۲۱ دی ۱۴۰۳ ۱۱ رجب ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۰۷
عقیق: آیتالله "روحالله قرهی" مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) واقع در منطقه حکیمیه تهران، به مناسبت شهادت امام حسن عسکری(ع) در مهدیه القائم المنتظر به ایراد سخنرانی پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
علّت تبعید امامان عسکریین(ع) به سامرّا
حضرت امام حسن عسکری(ع) متولّد مدینه هستند، ولی بعد از مدّتی همراه پدر بزرگوارشان، امام هادی(ع)، به سامرا تبعید شدند.
علّت تبعید حضرت امام هادی به سامرا (سرّ من رأی)، وجود مقدّس حضرت حجّت بود تا مراقب باشند ببینند حضرت چه زمانی متولّد میشوند. چون روایات زیادی از پیامبر(ص) بود که وجود مقدّس آقا خواهند آمد. حتّی در زمان بنیعبّاس هم، مهدی عبّاسی را به عنوان امام زمان معرّفی کردند!
لذا اسّ و اساس هجرت اجباری و در حقیقت تبعید امام هادی(ع)، برای وجود مقدّس امام زمان(عج) بود.
اصل امامت در وجود مبارک حضرات معصومین(ع) وجود دارد و این که حکومت کنند یا خیر، بحث دیگری است. لذا خلفای غاصب، جایگاه خلافت را غصب کردند، نه اصل خلافت؛ چون اصل خلافت مِن ناحیة الله است و هیچ کس نتوانسته آن را غصب کند!
دوران امامت امام حسن عسکری(ع)
عمر مبارک حضرت امام حسن عسکری به 2 دوره تقسیم میشود:
دوره اوّل: 22 سال قبل از امامت
دوره دوم: 6 سال دوران امامت
سنّ مبارک حضرت 28 سال بود و از سال 254 تا 260 هجری قمری زمان امامت ایشان بود، امّا در این شش سال امامت حضرت امام حسن عسکری آن قدر فشار بر ایشان زیاد بود و جاسوسها یکسره مراقب ایشان بودند تا ببینند مهدی موعود چه زمانی میآید که ابوهاشم جعفری نقل میکند: در سال آخر عمر حضرت، حضرت مثل کسانی بودند که 50 سال عمر کردند!
برای حضرات معصومین(ع)، دوران عباسیها بدتر از بنیامیّه بود و هر کدام با یک ترفندی با حضرات برخورد میکردند، جالب این است که اتّفاقاً بنیعبّاس عنوان خویشاوندی با پیامبر(ص) را هم بیان میکردند و اصل حاکم شدن آنها به ظاهر به علّت انتقام از خون اباعبدالله(ع) بود!
نمونهای از علم غیب امام حسن عسکری(ع)
وجد مقدّس حضرت امام حسن عسکری(ع) کارهایی میکرد که آنها را نگران کرده بود، از جمله از علم غیب حضرت ناراحت و نگران بودند.
به عنوان مثال در اصول کافی آمده که ابوهاشم نقل میکند: یک روز قبل از اینکه به محضر حضرت بروم، در ذهنم گذشت که از حضرت نقرهای بگیرم تا با آن انگشتری بسازم و به عنوان تبرّک همیشه در دست داشته باشم، نزد حضرت رفتم، امّا یادم رفت که خواستهام را بگویم، وقتی داشتم بیرون میآمدم، حضرت فرمودند: ما به جای نقره، به تو یک انگشتر میدهیم، برو که پول نگین و ساختش را هم برد کردی!
ابوهاشم عرضه داشت: شما ولیّ خدا هستید و اطاعت از شما جز دین است.
محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر میگوید: وقتی ابوهاشم بیرون رفت، مأمورها که همیشه خانه حضرت را تحت نظر داشتند، سراغ او رفتند و پرسیدند: چه گرفتی؟ ابوهاشم هم جریان را تعریف کرد. قضیّه به گوش معتمد رسید، خشمناک شد و گفت: ما از همین مسائل میترسیم!
علّت مخالفت دائمی خلفا با ائمّه(ع)
علّت مخالفت خلفا با حضرات معصومین(ع) این بود که خودشان هم میدانستند که این جایگاه، متعلّق به خودشان نیست؛ به خصوص که میدانستند کسی نیز مانند حضرت حجّت(عج) میخواهد بیاید که خلّص تمام انبیا و ائمّه است و تمام خصلتهای آن را داراست.
چرا تمام ائمّه(ع) مانند اباعبدالله(ع) قیام نکردند؟
1 – مردم آماده پذیرش حکومت معصومین(ع) نبودند.
2- اوضاعی که خلفا ایجاد کردند، اوضاع حکومت نبوی نبود!
مردم عدم آمادگی برای پذیرش را حتّی در زمان امیرالمؤمنین(ع) هم نشان دادند که صبر نکردند، علّت هم این بود که خلفای اوّل و دوم و سوم حکومتشان بر اساس سنّت پیامبر(ص) نبود، طوری که حتّی خلیفه دوم، حدیث گفتن از پیامبر(ص) را منع کرد! لذا به دلیل حاکمیّت خلاف سنّت پیامبر(ص) در زمان خلفا، مردم طاقت حکومت علوی را نداشتند و به همین علّت این حکومت از بین رفت.
البته وقتی مردم مراجعه کنند، حضرات این کار را بر خود فرض میدانند؛ هر چند حکومت در حقیقت متعلّق به آنهاست، لذا مردم فهمیده بودند که اگر پذیرش از جانب خودشان نباشد، حضرات جلو نمیآیند؛ یعنی آنها اسّ و اساس شیعه و دین ناب را حفظ میکنند، ولی حاکمیّت را مردم باید بخواهند.
گرچه باید توجّه کرد که تمام مقدرّات بشر و موجودات دیگر، حتّی ملائکه، به دست امام رقم میخورد و در لیلة القدر امام است که همه چیز را امضا میکند، امّا شاید به صورت ظاهر خلافت نداشته باشد.
محاصره و تنگنای شدید امام حسن عسکری(ع)
همان طور که بیان شد شش سال آخر عمر حضرت امام حسن عسکری(ع) که دوره امامت ایشان بود، چنان در رنج و سختی برای ایشان گذشت که ایشان با وجود سنّ 28 سال، پیر شده بودند!
از زمانی که امام هادی(ع) را به سرّ من رأی (سامرا) آوردند، امام حسن عسکری(ع) را هم تحت مراقبت قرار دادند تا از زمان تولّد حضرت حجّت(عج) آگاه شوند، امّا به اذن خداوند تولّد حضرت مانند عیسی بن مریم به صورت معجزه رخ داد، طوری که تا شب تولّد، هیچ گونه آثار حملی در والده مکرّمه شان دیده نشده بود!
زمان رو به غیبت رفته!
علامه محمّد حسین حسینی طهرانی میفرمودند: ائمّه(ع) دو غیبت دارند:
1. یکی همان غیبتی است که برای خود آن دو امام شد-امامان عسکریین (امام هادی و امام حسن عسکری (ع))- چون نگذاشتند این دو امام همام در بین مردم بیایند و هر دو در محاصره جیوش بودند و آنها را مخصوصاً به سامرا آوردند تا از مردم دور شوند.
لذا غیبت ائمّه از زمان امام هادی(ع) شروع میشود که مردم دیگر به امام دسترسی ندارند مگر این که خصّیصین حرفهای آنها را انتقال دهند.
2. از وقتی امام حسن عسکری(ع) با پدر مکرّمشان به سرّ من رأی آمدند؛ غیبت امام زمان(عج) هم شروع شد؛ چون جاسوسها از آن زمان، منتظر و مراقب بودند.
چه شد که معتمد تصمیم به مسموم کردن حضرت گرفت؟
معتمد در دو جلسه حضرت را میخواند و به ایشان میگوید: از تحریکاتی که از طرف شما و اطرافیانتان در مدینه و ... میشود، به ما خبر رسیده است.
حضرت میفرمایند: من و پدرم در اختیار شما بودیم و شما ما را تحت نظر داشتید، هیچ کلامی از خانه ما بیرون نرفت مگر شما مطّلع بودید و هر کس هم که از خانه ما بیرون میآمد، اوّل به نزد سربازان شما آورده میشد!
معتمد وقتی میبیند نمیتواند مطالب را این گونه از حضرت بگیرد، به ایشان میگوید: میدانید چرا شما را به سرّ من رأی آوردند؟
حضرت می فرمایند: بله، میدانم به دلیل وجود آن کسی که پیامبر(ص) بشارت آمدن او را داده است.
معتمد میپرسد: راستش را به من بگو که آیا او به دنیا آمده است؟
حضرت میفرمایند: مأموران شما که دائم همه چیز را رصد میکنند، شما خود بهتر میدانید.
به این ترتیب بود که معتمد وقتی احساس کرد که هنوز فرزندی متولّد نشده است، بهترین راه را این میداند که حضرت را به شهادت برساند.
دلیل انتخاب سامرا برای تبعید حضرات
در سامرا افرادی ضدّ اهل بیت حاکم بودند که از بنیعبّاس هم نبودند، بلکه یک سری از خاندان بنیامیّه و ناصبیها در آنجا بودند، لذا حضرات عسکریین را به آن جا بردند، چون آنها از ناصبیترین افراد بودند و کوچکترین گزارشات را در مورد این حضرات به مأموران اطّلاع میدادند.
یکی از کرامات حضرت امام حسن عسکری(ع)
معتمد یک مرتبه از حضرت پرسید: چرا باید دین پیامبر(ص) به کسی ختم شود که از خود پیامبر (ص) برتر باشد؟!
حضرت در یک جواب نغز و شیوا فرمودند: اوّلاً از پیامبر(ص) برتر نیست، بلکه خصوصیّت پیامبر اعظم (ص) را دارد، ثانیاً آن حضرت در زمانی میآید که همه خواستار او باشند (به تعبیر علمای عظیمالشّأن، منظور بعد از غیبت کبری است، نه تولّد حضرت) چون دین پیامبر(ص) در دست کسانی قرار گرفت که حقیقت دین محسوس نشد و اوست که حقیقت دین را برای مردم محسوس میکند، لذا برای اینکه محسوس کند، باید خصوصیّت همه انبیاء را دارا باشد.
منبع: خبرگزاری فارس
کدخبرنگار211007