عقیق: به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آغاز ماه مهمانی، پای درس اخلاق آیتالله محمدمهدی شبزندهدار مینشینیم که بخش چهاردهم آن با موضوع «یاد خدا» در ادامه میآید:
*دستورالعمل بسیار کلیدی
در خدمت روایتی از رسول خدا(ص) بودیم که توصیههایی به مولا امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند و به این مقطع روایت رسیدیم: «وَ أَنْ تُکْثِرَ مِنَ التَّسْبِیحِ وَ التَّهْلِیلِ وَ الدُّعَاءِ وَ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْقِیَامَةِ وَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»، در این مقطع، حضرت(ص) میفرمایند که انسان تسبیح خدا و ذکر شریف لاالهالاالله را فراوان داشته باشد و به دعا به درگاه خدای متعال اهمیت بدهد؛ همچنین فراوان مسأله مرگ و مسائلی را که بعد از مرگ برای انسان هست، متذکر باشد.
این دستورالعملی که در این فراز آمده، یک دستورالعمل بسیار کلیدی است. با تشبیه میتوان گفت آنچه که در این فراز ذکر شده، همانند انرژی برای یک دستگاه متحرک است. اگر یک اتومبیل، بنزین یا گازوئیل با گاز و هر چه که انرژی آن را تأمین میکند، نداشته باشد، اصلاً حرکت نمیکند و از حرکت میافتد.
از نصوص شرعی استفاده میشود که ذکر مداوم زبانی، طریقیت دارد و کمک بسیار خوبی برای ذکر نفس هست؛ اگر چه اصالت با آن است، ولی در شرع مقدس روی ذکر زبانی هم توصیه فراوان شده و بزرگان اهل معرفت هم فرمودهاند هر دو اهمیت دارد، اما آنچه که بیشتر از همه اهمیت دارد،این است که دل با زبان همراه باشد. این خاصیتش این است که سایر جهات بالا برنده انسان را وادار به حرکت میکند و به نتیجه میرساند. در این آیه شریفه دقت بفرمایید: «وَ اذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارِ، إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ».
این پیامبران بزرگ الهی را که خداوند نام میبرد و آنها را به «أُوْلِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارِ» بودن مدح میکند، چگونه صاحب این مقامات شدند؟ علتش را خداوند در ادامه آیه میفرماید؛ برای این که «إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ»، یک امر خالص بدون شائبهای به آنها داده بودیم که باعث شده بود این آثار بزرگ در آنها پیدا شود. آن خالصه بزرگ، ذِکْرَى الدَّارِ است. این بزرگواران پیوسته متذکر دار آخرت بودند.
*راه وصول به مقاصد عالیه
اگر انسان بخواهد«أُوْلِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارِ»بشود و از این نعم الهیه برخوردار باشد که راه وصول به مقاصد عالیه را هموار میکند، راهش این است که انسان پیوسته متذکر عالم آخرت بوده و فکر و ذکرش دار آخرت باشد. فایده این ذکر و تذکر این است که سایر نیروهایی که خدای متعال در انسان به ودیعت گذاشته است و آنها ابزار رسیدن به کمالات هستند، به کار میافتند.
*بالاترین درد و بیماری بشر
اما کسانی که این ویژگی و این خصوصیت را ندارند: «لَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ»، رابطه انسان با خدا، بزرگترین و معنادارترین چیزی است که در عالم وجود دارد که آفرینش و خلقت انسان با آن معنا میشود. اگر دین را از زندگیها حذف کردیم، خلقت و آفرینش انسان بیمعنا خواهد شد. کسانی که دین را بازیچه میگیرند و آن را یک امر لهو در زندگی خودشان قرار میدهند و مغرور به مظاهر دنیا هستند، برای این است که ذِکْرَى الدَّارِ و یاد آخرت ندارند و آن را فراموش کردهاند که این بالاترین درد و بیماری بشر است.
این آیه به روشنی به ما نشان میدهد که این ذکر همانی است که حضرت رسول(ص) به ما توصیه فرمودهاند که دارای آثار عظیم است که نبودش فقط عدمالمنفعه نیست، بلکه نبودش مضرت دارد. مضرتش این است که انسان دین را لهو و لعب حساب میکند و مغرور به دنیا میشود و بعد تمام هستیاش از بین خواهد رفت.
آیه دیگر را توجه بفرمایید: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ»، این بیچارگیهایی که انسانها در آن واقع میشوند و «ضال عن سبیل الله» و گرفتار عذاب شدید میشوند، به دلیل فراموشی یومالحساب است. لذا امیرالمؤمنین(ع)که در این مسائل تربیت شده اسلام و رسول خدا(ص) و مبین شریعت و نفس رسول خدا(ص) هستند، فرمودند: «ذکره الاخره دواء و شفاء» یاد آخرت، دارو و درمان بیماریهای روحی ماست (و غفلتها را از بین میبرد و انسانها را بیدار میکند).
باز از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که فرمودند: «مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصیتُهُ»، ذکر آخرت برای انسان این فایده را دارد که (او را از سرپیچی خدای متعال باز میدارد و ) معاصی انسان کم میشود.
پیامبر اسلام(ص) فرمودهاند: اگر دیدید کسی یاد آخرت نیست و آخرت را فراموش کرده است، با او رفاقت نکنید.
آدم لازم نیست که با هر کسی نشست و برخاست داشته باشد. دوستی با رفیق خوب، رفیق بیدار دل، رفیق ذاکر آخرت و دوستی که محبوبش خداست و توجه به این مسائل دارد، انسان را اینگونه بار میآورد؛ اما دوستی که غافل از این امور است، انسان را هم به غفلت میکشاند.
لذا فرمودند: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاةَ الدُّنْیا * ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی»
*عقیده به معاد
بنده یادم هست آن موقع که شاید ده دوازده سال داشتم و حضرت امام(ره) آن مجادهدتهای عظیم را شروع کردند که همهاش لله و فی الله بود، یک وقت ایشان فرمودند: والله اگر ما عقیده به معاد داشته باشیم، نمیتوانیم ساکت باشیم، پس عقیده به معاد، موتور محرکه انسان به طریق الهی است.
گاهی مرحوم استاد میفرمودند: اگر خدای متعال انسان را کمک نکند، گاهی فکر مرگ و قبر و قیامت انسان را به جنون میکشاند.
*دستورالعملی از مرحوم میرزا حسینقلی همدانی
مرحوم میرزا حسینقلی همدانی، آن مرد عظیمالشأنی که در فقه و علم حوزوی شاگرد شیخ انصاری و در تربیت نفس و ذکر آخرت و تسبیح و تهلیل، سرآمد حوزویان بودند، نامه و دستورالعملی به عارف بزرگ دیگر مرحوم میرزا عباس آقای تبریزی دادهاند که این نامه را مرحوم علامه طباطبایی استنساخ کردند و بعد آن را به آقای حسنزاده آملی دادند که چاپ شد، بخشی از این نامه را خدمتتان عرض میکنم. دو بخش دارد؛ بخش اول راجع به این است که انسان چه کاری انجام بدهد که بتواند بر بعضی قوای غیرمعنوی مثل قوای شهوانی و امثال آن چیره شود و بخش دیگر در مورد تقویت معنویت و روحانیت است.
*حزن قلبی
ایشان میفرمایند: اولاً انسان باید دائماً حزن قلبی به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. آدم بعضی وقتها یک چیزهایی ندارد و همواره ناراحت و نگران است؛ با اینکه آنها امور دنیوی است. مثلاً اجارهنشین است و خیلی برایش مشکل است و همه هم و غمش بعد از هر نمازی یا وقتی حرم میرود، همین است. اما این حزن و اندوه برای امور معنوی نیست که من چرا از نظر تهذیب و صفای نفس، معنویت و حسن اخلاق و این سرمایههایی که به درد ابدیت و آخرت میخورد، آن طوری که باید باشم، نیستم. در حالی که آنها برای دنیای فانی است و متاع دنیا قلیل و زودگذر است و آنچه که باقی و ماندگار است، معنویت و یاد خداست که انسان از آن غفلت دارد. پس دعاها و توسلات انسان همه باید به آن طرف منعطف شود.
*تذکر و تفکر در معارف الهی
ثانیاً انسان تا میتواند، تذکر و تفکر در معارف الهی را ترک نکند، که این دو بال سیر در آسمان معرفت هستند. ذکر الهی همین است که رسول خدا(ص) در حدیث مورد بحث فرمودند: «وَ أَنْ تُکْثِرَ مِنَ التَّسْبِیحِ وَ التَّهْلِیلِ وَ الدُّعَاءِ وَ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْقِیَامَةِ وَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»
عمده سفارش در ذکر، اذکار صبح و شام است که در روایات گفته شده است. یک بار بنده از مرحوم آیتالله میرزا کاظم قاروبی تبریزی سؤال کردم؛ ایشان فرمودند: برای شما کتاب «ثواب الاعمال و عقابالاعمال» خوب است. در آنجا هم روایات اهل بیت(ع) و هم دستور اذکار گفته شده است.
خیلی توصیه شده است که نگذارید هنگام غروب به کاری غیر از ذکر خداوند مشغول باشید. چند دقیقهای ذکرهای خاصی را که وارد شده است، بگویید و دل را به معنویت و خداوند متصل کنید، بحث و مباحثه و جدل و هر کاری ولو وظیفه است، اما این چند لحظه از آنها کنارهگیری کنید.
بعد فرمودهاند: عمده ذکر هنگام خواب است که در اخبار مأثور است «لا سیّما مطهراً» در حال ذکر به خواب رود، بعد میفرمایند: زمستانها سه ساعت و تابستانها یک ساعت و نیم شبزندهداری و سحرخیزی داشته باشید. حالا این سه ساعت و یک ساعت و نیم پیشکش ما، حداقل بیست دقیقه مشغول باشیم. این بزرگواران با اینکه این زمان طولانی را مشغول عبادت بودند، اما از لحاظ علمی هم سرآمد بودند.
بعد میفرمایند: مداومت بر سجده ذکر یونسیه به طوری که ترک نشود، هرچه زیادتر این ذکر را در سجده بگوید، اثر آن بیشتر است و اقل اقل آن چهارصد مرتبه است، بنده در سجده ذکر یونسیه خیلی اثرها دیده و خودم هم تجربه کردهام و چند نفر هم مدعی تجربهاند. [ذکر یونسیه یعنی گفتن: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین (آیه 87، سوره انبیاء)]
*عملی که برزخ انسان را نورانی میکند
یکی هم قرائت قرآن به قصد هدیه به حضرت ختمی مرتبت(ص) که این عمل، رابطه با بزرگترین معلم بشر است. ایشان رحمةللعالمین هستند؛ وقتی ببینند کسی قرآن میخواند و ثوابش را به این بزرگوار هدیه میکند، ایشان هم برای او دعا و از او دستگیری و شفاعت میکنند. انسان وقتی محبت کند، محبت خواهد دید. چه کسی بالاتر از رسول گرامی اسلام(ص) که انسان عواطف ایشان را به خودش جلب کند. این هم یکی از زرنگیهای این باب است.
بنده کسی را سراغ دارم که دأبش بر این بود هر شب که قرآن میخواند، به بعضی از معصومین(ع) مثلاً حضرت رضا(ع) هدیه میکرد. شخص دیگری که از این مساله اطلاع نداشت، خواب دید که حضرت رضا(ع) باغی به ایشان هدیه دادند و این باغ شگفتانگیز بود. وقتی سؤال میکند این هدیه برای چیست؟ گفتند: به سبب این عمل شخص بود، این بزرگواران، دستشان در عالم باز است و برزخ انسان را نورانی میکنند. إنشاءالله همه ما در این راه قدم برداریم و نتایج آن را هم ببینیم.
منبع:فارس