۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۱۵
ما شیعیان، بیش از یهودیان و مسیحیان در انتظار مسیح(ع) هستیم! می دانید چرا؟ چرا که بازگشت آنها، هم زمان با یکی از بزرگ ترین روزهای خداوند است. ما شیعیان با مراجعه به کتاب های روایی فهمیده ایم که آن زمانی که عیسی بن مریم(ع) از آسمان به زمین باز می گردد و آن زمان که موسی بن عمران(ع) سر از خاک تنهایی بیرون می آورد، مصادف است با ظهور کبرای حضرت مهدی(ع). چنانکه در سخنی زیبا از امام صادق(ع) آمده است: "و اللَّه خداوند از زمان آدم تا پیغمبر خاتم هر پیغمبرى را که مبعوث گردانید، دوباره به دنیا برمی گرداند تا در رکاب امیر المؤمنین(ع) جهاد کنند."(1)
امّا پیامبران برای چه باز می گردند؟
انتقام از قاتلان
لابد شما هم دقّت کرده اید که حضرت صاحب الزّمان(عج)، به عنوان "منتقم" خداوند شناخته می شوند. آقای ما، مظهر خشم خداوند، پس از صبری طولانی به بلندای عمر بشر هستند. ایشان، نه تنها از خون گرانبهای امام حسین(ع) انتقام می گیرند؛ بلکه همانطور که در دعای ندبه نیز آمده است، از خون پیامبران و فرزندان آنان نیز انتقام خواهند گرفت: "کجاست انتقام گیرنده از خون پایمال شده ی انبیاء و فرزندان انبیا؟"(2)
الف) جنایات رفته بر پیامبران(ع) و انتقام خداوند
متأسّفانه، در تاریخ ننگ آور بشریّت جنایات بسیاری علیه پیامبران مهربان الهی(ع) صورت گرفته است. حضرت زکریّا(ع) را یهودیان در میان تنه ی درخت قرار دادند و درخت را با ارّه بریدند.(3)
سرِ حضرت یحیی(ع)، حسین وار، به خاطر شهوت رانی پادشاهی یهودی، در شهرها گردانده شد؛ (4)
حضرت عیسی(ع) نزدیک بود که به خاطر خیانت یکی از نزدیکانش، توسط یهودیان به صلیب کشیده شود.
یهودیان حتّی حضرت دانیال(ع) را همراه با یک شیر به شدّت گرسنه، در چاهی انداختند؛ امّا شیر، پیامبر خدا را نخورد.
یادآوری می کنیم که امام حسین(ع) نیز فرزند بزرگترین پیامبر الهی(ص) بودند که به دست شمرصفتان به شهادت رسیدند.
جالب توجّه است که در بسیاری از "پیامبر کُشی"ها، یهودیان منحرف، نقش بسیاری داشتند. تا جایی که خداوند چندین بار به قتل ناحق آنها اشاره کرده است.(5)
"بنی اسرائیل پیامبران را مى کشتند و این در حالى بود که دو پیامبر دیگر ایستاده منتظر کشته شدن بودند، و دو پیامبر را مى کشتند در حالى که چهار پیامبر دیگر ایستاده بودند تا آنکه چه بسا در یک روز هفتاد پیامبر را مى کشتند و بازار کشتار آنها تا پایان روز برقرار بود."(6)
ب) بازگشت اسماعیل صادق الوعد(ع) برای انتقام
امّا در میان کسانی که انتقام از خونش به تأخیر افتاده است و در روایات از ایشان اسم برده شده، نام "اسماعیل صادق الوعد"(ع) می درخشد. ایشان اسماعیل نبی فرزند حزقیل نبی(ع) بودند و قوم بنی اسرائیل جنایت را درباره ی ایشان به حدّی رساند که پوست صورتشان را کندند. در این هنگام خداوند که به غضب آمده بود، خواست انتقام بگیرد؛ امّا حضرت اسماعیل صادق الوعد(ع) چنین درخواستی از خداوند کرد:
"پروردگارا از بندگانت عهد و میثاق گرفتى که تو را ربّ و پروردگار دانسته و حضرت محمّد(ص) را پیغمبر، و اوصیاء گرامش را ولىّ بدانند و به بهترین مخلوقاتت خبر دادى که امّتش با حسین بن على(ع) بعد از پیامبر چه خواهند نمود و به حسین (ع) وعده دادى که به دنیا برگردانده مى شود تا خودش از آن قوم جفا کار انتقام بگیرد و حاجت من به تو اى پروردگارم آن است که من را نیز به دنیا برگردانى تا انتقام خود را از ظالمین بگیرم؛ همان گونه که حسین (ع) را به دنیا بازخواهی گرداند."
بدین ترتیب خداوند به ایشان وعده داد که در دوران ظهور کبرا، همراه با امام حسین(ع) به دنیا بازگردند.(7)
لازم به ذکر است که حضرت اسماعیل(ع) تنها پیامبری نیست که با امام حسین(ع) رجعت می کند، بلکه امام صادق(ع) فرمودند که همراه با امام حسین(ع)، هفتاد پیامبر از پیامبران بنی اسرائیل بازخواهند گشت.(8)
پایمردی بر سر میثاق ازلی، ابدی
یکی از کارهایی که پیامبران(ع) در هنگام رجعت انجام می دهند، همراهی با پیامبر خاتم(ص) و وصیّ ایشان، برای برقراری حکومت جهانی است. این بازگشت به خاطر میثاقی است که در عالم ذرّ از همه پیامبران(ع) گرفته شده است.
الف) عهد شمشیر زدن برای حضرت امیر(ع)
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید:
"خداوند یکتا و بى همتا است... از پیمبران پیمان گرفت که به ما ایمان آورند و یاری مان دهند؛ چنان که می فرماید: "آن دم که خدا از پیغمبران پیمان گرفت، این کتاب و حکمتى که به شما دادم اگر پیغمبرى آمد و آنچه با شما است تصدیق کرد، باید به وى ایمان آرید و یاریش کنید،" (9)، یعنى باید به محمّد و وصیّ اش ایمان آورید و او را یارى کنید. به زودى همه او را یارى می کنند.
و نیز خدا از من و پیغمبر هم پیمان گرفت که یکدیگر را یارى کنیم. من نیز او را کمک کردم و پیش رویش جنگیدم و دشمنانش را کشتم و به عهد خویش وفا نمودم؛ امّا هیچیک از دوستان و پیغمبران خدا مرا کمک نکردند؛ زیرا قبلاً از دنیا رفته بودند؛ ولى بعداً هنگامى که سلطنت شرق و غرب را دریابم، خدا همه را زنده می کند و با شمشیر بر سر دشمنانم می زنند و مرا یارى می کنند.
شگفتا از مردگانى که به امر خدا، دسته دسته زنده شوند، شمشیرها بکشند و بر فرق ستمگران و یاورانشان زنند تا خدا وعده ی خویش را عملى کند..."(10)
ب) پیمان گرد آمدن زیر پرچم علی(ع)
اینکه چرا پیامبران، برای یاری حضرت امیرالمؤمنین(ع) بازمی گردند، سرّی دارد و آن را ما نمی دانیم. امّا برای آنکه مقام امیری مولایمان علی(ع) را بهتر بشناسیم، روایتی می آوریم که دلیلی برای رجعت پیامبران محسوب می شود:
امام صادق(ع) فرمودند:
"آنها (خلفاى غاصب) خود را به نامى که خدا جز على بن ابى طالب را بدان نام ننهاده، خواندند (مقصود لقب امیر المؤمنین است) و تأویل* [لقب] امیر المؤمنین هنوز نیامده است."
راوی پرسید: "قربانت گردم زمان روی دادن حقیقی آن کى خواهد آمد؟" حضرت فرمودند:
"موقعى که تأویل آن نزدیک شد، خداوند پیغمبران و مؤمنین را در پیش روى آن حضرت جمع می کند تا او را یاری کنند و این است معنى آیه ی شریفه ی "و هنگامی که از پیامبران خداوند عهدی گرفت..." در آن روز خداوند پرچم خود را به على بن ابى طالب(ع) می دهد و آن حضرت سرکرده ی جهانیان است و جهانیان نیز در زیر پرچم او خواهند بود و او امیر و سرکرده ی آنهاست و این است تأویل کلمه ی امیر المؤمنین."(11)
پی نوشت:
اصطلاح تأویل به معنای "تفسیر کلام به معنای نخستینش" زمانی
که برای آیه های قرآن به کار گرفته می شود به معنای باطنی قرآن اشاره دارد و
وقتی برای دیگر واژه ها به کار گرفته می شود منظور معنای حقیقی کلمه است؛
معنای سرّی و مخفی آن. همه ی مفسران معتقدند که آیات قران معنایی ظاهری و
معنایی باطنی دارد و تأویل، که فقط امامان(ع) از آن با خبر هستند، به معنای
حقیقی و باطنی قرآن و کلمات اشاره دارد.
پی نوشت:
1. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی - تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اوّل، 1380 ق. ج 1، ص 180؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5.
2. قمی، عبّاس، «مفاتیح الجنان»، ذیل دعای ندبه، معادل این عبارت: «این الطالب بذحول الانبیاء و اولاد الانبیاء»
3. روایتی است از وهب بن منبه، کسی که داستانهای یهودیان را برای مسلمانان (با کم و زیادش) نقل می کرد. این روایت را شیخ صدوق در کتابش آورده است. ن.ک به: ابن بابویه، محمد بن على، علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى - ایران ؛ قم، انتشارات مؤمنین، چاپ: اول، 1380ش.ج1، ص: 285.
4. إثبات الوصیة للإمام علی بن ابی طالب ع، ص: 86.
5. بقره: 61؛ آل عمران: 181؛ نساء: 155.
6. روایت از امام باقر(ع). کلینى، محمد بن یعقوب، بهشت کافى / ترجمه روضه کافى - قم، سرور، چاپ: اول، 1381ش.ص155.
7. روایت از امام صادق(ع). ابن قولویه، جعفر بن محمّد، کامل الزیارات، ترجمه ذهنى تهرانى، تهران، انتشارات پیام حق، چاپ اوّل، 1377، صص 99، 100.
8. مجلسى، محمّد باقر بن محمّد تقى، مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، تهران، چاپ بیست و هشتم، 1378، ص 1220.
9. آل عمران: 81.
10. شیخ حر عاملى، محمّد بن حسن، الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، تهران، نوید، چاپ اوّل، 1362، ص 364.
11. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی - تهران، المطبعة العلمیة، چاپ: اول، 1380 ق.ج1، ص: 181.
روایات با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نسخه ی 3/5، تولید موسسه نور، جمع آوری شده است.
سایت مستور موسسه موعود
منبع:شبستان