بازخواني روايات درباب«شركت درنمازاهل سنت»
اثبات اهتمام شديد حضرات ائمه عليهم السلام به وحدت و همگرايي مسلمين، احتياجي به بررسي آنچناني احاديث ندارد؛ يعني فارغ از بود و نبود يا اعتبارسنجي روايات رسيده در اين زمينه، يك راهكار ساده وجود دارد كه مي تواند صحت اين گزاره را آشكار كند؛ كافي است نگاهي بيندازيم به چگونگي نگرش تاريخي عامه مسلمين (اهل سنت) و علمايشان، به اهل بيت عليهم السلام.
عقیق: اثبات اهتمام شديد حضرات ائمه عليهم السلام به وحدت و همگرايي مسلمين،
احتياجي به بررسي آنچناني احاديث ندارد؛ يعني فارغ از بود و نبود يا
اعتبارسنجي روايات رسيده در اين زمينه، يك راهكار ساده وجود دارد كه مي
تواند صحت اين گزاره را آشكار كند؛ كافي است نگاهي بيندازيم به چگونگي نگرش
تاريخي عامه مسلمين (اهل سنت) و علمايشان، به اهل بيت عليهم السلام.
به
شهادت كساني كه سر و كارشان با منابع اسلامي است، در اين منابع، نه تنها
كوچكترين نقطه منفي نسبت به اين بزرگواران پيدا نخواهيم كرد (البته واضح
است كه حساب اقليت نواصب و دشمنان اهل بيت عليهم السلام از ساير مسلمين
جداست) بلكه با موارد متعددي از اعتراف به جايگاه رفيع علمي و معنوي و نيز
مدح و ثناي اين بزرگواران مواجه خواهيم شد.
حال بايد به اين سؤال
پاسخ داده شود كه چرا وجهه ائمه معصومين عليهم السلام تا اين حد در منظر
عامه مسلمانان، مثبت و تابناك است؟ اگر نبود مدارا و تعامل هميشگي ايشان
با عموم مسلمانان و به خصوص علمايشان، و اگر نبود توصيهها و دستورات
مستمر ايشان به اصحاب و پيروانشان، در اقتداي نظري و عملي به امامان شان در
اين باره، آيا شاهد چنين وجهه روشني براي ائمه عليهم السلام بوديم؟ جواب
منفي است؛ يعني همان تعاملات مدارا مدارانه اهل بيت عليهم السلام و
شيعيانشان با اهل سنت در صدر اول بوده كه باعث به نيكي شناخته شدن ايشان و
شكل گرفتن اين تصوير زيبا در اذهان عموم شده، و همين نگرش مثبت در طول
تاريخ و نسل به نسل منتقل شده است، و اصلا اگر غير از اين بود، و كوچكترين
تخطي از اين نحوه تعامل ديده و گزارش ميشد -از آنجا كه انگيزه براي
انتشار چنين اخباري توسط مخالفان زياد بوده است- قطعا به عامه مردم ميرسيد
و در نتيجه، اثري از حب اهل بيت عليهم السلام در بين عامه باقي نمانده
بود.
پس همين كه تا امروز، شاهد زيارت حرم اهل بيت توسط اهل سنت
هستيم، يعني چنين گزارشهايي عليه ائمه معصومين در تاريخ ثبت نشده است. و
از همين دليل عقلي ساده ميتوان دريافت كه سيره مستمر ائمه عليهم السلام،
چيزي نبوده، جز حشر و نشر و تعامل همه جانبه با برادران اهل سنت –كه هميشه
اكثريت جامعهاسلامي را تشكيل ميداده اند- و حضور در مجالس و محافل
ايشان.
اما براي اطمينان بيشتر، و فهم تفصيلي كيفيت اين تعاملات،
ناچاريم كه به بررسي روايات نيز بپردازيم. اين نوشتار، صرفا به آن دسته از
روايات مي پردازد كه در آنها به طور خاص بر حضور شيعيان در نمازهاي جماعت
عامه (اهل سنت) تأكيد شده است.
ابتدا تعدادي از رواياتي را كه در آنها شيعيان به شركت در نمازهاي اهل سنت امر شده اند، به عنوان نمونه ذكر ميكنيم:
۱-
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ
حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ:
«مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى
خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله.» (الكافي (ط – الإسلامية)،
ج۳/ باب الرجل يصلي وحده ثم يعيد في الجماعة أو يصلي بقوم و قد كان صلى قبل
ذلك، ص۳۸۰)؛
امام صادق عليه السلام: «كسي كه با آنان [يعني اهل
سنت] در صف اول [جماعت] نماز بگزارد، مانند كسي است كه پشت سر رسول الله
نماز بخواند.»
همين حديث با تغيير اندكي در منابع ديگري نيز روايت شده است:
وَ
رَوَى عَنْهُ حَمَّادُ بْنُ عُثْمَانَ أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ صَلَّى
مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ
اللَّهِ صلي الله عليه و آله فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ.» (من لا يحضره
الفقيه، ج۱ / باب الجماعة و فضلها، ص ۳۸۲)؛
امام صادق عليه السلام:
«كسي كه با آنان [يعني اهل سنت] در صف اول [جماعت] نماز بگزارد، مانند كسي
است كه پشت سر رسول الله در صف اول نماز بخواند.»
و نيز:
وَ
بِهَذَا الْإِسْنَاد [الْحَسَنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاتَانَةَ
رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ عَنْ
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ] قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ
مُحَمَّد: «… مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ
فَكَأَنَّمَا صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله فِي
الصَّفِّ الْأَوَّلِ.» (الأمالي( للصدوق)، ص۳۶۷)؛
امام صادق عليه
السلام: «…كسي كه با آنان [يعني اهل سنت] در صف اول [جماعت] نماز بگزارد،
گويا همراه با رسول الله در صف اول نماز خوانده است.»
۲- عَنْهُ
عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ الْمُثَنَّى الْخَطِيبِ عَنْ
إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه
السلام: «يَا إِسْحَاقُ أَ تُصَلِّي مَعَهُمْ فِي الْمَسْجِدِ؟» قُلْتُ:
«نَعَمْ» قَالَ: «صَلِّ مَعَهُمْ فَإِنَّ الْمُصَلِّي مَعَهُمْ فِي
الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.» (تهذيب
الأحكام (تحقيق خرسان)، ج۳، ص۲۷۷)؛
اسحاق بن عمار ميگويد: امام
صادق عليه السلام از من پرسيدند: «آيا با ايشان [يعني اهل سنت] در مسجد
نماز ميخواني؟» گفتم: بلي. فرمود: «با آنها نماز بخوان! چون كسي كه با
ايشان در صف اول نماز ميخواند، مانند كسي است كه در راه خدا شمشير كشيده
باشد.»
۳- عَنْهُ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ
سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ:
«أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ… عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا
جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي
مَسَاجِدِهِمْ…» (المحاسن، ج۱/كتاب القرائن، باب وصايا أهل بيته، ص۱۸)؛
امام
صادق عليه السلام: «شما را به تقواي الهي سفارش ميكنم… از مريضهايشان
[يعني اهل سنت] عيادت كنيد، و در تشييع جنازههايشان شركت كنيد، و برايشان
اداي شهادت كنيد و همراهشان در مساجدشان نماز بگزاريد.»
۴-
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ
الْحَكَمِ عَنْ هِشَامٍ الْكِنْدِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
عليه السلام يَقُول: «إِيَّاكُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا
يُعَيِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ يُعَيَّرُ وَالِدُهُ
بِعَمَلِهِ كُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَيْهِ زَيْناً وَ لَا
تَكُونُوا عَلَيْهِ شَيْناً صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا
مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ… وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ
بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ الْخَبْءِ.» قُلْتُ: وَ مَا الْخَبْءُ؟
قَالَ: «التَّقِيَّة». (الكافي (ط - الإسلامية)، ج۲/ باب التقية، ص۲۱۹)؛
امام
صادق عليه السلام: «مبادا عملي انجام دهيد كه به خاطر آن، [مردم] ما را
سرزنش كنند! چون فرزند شرور، [باعث ميشود كه] پدرش به واسطه عمل او سرزنش
شود. براي كسي كه با او مأنوس هستيد [يعني امامتان] زينت باشيد، و مايهي
ننگ او نباشيد. در ميان عشائر ايشان [يعني اهل سنت] نماز بگزاريد، و
مريضهاشان را عيادت كنيد، و در تشييع جنازهشان حاضر شويد… به خدا سوگند
كه بهترين نوع عبادت، خبء است.» راوي معناي كلمهي «خبء» را از حضرت پرسيد؛
فرمودند: «[خبء يعني] تقيّه.»
۵- و قال [الإمام الحسن العسكري]
عليه السلام لشيعته: «… صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا
جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ
الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ فِي حَدِيثِهِ وَ
أَدَّى الْأَمَانَة وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا
شِيعِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا
تَكُونُوا شَيْناً جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا
كُلَّ قَبِيحٍ فَإِنَّهُ مَا قِيلَ فِينَا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ أَهْلُهُ
وَ مَا قِيلَ فِينَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ كَذَلِك…» (تحف العقول/ باب
ما روي عن الإمام أبي محمد حسن بن علي عليه السلام، ص۴۸۸)؛
امام حسن
عسكري عليه السلام: «… در ميان عشائر آنها [يعني اهل سنت] نماز بخوانيد و
در تشييع جنازههاشان شركت كنيد، و به عيادت مريضهاشان برويد و حقوقشان را
ادا كنيد؛ چرا كه اگر كسي از شما اهل ورع، راستگو، امانتدار و با مردم خوش
خلق باشد، گفته ميشود كه اين [شخص] شيعه است و اين [جريان] مرا خرشنود
ميكند. تقواي الهي پيشه كنيد و مايه زينت ما باشيد و مايه ننگ ما نباشيد.
همه مودتها را جذب ما كنيد و هر بدي را از ما دفع كنيد. چرا كه هر حسني
كه درباره ما گفته ميشود، ما شايسته آن هستيم و هر بدي كه درباره ما گفته
ميشود، آنگونه نيستيم.»
۶- كِتَابُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى
الْكَاهِلِيِّ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ:
«صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ فَاغْشَوْا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا
مَرْضَاهُمْ وَ قُولُوا لِقَوْمِكُمْ مَا يَعْرِفُونَ وَ لَا تَقُولُوا
لَهُمْ مَا لَا يَعْرِفُونَ إِنَّمَا كَلَّفُوكُمْ مِنَ الْأَمْرِ
الْيَسِيرَ فَكَيْفَ لَوْ كَلَّفُوكُمْ مَا كَلَّفَ أَصْحَابَ الْكَهْفِ
قَوْمُهُمْ كَلَّفُوهُمُ الشِّرْكَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ فَأَظْهَرُوا
لَهُمُ الشِّرْكَ وَ أَسَرُّوا الْإِيمَانَ حَتَّى جَاءَهُمُ الْفَرَجُ وَ
أَنْتُمْ لَا تُكَلَّفُونَ هَذَا.» (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،
ج۱۲/ كتاب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر/ باب جواز التقية في إظهار
كلمة الكفر، ص۲۷۳)؛
امام صادق عليه السلام: «در مساجدشان [يعني اهل
سنت] نماز بخوانيد، جنازههاشان را تشييع كنيد، مريضهاشان را عيادت كنيد،
به قومتان آنچه ميفهمند [و زمينه هضمش را دارند] بگوييد، و آنچه
نميفهمند را نگوييد. آنها كار سادهاي را از شما ميخواهند، پس اگر آنچه
قوم اصاب كهف از ايشان خواستند را از شما ميخواستند، چه [ميكرديد؟ !]
آنها را مجبور به شرك به خداوند بزرگ كردند، پس [اصحاب كهف] شرك را
برايشان اظهار كردند، و ايمانشان را پنهان كردند، تا اين كه گشايش رسيد، در
حالي كه شما به اين [امر دشوار] مكلّف نيستيد!»
۷- وَ قَالَ
الصَّادِقُ عليه السلام: «إِذَا صَلَّيْتَ مَعَهُمْ غُفِرَ لَكَ بِعَدَدِ
مَنْ خَالَفَكَ.» (من لا يحضره الفقيه، ج۱/ باب الجماعة و فضلها، ص۳۰۱)؛
امام صادق عليه السلام: «هنگامي كه همراه با ايشان [يعني اهل سنت] نماز بگزاري، به تعداد مخالفانت [از گناهت] برايت بخشيده ميشود.»
اعتبار سنجي اين روايات
همانطور
كه در ابتدا ذكر شد، اين تنها بخشي از رواياتي است كه در باب امر به شركت
در نمازهاي برادران اهل سنت وارد شده است، و ذكر همه روايات اين باب، از
حوصله اين مقاله خارج است [۱]. اما در مورد همين رواياتي كه ذكر شد، طبق
بررسي كارشناسان رجالي مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى «نور»، اكثر
آنها از لحاظ سندي، «صحيح [۲]» و «مسند [۳]» هستند. اما از اين هم كه
بگذريم، شمار بالاي رواياتي كه با اين مضمون در منابع درجه يك حديثي شيعه
آمده اند، و تكرار اين مفهوم در قالب عبارات متعدد، «تواتر معنوي [۴]» آن
را برايمان ثابت كرده و ما را نسبت به اعتبار اين روايات، به اطمينان فوق
العادهاي ميرساند.
حقيقتي كه قبولش دشوار است
البته اذعان داريم كه در بادي امر، پذيرش اين مضامين كار سختي است؛ به گونه اي كه در خود روايات نيز به اين واقعيت اشاره شده است:
أَحْمَدُ
بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى فِي نَوَادِرِهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى
عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاكَحَتِهِمْ وَ الصَّلَاةِ
خَلْفَهُمْ. فَقَالَ: «هَذَا أَمْرٌ شَدِيدٌ لَنْ تَسْتَطِيعُوا ذَاكَ قَدْ
أَنْكَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله وَ صَلَّى عَلِيٌّ عليه
السلام وَرَاءَهُمْ.» (وسائل الشيعة، ج۸/ باب استحباب حضور الجماعة خلف من
لا يقتدى به للتقية و القيام في الصف الأول معه، ص۳۰۱)؛
از امام
صادق عليه السلام درباره ازدواج با اهل سنت و نماز خواندن [به جماعت] پشت
سرشان، سؤال شد؛ فرمودند: «اين كار سنگيني است؛ شما هرگز از پس آن برنمي
آييد! رسول الله با ايشان ازدواج كرد و علي عليه السلام پشت سرشان نماز
گزارد.»
جالب است كه بدانيم پذيرش اين امر، براي بعضي ياران خاص ائمه عليهم السلام، مثل «زراره» نيز دشوار بوده است:
مُحَمَّدُ
بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ
عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ
لِأَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نُصَلِّي مَعَ
هَؤُلَاءِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ هُمْ يُصَلُّونَ فِي الْوَقْتِ فَكَيْفَ
نَصْنَعُ؟ فَقَالَ: «صَلُّوا مَعَهُمْ!» فَخَرَجَ حُمْرَانُ إِلَى
زُرَارَةَ فَقَالَ: لَهُ قَدْ أُمِرْنَا أَنْ نُصَلِّيَ مَعَهُمْ
بِصَلَاتِهِمْ. فَقَالَ زُرَارَةُ: مَا يَكُونُ هَذَا إِلَّا بِتَأْوِيلٍ!
فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ: قُمْ حَتَّى تَسْمَعَ مِنْهُ. قَالَ: فَدَخَلْنَا
عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنَّ حُمْرَانَ
زَعَمَ أَنَّكَ أَمَرْتَنَا أَنْ نُصَلِّيَ مَعَهُمْ فَأَنْكَرْتُ ذَلِكَ.
فَقَالَ لَنَا: «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام يُصَلِّي
مَعَهُمُ الرَّكْعَتَيْنِ فَإِذَا فَرَغُوا قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهِمَا
رَكْعَتَيْنِ.» (الكافي (ط- الإسلامية)، ج۳، ص۳۷۵)
ولي باز هم آن حضرات، براي اطمينان خاطر امثال ما، سيرهي خود و پدران بزرگوارشان را يادآور شدهاند:
عَلِيُّ
بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليه
السلام قَالَ: «صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ
نُصَلِّي مَعَهُمْ.» (وسائل الشيعة، ج۸/ باب استحباب حضور الجماعة خلف من
لا يقتدى به للتقية و القيام في الصف الأول معه، ص۳۰۱)
امام موسي بن
جعفر عليه السلام: «حسن و حسين عليهما السلام پشت سر مروان نماز خواندند، و
ما [نيز] همراه با ايشان [يعني اهل سنت] نماز ميخوانيم.»
و گاهي استبعاد مخاطب به حدي بود كه مظلوميت و غربت امام عليه السلام در كلامشان آشكار ميشد:
عَنْ
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ
عليه السلام وَ مَعِي رَجُلَانِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِأَبِي عَبْدِ
اللَّهِ: أَ آتِي الْجُمُعَةَ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: «ايتِ
الْجُمُعَةَ وَ الْجَمَاعَةَ وَ احْضُرِ الْجِنَازَةَ وَ عُدِ الْمَرِيضَ
وَ اقْضِ الْحُقُوقَ»؛ ثُمَّ قَالَ: «أَ تَخَافُونَ أَنْ نُضِلَّكُمْ؟ !
لَا وَ اللَّهِ لَا نُضِلُّكُمْ أَبَدا.» (مشكاة الأنوار في غرر الأخبار/
الباب الثاني، الفصل الثالث، ص۶۷)
مردي از امام صادق عليه السلام
دربارهي شركت در نماز جمعه [كه توسط حكومت وقت برگزار ميشد] سؤال كرد.
فرمودند: «به [نمازهاي] جمعه و جماعت [عامه اهل سنت] برويد و در تشييع
جنازه [شان] حاضر شويد و حقوق [ايشان] را به جا آوريد.» سپس فرمودند: «آيا
ميترسيد [با اين سفارشات] گمراهتان كنيم؟ ! نه! به خدا سوگند به هيچ وجه
گمراهتان نميكنيم.»
بررسي فتاواي مراجع
از آنجا كه
ما مقلد هستيم، و به دليل نداشتن ابزار و مقدمات علمي، توان بهره برداري
فقهي و استنباط از روايات را نداريم [۵]، راه مطمئن تري وجود دارد، كه به
نوعي حجت را بر همه مان تمام ميكند، و آن بررسي فتاواي مراجع عظام تقليد
است؛ بايد بدانيم كه در مورد استحباب شركت در نماز اهل سنت براي حفظ وحدت و
رعايت تقيهي مداراتي [۶]، اختلافي بين فقها نيست؛ و حتي برخي مراجع مانند
حضرت امام، مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله مكارم شيرازي و مرحوم آيت الله
فاضل لنكراني، قائل به مُجزي بودن آن نيز هستند [۷].
همچنين لازم
به ذكر است كه بر اساس فقه شيعه، مناسكي كه برادران اهل سنت طبق مذهب خويش
انجام ميدهند، برايشان صحيح و مُجزي است، كه از اين مطلب در فقه ما، تحت
عنوان قاعده فقهي «إلزام (يا التزام) [۸] » نام برده شده است.
جمع بندي
گذشته
از دليل عقلي ناشي از بررسي جايگاه درخشان اهل بيت عليهم السلام در نگاه
عامهي اهل سنت، بررسي منابع روايي معتبر و مورد عنايت فقهاء، مثل كتب
اربعه و وسائل الشيعة، خصوصا در «كتاب العشرۀ» و «كتاب الصلاة»، نشان
ميدهد كه اهل بيت عليهم السلام، در رفتار و گفتار، تأكيد و توصيه فراواني
به شركت در مجامع اهل سنت و همراهي با ايشان در نمازهايشان داشته اند، و
روايات رسيده در اين باب به گونه اي است كه تا سر حد تواتر معنوي ميرسد.
همين واقعيت، يعني استحباب حضور در نمازهاي برادران اهل سنت، در فتاواي
مراجع عظام نيز متجلي است، و علاوه بر اين، برخي مراجع، قائل به اجزاء و
صحت نماز پشت سر اهل سنت نيز هستند.
نويسنده معتقد است، با كمترين
مطالعه در موارد ياد شده، وحدت تاكتيكي و سياسي كارانه (اگر نگوييم
منافقانه)، جاي خود را به وحدت مؤمنانه و از سر اعتقاد راسخ خواهد داد، و
اين –با وجود گذشت ۳۶ سال از انقلاب اسلامي- هنوز هم فوريترين نياز عرصه
وحدت است، كه ورود و فعاليت مجاهدانه فضلا و علماي دلسوز سرنوشت امت رسول
الله صلي الله عليه و آله را ميطلبد.
پی نوشت:
[۱] - علاقمندان ميتوانند براي مطالعه بيشتر، به نشانيهاي ذكر شده در انتهاي احاديث اين مقاله مراجعه كنند.
[۲] - سندى است كه تمام سلسلهى راويان سند امامى عادل ضابط بوده و سند به معصوم عليه السلام منتهى گردد.
[۳] - سندى است كه در آن نام تمام سلسلهى راويان سند بدون ابهام ذكر شده و سند به معصوم عليه السلام منتهى مىگردد.
[۴] - يعني يك مضمون واحد، بارها در قالب عبارات مختلف نقل شده باشد.
[۵]
- متأسفانه اين روزها نقل حديث و فهم آن –كه روزگاري بدون داشتن اجازه از
محدّثان و گذراندن مقدمات علمي، ممكن نبود- به يك كار دم دستي و همگاني
تبديل شده، و اين معضلي است كه در همهي عرصههاي فرهنگي و اجتماعي – كه
بحث «وحدت» نيز از آنها مستثني نيست- با آن درگير هستيم، و همه بايد براي
اصلاح آن تلاش كنيم.
[۶] - جلب دوستى مخالف، به سبب وحدت كلمه، بى آنكه ضررى از سوى او، شخص را تهديد كند. (مجله فقه اهل بيت عليهم السلام، ج۵۲، ص۱۴۵)
[۷]
- براي تفصيل بيشتر ن. ك. «توضيح المسائل» حضرت امام خميني، «أجوبة
الإستفتائات» مقام معظم رهبري، «استفتائات جديد» حضرت آيت الله مكارم و
«جامع المسائل» مرحوم آيت الله فاضل لنكراني.
[۸] - ر. ك. «القواعد الفقهية» بجنوردي، ج۳، ص۱۷۹
منبع:حج