جلوه اي از عبادات امام روح الله از زبان دخترشان
از بچگي صداي گريه هاي آقا را مي شنيدم
يادم
می آید از دوران کودکی کم خواب بودم. چندین بار نیمه های شب بیدار می شدم و
مکرر نماز شب آقا را می دیدم. از خود می پرسیدم: چرا آقا در هنگام شب این
قدر می گرید. خیلی از شب ها مهتاب بود و در پرتو روشنایی آن، اشک های آقا
را مشاهده می کردم و این وضع برای من که طفلی بیش نبودم شگفت آور بود.
در
مدتی هم که به نجف می رفتم و بچه های کوچک داشتم و شب ها بیدار می شدم، آقا
در اتاقشان - که رو به روی محل اقامت ما بود - در ایوان کوچکی نماز شب می
خواندند و من احساس می کردم برای این که صدایشان را نشنویم گریه هایشان را
با بلندگویی که مناجات پخش می کرد تطبیق می دادند و من چون بیدار بودم صدای
گریه آقا را می شنیدم.
برخی خویشاوندان که از پانزده سالگی با امام
بوده اند، گفته اند: از دوران نوجوانی که با امام در خمین بودیم، آقا یک
چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود
و نماز شب می خواندند.
صدیقه مصطفوی (دختر حضرت امام)
کدخبرنگار:212111