حاج احمد صالحی خوانساری: تشکل های مداحی موفق نبوده اند
شاید اگر بنیاد دعبل شکل نمیگرفت ۸۰ سال طول میکشید تا آن کار سامان پذیرد. مداحان پیری که از کار افتاده شدهاند و یا مداحان جوانی که چشم به آینده دارند و وقتی مداحان پیر را میبینند از آیندهشان دچار واهمه میشوند را این بنیاد تحت پوشش بیمه قرار داده. از این رو زبان ما قاصر از این است که کار این بنیاد را وصف و توصیف کنیم و تقدس این کار دعبل برای همگان آشکار است.
عقیق:با اوج گیری حساسیت های جامعه روی نهاد هیئت و امر مداحی؛ تشکل ها و سازمان هایی برپا شدند تا به قول حاج احمد صالحی خوانساری، سروسامانی دهند به آشفته بازار مداحی. در چند سال گذشته تعداد این تشکل ها بیشتر شده و گاهی موازی کاری هایی پدید آمده. در گفت و گوی پیش رو پای صحبت های کسی نشسته ایم که در بسیاری از این تشکل ها حضور داشته و جویای نظراتش در این باره شدیم.
در چند سال اخیر شاهد رشد تشکلهای حوزه مداحی و ستایشگری و هیئت ها بودهایم. بهعنوانمثال حدود ۱۰ تشکل در حوزه مداحی فعالیت میکنند. این تعدد در نهادها از نظر شما مثبت است یا منفی؟
چند سالی می شود؛ تشکلهایی با عناوین مختلف مانند خانه مداحان٬ کانون مداحان٬ بسیج مداحان٬ مجمع الذاکرین حسینی تهران و... شکل گرفتهاند و به هر حال به خاطر توجهی که روی این مسئله بوده شکل گرفتهاند. همه تشکلهای با محوریت جلوگیری از ابتذال در امر ستایشگری و تربیت و پرورش صحیح مادحین به وجود آمدند که برخی نیز در این راه توفیقهایی کسب کردهاند. مانند مجمع الذاکرین که توانسته مادحینی را تربیت کند و به جامعه مداحی عرضه کند. به هر حال تعدد تشکلها را من به فال نیک میگیرم. اما در عین تعدد که از نظرم اشکالی ندارد مسئلهای موجب مرارت خاطر میشود. متاسفانه هر تشکل و هر گروهی در این زمینه آهنگ و نوای خود را سر میدهد و یا خود را متولی امر مداحی میداند. این در حالی است که این مسئله با فلسفه ذاتی شکل گیری این تشکلها تناقض دارد. این تشکلها آمدهاند که امر مداحی را سروسامانی بدهند اما در عین حال به خاطر تشتتی که در بین این تشکلها وجود دارد خود مایه تخریب امر مداحی میشوند.
اصولاً چه پیشنهادی برای جلوگیری از موازی کاری تشکل ها و فراهم کردن زمینهای برای همافزایی آنها دارید؟
به نظر من میبایست این تشکلها در پرتو و اشرافیت بزرگی فعالیت خود را ادامه دهند. به عبارتی یا باید یک فردی که همه قبولش دارند بر همه مجموعهها اشراف داشته باشد و یا همه تشکلهای تبدیل به یک گروه بزرگ شوند. چرا که این گروهها کار حساسی انجام میدهند و میبایست آمر قابلی داشته باشند. کسی که مقبولت مشروعیت تام و تمام داشته باشد. از این روست که بارها و بارها من در جلسات مختلف این پرسش را مطرح کردم که بالاخره هرم تشکلها چطور است؟ چه کسی بر این تشکلها اشراف دارد؟ هر کدام ما اوامر چه کسی را اجرا کنیم؟ حتی دو یا سه سال قبل وقتی مادحین سراسر کشور با مقام معظم رهبری دیدار داشتند٬ نامهای به حضرت آقا داده شد که در آن نامه از ایشان درخواست شده بود که یک متولی برای امر مداحی مشخص فرمایند که ایشان هنوز پاسخی به این نامه نفرمودهاند. از نظر من ایشان بهتر از همه به مسئله واقفاند حتما صلاحی در عدم پاسخ میبینند. ولی این یک مشکل اساسی در بین تشکلهاست که بزرگ و ریش سفید ندارند و میبایست بر یک بزرگی به اجماع برسند و از او تبعیت کنند. فکر میکنم تا مرجع واحدی برای تشکلها وجود نداشته باشد٬ خروجی قابل توجهی نخواهند داشت. اگر توجه کنید با همه تعدد جلسات و تشکلها بازدهی آن چنانی تا به حال دیده نشده است.
دو سال پیش این تشکلها (تشکلهای حوزه ستایشگری اهلبیت (ع)) به دعوت بنیاد دعبل، شورای هماهنگی تشکیل دادهاند. نظر شما چیست؟ فکر می کند این روش گره گشاست؟
بله! هم و غم همه ما همین است که چنین اتفاقی محقق شود. اما هنوز آن مرجعیت و آمریت که اشاره کردم وجود ندارد. دقت کنید که یا در فضای مداحی کشور اصلا چنین شخص مرجعی وجود ندارد و یا اینکه خیر٬ چنین شخصی هست و تشکلها در مقابل ایشان کرنش نمیکنند. در تمام این تشکلها ماجرای بنیاد دعبل متفاوت است. من از همان روزهای اول شکلگیری این بنیاد در جلساتشان حضور داشتم و از فلسفه وجودی آن با خبرم. از این روست که در ابتدای صحبتهایم بدان اشاره نکردم و حالا نیز این بنیاد را استثنا میکنم.
بنیاد دعبل یک کار مقدسی انجام داده که شاید اگر این بنیاد شکل نمیگرفت ۸۰ سال طول میکشید تا آن کار سامان پذیرد. مداحان پیری که از کار افتاده شدهاند و یا مداحان جوانی که چشم به آینده دارند و وقتی مداحان پیر را میبینند از آیندهشان دچار واهمه میشوند را این بنیاد تحت پوشش بیمه قرار داده. از این رو زبان ما قاصر از این است که کار این بنیاد را وصف و توصیف کنیم و تقدس این کار دعبل برای همگان آشکار است. اما تشکلهای دیگر مانند خانه مداحان٬ کانون مداحان و... که سعی میکنند مداح پرورش دهند مورد نظر من است.
تشکلهایی که از نظر من موفق نبودهاند و اگر توفیقی کسب کردهاند بسیار کمرنگ بودهاند. این مطلب را از آن جهت میگویم که خودم در بسیاری از این تشکلها ورود پیدا کردهام و در جلساتشان شرکت میکنم. بنابراین یقین دارم این تشکلها ۵۰ درصد هم نتوانستند موفق شوند. این در حالی است که ما امیدوار بودیم هزینههایی که در این راه مصرف میشود٬ نیروهایی که به خدمت گرفته میشوند اتلاف نشوند. و اتفاقا با توجه به بودجهها و نیروهای انسانی که در این تشکلها مصرف شده بنده میگویم نتوانستهاند توفیقی داشته باشند.
منبع:بنیاد دعبل خزایی