پای درس اخلاق استاد محمد شجاعی
آغوشِ خدا برای محسنین همیشه باز است
محمد شجاعی از اساتید اخلاق میگوید: علامت اصلی شدتیافتن شرک در یک جامعه، حذف الله، معصوم و الگوهای الهی از یک جامعه است.
عقیق: جدیدترین درس اخلاق محمد شجاعی در ادامه سلسله درسهای «خانواده آسمانی» برگزار شد که مشروح آن در ادامه میآید:
* خسران؛ تهدید هولناک امام رضا(ع) برای اهل جدال
بخش انسانی (فوق عقلانی) که اصلیترین و با ارزشترین بخش وجود هر انسان است، بر پایهی رحمت استوار بوده، و انسان برای جذب تمام اسماء الهی، نیازمند حضورِ رحمت در قلب خویش و جذب اسم رحمان به عنوان مقدمهای لازم و واجب است. فراموش نکنیم که هیچ اسمی در انسان فعال نمیشود مگر آنکه در ابتدا اسم رحمان در او تجلّی یافته باشد.
خُسران، تعبیر هولناکی برای بخش انسانی به شمار میرود، زیرا برای کسانی به کار میرود که تمام سرمایهی بخش انسانی خود را از دست داده باشند. قلبِ هر کس، تمامِ سرمایهی او در بخش انسانی است و اساساً روح دعوا و درگیری، قلب را به ورطهی نابودی کشانده و این تنها سرمایهی انسانیِ او را به ابتذال و تباهی میرساند. بدین ترتیب انسان را در زمرهی خاسرینِ آخرت قرار میدهد.
مغفرت خداوند، مشمول انسانهای تند، تیز، پرخاشگر و اختلافانگیز نمیگردد و این مسئله، نشان میدهد که چنین شخصی دائماً در جهنمِ نفس خویش غوطهور بوده و فرصتِ رهایی از آن را نداشته است.
خوب است بدانیم که بدخلقی، عصبانیت، تندمزاجی و آزاردادن دیگران از هر فحشا و منکری، قبیحتر بوده و هیچ منکری بالاتر از آن وجود ندارد. باید قلباً این زشتی را باور کنیم تا همچون فحشاهای ظاهری (قتل، دزدی، زنا و ...) از این فحشای عظیم نیز هراسان و گریزان شویم، چرا که با چنین فحشایی حتماً از محبوبهای انسانی خود (خانوادهی آسمانی) فاصله گرفته و مورد نفرین آنان قرار خواهیم گرفت.
مکانیسمِ اثرِ خشونت، عصبانیت و آزاردادن دیگران و ... بر نفس انسان به گونهای است که خود به خود انسان را در مسیری قرار میدهد که لحظه به لحظه از امام معصوم (ع) فاصله گرفته و دورتر میگردد. ممکن است چنین شخصی بهره اندکی از معنویات داشته باشد، اما این خُلق او تمام معنویتش را ضایع مینماید بهطوریکه معنویات او سبب رشدِ انسانیاش نمیشود.
غالباً کسانی که به خودشیفتگیهای مذهبی گرفتارند، به پشتوانه اعمال مذهبی خود و برتر دیدن خویش از دیگران، به راحتی وارد میادین خشونت، درگیری، توهین و تحقیر انسانهای دیگر شده و تمام اعمالِ خود را به آتش میکشند.
باید مراقب باشیم که تَدَیُّن و معنویتِ ما، سبب خودشیفتگی و خودبرتربینی ما و در نهایت تندمزاجی ما با دیگران نشود.
تندخوییها و خشونتها را در تمام زوایا و جوانبش، مانند بمبی تصور کنید که در فضایی لطیف و ظریف (نَفس) منفجر میشود و این انفجار مهیب، دیگر نقطهی سالمی از این فضا باقی نمیگذارد. باید بسیار جدّی مراقب باشیم تا چنین انفجار سهمگینی در فضای لطیفِ نفس ما اتفاق نیفتد، چرا که با این انفجار، چنان به سرعت سرمایههای نفس ما از دست میرود که دیگر هیچ سنخیتی میان ما و امام معصوم باقی نمیماند.
* مژده ابالحسن بعد از تهدیدی هولناک
امام رئوف، حضرت ابالحسن، علی بن موسی الرّضا(ع)، درست بعد از چنین تهدید عظیمی که قلب انسانهای بیدار را به لرزه میافکند، سریعاً مژدهای را بیان میفرماید تا به واسطهی آن کمی از اضطراب دوستان و شیعیانش بکاهد؛
«و عرّفهم انّالله قد غفر لِمُحسنهم و تجاوز عن مسیئهم»
و به آنها کاملاً بفهمان که خداوند انسانهای نیکوکار (نیک سرشت) را مشمول مغفرت خویش نموده و از بدکاران آنها نیز در میگذرد.
میدانیم که مغفرت، با عفو و تجاوز کاملاً متفاوت است. عفو؛ گذشتن از جریمهی گناه است اما ممکن است رابطهی دوستی انسان با خدا، دوباره به حالت اول باز نگردد. اما مغفرت به منزلهی بخشش یک پدر و مادر در حق فرزندانشان است، آنان نه تنها میبخشند، بلکه آغوش باز خود را و راه صمیمیت با خویش را همواره برایشان گشوده میدارند.
راه مغفرت پروردگار نیز همواره برای انسانهای مهربان و نیکوکار که تندی، خشونت و بدجنسی در ذاتشان وجود ندارد، باز است.
اما بدکاران، تنها مشمول عفو پروردگار میشوند و تا زمانی که از خشونت و آزار دیگران توبه نکرده و راه رحمت در پیش نگیرند و به صلح با بندگان خدا نرسند، مشمول مغفرت خداوند نخواهند شد.
فراموش نکنیم که همه ما هنوز در رحم دنیا قرار داریم و امام رضا (ع) با این مژده، توجهِ ما را به این نکتهی مهم جلب میفرمایند که: قبل از تولد شما به برزخ، امکان جبران گذشته و درمان تمام بیماریهای نفستان وجود دارد پس برای درمان، جدّی به پا خیزید...
باید توبه کنیم و تمرینهای جدّی را برای رسیدن به مقام صلح و رحمت آغاز نماییم. باید بیاموزیم که چگونه دیگران را به واسطهی کلام و اعمال خود آزار ندهیم. البته ممکن است در میان این تمرینات، دیگران به ما تعرّض نموده و آزارمان دهند، اما باید مراقب باشیم تا از سوی ما آزاری متوجه آنان نگردد.
آغوشِ همیشه باز خداوند برای مُحسنین
اما به راستی استفاده از واژه مغفرت برای مُحسنین که انسانهایی نرمخو و بیآزارند، به چه معناست؟
محسنین، معمولاً مظلوم واقع میگردند. اما خداوند به واسطهی ظلمها و آزارهایی که از دیگران به آنها میرسد و آنها با صبر و بردباری و بدون اختلاف و فتنه آن را از خویش دفع میکنند، آثار وضعیِ گناهانِ دیگرشان را از نفس آنان برداشته و راه دوستی و صمیمیت با خویش را برایشان باز میگذارد به طوریکه به واسطهی گناهان دیگرشان هرگز آغوش خود را به روی آنان نمیبندد.
بنابراین، این نکته را هرگز از خاطر نبریم که هیچ حرفِ زوری، آزاری، ظلمی و ... از سوی دیگران، به انسان نمیرسد مگر آنکه خداوند آن را به نفعِ کسی خاتمه میدهد که سکوت نموده و به اختلاف تن نداده است.
باید تلاش کنیم به گونهای زندگی کنیم که ماهها و سالها، حتی کلام تندی در میان اعضای خانهی ما رد و بدل نگردد. مراقب باشیم برای طلب نمودن حقمان، تا جایی پیش رویم که روحمان آسیب نبیند؛ در غیر اینصورت ادامهی کار را به خداوندی بسپاریم که «نعم الوکیل» است.
* راه کشف بیماریهای نفس و درمان آنها
یک مؤمن در حالت طبیعی، شاد و آرام است. بنابراین غم، اضطراب، هیجان و ... حالتهایی غیرطبیعی برای نفس به شمار آمده و علامتِ یک بیماری میباشند. بنابراین به محض دریافت چنین احساساتی، باید به سرعت به دنبال یافتن ریشه و علت آنها در نفس خویش باشیم و بعد از کشف ریشه و یا ریشههای آن، به طور جدی برای درمانشان اقدام کنیم؛
«الحُزن مرض النفس؛ غم بیماری نفس است.»
آگاه باشیم که حضور غم در نفس ما، مانند درد در بدن ما، نشانهی وجود یک بیماریِ اخلاقی است. وظیفهی ما در چنین مواقعی کشف بیماری و درمان آن است.
* شرک؛ مانعی برای جذب مغفرت و عفو خداوند
امام رضا(ع) برای محسنینی که مشمول مغفرت خداوند میشوند و بدکارانی که عفو خداوند آنان را در بر میگیرد، استثنائی هم قائل میشود؛ إلاّ من أشرک به.
و این استثناء، گرفتاران دامان شرک هستند، شرک، بیماری فوقالعاده خطرناکی است که غالب انسانها، حتی مؤمنان ناخواسته و نادانسته در دام آن گرفتار میشوند.
شرک به معنای شریک قائل شدن برای خداوند تبارک و تعالی و یا مؤثر دانستن کسی غیر از خداوند در نظام خلقت و مدیریت عالم است.
خوب است بدانیم که منشاء تمام شادیها، قدرتها و آرامشها در زندگی انسان، توحید است. هرچه توحید انسانی قویتر و شفافتر باشد، دنیا و آخرت او شادتر و آبادتر خواهد بود.
* شرک در عبادت، شرک در عبودیت
شرک در عبادت به معنای پرستش و عبادت غیر خداست. اما شرک در عبودیت، به معنای اطاعت نمودن و پیروی کردن از کسی غیر از خداوند و کسی یا نیرویی غیر از الله را منشأ اثر دانستن است. البته اطاعت از نمایندگان معصومی که خداوند آنان را راهنمایان بخش انسانی بندگان خویش قرار داده و اطاعتشان را واجب نموده است، عین توحید بوده و با آنان منافاتی ندارد.
اینکه ما در هر نماز واجب و مستحب خود، بارها به خداوند عرض میکنیم: ایّاک نعبد و ایّاک نستعین؛ به این معناست که تنها او لایق پرستش و عبادت ماست و تنها کسی است که دستورالعمل و خطمشی زندگی خویش را از او دریافت خواهیم کرد. اما چه بسیارند مؤمنانی که در مواقع و مواضعی خاص، دین خدا را رها نموده و برای خوشایند انسانهای دیگر، سبک زندگی گناه آلود را بر میگزینند. علیرغم تأکید خداوند برای پذیرفتن سبک زندگی الهی، غالب انسانها از پذیرفتن این سبک زندگی سرباز میزنند. چنین کسانی در هنگام نماز، به زبان، اقرار به پوییدن راه خداوند میکنند حال آنکه سبک زندگی آنان (همسرداری، تربیت فرزند، معاملات تجاری و اقتصادی، فعالیتهای فرهنگی و هنری و...) بر اساس معیارهایی غیرالهی و با الگوهای ضعیف و غیر انسانی است. چنین افرادی به شرک در عبودیت مبتلا هستند که بیماری مهلکی از نگاه خداوند و خانواده آسمانی ما میباشد. توجه داشته باشیم که انسانهای موحد، تنها به انتخاب، ارتباط و رفتارهایی تن میدهند که مورد تأیید خداوند و معصومین باشد و محال است از الگوهایی غیر الهی، پیروی نمایند.
نوع دیگری از شرک در عبودیت، منشأ اثر دانستن کسی و یا نیرویی غیر از الله در عالم است. به عنوان مثال منشأ اثر دانستن ستارهها، ماههای تولد و... نحس بودن عدد سیزده و تأثیرات بد آن در عالم خارج و ... نمونههایی از این نوع شرک میباشند.
یادمان باشد که اعتقادات شرکآلود در نهایت به تولدهای بیمار و ناقص انسان به برزخ منتهی میشوند. چرا که این اعتقادات، با نفس انسان گره خورده و او را به تقلید از الگوهایی غیر الهی وا داشتهاند. بنابراین اگر انسانها این اعتقادات را از روح خویش پاک نکنند، بالإجبار باید در بیمارستان برزخ (جهنم) برای درمان روح خویش توقف نمایند.
* الگوپذیری از الگوهای غیر الهی
مسیر حرکت انسان به سمت الله، مسیری کاملا تخصصی و ریاضی است، و جز خالق این مسیر، کسی نمیتواند برای انسان الگو و سبک حرکت تعیین نماید. بعد از معصومین، فقها الگوهایی الهیاند که علم خویش را با دریافت اطلاعات تخصصی کسب نمودهاند. اساساً امتیاز شیعیان، در کسب اطلاعات و مهارتهای لازم از معصومین میباشد. الگو پذیری از هنرپیشگان، خوانندهها، ورزشکاران و ... نوعی شرک در عبودیت به شمار میرود.
با اینکه در اسلام، به چیزی به اندازه احترام به والدین سفارش نشده است، حتی اطاعت از پدر و مادر بر خلاف دستورات الهی، شرک محسوب میگردد.
رسم و رسومات غلط و آنچه که در عرف ما جای گرفتهاند و مورد تأیید الله و خانواده آسمانی نمیباشد، از مصادیق شرک در عبودیت بوده و باید کنار گذاشته شوند. از این گروه میتوان به رسومات دست و پا گیر ازدواج اشاره نمود. اما رسوماتی که مطابق دین و دستورات الهیاند، ارزشمند بوده و میتوان آنها را با احترام حفظ نمود.
علامت آشکار جامعه شرکآلود
علامت اصلی شدت یافتن شرک در یک جامعه، حذف الله، معصوم و الگوهای الهی از یک جامعه است.
امروز جامعه ما بدون حضور الگوی معصوم و حتی بدون احساس نیاز به الگوی معصوم، سرشار از شرک میباشد. غیبت هزار و صد و هشتاد ساله امام زمان(عج)، علتی جز آلودگی انسانها به شرک ندارد. همه ما آنقدر به الگو پذیری از غیر معصوم خو گرفتهایم که حتی در خویش احساس نیاز به الگویی الهی و معصوم که از سوی خداوند تأیید شده باشد، نمیکنیم. که اگر جز این بود برای برداشتن موانع ظهور او، از هیچ تلاش و حرکتی فرو گذار نمینمودیم. فراموش کردن امام معصوم به گونهای که ظهورش برای ما دغدغه اساسی و مهمی نیست، بارزترین علامت شرک در نفس ماست، زیرا به راحتی بدون الگوی الهی، زندگی میکنیم بی آنکه حتی لحظهای غصه نبودن امام زمان ما، دلمان را بیازارد.
سبک زندگی هر انسان، آیینهای است که نشان میدهد آیا او برای حضور امام زمان(عج) در زندگیاش آمادگی دارد یا خیر ... .
دریافت سبک زندگی از ماهواره و اینترنت و ... قطعاً جایی برای امام زمان(عج) و سبک زندگی مورد تأیید او در خانههای ما باقی نگذاشته است. آیا مصداق روشنتری برای شرک سراغ دارید؟
منبع:فارس