۰۹ آذر ۱۴۰۳ ۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۲۳
عقیق:سياق
آغازين سخن در (آيات ۱-۷) سوره
حج وجدان آدمي را با به تصوير كشيدن لحظات سخت وقوع رستاخيز، به شدت تكان ميدهد،
سپس در دومين سياق، آيات سوره حج، با هدف گسترش روحيه ترس از خدا، هراسهاي
رستاخيز را براي ما به تصوير ميكشند.
شايد پارسايي و تقوا، از اهدافي باشد كه تمامي سورههاي قرآن
را محقق ساخته اند، مگر اينكه بازتابهاي تقوا بر زندگي، گوناگون است.
هنگام بررسي چارچوب عمومي سورهٔ بقره اينگونه سخن رفت كه
آيات آن، بيان رنگ و رسمي را كه خداوند براي امّت مسلمان نهاده و در تقوا جلوه گر
ميشود، عهده دار شده اند. سورهٔ حج كمابيش، تأكيدي است بر اين رنگ و رسم، چه، اين
سوره با فرمان دادن مردم به پارسايي و يادآوري مناسك حج و واجبات جهاد، آغاز شده،
با بيان خصوصيات امّت اسلامي پايان ميپذيرد.
داوري دل در برابر بيماريهاي غفلت، ستيزه گري،
ناداني و دورويي است
ليك سوره حج، كه مفسران در مكّي يا مدني بودن و يا
فرودآمدنش در هر دوي اين شهرها همسخن نيستند، از ديدگاه من با سورهٔ بقره در اين
تفاوت دارد كه داوري دل در برابر بيماريهاي غفلت، ستيزه گري، ناداني و دورويي است
و نيز بهانه هايي را كه انسان براي گريز از مسؤوليت بدان پناه ميبرد، بَر ميرسد؛
بهانه هايي همانند: ترديد رواداشتن، آرزو كردن، گردن نهادن به پرستش بتها و ترس از
سركشان و هراس از شكست در برابر آنها.
پروردگار چگونه با آيات اين سوره، آن بيماريها را درمان
ميكند؟ و چگونه نهاد آدمي را از بهانه هايي كه پرهيزگاري را مانع هستند، پاك ميگرداند؟
در آنچه كه خواهد آمد، با هم حقايقي را خاطرنشان ميشويم
كه از انديشمندان در آيات اين سوره، كه شكوه و بزرگي در آن موج ميزند، الهام
گرفته ميشود.
در آغازِ اين سوره با نكاتي تكان دهنده روبه رو ميشويم
كه باورهاي انسان را زير و زبر ميكند؛ انساني كه بي پروا در گمراهي فرورفته، از
سرنوشت وحشتناكي كه در روز رستاخيز او را انتظارمي كشد، غفلت دارد.
سپس در (آيات ۸-۱۴) سياق سخن، توجيهي
كهنه و نو را بررسي ميكند، كه نفس بشري براي گريز از بزرگي مسؤوليت و سترگي جزا،
بدان پناه ميبرد… اين توجيه، ستيزه ورزي در پيرامون پروردگار بدون دانش و آگاهي و
ترديد در برانگيختهشدن است، بدين اعتبار كه كاري ناشدني به شمار ميآيد.
پس از يادآوري به اينكه پروردگار بر زنده ساختن مردگان
تواناست، اين آيات حالت ستيزه گري و جدالِ بدون دانش و آگاهي و ايمان آوردن در حدّ
حرف را بررسي ميكند، در اين گونه حالتها، آدمي در پي رسيدن به منافع زودگذر است و
قرآن او را هشدار ميدهد كه در دنيا و آخرت بازنده است.
انتشار و گسترش روح تقوا از بزرگترين حكمتهاي عبادت
حج است
سياق قرآني در آيات (۱۵-۲۲) ما را به گمراهي كسي
رهنمون ميشود كه ميپندارد پروردگار، او را در دنيا و آخرت ياري نميكند يا حاكم
به حقِّ آسمانها و زمين نيست، در حالي كه خداوند هرچه اراده كند به انجام ميرساند
و همو است كه ميان مردمان، با تمام اختلافاتي كه دارند، داوري ميكند.
(آيات ۲۳-۲۹) پاداش مؤمنان و
كيفر كافران، به ويژه كساني را كه از راه مسجدالحرام جلوگيري ميكنند، بيان ميدارد
و ميگويد مسجدالحرام همان خانه اي است كه ابراهيم (عليه السلام) آن را برپا داشت
و بر مسلمانان واجب است براي خشنودي پروردگار به سوي آن روي آورند.
از بزرگترين حكمتهاي عبادت حج، انتشار و گسترش روح
تقوا در دل آدمي است كه از ناپاكيهاي شرك پاك گردد. اين كار از رهگذر يادنمودن خدا، اطعام درمانده مستمند، و زدودن آلودگي از بدن
صورت ميگيرد.
سخن گفتن از حج، اينگونه از (آيه ۲۶) آغاز ميگردد و با
بيان جنبه مهمي از تقوا ادامه مييابد؛ اين جنبهٔ مهم، بزرگداشت مقررات خدا و گراميداشت
شعاير اوست. سپس آيه از پليدي بتها نهي ميكند و فرمان ميدهد آن را از رهگذر حنيف
بودن، كه پاكي و خلوص معنا ميدهد، ردّ كنيم.
گراميداشت شعاير خدا در حقيقت حاكي از پاكي دلهاست
گراميداشت شعاير خدا در حقيقت حاكي از پاكي دلهاست،
همانگونه كه (آيات ۳۰-۳۵)
به آن اشاره دارد. هدف از قرباني كردن، توسعه
تقوا و ارتقاي آن از رهگذر ياد كردن نام خدا بر قربانيهاست. خداوند براي هر
اُمّتي، مناسك و آيينهايي مشخص ساخته، تا بر نعمتهايي كه آنان را داده، نامش را
ياد كنند.
بالاترين مرتبه تقوا، فروتني در برابر خداست، سياق سخن
در (آيات ۳۶-۳۷)
صفات كساني را يادآور شده، كه از ترس خدا
فروتني ميكنند، همچنين صبر، برپاداري نماز و انفاق را نيز ياد كرده است.
قرآن از رهگذر (آيات ۳۸-۴۱) جهاد را يادآور شده
كه دژ مقدسات و سپر مقررات است. پيوند پايداري ميان حج (كه به جهاد ناتوانان
نامبردار است) و جهاد وجود دارد؛ آيا هدف هر دو برتري بخشيدن به سخن حق نيست؟ يكي
با آرامش و ديگري با دفاعي خونين؟
شايد اجازه براي جهاد در سياق اين آيات، براي كامل كردن
جنبههاي تقوا باشد تا گمان نرود معناي تقوا، گوشه نشيني، در لاك خود فرورفتن و
رهبانيت است. عموماً اينكه به نظر ميرسد كه اين آيات، آيات برتر اين سوره باشند.
سياق قرآني در (آيات ۴۲-۵۱) توجيه شيطاني ديگري
را بررسي ميكند.
اين توجيه آن است كه: دروغانگارانِ رسالتهاي الهي،
گمان ميبرند تأخير درآمدن عذاب الهي، گواه آن است كه پروردگار آنان را به فراموشي
سپرده، در حالي كه شايسته است در زمين بگردند تا سرنوشت پيشينيان خويش را درنگرند؛
كه خداوند فرصتشان داد، سپس با قدرت تمام، برگرفتشان و اين در حالي بود كه بندگان شايسته
را در نعمتهاي ظاهري و باطني خود، فرو برد. گردش بر روي زمين به حال كساني كه در
تخطئه آيات خدا ميكوشند و به خيال خود عاجز كننده خدا هستند، سودمند نيست، آنان
با آيات خدا ستيز ميكنند و آن را به چالش ميكشند، ليك عذاب سختي براي آنان است.
قرآن حكيم از رهگذر (آيات ۵۲-۵۷) بشر را از
آرزوهاي دور و دراز كه زمينه وسوسههاي شيطاني است، بهبودي ميبخشد. خداوند،
پيامبران را ياري ميكند و القائات شيطان را محو ميگرداند، سپس آيات خود را
استواري ميدهد. بر ما بايسته است تا آرزوهاي دور و دراز را از رهگذر آيات قرآن
كنار بگذاريم تا آزموني براي ما نگردد.
امّا دلهاي بيمار و بي رحم، از القاءات شيطاني به هنگام
آرزوكردن، استقبال ميكنند و از راه راست، گمراه ميشوند. كافران نيز همواره در
ترديدند و به عذابي سخت گرفتار ميآيند.
آيات قرآن، عهده دار بررسي بهانه شيطاني ديگري است كه
همان يأس و نوميدي است، آن هنگام كه انسان ميپرسد: كار براي خدا و مطالبه حقوق از
دست رفته، چه سودي دارد؟
آري، كساني كه در راه خدا مهاجرت كرده، در برابر سركشيها
از جان خويش دفاع نمودهاند، خداوندشان ياري ميرساند و هيچ چيز در آسمانها و
زمين نميتواند پروردگار را عاجز گرداند، آيا او همان پادشاهِ بي نياز، ستوده،
رؤوف و مهربان نيست؟ و او نيست كه زنده ميكند و ميميراند؟ (آيات ۵۸-۶۶). براي اينكه حالت يأس
و نوميدي را درمان كنيم، ناگزير بايد بر آيات خداوند نظر افكنيم.
شايد آن چيزي كه انسان را در انجام دادن كردار نيك به
تأخير وامي دارد، ستيزه گري در دين خدا باشد، همان پديده اي كه پروردگار ما را از
آن باز داشته، آگاهيمان داده كه براي هر امتي شيوه و آدابي نهاده و او به هر چيزي
آگاه است.
شرك، پناهگاه توجيهگرايان است
شرك، پناهگاه توجيهگرايان است، چه، مشرك ميپندارد تكيه
بر شريكان دروغين خدا، او را از بردوش گرفتن مسؤوليّتها ميرهاند، ليك قرآن
يادآور ميشود شريكان دروغين، حتي توان آفرينش مگسي را هم ندارند و نميتوانند در
برابر آن حشره، مقاومت كنند (آيات ۶۷-۷۳).
در (آيات ۷۴-۷۷) خداوند روشن ميسازد
چگونه او از ميان فرشتگان و مردم، فرستادگاني را برميگزيند و چگونه بر آنان چيره است،
پس كسي نپندارد آنان حتي نيم خداياني هستند.
در پايان سوره (آيه ۷۸) را
ميخوانيم كه ويژگيهاي امّت اسلامي را مشخص ساخته، به جهادي فرمان ميدهد كه بر
پايه در سر پروراندن نيت مطلق براي جانفشاني همهگونه در راه خدا استوار است و
تأكيد دارد پروردگار نيكو مولا و نيكو ياوري است.
منبع: پايگاه اينترنتي موعود