کد خبر : ۴۱۱۵۲
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۸
پای درس اخلاق محمد شجاعی

مهندسی غمها و شادی‌ها ازنگاه امیرالمؤمنین(ع)

حضرت امیر(ع) می‌فرماید: اگر از امور دنیا چیزی به تو رسید، ذوق‌زدگی نکن و برای آنچه از دست داده‌ای نیز جزع و فزع مکن و تمام همتِ خود را برای بعد از مرگت قرار بده.
عقیق:محمد شجاعی از اساتید اخلاق و مدیرعامل مؤسسه منتظران منجی در تازه‌ترین درس اخلاق خود با موضوع غم و شادی به سخنرانی پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:
امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «فلیکن سرورک بِما نِلتَ من آخرتک و لیکن أسفک علی ما فاتک منها، و ما نِلتَ من دّنیاک فلا تکثر بِهِ فرحاً و ما فاتکَ منها، فلا تأسَ علیه جَزعا و لیکن همّکَ فیما بعد الموت»؛ باید شادی خود را به بخشی از آخرت که آن را به دست آورده‌ای، اختصاص دهی و غصه‌هایت را به آن مقدار که از دست داده‌ای. اگر از امور دنیا چیزی به تو رسید، ذوق‌زدگی نکن و برای آنچه از دست داده‌ای نیز جزع و فزع مکن و تمام همتِ خود را برای بعد از مرگت قرار بده.
این کلام امیرالمؤمنین (ع) پیرامون مهندسی غم‌ها و شادی‌ها به قدری اعجاب‌انگیز، کامل و رهگشاست که ابن عباس اقرار می‌کند که به غیر از صحبت‌هایی که از پیامبر آموخته است، از هیچ سخنی تا به این حد، سود نبرده است.
فراموش نکنیم که عمل کردن به این روایت امیرالمؤمنین (ع)، تنها در صورتی امکان‌پذیر است که انسان ماهیت جنینی خود را در رحم دنیا باور کرده و به دنبال کسب تجهیزات و دارایی‌های لازم برای زندگیِ بعد از تولدش باشد.
این نکته را هرگز از خاطر نبریم که هر چند تولد به یک شرایط زیستیِ جدید که بی‌نهایت زیباتر، کامل‌تر، جذاب‌تر و پیچیده‌تر از دنیا است، بسیار شیرین و با شکوه است، اما همین تولد می‌تواند برای انسان بسیار خطرساز و عذاب‌آور نیز باشد.
اگر نَفسِ کسی تجهیزات و دارایی‌های لازم را برای زندگی در شرایط پیچیده‌ آخرت کسب نکرده باشد، درست مانند جنینی که ناقص به دنیا متولد می‌شود، بعد از تولد به برزخ با مصیبت‌های عظیمی رو به رو خواهد شد. دارایی‌های نفس، اَمری حقیقی و فردی است از همین رو هیچ کس نمی‌تواند بار گناهِ دیگری را به دوش بکشد؛ «لا تَزرُ وازرهٌ وِزرَ اُخری».
تمام اعمال و نیاتِ انسان در دنیا، به نفس او شکلی حقیقی می‌بخشند، به طوری که نفسِ هر انسان، در هنگام تولد، شکلِ نهایی ِ خود را دریافت کرده‌است.
برای مهندسیِ نظام غم‌ها و شادی‌هایمان مطابق با کلام امیرالمؤمنین (ع)، لازم است در طول روز چندین بار میزانِ سلامتِ نفسِ خود را بسنجیم، در نتیجه برای آن مقدار از دارایی‌هایِ آخرتی خود که به لطف پروردگار در نفس‌مان تثبیت شده‌اند شاد بوده و برای بیماری‌ها و امراضی که هنوز در نفس‌مان پایداراند، غمگین باشیم. لازم است بارها در طول روز از خود بپرسیم «آیا من برای ملاقات با رسول الله آماده‌ام؟ آیا من خود را به عنوان فرزند حقیقیِ امام زمان باور کرده‌ام؟ آیا من برای پدر حقیقی‌ام، سرباز مؤثری هستم؟ آیا من در هنگام تولد، به بهشت وارد می‌شوم یا اینکه جای من در کدام نقطه بهشت است؟ آیا من شرایط زیستن در کنار اشرافِ بهشت را دارم؟»
اساساً کسی که درگیر چنین سؤالاتی است، دیگر به غمی، جز غم‌های انسانی، فرصتِ ورود به قلبش را نداده و برای چیزی جز تقربش به خدا و امام زمانش شاد نمی‌شود. هر چه سطح غم‌های آخرتی انسان بالاتر می‌رود، او شادتر، آرام‌تر، مهربان‌تر و قوی‌تر زندگی خواهد کرد.
نعمت‌های دنیایی، وسیله‌های امتحان انسان‌ها هستند و بزرگترین خطرشان نیز، غفلت‌آفرینی برای آنهاست. آیا برای چنین وسیله‌های خطرآفرینی ذوق‌زدگی شایسته است؟
از سویی مصائب دنیا و از دست دادن‌های دنیایی نیز ابزارهایی برای تراشِ نفسِ انسان و تشبّه او به الله هستند.
بسیاری از اسماءالهی که ثروت‌هایِ حقیقی‌ِ انسان اند، در لابه‌لای مشکلات و شرایطِ پرتضاد کسب می‌شوند.
در حقیقت، فقدان‌ها، مشکلات و تضادها، عواملی برای قدرت گرفتن روح و رسیدنِ آن به سلامتیِ کامل است و جزع و فزع در این شرایط، روح را از کسب قدرت بازداشته و دچار فشار و اضطراب می‌نماید. از سویی جزع و فزع اجر اُخروی انسان را نیز نابود می‌کند. بنابراین اگر کسی مشکلی را برای ما ایجاد نمود و یا بستری پرتضاد برایمان مهیا ساخت؛ غُر نزنیم، ایرادگیری و سرزنش نکنیم و از این نردبان بلند بالا رویم.
و علی (ع)، تمام ماجرایِ غم‌ها و شادی‌های حقیقیِ انسان‌ها در یک جمله در آخر کلام خویش بیان می‌فرمایند:
«تمام همّ خودت را برای آخرتت قرار بده».
دلشوره‌ها، اضطراب‌ها و نگرانی‌های ما نشان می‌دهند که همّ هر کدام از ما در زندگی در کدام جهت است. ممکن نیست بدون آنکه خود را به عنوان موجودی ابدی باور کنیم، بتوانیم تمام همّ خود را در آخرت‌سازی قرار دهیم. باید برای این منظور، عاشق خودِ حقیقی‌مان شویم و شراط تغذیه و رشد این «خود حقیقی» را فراهم کنیم. بدون اخذ انرژی از منبع قدرت، مَحال است بتوانیم نفس خود را در فعالیت‌های روزانه‌ خود، شاد و آرام نگه داریم.
از عزای حسین تا غم حسینِ زمان
محرّم، فرصتی است طلایی، برای توجه به امام زمان‌مان و رسیدن به حقیقی‌ترین غمِ عالم. مُحرّم، بستری است برای اوج گرفتن تا مرتبه‌ عزادار حقیقی.
عزاداری که به حسینِ زمان خود توجهی نداشته و اساساً فریاد «هل من ناصر» هر روزه‌ او را نمی‌شنود، عزاداری حقیقی نیست. زمانی انسان به مرتبه‌ عزادار حقیقی می‌رسد که از گریه‌ بر حسین، به غمِ حسینِ زمان خود رسیده و در راستای رسیدن به چادر او حرکت کند.
باید از اصحاب عاشورا، درس عشق گرفت، آنان که تا آخر ایستادند و رفتنِ هزاران نفر از میان لشکر حسین، تأثیری در تصمیمِ آنان برای ماندن نگذاشت. آنان که با همه‌ جان و مال و اهل اولادشان در رکاب امامشان حاضر شدند.
محرّم، درس عشق به امام زمان است. و این اصلی‌ترین پیام عاشورا، و شاید تمامِ حقیقتِ عاشوراست.
امروز نیز همه ما، یک حسین داریم به نام «مهدی موعود» و این حسین، هر روز فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر می‌دهد. امروز روز تصمیم‌گیریِ ماست درست مثل اصحاب عاشورا. حسین (ع)، از اصحابش، اسب و شمشیر نپذیرفت، بلکه از آنان تمامِ حقیقتشان را خواست، تمام جانشان را، و آنان را تا اوجِ عاشقی با خود به پرواز درآورد.
امام زمان (ع) نیز، از ما تنها خودمان را می‌خواهد، جانمان را، حقیقتِ وجودمان را... او از ما یک جانِ پیوند خورده با خود می‌خواهد، یک رفاقتِ دو نفره‌ فرزند با پدر ... .
شیعیانِ امروز، نه تنها در پیوند نفس خود با امام زمان (ع) و رفاقت و سرکشی به او بسیار ضخیم اند، بلکه حتی در جهادهای مالی نیز، قوت و قدرتِ چندانی ندارند.
یک عزادار حقیقی، برای حسین (ع)، می‌نالد و این سنت هر روزه‌ی امام زمان (ع) است، اما حجم عظیم غصه‌ی او برای آوارگی و غربت و تنهایی حسینِ زمان خودش می‌باشد. حسینی که زنده است و امروز به یاریِ تک‌تکِ ما نیاز دارد.
عزادار حقیقی تلاش می‌کند تا حسینِ زمان خود را به مردم بشناساند، تا آنها بتواند با همدلی و وفاداری، موانع ظهور را از میان بردارد. برای یک عزادار حقیقی هر روز عاشورا و تمامِ زمین کربلا است.
امروز همان عاشوراست. باید کربلایمان را پیدا کنیم. باید حسین‌مان را بشناسیم و خودمان را به لشکر او برسانیم. تصمیم‌های موضعی مؤثر نیست. باید سبک زندگی خود را به سوی حسین‌مان تغییر دهیم. دور از لشکر ایستادن و کمک‌های مادی فرستادن مؤثر نخواهد بود. حسین ما نیز، چون حسین بن علی، از ما جانمان را می‌خواهد، حقیقتِ وجودمان را، مشغول شدن دلمان را... .
ساده‌اندیشی است اگر فکر کنیم که یک کمکِ موضعی، تکلیف را از ما ساقط خواهند نمود؛ هرگز! باید سبک زندگی ما در جهتی تغییر کند که همسرداری‌هایمان، فرزند‌پروری‌هایمان، فعالیت‌‌های اقتصادی، تحصیلیِ و ... ما همگی در جهت رسیدن به چادر امام زمان و یاری او باشند.
تفاوت بسیاری است میان کسی که برای دنیا زندگی می‌کند و در کنار آن کمکی نیز به امام زمانش‌ می‌رساند با کسی که اساساً به خاطر امام زمانش زندگی می‌کند.
یک عزادار حقیقی، تمام تصمیماتِ دنیایی خود را نیز با امام زمان (ع) خود تنظیم می‌کند. دلدادگی او به خانواده‌ آسمانی‌اش به قدری زیاد است که به تمام شئونات زندگی‌اش جهت داده و رنگ دلدادگی می‌زند. اساساً هدف امام حسین (ع) از اینکه با خانواده خود و اصحابش در کربلا حاضر شد، چیزی جز انتقال این پیام به ما نبوده است، که بیاموزیم با همه‌ زندگی‌مان به سمت چادر امام زمان‌مان حرکت کنیم.
فراموش نکنیم:
اگر پیراهن مشکی می‌پوشیم، عزایی اقامه می‌کنیم، اشکی می‌ریزیم، باید به فکر مصیبت اعظم (غیبت امام معصوم) باشیم؛ غیبت هزار و صد و هشتاد ساله‌ای که به نکبتِ امروزِ جهان منجر شده است این تفکر، آرام آرام عزادار را از مرحله‌ چهارم عزاداری به مرحله‌ پنجم (عملیاتِ انتقام) ارتقاء خواهد داد.

امروز بزرگترین کمک به امام زمان، رساندن مردم از مرحله سوم عزاداری به مراحل چهارم و پنجم است. باید محصولِ عزاداری‌های ما، پرورش منتظران حقیقی باشد.
کمی با خود بیندیشیم، من از نگاه امام زمان (ع) چگونه تعریف می‌شوم، یک سرلشکر؟ یک فرمانده؟ یک سرباز جدّی و مؤثر؟ و یا یک عضو بیکارِ بی‌مصرف... .
برای رسیدن به شرافتِ زندگی با اشرافِ قیامت، باید تمامِ زندگیِ ما رنگ و بوی جهاد و خدمت به آنان را به خود بگیرد. تا دیر نشده، تصمیم بگیریم و «یا علی» گویان به پا خیزیم!



منبع:فارس
211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین