عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۳۴۵۵
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۱
نهضت عاشورا به مانند انقلابی بزرگ، با هدف احیای احکام دین و زدودن انواع انحرافات دینی و سیاسی در سال 61 ه.ق به رهبری حسین بن علی (ع) به وقوع پیوست.
عقیق: آن حضرت هنگامی که اساس اسلام را در خطر دید، همراه یاران اندک ولی باایمان خود، به مبارزه با یزید و سپاه سنگ دل او برخاست و کربلا را در روز دهم محرم سال 61 ه به صحنه درگیری حق و باطل و روز جان بازی و فداکاری در راه دین و عقیده مبدل ساخت؛ به گونه ای که دامنه تأثیر آن تا ابدیّت کشیده شد اما باید دانست که حضرت سیدالشهدا (ع) از جایگاه ویژه ای نیز در نزد حضرت محمد (ص) و پدربزرگوارشان امیرالمومنین علی (ع) برخوردار بودند، به نحوی که مرتضی اسماعیل زاده آن ها را چنین بیان می دارد.

امام حسین در کلام  پیامبر (ص)

با نگاهی به سیره و روش پیامبر (ص) در مورد امام حسین (ع) می توان به عینه به ویژگی ممتازیت و ارجمندی شخصیت والای آن امام همام (ع) پی برد. عشق، ارادت و محبت نبی مکرم اسلام (ص) نسبت به وجود ارجمند و والای امام حسین (ع)؛ بی مانند استثنایی و کاملاً منحصر به فرد بود. محبت و ملاطفت پیامبر (ص) در حق امام حسین به قدری بود که سلیمان بن قیس از سلمان فارسی نقل می کند که حسین (ع) بر روی زانوی راست رسول اکرم (ص) بود، پیامبر (ص) او را می بوسید و می گفت: تو آقا و پسر آقا و پدر آقا و پدر سروران هستی. تو پیشوا و پسر پیشوا و پدر پیشوایانی، تو حجت و پسر حجت و پدر حجتی که نه نفر از نسل تو آیند و نهمین آنان قائم آل محمد (ص) است.

مقام و منزلت امام حسین (ع) و ارزش و کرامت ذاتی او در حدی بود که عبدالله بن شداد روایت کرده است؛ پیامبر به سجده رفت و سجده را طولانی نمود، پدرم گفت من نگران حال پیامبر شدم، سرم را از سجده برداشتم دیدم حسین (ع) بر پشت پیامبر سوار شده است، دوباره به سجده رفتم پس از نماز مردم متوجه پیامبر شدند و گفتند یا رسول الله سجده را طولانی نمودید ما گمان کردیم حادثه ی ناگواری رخ داد و یا حالت وحی عارض شده پیامبر فرمود هیچ کلامی نبود، پسرم حسین (ع) بر پشتم نشسته بود نخواستم با عجله به پایین بیاید. همچنین در نقل دیگری ابن عباس (ع) می گوید حضرت فاطمه (ع) به نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد حسنین از صبح تا بحال به خانه مراجعت ننموده اند و نگران حال آن ها هستم. پیامبر (ص) و اصحاب او هرچه جستجو کردند نتوانستند آن ها را بیابند، بعد از مدتی خبر آورده شد که آن ها در نخلستان هستند. پیامبر (ص) برخاست و همراه با مردم راه نخلستان را در پیش گرفتند، وقتی رسیدیم دو برادر (امام حسن و حسین) دست به گردن یکدیگر در خواب بودند. ابوبکر و ابوایوب انصاری خواستند تا یکی از آن ها دو بزرگوار را بر دوش گیرند و پیامبر فرمود: نه بگذارید من بردارم و بدانید هر دو آنان در دنیا و آخرت اهل فضل هستند و پدرشان از آنان بهتر است.

همچنین امام رضا (ع) روایت نموده که حسین (ع) را نزد پیغمبر می آوردند و آن حضرت زبانش را در دهان او می گذاشت تا او می مکید و به همان اکتفا کرد [امام حسین (ع)] و از هیچ زنی شیر نخورد. همچنین امام صادق (ع) درباره ی عظمت و مقام امام حسین (ع) در نزد پیامبر (ص) فرموده اند: رسول خدا در حال اقامه ی نماز بود. امام حسین (ع) در کنار ایستاده بود و رسول خدا تکبیر می گفت، حسین نتوانست تکبیر صحیح گوید، رسول خدا تکرار می کرد و امام حسین (ع) تبعیت می کرد تا آنکه در مرتبه ی هفتم توانست صحیح اداء کند. و عده ای استجباب این عمل را در نماز منبعث و نشأت گرفته از این سیره ی پیامبر (ص) می دانند همچنین علائلی نقل می کند رسول خدا (ص) با بوسیدن حسین (ع) و گفتن الّلهمّ احّبه و... به حسین اشاره می کرد و به مردم می گفت که من با حسینم و همواره مرا نزد او بجویید.

همچنین ابن عباس نقل می کند هنگامی که پیامبر اکرم (ص) در بستر بیماری بود و در آن لحظات آخری که جان ملکوتیشان می خواست حصار تن را بشکند و به عالم اعلی سیر نماید، حسین (ع) را به سینه ی خود چسبانید و در حالیکه از شدت عرق پیامبر (ص) جامه های حسین (ع) خیس گردیده بود و پیامبر در آن حال از درد به خود می پیچید، فرمود؛ من با یزید چه کرده ام و در ادامه فرمود: همانا بین حسین و قاتل او، پیش پروردگارت محکمه ای است.

در کلام امام علی (ع)

امام علی (ع) بعنوان پدر بزرگوار امام حسین (ع) خطاب به آن حضرت و در وصف عظمت و مظلومیت امام حسین (ع) چنین فرمودند: «یا عبره کل مؤمن فقال: انایا ابتاه؟ قال نعم یا بنیّ: ای کسی که نام تو موجب جاری شدن اشک از دیده ی هر مؤمنی است.» همچنین مسأله ی عاشورا و قضیه ی کربلا از آنچنان اهمیت و ارزشی برای امام علی (ع) برخوردار بود که آن حضرت در زمان های مختلف و به مناسبت های گوناگون و مرتبط، از این فاجعه ی عظیم انسانی نام می بردند که یادآوری های مکررشان از عظمت و ارزش واقعه ی کربلا و منزلت والای امام حسین (ع) داشت. به عنوان مثال هنگامی که امام علی (ع) عازم صفین بودند و از کربلا عبور نمودند در بدو ورود به کربلا یکی از یاران آن حضرت بنام هرثمه بن سلیم نقل می کند که ابتدا امام علی (ع) وضو گرفت و در آنجا نماز خواند و پس از سلام، مشتی از خاک آن سرزمین را برداشت و بویید و فرمود: «خوشا به حال تو ای خاک! گروهی از تو به محشر آیند که بدون حسابرسی وارد بهشت می شوند.» و یا سعید بن حکم عَبَسی قضیه را از پدر خویش که در جنگ صفین از یاران امام علی (ع) بوده است چین نقل می کند که ابتدا حضرت توضیحی پیرامون کربلا  و واقعه ی عاشورا می دهند و سپس به قسمت های گوناگون کربلا اشاره می کند و می فرماید: اینجا محل فرود آمدن و پیاده شدن آن هاست و با دست خود به جای دیگری اشاره کرد و فرمود: این محل خون آنان است. همچنین در همین جنگ صفین وقتی به حضرت اطلاع دادند که ابوایوب اعور، فرات را محاصره کرده و از آب گیری یاران علی ممانعت می نماید، حضرت سوارانی را برای رفع مانع فرستاد، دست خالی برگشتند و امام حسین (ع) از پدر اجازه ی برخورد خواست، امام اجازه داد و حضرت به پیکار رفت و ابوایوب را از سر راه برداشت و به اردوگاه برگشت و به پدر گزارش داد، امام علی (ع) گریست، اصحاب گفتند: چرا گریه می کنی و حال آنکه نخستین پیروزی را به دست حسین یافتیم امام فرمود: «به یاد آوردم که حسین در آینده در کربلا تشنه به شهادت خواهد رسید و مرکب وی گریزان و شیهه کنان به زبان حال می گوید؛ فغان، فغان از امتی که فرزند پیامبر را می کشند.» همچنین آنقدر مسأله ی کربلا و شهادت امام حسین (ع) برای آن حضرت اهمیت داشت که در آخرین لحظه های عمر مبارکشان دست ابوالفضل العباس (ع) را در دست امام حسین (ع) گذاشت و از وی خواست که در صحرای کربلا از یاری و حمایت حسین (ع) دست برندارد.


منبع:قدس
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین