۱۵ آذر ۱۴۰۳ ۴ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۰۶
عقیق:با گسترش دین اسلام و معرفی آن، شاهد علاقهمندی بسیاری از پیروان ادیان مختلف به دین مبین اسلام هستیم.
«ذوالقعده نصرالله» مسلمانی از کشور کنگو است؛ کشوری که شاید تعداد مسلمانان آن کمتر از 5 درصد جمعیت آنجا باشند. وی که در دوران کودکی با دوست مسلمانش به مسجد میرفت به واسطه شنیدن صوت خوش آیات الهی علاقهمند به کاوش و آشنایی با دین اسلام میشود.
این مسلمان کنگویی معتقد است که همه افراد مسلمان به دنیا میآیند و خدا با فطرتی که در وجود انسانها قرار داده سعی میکند آنها را در راه اسلام استوار سازد اما گاهی آیین پدران باعث میشود که افراد از دین اسلام فاصله گرفته و با دین پدران خود رشد کنند.
«ذوالقعده نصرالله» بازگشت به اسلام را نیازمند محرکی در وجود افراد میداند و میگوید: تشرف به اسلام بزرگترین نعمت الهی است که باید مردم ایران به خاطر داشتن آن قدردان پروردگار باشند.
وی که ازدواجش نیز برای گسترش دین اسلام بود، درباره نحوه آشنایی با همسرش میگوید: پس از باخبر شدن از آزارهایی که به دختر مسلمان کامرونی تحمیل میشد، تصمیم گرفتم با وی ازدواج کنم تا بتوانم از این طریق خدمتی به اسلام کرده باشم.
این مسلمان کنگویی با اشاره به جایگاه جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام، میگوید: ایران اسلامی برای تمامی مسلمانان جهان الگو است به طوری که وقتی کسی درباره اسلام و مسلمانان در خارج از کشور صحبت میکند همه به یاد ایران میافتند بنابراین ایرانیان باید بیش از مسلمانان سایر کشورها به اصول قرآنی عمل کنند.
مشروح گفتوگو با «ذوالقعده نصرالله» مسلمان کنگویی در ادامه آمده است:
خودتان را معرفی کنید.
«ذوالقعده نصرالله» دکترای ادبیات قرآنی و دانشجوی سطح چهارم حوزه علمیه از پایتخت اقتصادی کشور کنگو هستم که به منظور یادگیری مفاهیم و مبانی قرآن به ایران آمدهام.
شما از اول مسلمان شیعه بودید؟
نه من در خانوادهای مسیحی متولد شدم؛ خانوادهای که از اسلام هیچ چیز نمیدانست و حتی کوچکترین شناختی از فعالیتهای قرآنی مسلمانان نداشت و با همه این الطاف الهی بیگانه بود.
پس چگونه اسلام را شناختید و مسلمان شدید؟
شناخت اسلام و گرایش به آن تنها لطف خدا بود. خداوند هنرمند است و مخلوقات خود را میشناسد؛ خداوند مثل یک هنرمندی است که روی اثرش امضا میکند تا از سایر آثار شناخته شود که این امضای خداوند همان فطرت است که در وجود انسانها نهاده است یعنی همه انسانها مسلمان به دنیا میآیند اما به واسطه محیط اطراف و خانواده، راه دیگری را در پیش میگیرند که برای بازگشت به یک محرک نیاز دارند.
به نظر من هر بچهای زمانی که چشم به جهان میگشاید مسلمان است اما چون در فرهنگها شناسنامه افراد بر اساس دین و مذهب خانواده است بنابراین ممکن است کودکان راه خود را کج کنند و به سمت دین و آیین دیگری گرایش پیدا کنند. من نیز وقتی متولد شدم همچون تمامی افراد فطرتی اسلامی داشتم اما چون خانوادهام مسیحی بودند و با آیین آنها رشد کرده بودم برای بازگشت به مسیر اصلی یعنی اسلام نیاز به محرک داشتم تا اینکه به واسطه دوست دوران کودکیام با اسلام آشنا و راه خود را متناسب با موازین الهی دنبال کردم.
دوستتان چگونه شما را به اسلام علاقهمند کرد؟
زمانی که من کودک بودم با پسر یکی از همسایههایمان که مسلمان بود، بازی میکردم. او به من میگفت که بیا و به مسجد برویم تا در آنجا بازی کنیم من هم از فضای مسجد خوشم میآمد بنابراین همیشه دوست داشتم برای بازی به مسجد بروم. وقتی به مسجد میرفتیم صدای خوشی از آنجا میآمد که همیشه دوست داشتم منبع آن را پیدا کنم تا اینکه یک روز به همراه دوستم به داخل مسجد رفتیم و در جلسهای که آنجا برگزار میشد، شرکت کردیم و به صدای خوش تلاوت قرآن گوش جان سپردیم. از همان زمان از قرآن خوشم آمد و پس از اینکه بزرگتر شدم به دنبال شناخت اسلام رفتم و با تحقیق مسلمان شدم.
خانواده مخالفتی با اسلام آوردن شما نداشتند؟
من 13 ساله بودم که مسلمان شدم. در آن زمان خانواده مخالفتهایی داشتند اما وقتی دیدند که من با گرایش به اسلام اخلاقم بهتر شده و در درسهایم نیز موفقتر هستم نه تنها مخالفتی با دین من نداشتند بلکه همیشه مرا تشویق میکردند تا بتوانم همانطور که اسلام میخواهد پیش بروم بنابراین با چنین رفتاری تبلیغ خوبی برای اسلام نیز میکردم به طوری که بسیاری از دوستانم نیز به دلیل تغییرات اخلاقی من پس از گرایش به اسلام به مسلمان شدن فکر میکردند.
اجرای احکام اسلام برای شما سخت نبود؟
اوایل سخت بود اما چون میدیدم دوستان هم سن و سال خودم این کارها را انجام میدهند من هم ترغیب میشدم که همچون آنها عمل کنم. مثلا وقتی اسلام آوردم میدانستم که شراب حرام است بنابراین به خدا توکل کردم و دیگر شراب نخوردم؛ شاید کمی سخت بود اما حس کردم لذتی که خدا در عبادت قرار داده در هیچ چیز به ویژه لذتهای زودگذر دنیوی نیست.
چقدر برای مسلمان شدن خانواده و اطرافیان خود تلاش کردید؟
وظیفه اصلی مسلمانان تبلیغ عملی است یعنی با رفتار خودشان افراد را به اسلام علاقهمند کنند اما در کشورهای آفریقایی پول حرف اول را میزند بر همین اساس کشورهای اسلامی با سرمایهگذاری در این قاره میتوانند افراد را با شناخت اسلام به مسلمان شدن تشویق کنند چرا که ما آفریقاییها ارتباطات بسیار نزدیکی داریم و آنچه که باعث نزدیکی بیشتر میشود پول و قدرت است یعنی هر کس که قدرت و پول بیشتری داشته باشد مردم به سمت وی جذب میشوند، بنابراین فرهنگسازی و صرف هزینه در کشورهای آفریقایی تا حد زیادی میتواند افراد را جذب اسلام کند.
از خانوادهتان بگویید. ازدواج کردهاید؟
بله من 37 سال دارم و حدود 6 سال است که ازدواج کردهام.
همسرتان هم از ابتدا مسلمان بود؟
نه او از کشور کامرون و مسیحی بود اما با شناخت حقانیت اسلام مسلمان شد. البته سختیهای زیادی کشید اما با عنایت حق توانست تمامی این مشکلات را به خوبی سپری کند و در راه ایمان خود استوار بماند.
همسرتان در کامرون و شما در کنگو بودید؛ چطور با هم آشنا شدید؟
بیش از 90 درصد مردم کنگو مسیحی هستند و شاید حدود 5 درصد جمعیت این کشور مسلمان باشند؛ تعداد مسلمانان کنگو به دلیل عدم شناخت اسلام بسیار کم است به طوری که میتوانم ادعا کنم کمتر از یک درصد شیعه در این کشور وجود دارد. زمانی که من مسلمان شدم وضعیت خانواده ما وضعیت خوبی نبود چرا که بیشتر مردم والدینم را به دلیل مسلمان شدنم سرزنش میکردند اما من پایبند به اعتقاداتم بودم. همسرم نیز همینطور او در کامرون زندگی میکرد؛ من دوستی صمیمی در کامرون داشتم که او درباره اسلام تحقیق میکرد. یک روز درباره خانمی که به دلیل اسلام آوردن با مشکلات زیادی مواجه شده بود با من صحبت کرد وقتی که از ناراحتی و آزارهایی که با او میشد خبردار شدم تصمیم گرفتم برای اینکه در راهی که انتخاب کرده استوار بماند با او ازدواج کنم به همین جهت به کامرون رفتم.
چند فرزند دارید؟
من سه فرزند پسر دارم که «علی محمد حسین» حدود 6 سال، «علی مصطفی حسین» 4 سال و «علی یاسین مهدی» 2 سال دارد. چون علاقه بسیاری به ائمه(ع) به ویژه امام حسین(ع) داشتم نام فرزندانم را نیز تلفیقی از اسامی ائمه اطهار(ع) گذاشتم.
از همسرتان بگویید. نظر وی درباره اسلام چیست؟
همسرم «فاطمه نرجس پاسکال» نخستین فردی بود که در خانوادهاش به اسلام گرایش پیدا کرد به همین دلیل سختیهای زیادی کشید. وی دانشجوی کارشناسی ارشد و 24 ساله بود که مسلمان شد؛ به نظر من کسانی که تحصیل میکنند و به اسلام میگرایند ارزش بسیاری دارند چرا که با فهم و درک بیشتری اسلام را میپذیرند که این برای من ارزش بسیاری داشت برای همین علاقه پیدا کردم با وی ازدواج کنم.
به نظر من برای اینکه بتوانیم مُبَلِّغ خوبی برای اسلام باشیم باید همسرمان را نیز هدایت کنیم. تاریخ نشان میدهد همسران نا اهل پیامبرانی همچون نوح(ع) و ایوب(ع) تأثیر مخربی در زندگی و رسالت آنها داشتند بنابراین اگر من بخواهم تبلیغ اسلام را کنم باید همسرم نیز مسلمان باشد تا در این راه موفق باشم.
درباره آشنایی خود با ایران بگویید؛ اصلا چه شد که به ایران آمدید؟
در کنگو نمایندگی جامعةالمصطفی العالمیه وجود دارد من هم وقتی از این موضوع باخبر شدم برای پذیرش به آنجا رفتم. وقتی در آزمون و مصاحبه قبول شدم به قم آمدم تا بتوانم اسلام را بهتر بشناسم و از حضور اساتید قرآنی بهره بگیرم چرا که شنیده بودم ایران به ویژه شهر قم مرکز شناخت اسلام است.
وقتی که برای پذیرش به نمایندگی جامعةالمصطفی العالمیه رفتم به دلیل اینکه در مقطع کارشناسی ارشد رشته فیزیک - شیمی کنگو درس خوانده بودم آنها زودتر مرا جذب کردند چرا که به قول مسئولان جامعةالمصطفی کسی که هم علوم آکادمیک میخواند و هم برای ورود در عرصههای قرآنی تلاش میکند به طور حتم موفقتر خواهد بود.
فعالیتهای قرآنی کنگو را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما فعالیتهای قرآنی ایران با کشورتان چه تفاوتی دارد؟
در کنگو فعالیتهای قرآنی محدود هستند البته این محدودیت به دلیل کمبود امکانات است یعنی اگر امکانات مناسبی فراهم میشد با وجود علاقهمندان به حرکت در مسیر امور قرآنی به طور حتم فعالیتهای قرآنی کشور کنگو متحول میشد.
مسلمانان کنگو در چادرها، کلاس قرآن برگزار میکنند تا افرادی را بتوانند در حوزه امور قرآنی تربیت کنند البته یادگیری و آموزش قرآن به جوانان کنگویی بسیار سخت است چرا که زبان ما با زبان عربی تفاوت بسیاری دارد اما با این وجود ما سعی میکنیم تا حد امکان دانستههای خود را به دیگران نیز منتقل کنیم. پیامبر(ص) فرمودند: «خیرکم من تعلم القرآن و علمه؛ بهترین شما کسی است که قرآن را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد» پس اگر حتی یک حرف هم بیشتر از کسی بلد باشم باید به دیگران آموزش دهم و زکات علم خود را به این ترتیب پرداخت کنم.
درباره فعالیتهای قرآنی ایران نیز باید بگویم ایران مهد فعالیتهای قرآنی است چرا که توانسته با وجود اینکه دنیای غرب مردم را به سوی تفکر مادی و دنیوی سوق میدهد و هدف اصلی از زندگی را کسب ثروت و لذت معرفی میکند، مردم را به سوی آرمانهای معنوی و کسب رضای خداوند تشویق کند که این امر از اهمیت بسیاری برخوردار است. البته نواقصی نیز در فرهنگ اسلامی ایران وجود دارد که نیازمند توجه بیشتر علما است.
منظورتان از نواقص فرهنگ اسلامی ایران چیست؟
جمهوری اسلامی ایران و مردم مسلمان این کشور باید الگویی برای جهانیان باشند اما گاهی شاهد هستیم که برخی رفتارها به ویژه حجاب دختران جوان برای وجهه اسلامی ایران نامناسب بوده و در شأن فرهنگ اسلامی نیست که این امر لطمه بزرگی به اسلام میزند چرا که ایران اسلامی برای تمامی مسلمانان جهان الگو است به طوری که وقتی کسی درباره اسلام و مسلمانان در خارج از کشور صحبت میکند همه به یاد ایران میافتند بنابراین اگر ایرانیان قوانین اسلامی را زیر پا بگذارند نه تنها در تبلیغ اسلام موفق نخواهند بود بلکه با چنین رفتارهایی ضد اسلام و قرآن عمل خواهند کرد.
من وقتی کسی که حجاب مناسبی ندارد را میبینم بسیار متأسف میشوم و سعی دارم به هر روشی که امکان دارد او را هدایت کنم. به طور مثال یک روز دختر جوانی از من درباره فعالیتهای کشورم پرسید من هم از فرصت استفاده کردم و درباره حجاب دختران مسلمان کنگو و فعالیتهای قرآنی مردم صحبت کردم. عکسهایی نیز مرتبط با این موضوع به او نشان دادم تا بتوانم به او بگویم که در کشوری زندگی میکند که اسلام و قرآن سرلوحه فعالیتهای آن است و به راحتی مردم میتوانند مفاهیم قرآنی را یاد بگیرند و به آن عمل کنند بنابراین باید از فرصتی که دارند بهره گرفته و با عمل به دستورات قرآنی سایر افراد را نیز ترغیب به اسلام کنند.
در انتها اگر صحبتی دارید بفرمایید.
من از مردم ایران میخواهم که قدر خود را بیشتر بدانند و از توصیههای امام خامنهای در رفتارها و عملکرد خود بهره بگیرند چرا که ایشان مدبرانه تصمیم گرفته و توصیههای خوبی به مردم میکنند که اگر تمامی مسلمانان مطالبات ایشان را آویزه گوش خود کرده و در راستای تحقق آنها گام بردارند به طور حتم اسلام بیش از اینها گسترش مییابد.
منبع:فارس
211008