کد خبر : ۳۳۸۲۸
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۲

نقش روزه در تحصیل تقوا و لقای حق

عقیق: آیت الله جوادی آملی: روزه براى این است که انسان به تقوا برسد: «لعلّکم تتقون».7 و انسان باتقوا دو درجه دارد: یکى همان بهشتى که در آن نعمت‌هاى فراوان موجود است: «إنّ المتقین فى جنّاتٍ و نهَر»8و این براى لذایذ ظاهرى است؛ یکى هم مقام عنداللهى شدن است: «فى مقعد صدقٍ عند ملیکٍ مقتدر»9 در این مرحله دیگر سخن از سیب و گلابى نیست. چون جنت و نهر، مأکولات و مشروبات از آن جسم و بدن اوست؛ امّا لقاى حق براى روح اوست. این سرّ و باطن روزه است.

امام صادق(ع) فرمود: «للصائم فرحتان: فرحه عند إفطاره و فرحه عند لقاء الله:10روزه‌دار دو وقت خوشحال است: یکى هنگام افطار و دیگرى هنگام ملاقات با پروردگار.» و در جاى دیگر مى‌فرماید: «للصائم فرحتان: حین یفطر وحین یلقى ربّه عزّ وجل».11روزه‌دار در بعضى دعاها از خداوند، جمال تام مى‌خواهد: «اللهم إنّى أسألک من جمالک بأجمله وکلّ جمالک جمیل».12

نظامى گنجوى در تبیین عشق مجازى و حقیقى، مى‌گوید: در پایان امر که لیلى مریض شد، به مادرش وصیت کرد و گفت: «پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو: اگر خواستى به کسى علاقه‌مند شوى، به موجودى که با یک تب از بین مى‌رود، دل مبند!» حیف است که انسان به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه متغیر است، دل ببندد؛ زیرا هر چه غیر خداست، در معرض زوال و تغییر است و نمى‌تواند جزاى انسان باشد؛ جزاى روزه‌دار، لقاى حق است.

به ما گفته‌اند، جمال مطلق را در سحرهاى ماه مبارک رمضان، بخواهید و به گوش دادن بسنده مکنید؛ زیرا گوش دادن غیر از خواستن است. چه مقام بلندى براى انسان میسور بود که به ما گفته‌اند: بگویید: «اللّهم إنّى أسألک من نورک بأنوره وکلّ نورک نیر». این ادعیه را در ماه مبارک رمضان به ما آموختند براى اینکه انسان روزه‌دار، لایق چنین سخن گفتن است و این دهان مى‌تواند بگوید: «اللّهم إنّى أسألک من جلالک بأجلّه وکلّ جلالک جلیل».13سخن از حور و غلمان، سیب و گلابى و جنّات و نهر نیست؛ بلکه سخن از کمالات معنوى است و این مقام براى انسان وجود دارد. اگر این مقامات براى ما نبود، دستور خواندن این دعاها را نمى‌دادند. پس مى‌شود به آن مقام رسید؛ چون مى‌توان روزه مستحبى گرفت و افطارى خود را به یک غیر مسلمان اسیر داد.

اگر انسان روزه مستحبى بگیرد و محصول دستاس خود را به صورت نان دربیاورد و به اسیر بدهد و بگوید «إنّما نُطعمکم لوجه الله»؛14 چرا که «فأینما تولّوا فثمّ وجه الله»15 این ممکن است. اگر خدمتگزار خاندان عصمت، یعنى فضه خادمه در کار اطعام حضور دارد، معلوم مى‌شود ما هم مى‌توانیم به این مقام برسیم و اگر خودمان را ارزان فروختیم، ضرر کرده‌ایم.

روزه و جزای روزه‌دار

در بعضى از روایات آمده است روزه بگیرید براى آنکه طراوت و شادابى غیر ماه مبارک را از دست بدهید؛ زیرا آنها نشاط کاذب و زودگذر است. وقتى انسان روزه گرفت و به آن دل بست، کم‌کم به باطن روزه پى مى‌برد. باطن روزه انسان را به لقاى حق مى‌کشاند که خداى سبحان فرمود: «الصّوم لى وأنا أجزى به:16 روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا مى‌دهم.» این تعبیر فقط درباره روزه وارد شده است.

همه اشیا و موجودات جهان امکان از آن خداست. چیزى در جهان خلقت نیست که مال خدا نباشد؛ چون مخلوق و مملوک اوست. چشم و گوش ما هم از آن خداست: «أم من یملک السّمع و الأبصار؟»17 امیرالمؤمنین(‌ع) فرمود: «...أعضاؤکم شهوده وجوارحکم جُنوده و ضمائرکم عُیونه وخلواتکم عیانه»18 مواظب باشید، بدانید در نهان و آشکار، در محضر خدا هستید. خلوات شما جلوات عیون و مشهد و مرآى اوست. چیزى در جهان نیست که به یاد حق و خدا نباشد. این انسان است که گاهى غافل است و گاهى غیر غافل. فرشته‌ها نفسها را مى‌شمارند که براى چه انسان نفس مى‌کشد. وقتى به فرموده قرآن سرتاسر جهان، ملک و مُلک خداست،19همه اعضا و جوارح ما سپاه حق است: «و لله جنود السموات و الأرض».20

اینکه فرمود: روزه مال من است، خصوصیتى را مى‌رساند که قابل دقت است. گاهى انسان از سحر تا افطار امساک مى‌کند؛ این یک درجه روزه‌دارى است؛ تلاشى است که حداکثر در قیامت نسوزد یا وارد بهشت بشود؛ بهشتى که «جنّاتٌ تجرى من تحتها الأنهار»؛21 اما به آن بهشت که «فادخلى فى عبادى. و ادخلى جنّتى»22 راهش نمى‌دهند. روزه، ضمن اینکه حکم و ادبى خاص دارد، حکمتى هم دارد که آن لقا و محبت خداست.

این حدیث در انسان شوق ایجاد مى‌کند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمى‌کند و تا تلاش نکند، نمى‌رسد. وقتى روزه مال خدا بود، خدا هم شخصاً جزاى روزه‌دار را بر عهده گرفته است.

اگر روزه گرفتیم و به این فکر بودیم که خداى ناکرده، کسى را برنجانیم یا به مقام و جاهى برسیم یا نتوانستیم خود را آماده کنیم که اگر به جاه رسیدیم، تفاوتى براى ما نداشته باشد، باطن ما روزه نگرفته است و چون باطن روزه نگرفته به باطن روزه نرسیده‌ایم.

متذکر شدن تشنگی و گرسنگی قیامت

پیامبر گرامی(ص) در ماه شعبان مى‌فرماید: خودتان را آماده کنید و از خدا بخواهید تا ماه رمضان را با برکت و رحمت و مغفرتى که مى‌آید، ادراک کنید:23 «با نیت و دل پاک از خدا طلب توفیق براى روزه و تلاوت قرآن نمایید. کسى که از مغفرت خداوند محروم بماند،شقاوتش کامل است. به‌یاد تشنگى و گرسنگى قیامت باشید.»

در بعضى از روایات آمده است: «روزه بگیرید تا گرسنه شوید و درد گرسنگان را بچشید.»24 این به زبان ما سخن گفتن و از قدمهاى اولیه است، وگرنه چرا باید بگذاریم کسى گرسنه باشد وخودمان همیشه سیر باشیم؟ در قیامت عده‌اى واقعاً گرسنه هستند، غذا مى‌خورند ولى هرگز سیر نمى‌شوند؛ همان طور که در دنیا هرگز سیر نمى‌شدند. چون حسّ آز و طمع تمام شدنى نیست، در آخرت هم به صورت «هل من مزید»25 ظهور مى‌کند. فرمود: شما به فکر گرسنگى و تشنگى قیامت باشید نه به فکر گرسنگى و تشنگى دیگران، آن را که باید در قدمهاى اولیه تأمین کرد.


پی نوشت:
7. بقره، 183.

8. قمر، 54.
9. قمر، 55.
10. وسائل‌الشیعه، ج10، ص403.
11. روضه المتقین، ج 3، ص226؛ وسائل‌الشیعه، ج10، ص400.
12. دعاى سحر.
13. همان.
14. دهر، 9.
15. بقره، 115.
16. روضه‌المتقین، ج3، ص225. بعضى کلمه «أجزى» را به صیغه مجهول خوانده‌اند؛ یعنى روزه براى من است و من پاداش آن هستم! (نهایه ابن اثیر، ج1، ص270 ).
17. یونس، 31.
18. نهج البلاغه، خطبه 199.
19. آل عمران، 189.
20. فتح، 4.
21. آل عمران، 15.
22. فجر، 29 ـ 30.
23. اربعین شیخ بهایى، ص179، ح 9.
24. من لایحضر، ج2، ص73.
25. سوره ق، 30.
به نقل از iqna.ir

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین