نوشتاري ازآيتالله صافي/حج؛همايش بندگي
حج؛ همايش بندگي (حضرت آيتالله صافي تأكيد كردند: حج يكي از امور عبادي و اركان مهمه اسلام و فرايض بزرگ است كه در آن فوائد و مصالح و منافع بسيار درج و متضمّن سعادت در اين و فوز نشأتين است.
عقیق:حضرت آيتالله صافي گلپايگاني، از مراجع تقليد در نوشتاري به تبيين اهميت فريضه حج در دين مبين اسلام پرداخت.
متن نوشتار به اين شرح است:
حجّ يكي از امور عبادي و اركان مهمّه اسلام و فرايض بزرگ است كه در آن فوائد و مصالح و منافع بسيار درج و متضمّن سعادت در اين و فوز نشأتين است.
از جنبه تقويت و تلقين عقيده به توحيد و از جنبه رياضت و تصفيه باطن، تزكيه نفس و تهذيب اخلاق و از جنبه اجتماعي و توثيق روابط مودّت عمومي و برقراري حسن تفاهم بين اقوام و ملل و عناصر مختلف، و از جنبه ظهور قدرت معنوي دين مبين، و نمايش تسليم مسلمين در برابر اوامر و احكام الهي و از جنبه حلّ مشكلات بين المللي و از ناحيه مشورت و تبادل نظر و اخذ تصميمات مقتضي درباره آينده اسلام و تعيين خط مشيهاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي و تربيتي و از ناحيه تعليم اخوّت اسلامي و مساوات، و الغاء امتيازات طبقاتي و نژادي و عنصري و صنفي و آموزش آزادگي و رشد دادن آزادي و درك كرامت انساني و احترام به حقوق بشر و جنبههاي ديگر حجّ يك عمل نمونه و بينظير و مظهر نظرات اسلام و مقاصد عالي قرآن است.
در اينجا فقط به طور فشرده به بعض برنامهها و درس هايي كه شاگردان مكتب حج ميآموزند اشاره مينماييم:
۷. مشعر الحرام
«اِذا اَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ»؛ شب عيد را به دستوري كه در مناسك حج مرقوم است در مشعرالحرام بايد گذراند. در اينجا برنامه عوض ميشود و از چادر و پذيرايي خبري نيست؛ چادرها را كه از عرفات جمع آوري ميكنند يك سر به منا ميبرند.
در مشعرالحرام كه مزدلفه هم به آن ميگويند، همه در بيابان ميمانند و مشغول عبادت و ذكر خدا و دعا ميشوند. خود اين تغيير مكان براي عبادت و پرستش خدا حال تازه و آمادگي نويني براي حاجيان فراهم مينمايد، اينجا هم برنامه، برنامه خودسازي و توبه و جبران مافات و تعيين خط مشي آينده و تصميم بر مراعات آن است مناجات و راز و نياز با حضرت كريم كار ساز و خواندن دعاهائي كه رسيده در دل شب موجب ارتقاء روح و پرواز فكر ميشود حالي بسيار خوش و روحانيت خاصي دارد. گويي انسان خدا را با خود جليس و همنشين ميبيند.
آن هوا و آن فضاي روح افزا به قدري بهجت انگيز و با صفا و طراوت و ايمان آفرين است كه آدمي گمان ميكند در هوا و فضاي بهشت است. صحيح است كه در بهشت همه گونه نعمتهاي مادي و جسماني و روحاني و عقلاني فراهم است، امّا براي واصلان و مقرّبان بهشت حقيقي قرب الهي و عروج به مقامات روحاني است و به مضمون «يا نعيمي و جنّتي و يا دنياي و آخرتي» نعيم و بهشت و دنيا و آخرتشان، همه قرب خدا است.
۸. رمي جمرات
رمي جمره يكي از اعمال واجب حج است كه اگر چه به ظاهر يك عمل ساده است ولي در باطن يك تعبّد بزرگ و اظهار طرد شيطان و پرهيز از طريقههاي شيطاني و راههاي ابليسي است.
در اينجا با يك حال تصميم و قاطعيت، حاجيان رمي جمره ميكنند و به قول خودشان به ابليس سنگ ميزنند و او را از خود ميرانند.
اين عمل، يك تمرين و تلقين مهمّي است كه نفوس را به مخالفت شيطان و افكار شيطاني وادار ميكند و مثل اين است كه انسان خود را از انديشههاي پليد و اهريمني پاك سازد و همه نيروهاي نفس امّاره را خرد كند خصوصاً كه توأم با خواندن دعاهاي مخصوصه است و خلاصه انسان را متعهّد مينمايد كه هميشه با اين اعلام و شعار قاطع با شيطان در مبارزه باشد و از همه اينها بالاتر، همان روح تعبّد و فرمانبري است كه در اين موقع به صورتهاي مختلف ظاهر ميشود و اين مردم در موقع رمي جمرات اطراف آن سنگها اجتماع مينمايند و سنگ هايي را كه از مشعر چيدهاند پياپي ميزنند. در اين ميان، سنگها به سر و صورت ديگران هم ميخورد و بعضي مجروح ميشوند.
اين عمل را همه به عنوان اطاعت و انجام فرمان خدا انجام ميدهند و همه با كمال طيب نفس و تسليم و انقياد به اين برنامهها و بدون اينكه به فلسفه و فايده آنها نظر داشته باشند، صرفاً به عنوان عبادت و فرمانبري و بندگي و انجام تكليف الهي عمل مينمايند و اين نهايت درجه خلوص و تسليم بودن در برابر امر و حكم خدا و حقيقت عبادت و پرستش است.
۹. قرباني
سابق بر اين، يعني در گذشتههاي دور و وقتي به تاريخ بشريت بسيار عقب برگرديم راجع به قرباني چيزهايي ميخوانيم و ميشنويم كه حقيقتاً شرم آور و با كمال و شرف انسانيّت هيچگونه سازشي ندارد.
در تاريخ بشري انسانهايي را ميبينيم كه براي تعظيم از انسانهايي ديگر مثل خود يا بدتر از خودشان، كسان و فرزندان خود را قرباني ميكردند و نادانهايي را ميبينيم كه انسان زنده و با روح و فكر و هوش را در برابر جماد بيروح و مرده و بياختياري كه آن را پرستش ميكردند قرباني مينمودند.
در اينجا هم رهنمودهاي انبياء و پيغمبران خدا از بشر دستگيري نموده و او را هدايت نموده است. حضرت ابراهيم خليل پيغمبر خدا كه مردم را به توحيد خالص دعوت كرد و در مبارزه با بتپرستي شاهكارهاي او بينظير و نمونه و مجاهداتش زبانزد خاص و عام گشت، به فرمان خدا اين رويه را هم متروك ساخت و ابراهيمعليهالسلامابتداءً از طرف خدا مأمور به ذبح فرزند(اسماعيل) شد. وقتي اين فرمان را كه در خواب به او اعلام شده بود به فرزندش ابلاغ كرد فرزندش در كمال رضا و تسليم جواب داد: «يا اَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني اِنْ شاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرينَ؛ فرمان خدا را اجرا كن؛ مرا از صابران خواهي يافت».
هنگامي اين پدر و پسر در صحراي مني آن مظهر خلوص نيّت و رضا و تسليم آماده انجام فرمان شدند و ابراهيم كارد را بر گردن فرزند زيباي عزيزش ميكشيد تا سرش را از پيكر پاكش جدا نمايد كارد نبريد و تلاش ابراهيم بي اثر ماند فرمان خدائي رسيد كه «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا» و به فداي ذبح فرزند ذبح گوسفندي پذيرفته شد.
و ابراهيم اطاعت كرد و سپس اين روش از آن حضرت به يادگار ماند و ذبح گوسفند به عنوان قرباني سنّت شد. اين سنّت هم ترك يا نسخ قرباني بشري، و هم ترك قرباني براي غير خدا و هم احسان به فقرا و بينوايان بود و جزء برنامه حج يكي از واجبات حج تمتع و قران مقرر گرديد.
و بايد گفت كه سالروز واقعه تاريخي به اين اهميت كه در آن تقديم قربانيهاي انساني ممنوع شده باشد شايسته است كه در ضمن برنامه حج منظور و بشريت همه ساله از آن تقدير نمايند.
و اين همان اقدام بزرگي است كه «تولستوي»، پيغمبر عظيمالشأن اسلام را به آن ميستايد و هر چند سابقه منع قرباني بشري به عصر ابراهيم خليل ميرسد اما اين محمّد رسول خدا بود كه در ضمن شريعت كامل و جامعي كه از سوي خدا آورد همه سنّتهاي حسنه را احياء و تجديد كرد و امّت بزرگ اسلام را به تأسّي به ابراهيم خليل هدايت نمود.
آري! «تولستوي» ميگويد: از چيزهايي كه شك در آن نيست اين است كه محمّد پيغمبر از بزرگترين مردان مصلحي است كه به اجتماع خدمت ارزنده نمودند و همين در فخر او بس است كه امّتي را به نور حق هدايت كرد و آن را چنان قرار داد كه در برابر آرامش و صلح خضوع نمايد و زندگي زهد (و ساده و بيتجمّل) را برگزيند و آن را از خونريزي و تقديم قربانيهاي بشري و زنده به گور كردن دختران منع كرد و مردي مثل اين مرد سزاوار تجليل و احترام است.
منبع:حج