۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۰۸
عقیق:برخی ها شبهاتی پیرامون انتساب "نهج البلاغه" به امیربیان مطرح کرده اند یکی از این شبهات، طولانی بودن برخی از خطبه ها و نامه های این کتاب است.
آنها شبهه طولانی بودن برخی خطبه ها را اینگونه مطرح می کنند: «برخى خطبه ها و نامه هاى نهج البلاغه ـ مانند خطبه ى اشباح و خطبه ى قاصعه و عهدنامه ى مالك اشتر و... ـ طولانی هستند و چونكه چنين سخنرانيها و نامه نگاريهاى طولانى در صدر اسلام مرسوم نبوده بنابراين در انتساب آن به اميرالمومنين عليه السلام تشكيك مى شود. [ نقل از 'اثر التشيع الادب العربى'، ص 66. ]»
در جواب به این شبهه باید گفت: طولانى بودن سخنرانى و يا كوتاه بودن آن و همچنين هميشه يكنواخت صحبت كردن، چيزى نيست كه نياز به حديث و دستورالعمل صحبت كردن، داشته باشد و در صدر اسلام سخنرانان همه رقم سخن مى گفتند برخى بيشتر طولانى و كمتر كوتاه و برخى برعكس آن و اين شخص سخنران بوده كه بر اطاله ى سخن يا كوتاه سخن گفتن برحسب شرايط تصميم مى گرفته است. و حتى خود كسانى كه اين شبهه را مطرح كرده اند به اين حقيقت معترفند كه هيچ دليلى بر نفى خطبه هاى طولانى ندارند و مى گويند: 'ما هيچ وقت نمى گوئيم كه طولانى بودن خطبه به اين اندازه از نظر عقلى ممنوع است...' بلكه 'جاحظ' در "البيان و التبيين ج 1 ص 50" مى گويد: 'روايت كرده اند كه قيس بن خارجه بن سنان، روزى از صبح تا شب خطبه خواند و هيچ يك از سخنانش تكرارى نبود نه در لفظ و نه در معنى'.
زكى مبارك در 'النثر الفنى' جلد 1 ص 59 مى گويد: سحبان وائل [يكى از سخنرانان معروف زمان معاويه كه در شام مى زيست] همان سخنرانى كه طولانى بودن سخنرانيهايش معروف بوده و گاهى نصف روز سخنرانى مى كرده و در عين حال خطبه هاى كوتاهى نيز از او نقل شده است.
بنابراين خطيبان ـ در صدر اسلام و پس از آن تا زمان حاضرـ طبق فطرت و بر اساس شرايط زمانى و مكانى بر اطاله ى سخن يا كوتاهى آن تصميم مى گرفتند. خطبه ها و نامه هاى امیرالمومنین على بن ابى طالب سلام الله علیهما نيز همين گونه بوده است گاهى همچون عهدنامه ى مالك اشتر در اثر شرايط حاكم بر مصر مصلحت بر اطاله ى سخن است و گاهى شرايط اقتضا مى كند كه كوتاه سخن گويد.
و جاحظ مى گويد: 'عمر اهل خطبه هاى طولانى نبود و صاحب خطبه هاى طولانى على بن ابى طالب است' پس اين شبهه و اشكال نيز نادرست است.
منبع:جام
211008