه می کند این صدای علی است که. خدایا این صدای علی است. خطاب آمد که: اطلعت علی قلبک / رجوعی به قلب تو کردم دیدم محبوب ترین کس نزد تو علی است. شما وقتی مهمانی می آید خانه تان بهترین ها را برای مهمان می آورید. هر طرف که نگاه کردم دیدم بهترین پذیرایی از پیغمبر این است که با لهجه علی با تو صحبت کنم . لنثبت به فوادک / برای این که قلبت آرام بگیرد. اطلعت علی قلبک / طلوع کردم بر قلب تو. در قلب تو پیغمبر طلوع کردم و دیدم محبوب ترین چیزها در قلب تو علی است. توجه کنید حیف قلب پیغمبر نیست؟ قلب پیغمبر از چه پر شود که ارزش اش را داشته باشد. از چه پر شود که ارزش اش کم نشود؟ آخر وقتی تو قلبت را با یک چیزی پر می کنی ارزش اش همان چیز می شود. حالا قلب پیغمبر با چه پر شود که ارزش اش را داشته باشد؟ پاسخ، علی است. اطلاع کردم بر قلب تو و دیدم علی را دوست دارد. ما هم گشتیم و دیدیم در بساط مان بهترین چیزی که با مهمان پذیرایی کنیم لهجه علی است.
قدر محبت و ولایت علی (ع) را بدانید
غصه نخور. ما هم برویم بهشت، از همان لدی الورود بهشت که حوض کوثر است علی است. در قصرهایت هم که بروی آنجا هم علی است. کلون در را هم که بزنی در هم می گوید علی. گفت: بهشت را من بهشتم، بهشت من علی بود. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب. قدر این محبت و ولایت امیرالمؤمنین را بدانید. قدر دانستن هم با داد و بیداد راه انداختن نیست ها. مثل علی رفتار کردن است، مثل علی سکوت کردن است، مثل علی با دوستان بودن است. مثل علی نماز خواندن است. مثل علی با خانواده بودن است.
چرا شیعه با این همه مصایب نشکسته است؟
دعا کنم و بخواهیم و تضرع کنیم که ولایت و محبت امیرالمؤمنین را نگیرند از ما. لذت هم می بریم. به همه عالم هم می گوییم. فخر هم می کنیم. وقتی بچه ها توی کوچه دعوایشان می شود می گویند بگذار بابایم بیاید. ما یک عمر غم تاریخ داریم. ما شیعیان یک عمر می گوییم بگذار بابایمان بیاید. روز ظهور، امیرالمؤمنین می آید. از ما می پرسند چرا نشکستید در این 1400 سال؟ خب ما بابا داریم، پشت مان گرم است به بابایمان. بابایمان علی است: یا علی من مثل نقالان پیر / از تو می گیرم مدد در رزم شیر. دیدی آن نقال ها وقتی می خواستند شیر را زمین بزنند یا علی می گفتند. یا نه پایین تر بگویم: یا علی من مثل حمالان بد / وقت تنگی از تو می گیرم مدد. کم که می آورم - از زبان همه می گویم - داد هم می زنیم افتخار هم می کنیم کم که می آوریم می گوییم یا علی. خود چه باید کرد این رسم غم است / این نشان دودمان ماتم است / شیعه بودن چیست بغض منفجر / شیعه یعنی یک نگاه منتظر / منظر هستیم ما در هر نماز / تا اذان برخیزد از خاک حجاز / بر لباس این حقیقت لکه نیست / پرده دار این اذان جز مکه نیست /شیعه یعنی کشف یک قتل فجیع / شیعه یعنی دفن یک گل در بقیع / ای بقیع بی نشان خاکت کجاست / ای ضریح گریه پژواکت کجاست.
منبع:شبستان